هفتهای دیگر و رشتهی دیگری از تحقیرها برای دیپلماتهای ارشد امریکا/اتفاق عجیبی که در مذاکرات آمریکا و کره شمالی رخ داد/جرئیاتی از رسوایی فرستاده ترامپ در روسیه/مشخص نیست در ذهن ترامپ چه میگذرد!
در حال حاضر رهبران دنیا به دو دسته تقسیم شدهاند: آنهایی که متعجب هستند در واشنگتن چه خبر است، و آنهایی که از این آشفتگی نهایت بهره را میبرند.
پایگاه خبری تحلیلی فردا:
روز چهارشنبه پایگاه خبری وکس گزارش کرد (و یک منبع آگاه در روز پنجشنبه آن را تأیید کرد) که مایک پومپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در چند مورد، به همتای کره شمالیاش هشت ماه زمان داده است تا ۶۰-۷۰ درصد از سلاحهای هستهای خود را رها کند، ولی کره شمالی او را نادیده گرفته است.
جای تعجب نیست. اولا، پومپئو برای غیرمسلح کردنی که از کره شمالی خواسته است هیچ پیشنهاد جبرانی نداده است. ثانیا، از آنجاییکه کره شمالی هنوز فهرست تسلیحاتی که در اختیار دارد را به دولت ترامپ نداده است، این یک پیشنهاد بیمعنی بود. (اگر کره شمالی میخواست خباثت به خرج دهد، میتوانستند به توافق برسند و سه بمب را خنثی کند، و بگوید "ما پنج سلاح داشتیم و به این ترتیب ۶۰ درصد از آنها را خنثی کردیم". برآورد آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده این است که کره شمالی ۶۰ بمب دارد.)
علاوه بر تمام این ها، این مورد، یک اقدام دیپلماتیک ناشیانه بود. هیچ مذاکره کنندهی رقیبی بهصورت ناگهانی چنین تقاضایی را با چنین زمانبندی مطرح نمیکند، مگر آنکه طرح B داشته باشد تا هر آن چه کره شمالی انجام داده است را انجام دهد، و به این ترتیب این فشار را افزایش دهد.
مشخص نیست آیا پومپئو، عضو سابق آکادمی نظامی وست پوینت و عضو کنگره جنبش چای که پیش از پست فعلیاش، رئیس سیا در دولت ترامپ بوده است، عقلش را از دست داده است یا صرفا نظرات آشفته کنندهی ترامپ را منتقل میکند. ترامپ بر این عقیده است که این "توافق مشترک" یک صفحهای نامفهومی که او و کیم در جلسهی ماه ژوئن در سنگاپور امضا کردهاند در برههای از زمان یک "قرارداد" بود. او همچنین پس از ترک این جلسه کیم را مردی شرافتمند خواند ("من به او اعتماد دارم، و او به من اعتماد دارد") که هستهایزدایی را بلافاصله پس از رسیدن به خانه آغار خواهد کرد. (در واقع، سازه ها با دو موشک بالستیک قاره پیمای جدید ادامه پیدا کردند.) بنابراین، جای شک دارد که ترامپ شرایط را سختتر کند و تیم مذاکره کنندگان کیم را به اقدام برانگیزاند؛ این اقدام ميتواند این باور را ایجاد کند که دربارهی این مرد کوچک بامزه که با او دست داده، خندیده و با احترام با او برخورد کرده است، به اشتباه قضاوت کرده است. حتی اگر ناگهان دریابد که انرژی هستهای خودش را داشته است، چه نوع تحریمی میتواند بر او اعمال کند. پس از خوش قولی سنگاپور، روسیه و چین به تجارت با کره شمالی ادامه دادند، مون ژائه رئیس جمهور کره جنوبی به شدت با تجدید تحریمهای نظامی ایالات متحده مقابله خواهد کرد. ترامپ اهرمهایی که زمانی در اختیار داشته است را از دست داده است.
همچنین این احتمال نیز وجود دارد که پومپئو از اقدامات ارائه شده از سوی جان بولتون مشاور امنیت ملی، که در ماه آوریل این پست را به دست گرفته است، پیروی کند، جان بولتون سرشار از آرزو است، او آرزو دارد خطوطی که مدتها علیه روسیه، کره شمالی و ایران داشته است در نهایت به سیاست ایالات متحده تبدیل شود - تا ترامپ در مورد دو هدف اول به هیچ چیز دیگری جز این سیاست فکر نکند. در مورد کره شمالی، تنها چیزی که بنظر لازم بود یک "یادداشت بسیار خوب" از این حاکم بود که ترامپ به سطل زباله انداخت و او را "مرد کوچک موشکی" نامید و کره شمالی را به "آتش و خشمی که دنیا تاکنون ندیده است" تهدید کرد. من شک دارم که بولتون منتظر از بین رفتن توهمات ترامپ باشد، و در حال حاضر، هر کاری که در توان دارد انجام میدهد تا اطمینان حاصل کند صحبت با مقامات کره شمالی به هیچ جا نخواهد رسید.
در رسوایی دیپلماتیک دیگری که، باز هم روز چهارشنبه اتفاق افتاد، سناتور جمهوریخواه رند پال، منتقد دورهای ترامپ که در نقش تحسینگر پوتین با او زمینهی مشترک پیدا کرد، به مسکو سفر کرد، او نامهای به دست خط رئیس جمهور ایالات متحده را به همراه داشت و پیشنهاد از سرگیری صحبتها پیرامون کنترل تسلیحات، مقابله با تروریسم، و تبادل فرهنگی را مطرح کرد.
اگر نامه واقعا این موضوع را مطرح کرده باشد (تنها چیزی که در دست است توییت پال است)، چیز بدی نبوده است؛ مسکو و واشنگتن در مسائل همگرایی منافع در تاریکترین سالهای جنگ سرد، زمانیکه تنشها بسیار شدیدتر از امروز بودند، با هم همکاری کردهاند.
ولی نکته اینجا است: اینگونه تحویل دادن پیام، از رئیس جمهور امریکا به رئیس جمهور روسیه، کار سفیر ایالات متحده است. جان هانتسمن، سفیر ترامپ، یک حرفهای تمام عیار است، فرماندار اسبق اوتا بوده است و از زمان رونالد ریگان تا کنون در حال خدمترسانی بوده است، از جمله اینکه سفیر باراک اوباما در چین بوده است.
حتما هانتسمن در مورد نقش خود متعجب است. حتی قبل از این هفته نیز، او مجبور بود دو سیاست متناقض ایالات متحده را در برابر روسیه حفظ کند: از یک طرف، دیدگاههای سنتیتر سنا و افسران مرتبط کابینهی دولت (تحریمها و محدودیتها در پاسخ به نقض حاکمیت اوکراین توسط روسیه و مسموم کردن جاسوسان اسبقی که اکنون در انگلستان زندگی میکنند با گاز اعصاب، به همراه مشارکت عملی در زمان ممکن)، و از سوی دیگر، تسلیم ناصحیح ترامپ در برابر پوتین، که منعکس کنندهي تمایل به "ارتباط خوب" به هر قیمتی است. و ارتقاء کنونی پال بهعنوان پیامرسان ترامپ، هانتسمن را بیربط و غیرضروری نشان داده است. آیا او هرگز علیه پوتین یا وزاری او گزارش خواهد داد، در مورد نقض حقوق بشر در روسیه، یا قساوتهایی که در سوریه رخ داده است، یا اقدامات دیگر آن ها اعتصاب یا اعتراض خواهد کرد، روسها میتوانند، کاملا منطقی، این شکایتها را تنها یک صدای اضافه بنامند. ترامپ به آنها نشان داد که، وقتی پای پیامهای واقعی کاخ سفید در میان است، هانتسمن عضوی از آنها به حساب نمیآید، و بنابراین، در مسکو هیچ استفادهای ندارد.
هانتسمن، مانند هر سفیر دیگری که در این موقعیت قرار میگرفت، میبایست استعفا میداد. او اگر در این زمان استعفا میداد، تمامیت و آیندهی سیاسیاش را حفظ میکرد، چیزی که در مورد بسیاری از مقامات بلندپایه، که خودشان را در باتلاقی گرفتار کردهاند و میخواهند بدون آلودگی از آن خارج شوند، صادق نیست.
در نهایت اینکه، نیویورک تایمز در روز پنجشنبه گزارش کرد که، در اوایل جولای، مقامات ارشد امنیت ملی، به رهبری بولتون، سفرای ناتو را وادار کردهاند پیش از ورود ترامپ به نشست متحدان در بروکسل، یک سند سیاسی مهم را امضا کنند، آنها می ترسیدند، در غیر اینصورت، این نشست مانند نشست G-7 چند هفته قبلتر در تورنتو، با شکست مواجه شود و ناهماهنگی ایجاد شود. به عبارت دیگر، مقامات دولت ترامپ میدانستند که برای یک نیروی مخرب کار می کنند.
در عین حال، در حال حاضر رهبران دنیا به دو دسته تقسیم شدهاند: آنهایی که متعجب هستند در واشنگتن چه خبر است، و آنهایی که از این آشفتگی نهایت بهره را میبرند.
منبع: اسلیت
مترجم: فاطمه بختیاری دزفولی