اولین نفوذی آمریکا در ایران چه کسانی بودند؟ +تصاویر

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران به بازخوانی نحوه ورود آمریکایی‌ها به ایران، جریان‌های دخیل در نهضت ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد پرداخت.

کد خبر : 860895

خبرگزاری تسنیم: ۶۵ سال از روزی می‌گذرد که رادیو تهران قطع شد و نگهان شخصی پشت میکروفون اعلام فریاد زد "دولت مصدق سقوط کرد"! کودتایی که با برنامه آمریکا و برخی عوامل داخلی وابسته به دربار پهلوی شکل گرفته بود تا نتیجه سال‌ها مبارزه ملتی مظلوم برایملی کرد نفت را از بین ببرد.

هرچند در طول ۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صحبت‌های فراوانی درباره این کودتا شده است، اما بازخوانی دوباره آن و یادآوری نتیجه اعتماد به آمریکا و از بین بردن سرمایه‌های داخلی خالی از لطف نیست.

تصویری از روز کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲

برای بررسی نحوه ورود و نفوذ آمریکایی‌ها به ایران و شکل‌گیری کودتای ۲۸ مرداد به سراغ یکی از مورخان برجسته کشور در موسسه بررسی اسناد تاریخی رفتیم. قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران است که هم‌اکنون رئیس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه‌ی مجلس شورای اسلامی است و ساعتی با وی درباره ۲۸ مرداد به گفتگو نشستیم.

قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در پاسخ به این پرسش که آمریکا از چه زمانی در ایران نفوذ کرد و توانست جای استعمار روسیه و بریتانیا را در ایران پر کند، اظهار داشت: برای بررسی ورود و حضور آمریکایی‌ها یک دوره باید از زمان محمد شاه قاجار مطرح کنیم تا ناصرالدین شاه. زمان محمد شاه قاجار ۴ نفر از مبلغین مسیحیت که عمدتاً جریان میسوری -که از ابتدا جریان استعماری بودند- در ایران فعالیت کردند. اقدامات آن‌ها برای مسیحی کردن و دفاع از حضرت مسیح (ع) نبود و روند حرکت آن‌ها استعماری بود.

** کمک ۴ هزار تومانی ناصرالدین‌شاه قاجار به سفیر آمریکا در ایران

وی افزود: ۴ نفر از این‌ها به عنوان دفاع و تبلیغ از مسیحیت در سلماس فعالیت می‌کنند. در سلماس تشکیلات شان را گسترش می‌دهند تا ارومیه و تا دوره ناصرالدین شاه فعالیتشان را در شمال غرب ایران دارند. دوره ناصرالدین شاه در تهران بنجامین اولین سفیر آمریکایی‌ها سفارتش را شروع می‌کند. تشکیلات میسیونر‌ها را گسترش می‌دهند که انتقادی هم در آمریکا از بنجامین می‌شود که ما برای چه در ایران که هیچ جایگاه و موقعیتی نداریم فعالیت می‌کنیم.

"بنجامین" در خاطراتش می‌گوید "ما در آینده‌ی ایران باید جایگاهی داشته باشیم" و کلیسای انجیلی را در تهران درست می‌کند که ناصرالدین شاه آن موقع ۴ هزار تومان به این‌ها کمک کرد و مدارس شان را در تهران راه اندازی نمود. ابتدا مطرح می‌کنند مدارس ما برای اقلیت‌های مذهبی است که بعد‌ها رجال سیاسی دخترانشان را آنجا می‌فرستند. یک دوره در اثر اعتراض علما، این قضیه محدود می‌شود، ولی بعد از ناصرالدین شاه، دوره مشروطه تا جنگ جهانی اول فعالیت‌شان را شروع می‌کنند. میسیونر‌ها مذهبی خودشان را در تبریز، مراغه، اصفهان و تهران گسترش می‌دهند. "بنجامین" سفیر آمریکا در خاطراتش می‌گوید "ما در آینده در ایران باید جایگاهی داشته باشیم" و کلیسای انجیلی را در تهران درست می‌کند که ناصرالدین شاه آن موقع ۴ هزار تومان به این‌ها کمک کرد و مدارس شان را در تهران راه اندازی نمود.

تبریزی با بیان اینکه سلطه اصلی در ایران دو استعمار انگلیس و روسیه بودند و فرانسوی‌ها هم که سوابقی از زمان فتحعلی شاه داشته نتوانستند موقعیت پیدا کنند و میسیونرهایشان را می‌فرستند، خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب مشروطه این‌ها در جنگ جهانی اول فعالیت‌شان را گسترده می‌کنند. یک طرح هم بود آشوری‌های رانده شده از عثمانی به طرف خوی و ارومیه بیایند و این که در آنجا چه خیانت و جنایتی کردند تاریخ جداگانه‌ای دارد. برخی تحلیلشان این است وقتی با ۴ هزار نفر در ارومیه می‌آیند می‌خواستند آنجا را به منطقه ارمنستان تبدیل کنند. من در سفری که به ارمنستان داشتم نقشه ارمنستان بزرگ را در اسنادشان دیده‌ام.

** حمایت کنسول آمریکا و انگلستان از کشتار مردم سلماس

وی افزود: تحلیل دیگرشان این بود که یک حکومت مستقل تشکیل بدهند و رهبرشان مارشیمون یکی از کشیش‌های قسی‌القلب و جنایتکار بود که جنایت‌های وسیعی کرده بودند. من سال ۷۱ با دو نفر در آذربایجان ملاقات داشتم که اهل میانه بودند. پدر همین حجت‌الاسلام رضوی، محمد امین رضوی که نویسنده و عالم برجسته‌ای بود. این‌ها می‌گفتند به یاد داریم به قدری در ارومیه و سلماس وحشت بود که مردم شب‌ها خوابشان نمی‌برد. احمد کسروی در تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان می‌نویسد که حاکم ارومیه می‌خواست با مارشیمون برخورد کند. کنسول فرانسه، آمریکا و انگلیس مانع بودند. کنسول آمریکا یک کشیش بود به نام "شِث" که او خاطراتی هم دارد.

جنایاتی عجیبی کردند با این که مردم حتی به اسب‌های این‌ها علوفه دادند و زندگی این‌ها را تامین کردند یکدفعه شب به خانه‌های مردم حمله می‌کردند و همه را غارت می‌کردند نهایت اینکه در همان موقع "اسماعیل پاسمیتکو" که از اکراد بود و علیه حکومت مرکزی شورش کرده بود با او وارد مذاکره می‌شوند. هشت نفر همراه با مارشیمون مذاکره می‌کنند، اما اینکه در مذاکره چه می‌گذرد نمی‌دانیم. پاسمیتکو احساس می‌کند او یک جنایتکار است که اهداف ضد انسانی دارد -اگرچه خود پاسمیتکو هم قابل نقد است- وقتی از این‌ها فاصله می‌گیرد و می‌رود او را به رگبار می‌بندد و مارشیمون را می‌کشند. کشته شدن مارشیمون باعث می‌شود که این توطئه خنثی شود و برخی‌هایشان از منطقه فرار می‌کنند در حقیقت آن جنایت و خیانت به پایان می‌رسد و طرح پشتیبانی سه کنسول انگلیس آمریکا و فرانسه خنثی می‌شود.

تبریزی با بیان اینکه روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی سقوط می‌کند و آمریکایی‌ها می‌آیند تا جای روسیه را در ایران بگیرند، اما انگلیس‌ها این امکان را به آن‌ها نمی‌دهند، گفت: آمریکا فقط بعضی مدارس، بیمارستان‌ها و میسیونرهایشان را گسترش می‌دهند و به اصطلاح دستگاه‌های کلیسایی‌شان را که در حقیقت همان جواسیس آن‌ها می‌شود دوره قرارداد ۱۹۱۹ علیه انگلیس وارد عمل می‌شوند.

نبیل‌الدوله نفر اول سفارت ایران در آمریکا بود. او از مبلغین و مروجین بهائیت بود و همسر او هم آمریکایی بود. تقی زاده هم سه ماه و نیم می‌رود منزل نبیل الدوله که می‌گوید او مبلغ بهائیت بود

وی افزود: در آن زمان هم به آن‌ها اجازه فعالیت داده نمی‌شود تا میلسپو وارد تهران می‌شود و می‌خواهد تغییرات ساختاری دهد. هرچند تغییرات او هم یک تغییرات استعماری بود. ما در تشکیلات بهاییت دو جریان داشتیم. یک جریان بهاییت آمریکایی داشتیم که نبیل‌الدوله نفر اول سفارت ایران در آمریکا بود. او از مبلغین و مروجین بهائیت بود و همسر او هم آمریکایی بود. تقی زاده هم سه ماه و نیم می‌رود منزل نبیل الدوله و می‌گوید "او مبلغ بهائیت است و یک باغ بزرگی در بیرون شهر داشت. " رضا افشار هم از بهایی‌ها و جاسوس‌های انگلیس بود، ولی در کنار نبیل‌الدوله بود واقعا این جریان نفوذییک پیچیدگی‌های خاصی داشتند. در نهضت جنگل "رضا افشار" جاسوس انگلیسی‌ها بود.

** کلیسای انجیلی تهران مرکز فعالیت‌های فراماسونری آمریکا در تهران بود

این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه وقتی ملیسپو می‌خواهد به ایران بیاید، نبیل الدوله اسامی یک تعداد از بهایی‌ها را می‌دهد که به عنوان مشاورین و همراهان او باشند، گفت: او وقتی می‌آید رئیس خبازان را از بهایی‌ها قرار می‌دهد، رئیس آرد را از بهایی‌ها قرار می‌دهند به عنوان ابزار، اصناف را دست بهاییان می‌دهد لذا آمریکایی‌ها هم به‌دنبال جریان‌سازی و نفوذ بودند. در دوره رضاخان آمریکا فقط بیمارستان و تبلیغات میسیونری داشتو همین کلیسای انجیلی تهران که زمینش را ناصرالدین‌شاه داده بود مرکز فراماسونری آمریکایی‌ها در ایران بود در همین خیابان سی تیر که قبلا به قوام السلطنه مشهور بود.

از ۱۳۲۰ که جنگ جهانی دوم اوج می‌گیرد، انگلستان و کل اروپا و روسیه مشغول جنگ می‌شوند خصوصاً عوامل انگلیسی در ایران تضعیف می‌شود و آمریکایی‌ها موقعیت خوبی می‌بینند که به ایران ورود کنند. در سال ۲۱ آغاز ورود مستشاران نظامی آمریکا در ارتش است. بین ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۰ آمریکایی‌ها فعال اند. در اینجا به خاطر خطا یا خیانت بخشی از رجال ایران مدافع آمریکا می‌شوند. از ۱۳۲۰ که جنگ جهانی دوم اوج می‌گیرد، انگلستان و کل اروپا و روسیه مشغول جنگ می‌شوند خصوصاً عوامل انگلیسی در ایران تضعیف می‌شود و آمریکایی‌ها موقعیت خوبی می‌بینند که به ایران ورود کنند. در سال ۲۱ آغاز ورود مستشاران نظامی آمریکا در ارتش است.

تبریزی درباره چرایی اعتماد سیاستمداران آمریکایی به آمریکا، تصریح کرد: ظاهر تحلیل آن‌ها این است که شوروی یک حکومت ستمگر مارکسیست-استالینیستی است و بخاطر دیوار‌های آهنین و جنایاتی که استالین در سیبری کرده قابل اعتماد نیست. انگلستان هم یک سابقه ۲۰۰ ساله خیانت و غارت و جنایت و دخالت و توطئه دارد. آمریکا ماهیت استعماری ندارد، آمریکا مدافع دموکراسی و آزادی است! به هر صورت این جریانات که ما هم در مطبوعات داریم و هم در رجال سیاسی، خصوصاً در جبهه ملی و حزب ایران معتقد بودند که آمریکا مدافع دموکراسی است و ما هم باید به یک قدرت متکی باشیم. آمریکایی‌ها هم در این دوره شعار آزادی و اصل ۴ ترومن را مطرح می‌کنند که کمک به کشور‌های جهان سوم برای تقابل با انگلیس است.

مورخ تاریخ معاصر ایران با اشاره به مقطع نهضت ملی شدن صنعت نفت از سال ۱۳۲۷ تا ۳۰ در این دوره، گفت: این زمان هم جریانات اسلامی و ناسیونالیستی که متحد هستند را داریم. جریانات صهیونیستی و بهائیت فعال‌اند. در این دوره ۱۲ ساله و ۱۰ ساله جو ایران یک جو خاص است که نیاز به تحلیل درون اجتماعی و برونِ جامعه که استعمار باشد دارد. در این دوره آمریکایی‌ها احساس می‌کنند جای انگلیس را می‌توانند در مسئله قدرت نفت بگیرند در ابتدای یک دفاعی از جبهه ملی دارند -اگرچه همان موقع در بیانیه فدائیان اسلام آیت‌الله کاشانی علیه آمریکا مطالبی دارد.

** خوش‌بینی تربیت‌شدگان مدارس آمریکایی در ایران به آمریکا

وی افزود: وقتی که نهضت ملی در سال ۲۹ به پیروزی می‌رسد و نفت ملی می‌شود از اینجا آمریکا در کنار انگلیس است و این غفلتی است که جبهه ملی، حزب ایران و دولت دکتر مصدق مرتکب می‌شوند. در مجموعه صحبت رجال سیاسی و رسمی آمریکا این است که ایران باید خواسته‌های انگلیس را برآورده کند، اما باز دولت خوشبین است که آمریکا می‌تواند از ما دفاع بکند. از دوران مشروطه امثال علی پاشا، اللهیار صالح و امثال این‌ها در مدارس آمرکای‌ها رشد پیدا کردند -که تازه رجال سیاسی مستقل محسوب می‌شوند-، به دیده خوشبینی و شیفتگی و شیدایی به آمریکا نگاه می‌کنند. مقداری که این نهضت جلوتر می‌آید اتحاد آمریکایی‌ها و انگلستان بیشتر می‌شود، اما در جامعه ما جریانات انگلیسی و جریانات آمریکایی شروع می‌کنند به توطئه کردن یعنی اگر ما بخواهیم نگاه کنیم یک بخش اختلافات را باید در اینجا مورد بررسی قرار دهیم.

اللهیار صالح تربیت‌شده مدارس آمریکایی‌ها در کنار مصدق

** شاپور بختیار از سال ۳۱ با آمریکا در ارتباط بود

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران یادآور شد: در سال ۲۹ اولین لژ رسمی آمریکایی‌ها در تهران تحت عنوان "لژ پهلوی" راه اندازی می‌شود و بعداً که مطرح می‌شود فراماسونری در ایران بدنام و منفور و ابزار دست استعمار است، نام «لژ همایون» را مطرح می‌کنند. در سال ۲۷ محمد ساعد مراغه‌ای نخست وزیر است اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد بنابراین اولین کشور اسلامی که نخست وزیر آن اسرائیل را به رسمیت شناخته ایران بود. فعالیت آمریکایی‌ها گسترده است و ما اولین سند همکاری یا جاسوسی شاپور بختیار برای آمریکایی‌ها را در سال ۳۱ داریم این اسناد لانه جاسوسی است که منتشر هم شده که او مطرح می‌کند که وضعیت دولت چگونه است البته این ۲۳ سند تا سال ۵۷ را در بر می‌گیرد. در دولت دوم دولت دکتر مصدق به توده‌ای‌ها میدان زیادی داده شد و برخی مطرح می‌کنند که مصدق این کار را کرد که آمریکایی‌ها را بترساند که بگوید اگر از من دفاع نکنید کمونیست‌ها جای شما را می‌گیرند

تبریزی در ادامه با یادآوری این نکته که در دولت دوم دولت دکتر مصدق به توده‌ای‌ها میدان زیادی داده شد و برخی مطرح می‌کنند که مصدق این کار را کرد که آمریکایی‌ها را بترساند که بگوید اگر از من دفاع نکنید کمونیست‌ها جای شما را می‌گیرند، اظهار داشت: اعتصابات، شعار‌ها و بیانیه‌های کمونیست‌ها را زیاد داریم حتی بیانیه‌هایی که علیه علمای اسلام بود که می‌گفتند "ما چوبه دار برای آخوند‌ها درست می‌کنیم. " نکته قابل توجه اینکه در این دوره فشار بر جریان اسلامی گسترده می‌شود. دستگیری، زندان و تبعید برخی وعاظ و روحانیون، جریان فدائیان اسلام، مدافعان آیت‌الله کاشانی و... وضعیت را بر عکس کرده بود.

یک تحلیل این است که در درون حزب توده یک جریان انگلیسی بود. آن جریان انگلیسی تشکیلات حزب را سوق می‌دهد به درگیری و اغتشاش و تظاهرات و خصوصاً در این دوره که استالین هم مرده درون حزب کمونیست شوروی هم نوسان و زمینه‌های استالین زدایی پیدا است. یکی از ابزار مهم اینجا حزب توده است که ممکن است حکومت را بگیرد حتی این باعث نگرانی بخشی از علمای سنتی ما مثل آیت‌الله کاشانی شد چرا که می‌دانستند بازی سیاسی است و استعمار هر روز یک ابزار و جریانی می‌سازد.

تبریزی در ادامه این گفتگو به تحلیل کودتای ۲۸ مرداد پرداخت و در بررسی جریان‌های مختلفی که در آن زمان بودند، گفت: اول عملکرد جریان چپ را باید نقد کنیم که از ابتدا مخالف ملی شدن نفت بوده به دلیل این که معتقد بودند نفت شمال باید به اتحاد جماهیر شوروی برسد و ملی شدن نفت را توطئه امپریالیسم غرب می‌دانند و آن عملکردی بود که تا انتها داشتند اگرچه کیانوری یک نقادی‌هایی هم از عملکرد آن جا داشت. یکی هم جریان ناسیونالیسم جبهه ملی بود که مجموع در درونش نفوذی‌های آمریکا و ضدیت با اسلام و روحانیت گسترش پیدا کرد -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه-.

** حمایت مراجع و علمای شهرستان‌ها از آیت‌اله کاشانی و انتخابات مجلس هفدهم

وی ادامه داد: ما در شروع نهضت نفت حضور دو جریان ملی و اسلامی را داشتیم که هر دو باهم بودند. چهر‌ه‌های روحانیت ما در استان‌ها و شهرستان‌های ما گسترده بود. در جریان ملی شدن نفت برای اولین بار مرجع تقلیدی مثل آیت‌الله العظمی سید محمدتقی خوانساری فتوا می‌دهد که باید دست اجنبی از سرنوشت مسلمین کوتاه بشود. در انتخابات مجلس شورای ملی که از زمان رضاخان تحریم بود از طرف روحانیت ایشان بیانیه می‌دهد که هم شخصیت‌های اسلامی کاندیدای مجلس شورای ملی بشوند هم مردم در انتخابات شرکت کنند که در همان مرحله ۳۰ تا روحانی برای مجلس هفدهم کاندیدا می‌شوند. در تهران و شهرستان‌ها مراجع، فق‌ها و علما شروع می‌کنند به بیانیه دادن مثل آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز، آیت‌الله سید محمود روحانی از مراجع تقلید قم، آیت‌الله سید حسین خادمی در اصفهان و... عمدتاً هم همه آن‌ها آیت‌الله کاشانی را دلیل بیّن قرار می‌دهند. در بیانیه‌ها هم از آیت الله سید ابوالقاسم مجتهد کاشانی نام می‌برند. در تهران و شهرستان‌ها مراجع، فق‌ها و علما شروع می‌کنند به بیانیه دادن مثل آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز، آیت‌الله سید محمود روحانی از مراجع تقلید قم، آیت‌الله سید حسین خادمی در اصفهان و... عمدتاً هم همه آن‌ها آیت‌الله کاشانی را دلیل بیّن قرار می‌دهند. در بیانیه‌ها هم از آیت الله سید ابوالقاسم مجتهد کاشانی نام می‌برند.

این پژوهشگر تاریخ انقلاب به موضوع "فدائیان اسلام" و نقش آن‌ها در ملی شدن نفت هم اشاره کردو گفت: فدائیان اسلام و مجموعه حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی، هژیر و رزم آرا را از سر راه برداشست و حسین علا را هم تهدید کرد، اما آقای مصدق ۱۴ اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست وزیرشد، ۱۲ خرداد ۱۳۳۱ نواب صفوی را دستگیر می‌کند. نواب ۲۰ ماه در زندان مصدق بود. در قضیه زندانی شدن شهید نواب صفوی بعد از مدتی فشار بر آقای کاشانی می‌آوردند که شما بیایید وساطت کنید. ایشان می‌گویند ما با انگلیس داریم مبارزه می‌کنیم شما صبوری کنید.

هرچند مصدق می‌گوید به من مربوط نیست و دادگاه او را دستگیر کرده است. عده‌ای از اعضای فدائیان اسلام به تعداد پنجاه و چند نفر به زندان می‌روند و اصرار می‌کنند که باید نواب صفوی آزاد شود. برخی می‌گویند حسین فاطمی دستور می‌دهد، برخی می‌گویند مصدق دستور می‌دهد که این‌ها را مورد ضرب و شتم قرار دهند و به زندان بیندازد که این ۵۴ نفر هم به زندان می‌روند.

فدائیان اسلام و مجموعه حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی، هژیر و رزم آرا را از سر راه برداشست و حسین علا را هم تهدید کرد، اما آقای مصدق ۱۴ اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست وزیرشد، ۱۲ خرداد ۳۱ نواب صفوی را دستگیر می‌کند. نواب ۲۰ ماه در زندان مصدق بود.

وی افزود: شخصیتی مثل شهید حاج مهدی عراقی ۸ ماه در زندان دکتر مصدق است. آیت‌الله شیخ محمد تهرانی رئیس هیئت قائمیه تهران از دولت به دلیل عملکردش انتقاد می‌کند، در ماه رمضان در خرداد ماه او را از منبر پایین می‌کشند و به زندان می‌برند، حجت الاسلام فلسفی در مسجد از جریان ناسیونالیسم انتقاد می‌کند از منبر او را پایین می‌کشند. امام یک نامه به ایشان می‌دهد، می‌گوید من نمی‌دانم که با این‌ها باید چگونه برخورد کرد که اینطور شرارت می‌کنند بعد به آقای فلسفی می‌گوید شما ناامید و مأیوس نشوید خداوند این مشکل را از ما حل می‌کند. آیت‌الله شیخ محمد تهرانی رئیس هیئت قائمیه تهران از دولت به دلیل عملکردش انتقاد می‌کند، در ماه رمضان در خرداد ماه او را از منبر پایین می‌کشند و به زندان می‌برند، حجت الاسلام فلسفی در مسجد از جریان ناسیونالیسم انتقاد می‌کند از منبر او را پایین می‌کشند.

** حمله هواداران مصدق به خانه آیت‌الله کاشانی و قتل یک نفر

تبریزی ادامه داد: ما در این دوره تبعیدی هم داریم آیت‌الله محمد شریف رازی از مورخین بزرگ ما که در شهر ری بود در دفاع از آقای کاشانی به یزد تبعید می‌کنند. در منزل آقای کاشانی روضه است می‌روند و دم خانه او شعار «مرگ بر کاشانی» می‌دهند. به پشت بام می‌روند آقای حداد که از بازاریان تهران بود شکمش را پاره می‌کنند. کار‌هایی کردند که اصلا ناگفته مانده، عکس آیت‌الله کاشانی را چاپ می‌کنند و روی عمامه او آرم انگلیس می‌زنند. یک عکس دیگر چاپ می‌کنند روی پیشانی‌اش آرم انگلیس می‌زنند که او انگلیسی است. دوتا سگ در تهران یکی عمامه سیاه می‌گذارند و یکی عمامه سفید که حجت‌الاسلام خسروشاهی در کتاب ۲۸ مرداد عکس‌ها را آورده است.

وی افزود: فخرالدین حجازی در آن موقع جوانی پرشور در سبزوار بود، یک نامه به مصدق می‌نویسد که "تو آمده بودی اسلام را در اینجا پیاده کنی این چه وضعیتی است که ضدیت با اسلام دارد. " حال اینکه مطبوعات علیه روحانیت چه می‌نوشتند بماند. در جبهه ملی سه دسته داشتیم یک دسته مثل حزب ایران بر پایه پان ایرانیسم و نهضت سوسیالیست‌های ملی که خلیل ملکی و خنجی بودند که بعداً به عنوان نیروی سوم شناخته شدند، بخش دوم نفوذی‌های آمریکا و انگلیس هستند و در این بازی از مصدق تا رده‌های پایین بازی می‌خورند.

** چرا فدائیان دکتر فاطمی را ترور می‌کنند؟

این پژوهشگر تاریخ انقلاب به ماجرای ترور دکتر فاطمی توسط محمدمهدی عبدخدایی هم اشاره کرده و می‌گوید: حالا اینکه آقای خدایی، آقای فاطمی را ترور کردند ترور قابل توجیه نیست، کار غلطی است، اما ما که داریم تحلیل تاریخ می‌کنیم باید علل آن را بررسی کنیم. پنجاه و چند نفر فدائیان اسلام و آقای نواب صفوی در زندان بودند. برخی مثل شهید واحدی می‌گفت: این‌ها همه زیر سر حسین فاطمی است برخی هم می‌گفتند اگر حسین فاطمی که دست راست مصدق است کشته شود مصدق این کار‌ها را نمی‌کند لذا این که می‌آیند ترور می‌کنند یک نوع تلافی جویی در برابر آن حرکتی است که این‌ها آغاز کرده بودند در عین حال که ما اصل ترور را نمی‌توانیم کتمان کنیم.

** "مجمع مسلمانان مجاهد" متشکل از افراد سالم و نادرست بود

مورخ تاریخ معاصر ایران در گفتگو به دسته‌بندی جریان‌های مسلمان آن زمان می‌پردازد و می‌گوید: جریان بعدی جریان اسلامی است جریان اسلامی را ما باید یک آسیب شناسی بکنیم یکی جریان فداییان اسلام است. جوان‌های پاک، صادق، مومن و معتقد به اسلام، ولی پرشور یعنی تحمل حرکت ضد اسلامی را ندارند. دوم جمع "مجمع مسلمانان مجاهد" است که این آمیخته‌ای از افراد سالم و نادرست بود مثل شمس قنات آبادی که آدم نادرست و ناشایستی بود که نفوذی انگلیسی‌ها و دربار بود که می‌توانست هر دو هم باشد یا دکتر محمود شروین به ظاهر از طرفداران کاشانی بود و کارنامه او هم باید مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد.

** مظفر بقایی شخصیت مبتذل و مشکوکی دارد

شما باید این آدم‌ها را بعد از کودتا ببینید که جای پایشان کجاست. شمس قنات آبادی عبا و عمامه را در می‌آورد کت و شلوار و کراوات می‌پوشد و وکیل مجلس می‌شود و دنبال عرق خوری و عیاشی و سوءاستفاده‌هایی می‌رود. این مجمع مسلمانان مجاهد است که خودشان را چسبانده‌اند. یکی حزب «زحمتکشان ملت ایران» دکتر مظفر بقایی است که شخصیت مشکوک و وابسته‌ای است. دیگر چهره‌ها مثل ابوالحسن حائری‌زاده و حسین مکی آدم‌های معتقد نبودند، اما مثل مظفر بقایی هم مبتذل و مشکوک هم نیستند.

** نقد امام خمینی به حرکت آیت‌الله کاشانی چه بود؟

تبریزی ادامه می‌دهد:، اما آیت‌الله کاشانی! کاشانی یک مجتهد جامع الشرایط، مومن، معتقد، صالح و مصلح بود. آن تعبیر امام را من می‌گویم شاید به ایشان سه تا اشکال باید گرفت. اشکال اول که امام می‌گوید "من نامه‌ای به ایشان نوشتم شما رفته بودید نهضت را دینی و اسلامی کنید، خودتان سیاسی شدید. بیش از اینکه به جنبه سیاسی‌اش اهمیت می‌دهید به جنبه دینی آن اهمیت دهید. " سوم اینکه در شان ایشان نبود رئیس مجلس شود اگرچه رئیس مجلس شدن هم توطئه جبهه ملی بود قبل از ایشان آقای سید حسین امامی فراماسون و امام جمعه شاه رئیس مجلس بود. برای این که او را رد کنند دنبال آقای کاشانی آمدند و می‌دانستند که آقای کاشانی مثلاً از نظر قانون گرایی مقید است.

کاشانی یک مجتهد جامع الشرایط، مومن، معتقد، صالح و مصلح بود. آن تعبیر امام را من می‌گویم شاید به ایشان سه تا اشکال باید گرفت. اشکال اول که امام می‌گوید "من نامه‌ای به ایشان نوشتم شما رفته بودید نهضت را دینی و اسلامی کنید، خودتان سیاسی شدید. بیش از اینکه به جنبه سیاسی‌اش اهمیت می‌دهید به جنبه دینی آن اهمیت دهید. "

در واقع اینجا باید پایبندی ایشان به قانون و عدم پایبندی مصدق به قانون را بررسی کرد وقتی آقای مصدق خلاف قانون می‌آید تقاضای شش ماه اختیارات برای قانون گذاری می‌کند این یعنی مجلس تعطیل است. آقای کاشانی به‌حق این جا ایستاد موضوع دوم انحلال مجلس بود آقای مصدق که خودش قانون‌دان است آیا بازی خورد یا بازی کرد؟ یا هماهنگ بود یعنی بعضی‌ها می‌گویند خسته شده بود و می‌خواست غائله را ختم کند، ولی به هر صورت از اول مجلس موسسان سال ۲۸ به ناحق اختیارات شاه را بالا بردند که همان موقع آقای کاشانی یک نامه تندی از تبعید علیه شاه نوشت که روی سر نیزه نمی‌شود نشست.

** طرح رفراندوم و انحلال مجلس خطای مصدق بود

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه آیت‌الله کاشانی در آن نامه به شاه گفت: طعم تلخ دیکتاتوری بیست ساله هنوز در ذائقه من هست، اظهار داشت: مصدق چرا این کار را کرد؟ انحلال مجلس اصلاً به او مربوط نبود. مگر مجلس برای مصدق است؟ الان مثلاً رئیس جمهور باید زیر نظر مجلس باشد مشکلات ما با ابوالحسن بنی‌صدر هم همین بود و این روحیه در دکتر مصدق نیز متأسفانه بود. موضوع بعدی طرح رفراندوم بود حکومت که رفراندوم نمی‌کند. رفراندوم برای موقع تغییر حکومت است همین خطا را شاه در ۶ بهمن کرد گفت که رفراندوم می‌کنم این خطا‌ها متأسفانه زمینه کودتا را به وجود آورد.

** ریشه اصلی فساد آمریکا و انگلیس هستند

تبریزی در پایان گفتگو برای جمع‌بندی صحبت‌هایشان درباره ۲۸ مرداد گفت: اولا مواظب باشیم در نقد و نقادی همان استعمار را فراموش نکنیم. خطا‌های جبهه ملی و جریانات به جای خود محفوظ، اما ریشه اصلی فساد، آمریکا و انگلیس هستند. کودتا یک روز نیست بلکه ۲۵ سال است. کودتا علیه مصدق نبود بلکه علیه ملت ایران و نهضت ملی شدن نفت بود، چون ملت ۲۵ سال در زندان آمریکایی‌ها و دربار بودند. ۲۵ سال شکنجه شدند، غارت شدند و زندان رفتند لذا استعمار را فراموش نکنیم.

وی افزود: موضوع دوم خطا و انحراف و انحطاط احزاب و گروه‌ها که عموما احزاب -حال آن‌ها که وابسته به انگلیس و آمریکا بودند جای خود- بقیه دنبال تشتت و اختلاف بودند یک مشکل ما در احزاب همیشه این است که باعث اختلافات می‌شوند. در دوره نهضت ملی شدن نقش احزاب را باید بررسی کنیم نقش مطبوعات به تعبیر جلال آل احمد «دریدگی مطبوعات» است که فحش نامه بودند.

مورخ تاریخ معاصر ایران در ادامه خاطرنشان کرد: یک کتابی هست به نام رساله انصافیه که کتاب خوبی است. یکی از عوامل شکست مشروطه را ملا عبدالرسول کاشانی می‌گوید احزاب دست افراد جاهل افتاد که جاهل را به معنوی سواد نمی‌گیرد به معنای که روش تربیت اجتماعی را بلد نبودند. من یک سال و نیم روزنامه "نیروی سوم" را خواندم همه آن فحش نامه به آقای کاشانی بود.

جبهه ملی "باختر امروز" را داشت، "شاهد" برای بقایی، تهران مصور احمد دهقان و... هر کدام را نگاه می‌کنید یک نقشی ایفا کردند که جامعه را برابر هم و مردم را برابر هم قرار می‌داد. امروز ما از بیان این مسئله باید به جامعه تجربه آن دوران را بدهیم. با محکوم کردن و تبرئه کردن مشکل جامعه حل نمی‌شود. باید به‌دنبال این باشیم که به قول امام خمینی تاریخ بیدارکننده نسل‌های متوالی و معلم انسان‌ها باشد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: