وقتی حضور مدیری جهادی، ناکارآمدها را به دست و پا میاندازد
در حال حاضر کشور روزهایی را میگذراند که به اذعان تحلیلگران بی شباهت با دوران جنگی نیست!
سرویس سیاسی فردا: در حال حاضر کشور روزهایی را میگذراند که به اذعان تحلیلگران بی شباهت با دوران جنگی نیست! دورانی که نیاز به سیاستهای راهبردی زودبازده و حضور جهادی مدیران کار کشته و با تجربه برای برون رفت از بحران دارد.
هر چند دولتیها به اصطلاح در تلاشند تا مشکلات را حل و با ارائه بستههای جدید اقتصادی راه را بر مشکلات ببندند، اما انگار نبود سازماندهی مناسب در بدنه اجرایی و سیاستهای موثر عاملی شده تا با وجود تمام این تلاشها نتوانند جوابگوی حل مشکلات باشند.
در این بزنگاه حساس کارشناسان و مدیران موفق گذشته هر کدام که میتوانند و چاره کار را میدانند برای آنکه همه در یک کشتی نشسته ایم اقدام به اظهار نظر و ارائه راهکار میکند و رسانهها هم در جستجوی مدیران با تجربه به دنبال راه حل هستند تا شاید این راه حلها البته اگر مورد استفاده مسئولان اجرایی قرار گیرد بتواند کشور را به سلامت به سر منزل مقصود برساند و جامعه هم این روزهای حساس را پشت سر بگذراد.
در همین روزهاست که دکتر محمد باقر قالیباف که کاندید دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود به عنوان کسی که به مرد روزهای بحران معروف است در گفتگویی با روزنامه رسالت از حل مشکلات میگوید و عنوان میکند: «یقین بدانید مسائل کشور قابل حل است؛ همانطور که در مناظرهها هم تأکید کردم بهترین راه حل هر بحران و مشکل اقتصادی و حتی مبارزه با آمریکا، کار است و کار؛» اینکه شخصیتی، چون دکتر قالیباف از حل مشکل با کار بگوید و از دولت بخواهد دولت کار شود، دور از انتظار نیست چرا که سابقه وی در مدیریت شهری گذشته تهران و ۱۲ سال شهرداری پایتخت و تبدیل آن به یکی از زیباترین پایتختهای جهان این حرف را ممکن نشان میدهد.
هراس از حضور مدیران جهادی در عرصههای اجرایی چنانچه به اذعان همین رسانهها «تهران امروز دیگر رنگ و بوی قالیباف دارد، با همان شوق عظیمش برای توسعه و عملیات عمرانی، با همان اشتیاق شگفتش برای اتوبان و زیرگذر و تونل، همان انرژی بی پایانش برای پروژههایی عظیم که نام او را در مجمع شهرداران جهان هم سر زبانها انداخته است، شهری است که به تدریج پر از مراکز تفریحی مناسب خانوادهها شده است؛ مراکزی که در گوشه و کنار شهر پراکنده شده اند. باغهای تخصصی و موضوعی و سالنهای سینمای پرشمار که حالا از استانداردهای بهتری برخوردار شده اند. برج میلاد، پل طبیعت و ...».
اما انگار سیاه نماییهای حزبی و آنهایی که از حضور دکتر قالیباف در عرصه و در رسانهها هراس دارند تمامی ندارد و مصاحبه تامل بر انگیز دکتر قالیباف به مزاجشان خوش نیامده که آن را به توپ بسته و تعبیر خودشان را البته با توجه به ناکارآمدی مدیران فعلی به زبان آورده و رسانهای میکنند! چنانچه روزنامه قانون در ضمیمه رایگان خود در تیتری کنایه آمیز و به اصطلاح خودشان طنز آمیز باز هم سعی در سرپوش گذاشتن ناکارآمدی مدیران فعلی داشته و مینویسد: «حل مشکلات به روش قالیباف: فقط کافی است کمی تراکم بفروشید تا پول دستتان بیاید!» کاملا واضح است که در پشت پرده اتهامات و کنایههای به قول خودشان طنزآمیزاین روزنامه و حامیانش چه میگذرد که میخواهند مدیریت درخشان گذشته شهرداری تهران را زیر سوال ببرند؟ اما هر کس نداند تهرانیها خوب میدانند که تهران هنوز هم رنگ و بوی قالیباف دارد و، چون شهرداری جدید و شورای پنجم پس از یکسال هنوز کاری نکرده این کلانشهر وام دار کار، کار و باز هم کار شهردار اسبق تهران است.
درد بی قانون ها؛ از نشر اکاذیب تا توقیف
حالا معلوم نیست که درد بی قانونها چیست که اصل ماجرا را رها کرده و در شرایطی که خود دولتیها هم از ارائه راهکارهای موثر عاجزند، بی تدبیریهای دیگران را اینگونه به قالیباف نسبت میدهند؟ وبه کنایه راه حل مشکلات را در تراکم فروشی و کسب درآمد از آن عنوان میکنند؟ حال این سوال مطرح است که چرا مدیران کم کار و مدعیان اصلاحات و سازندگی در طنزهای کنایه آمیز این ضمیمه روزنامه قانون جایی ندارند و این روزنامه تنها به دلسوزان نظام و مردم افتراهای سیاه وارد میکند؟ باید گفت: هراسی که از حضور دوباره شخصیتهای کارساز و کارآمد در میان برخی احزاب و گروههای مدعی وجود دارد شاید یکی از عوامل آن باشد!
با این حال با اندکی بررسی و کنکاش در احوالات قانون بخشی از درد سنگین بی قانونها رخ نمایی میکند و سابقه درخشان این روزنامه در سیاه نمایی و افترا و تشویش اذهان عمومی هم که رهآوردی جز توقیف در کارنامه رسانهای آنها نداشته، بسیار قابل توجه است! چنانچه اولین شماره این روزنامه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حامی دولت در ششم آبان ۱۳۹۱ منتشر و در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۳، ۱۳ به دلیل چاپ اکاذیب و تشویش اذهان عمومی توقیف میشود. این روزنامه بار دوم پس از رفع توقیف در ۱۳ مرداد ۹۳ و پرداخت جزای نقدی در تاریخ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ باز هم به جرم افترا و نشر اکاذیب و با قصد تشویش اذهان عمومی، از سوی دادستانی مجددا توقیف میشود. باید اذعان کرد این بار اول نیست که بی قانونها قانون را زیر پا میگذارند و سعی در تشویش اذهان عمومی دارند!
پس پر بیراه نیست اگر بگوییم «مدیر باشی آن هم جهادی و پر تلاش و در جبههای مخالف مدعیان اصلاح و سازندگی؛ هر روز به دنبال عیب و ایرادی میگردند تا نشان دهند کسی که کار میکند خوب نیست و آنها که به زور رابطه و با حزب و حزب بازی به جایی رسیده و غیر از حرف و وعده وعید برای حل مشکلات از آنها دیده نشده مظلومان همیشه تاریخند!»
سخن به درازا میکشد چرا که حرف برای گفتن بسیار است و در این مجال نمیگنجد، اما همین بس که درد این روزهای رسانههای منسوب به برخی جریانات سیاسی تنها هراس از حضور مجدد مدیران جهادی در عرصه مدیریتی کشور است و به همین سبب به هر افترا و سیاه نمایی چنگ میاندازند تا این حضور را غیر ممکن کنند!