مفتی اعظم روی منبر عجیب +عکس

کنترل و اداره مکه در حج، واقعا سخت است. ورود چند میلیون حاجی از کل دنیا با فرهنگ، روحیه و آداب اجتماعی متفاوت در کنار شرایط خاص جغرافیایی شهر از یکسو و دمای ۵۰ درجه‌ای و هوای شرجی تابستان، هر شهری را در آستانه بحران قرار می‌دهد.

کد خبر : 859440

خبرگزاری فارس:کم‌کم سیستم حمل و نقل مکه دارد کارایی‌اش را از دست می‌دهد. تراکم جمعیت در روز‌های منتهی به عید قربان طوری اضافه می‌شود که پیاده‌روی در هر حال به سوار شدن به اتوبوس و تاکسی ترجیح دارد. دیشب پیاده رفتم سمت حرم. فضای مکه بر خلاف مدینه، اصلا آرام و عادی نیست. همه چیز در این روز‌ها تحت تاثیر حج است. مکه با همه شهر‌هایی که دیدم فرق دارد.

ازدحام و تراکم جمعیت در مکه مکرمه

سر صبح در رواق‌های باب ملک فهد، یک نفر منبر رفته بود. این حرف‌ها را او هم می‌زد. پنجاه ـ. شصت نفری نشسته بودند پای صحبتش و هر لحظه به تعدادشان اضافه می‌شد. من عربی بلد نیستم. تقریبا هیچ. اما اینقدر سلیس و فصیح صحبت می‌کرد که بخش زیادی از حرف‌هایش را می‌شد فهمید. قدر مسلم است که افکار و عقاید من با کسی که در مسجدالحرام و تحت نظارت آل‌الشیخ منبر می‌رود، خیلی متفاوت است، اما به فرموده معصوم باید دید چه می‌گوید. ما قال مهم‌تر از مَن قال است. می‌گفت: مکه تنها شهری است که مسافر، ذلیل و حقیر واردش می‌شود؛ در حالی که لباس‌هایش را از تن به در کرده و مُحرم شده و چیزی ندارد که با آن تفاخر کند. راست می‌گفت. مکه شهر یکرنگی است. مکه عجیب‌ترین و خاص‌ترین جو را دارد. جنب و جوش آن بیشتر از معمول است و صدای همهمه‌اش هیچ وقت خاموش نمی‌شود. اگر کعبه نبود اصلا هیچ گاه مکه شهر نمی‌شد. کوه‌های بزرگ و سنگلاخ‌ها و مسیر‌های پیچ در پیچ، هیچ کدام ایده‌آل تشکیل یک شهر نیستند. همین الان هم هر کس وارد مکه شود، عینا می‌بیند که همین میزان شهری که تا به امروز گسترش داشته، صرفا با تراشیدن کوه‌ها پدید آمده.

کنترل و اداره مکه در حج، واقعا سخت است. ورود چند میلیون نفر حاجی از کل دنیا، با فرهنگ‌ها و روحیات و آداب اجتماعی متفاوت در کنار شرایط خاص جغرافیایی شهر از یکسو و دمای ۵۰ درجه‌ای و هوای شرجی تابستان مکه می‌تواند هر شهری را در آستانه بحران قرار دهد. به این‌ها اضافه کنید تامین ارز صرافی‌ها برای ایجاد تعادل و بالانس ترافیک اینترنت و حمل و نقل و.

در مدینه هم تمام این موارد هست، اما مدینه شهری مسطح‌تر، وسیع‌تر و دارای زیرساخت‌های بهتر است که تراکم مکه را هم ندارد. از مکه که فراتر بروید، اداره مسجدالحرام واقعا نیاز به مدیریت خاصی دارد. نظافت و ضدعفونی کردن مطافی که ثانیه‌ای از سیل جمعیت خالی نمی‌شود، خود پروژه‌ای منحصر به فرد است. این‌ها را توضیح دادم که بگویم خودم این شرایط خاص را کامل درک می‌کنم، اما واقعیت این است که گرچه تا یکی ـ. دو دهه قبل نحوه اداره و رسیدگی به حرمین شریفین برای ایرانی‌ها یک کار خارق‌العاده می‌نمود، اما سرعت رشد خدمات عمومی در آستان قدس، طی ده ـ. پانزده سال اخیر کاملا آدم را به این باور می‌رساند که مجموعه‌ای، چون آستان قدس توان بیشتری در اداره اماکن مقدسه مشابه دارد.

* * *

بعد از نماز صبح دیدم در نزدیکی در‌های خروجی مسجدالحرام کسی با تبختری عجیب روی منبری نشسته و مردم در صف یکی ـ. یکی چند ثانیه‌ای همکلامش می‌شوند. فکر کردم امام جماعت مسجدالحرام است. از ماموری که نزدیکش بود پرسیدم ایشان کیست؟ چپ چپ نگاهم کرد و گفت: برای چه می‌پرسی؟ خیلی جالب بود جوابش. خب سوال را می‌پرسند که جوابش را بدانند دیگر! گفتم: می‌خواهم ببینم چه کسی است که مردم برای دیدنش منتظرند. گفت: می‌خواهی چکار کنی؟ انصافا اگر حرم امن الهی نبود، شاید صدایم را بالا می‌بردم و می‌گفتم: خب می‌خواهم بدانم. مگر دانستن عیبی دارد؟

سرش را یک دفعه تکان داد که «لا أدری.» نمی‌فهمم. این بنده خدا هم انگلیسی یادش رفت! بلد بود‌ها، اما یک باره فراموش کرد! همین مانده بود وسط مسجدالحرام «کچلیک» را هم یاد کنیم!

رفتم سراغ یک مامور دیگر. دوباره پرسیدم. این یکی هم گفت: می‌خواهی چکار و ...، اما لااقل گفت: از فلانی بپرس. رفتم سراغ فلانی. عجیب اینکه فلانی هم همان سوال را پرسید، اما ظاهرا با جوابم قانع شد. گفت: شیخِ نمی‌دانم چی چی، مفتی اعظم مکه است. گفت: سوالی داری؟ گفتم: نه. خب واقعا هم سوالی نداشتم. دیروز همان پسرک دانشجوی شریعت دانشگاه مکه جواب سوالم را داده بود. دیروز گفت که عربستان با یمن می‌جنگد؛ چون حوثی‌ها ما را می‌کشند. من هم همان دیشب فهمیده بودم که پرچم‌های یمن را به اشتباه روی تابوت بچه‌های عربستانی زده بودند! سوالی نداشتم. رفتم.

دلم می‌خواهد یک روز را کامل از فعالیت‌های سازمان حج و بعثه بنویسم. به جرات می‌شود گفت که خوش‌بینانه هم‌طراز با ترکیه و بدبینانه بعد از این کشور، بهترین شرایط را زائرین ایرانی دارند. خدمات هتلی، حمل و نقل، تغذیه، بیمارستانی و ... تنها ضعف چشمگیری که اتفاقاً بدجور هم توی ذوق می‌زند، نبود لباس متحدالشکل و مناسب است. جالب‌تر اینکه هیچ کاروان ایرانی در حج نشانی از پرچم کشور را در زائران تحت مجموعه‌اش ندارد. افغانستان، مالی، نیجر، ترکیه، پاکستان، الجزایر، هند، اندونزی، مالزی، عراق، مصر، آذربایجان، بحرین، گینه، سنگال، تاجیکستان، ازبکستان و حتی اقلیم کردستان یا به قول خودشان کوردستان، خیلی مشخص و واضح و بزرگ از پرچم‌هایشان در طراحی لباس، کیف، کلاه، نقاب و ... استفاده کردند. واقعیت این است هرچه فکر می‌کنم هیچ موردی پیدا نمی‌کنم که دلیل این بی‌توجهی را برایم توجیه کند. قاعدتا اگر این یک نقص اساسی را سیستم مدیریتی حج ایران حل کند، عملکرد بی‌نظیر خود را تکمیل کرده است. آن وقت فقط می‌ماند رفتار‌های شخصی و اجتماعی حجاج ایرانی، مثل گروه‌گریزی و بی‌نظمی که البته ریشه در عادات و اخلاق اجتماعی ما دارد و در وقتی دیگر در مورد بروز‌های ناخوشایندش در حج خواهم نوشت.

بیرون حرم و در گذرگاه‌های منتهی به ایستگاه‌های اتوبوس بعد از نماز صبح جای کفترباز‌ها خالی است. گندم‌های نذری ریخته شده کبوتر‌ها را چنان جمع می‌کند که حتی غیرکفترباز‌ها از دیدن این منظره لذت می‌برند. همه مشغول عبور و مرورند یا عکس می‌گیرند، اما این وسط بعضی از پاکستانی‌ها نشسته‌اند زمین و با لب‌های ذاکر، با احترام چندتایی گندم از زمین برمی‌دارند. پاکستانی‌ها در کل احساساتی‌ترین دین‌داران جهانند و چقدر دیدن این رفتارهایشان قند توی دل آدم آب می‌کند.

راستی این را هم بگویم که در مکه و مدینه آدم یاد مشهد و امام رضا زیاد می‌افتد. انگار دلش تنگ می‌شود. حالا اگر پای کبوتر هم این وسط بیاید که دیگر این دلتنگی بیشتر هم می‌شود. سلام به امام مهربان از مکه لذتی دارد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: