فریب استراتژیک نتانیاهو در مذاکره با حماس
آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی دو شنبه تهدید کرد که جنگ با حماس در غزه اجتنابناپذیر است و فقط زمان آن معلوم نیست.
روزنامه جوان: آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی دو شنبه تهدید کرد که جنگ با حماس در غزه اجتنابناپذیر است و فقط زمان آن معلوم نیست. این در حالی است که از ماهها پیش مذاکراتی با وساطت مصر بین دو طرف در جریان است و کانال ۱۰ این رژیم نیز روز سه شنبه از سفر محرمانه نتانیاهو به قاهره در ۲۲ ماه میمیلادی برابر با اول خرداد برای گفتگو با السیسی درباره این مذاکرات پرده برداشت. حال سؤال این است که کدام یک از دو گزینه جنگ و صلح در غزه واقعیتر به نظر میرسد و نفع هر یک از دو طرف درگیر در چیست؟ در پاسخ به نظر میرسد منافع رژیم صهیونیستی در این مقطع زمانی بیشتر در مذاکره و سازش با حماس، اما منافع راهبردی حماس درست برعکس در استمرار مقاومت است. جناح راستگرای حاکم بر فلسطین اشغالی به رهبری نتانیاهو به چند دلیل و هدف در پی توافق تاکتیکی با حماس در این مقطع است؛ نخست اینکه مهمترین اولویت این جناح در مقطع کنونی اجرای طرحهای نژادپرستانه و توسعهطلبانه خود علیه نزدیک به ۲ میلیون فلسطینی ساکن اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ موسوم به اسرائیل و حدود ۴ میلیون فلسطینی دیگر در کرانه باختری در چارچوب قانون جدید تشکیل دولت خالص یهودی است و لذا این رژیم برای اجرای این قانون و تحقق اهداف نژادپرستانه و توسعهطلبانه حاکم بر آن (که میتواند انتفاضه جدید را در این اراضی رقم بزند) به آرام کردن جبهه غزه و ایجاد آرامش خاطر در آن نیاز دارد. دوم اینکه اجرای طرح موسوم به معامله قرن (در اصل فاجعه قرن) دستکم در مراحل اجرایی اولیه به آرامش در غزه نیاز دارد، زیرا طبق این طرح امکان تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری که در همه قطعنامهها و طرحهای بینالمللی مورد تأیید قرار گرفته کاملاً منتفی میشود و جای خود را به تشکیل دولت فلسطینی محدود در غزه میدهد که قرار است طبق توافق با مصر بخشهای از خاک مصر در سینا نیز به آن اضافه شود و در مقابل بخشهایی از صحرای نقب در فلسطین اشغالی به مصر داده شود و در نتیجه مبادله ارضی بین دو طرف شکل گیرد. سوم اینکه جناح راستگرای حاکم بر تلآویو به رهبری نتانیاهو با همدستی راستگرایان مسیحی حاکم بر امریکا به رهبری ترامپ و همچنین همراهی تازه به قدرت رسیدههای سعودی و اماراتی به رهبری محمد بن سلمان و محمد بن زاید به رویکرد تهاجمی در منطقه روی آوردهاند و در یک تقسیم کار از پیش تعیین شده به توسعه حضور و نفوذ خود اقدام کردهاند، اما برای پنهان کردن آن با اتخاذ استراتژی فریب به هراسافکنی از ایران متمرکز شدهاند. حال در هیچ یک از این اهداف نه منافع مردم فلسطین دیده میشوند و نه منافع دیگر ملتها و دولتهای منطقه که اکثریت را تشکیل میدهند. در چنین وضعیتی ورود حماس به مذاکره با رژیم صهیونیستی فریب استراتژیک از سوی این رژیم محسوب میشود، هرچند امکان دارد در کوتاهمدت با وعدههای اغفالکننده نیز همراه باشد، اما در نهایت سرنوشتی جز مذاکرهکنندگان فتح و در رأس آن مرگ مشکوک یاسر عرفات و حصر خانگی محمود عباس نخواهد داشت.
یادداشت جوان/ احمد کاظم زاده