نفوذیها در جنگ اقتصادی
جریان نفوذ که بهنوعی پیچیدهترین راهکار استکبار در مقابله با انقلاب اسلامی است، دارای ابعاد و دامنههای وسیع و گسترده است و انواع متفاوتی دارد؛ از جاسوسی و نفوذ فردی گرفته تا نفوذ جریانات پیچیده و مخفی در مراکز تصمیمگیری.
روزنامه حمایت: محمدحسن قدیری ابیانه در یادداشتی نوشت: یکی از جبهههایی که ایران اسلامی طی چند سال اخیر، مصافی سنگین را با نظام سلطه آغاز کرده و آماج حملات گوناگون و طرحهای چندلایه دشمن قرارگرفته، «جنگ اقتصادی» است که حسب شواهد و قرائن، دو اهرم «نبرد روانی» و «نفوذ»، دو ابزار بسیار پرکاربرد حریف در شطرنج اقتصاد به شمار میآیند. در حوزه اقتصاد، غایت آمال نفوذیها بر عدم استقلال ایران اسلامی و وابستگی به کشورهای سرمایهداری است، بهنحویکه شریانهای اقتصاد را از طریق اثرگذاری بر تصمیمات کلان و راهبردی به دست دشمن بدهند و برای کسب امتیاز و تغییر محاسبات، معیشت مردم را در تنگنا قرار دهند. بهبیاندیگر، بکارگیری شیوههایی که تصمیمگیران را متقاعد به اجرای همان سیاستهای مدنظر آمریکا و غرب نموده و رشد اقتصادی را با وادادگی و عدول از ارزشها مترادف کنند، از مصادیق نفوذ به شمار رفته و عاملان و مباشران این طرح - چه بدانند و چه ندانند - نفوذی محسوب میشوند. جریان نفوذ که بهنوعی پیچیدهترین راهکار استکبار در مقابله با انقلاب اسلامی است، دارای ابعاد و دامنههای وسیع و گسترده است و انواع متفاوتی دارد؛ از جاسوسی و نفوذ فردی گرفته تا نفوذ جریانات پیچیده و مخفی در مراکز تصمیمگیری. رهبر حکیم انقلاب، نفوذ را اینگونه تفسیر فرمودهاند: «نفوذ دو گونه است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است. نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهره آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعه شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمیتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیمگیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثری انجام بدهید، اگر چنانچه این حرکت را اینگونه انجام بدهید این به نفع دشمن است، او میآید کاری میکند که شما حرکت را به شکل دیگری انجام دهید؛ یعنی تصمیمسازی.» (۴ آذر ۹۴) بنابراین، نفوذ در میان مسئولان، بسیار جدی است و نمیتوان بهظاهر امر اکتفا کرد، بلکه آنچه عیار دستاندرکاران و کارگزاران نظام را مشخص میکند، میزان پایبندی آنان به ارزشها و آرمانهای انقلاب است. ازآنجاکه طبق قانون طبیعت، از اثر میتوان پی به مؤثر برد، از نحوه عملکرد و آثار تصمیمگیری نفوذیها هم میتوان ماهیت آنها را شناخت و درصدد مقابله برآمد. اصلیترین روشی که نفوذیهای در بحبوحه نبرد اقتصادی بکار میگیرند، ترساندن دیگر مسئولان و همچنین مردم از پیامدهای اقتصادی - معیشتی مقابله با ابرقدرتها و بزرگنمایی توان آنهاست و بر این مبنا، تلاش فوقالعادهای در جهت با ابهت نشان دادن حریف و ایجاد رعب و وحشت در دیگر مسئولین و نهادها در درجه اول و سپس مردم دارند. نفوذیها از این طریق مأموریت دارند که بالندگی و رشد صددرصدی اقتصاد کشور را به تعامل و پیوستن به بلوکهای قدرت گره بزنند؛ گویی که ایران اسلامی، هیچ پتانسیل و توانی برای رشد و تحول ندارد و مثل کودکی بیسرپرست، باید تحت سرپرستی و تکفل کشورهایی باشد که خود، در کلاف سردرگم بدهی و مشکلات اقتصادی گرفتارند. نفوذیها، شیوه دیگری را هم در آستین دارند. بهاینترتیب که با موجسواری بر شرایط فعلی اقتصاد، چهره دشمنان قسمخورده این مرز و بوم را بزککرده و ویترینی بسیار جذاب و پرزرقوبرق از آینده روابط تجاری ایران با آمریکا و غرب ارائه میدهند. پادوهای رسانهای آنها از جوایز و اشانتیونهای اقتصادی غرب در صورت کوتاه آمدن از ارزشها سخن به میان میآورند؛ نویسندگان و قلم به مزدانی را اجیر میکنند که تصمیمگیری مسئولان بر مدار انقلابی گری را مغایر با رفاه و آسایش مردم توصیف کنند و گاهی در مقام دایه دلسوزتر از مادر، رونق بازار کشورهای زانوزده در برابر غرب را به متصدیان امر یادآوری کرده و از آنها میخواهند که برای رفع فقر و زدودن ابر ناامیدی از مقابل دیدگان طبقات ضعیف و محروم، جام زهر را بنوشند و درب بهشت اقتصادی را به روی مردم بگشایند! نفوذیها حتی خصیصه بروننگری در اقتصاد مقاومتی را آنچنان تحریف میکنند و در جایگاه دفاع از این راهبرد راهگشا چنان داد سخن میدهند که گویی اقتصاد، تنها وقتی مقاوم میشود که دنیا ما را طرف معامله حساب کند، اما نمیگویند که دنیا در آمریکا و چند کشور اروپایی منحصر نمیشود و بسیاری از کشورها با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران مخالفاند. شبکه نفوذ، از فرصت ولنگاری در فضای مجازی حداکثر استفاده را نیز میبرد و علاوه بر مسئولین، با سازماندهی «نفوذ جریانی»، سرمایهگذاری ویژهای بر تغییر نگاه مردم به نظام کردهاند تا از این رهگذر و در گام نخست، هزینه پایداری مردم بر اهداف انقلاب را افزایش داده و از طریق دامن زدن به نارضایتیهای عمومی، مسئولین را در دوراهی «معیشت» و «ارزشها»، به انتخاب معیشت منهای عزت انقلابی وادار کنند و چنانچه این امر میسر نشد، در قدم بعدی مردم را به اغتشاش و ناآرامی و قرار دادن آنها در مقابل حاکمیت دعوت نمایند. خوشبختانه ترفند نفوذ، امروز بیش از گذشته در میان دستگاههای نظارتی شناختهشده است و هشدار اخیر دادستان محترم کل کشور در خصوص بسترسازی عوامل و شبکه نفوذ و ضرورت هوشیاری مسئولان، از یکسو، نوید قرار گرفتن سرشاخهها و سرپلهای این جریان پنهان و موذی در تیررس بصیرت و آگاهی کارگزاران نظام اسلامی را میدهد و از سوی دیگر، همراهی و همدلی مردم و مسئولین، شانس تغییر ریل قطار انقلاب به سمت منویات شوم آمریکا و اذنابش را از بین میبرد.