تحول آموزش و پرورش و آدرس غلطی به نام حذف کنکور
سخنان برخی مسئولین این تصور را ایجاد میکند که مسیر تحول آموزش و پرورش لاجرم از حذف کنکور میگذرد. در این یادداشت ضمن بررسی این موضوع به این سؤال پاسخ خواهیم داد: آیا کنکور قابل حذف است؟
خبرگزاری مهر: کنکور تمام زحمات آموزش و پرورش را هدر میدهد! کنکور سد محکمی برای توسعه و تحول آموزش و پرورش است! مجلس به دنبال برداشتن سایهی شوم کنکور از نظام تعلیم و تربیت است! این گزارهها در بالاترین سطوح دستگاه قانونگذار کشور مطرح شده است. همچنین به کرّات از برخی مسئولان سیاست گذار آموزش و پرورش نقلهایی مبنی بر گره خوردن کارآمدی آموزش و پرورش به حذف کنکور شنیدهایم. در بیان استدلال این ادعا گفته میشود کنکور سراسری علاوه بر به حاشیه بردن تربیت، بر روی نظام ارزیابی مدارس، معلمان و دانشآموزان تأثیر نامطلوبی گذاشتهاست. در بررسی میزان صحت این ادعاها، لازم است ابتدا به جایگاه کنکور سراسری در آموزش و پرورش کشور بپردازیم.
جایگاه کنکور سراسری بیرون از حوزه آموزش و پرورش عمومی کشور است. اساساً کنکور ابزاری برای سنجش همه داوطلبان ورود به دانشگاه و پذیرش آنها بر اساس صلاحیتهای مورد نیاز رشتههای تحصیلی است. اگرچه در یک نظام بههمپیوسته آموزشی مطلوب، این صلاحیتها با اهداف کلی تربیت عمومی نیز همراستاست؛ اما کنکور مبنای سنجش خروجی آموزش و پرورش و تأمینکننده اهداف آن نبوده و این امر میبایست توسط خود آموزش و پرورش و ابزارهایی که در اختیار دارد، انجام شود.
با این وجود، مدارس متوسطه دوره دوم به دلایلی از جمله هضم شدن نظام پیشدانشگاهی در آن و التقاط اهداف آموزش و پرورش و اهداف پذیرش دانشجو، در معرض آسیبهایی از جانب کنکور قرار گرفتهاند. این مسئله موجب ایجاد تصوراتی شدهاست که طبق آن هیچگونه تحول و اصلاحی در نظام تعلیم و تربیت جز با حذف کنکور رخ نخواهد داد و حتی این تصور در نگاه مسئولان امر نیز دیده میشود. درحالیکه با وجود مسائلی از قبیل: ضعف علمی معلمان، عدم انگیزه بهبود کیفیت در بازیگران حوزه تعلیم و تربیت، نبود نظام ارزیابی موثر، کمبود معلم و تراکم بالای کلاس، محتوای نامناسب کتب درسی، حجم قابل توجه ترک تحصیل، ساختار غیر بهرهور وزارت آموزش و پرورش و نگاه هزینهای دولتها به آن، حذف کنکور قطعا تحول شگرفی در آموزش و پرورش ایجاد نخواهد کرد و حتی بسیاری از مسائل این وزارتخانه کمترین ارتباطی به آن ندارد. علاوه بر این بر خلاف این تصور که کنکور برای کل مجموعه آموزش و پرورش مشکلزا بوده و گریبان تمام دانشآموزان را گرفتهاست، بخش زیادی از دانشآموزان اصلا درگیر کنکور نمیشوند. طبق آمار مرکز آمار ایران تنها چهل درصد دانشآموزان در سال ۱۳۹۶ وارد مقطع پیشدانشگاهی شدند، سی و پنج درصد به فنی و حرفهای رفتند و سایر دانشآموزان یا تا قبل از دیپلم ترک تحصیل کردند، یا علاقهای به شرکت در کنکور نشان ندادند.
همچنین آموزش و پرورش طی دوازده سالی که عهدهدار تعلیم و تربیت دانشآموزان است، فرصتها و گلوگاههای زیادی در اختیار دارد تا سیاستهای آموزشی و تربیتی خود را اعمال کند و رسیدن به اهدافش را ذیل «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» در سطوح دانشآموز، معلم و مدرسه، به طور عینی ارزیابی کند. این گلوگاهها که از پایهای به پایهی دیگر و از مقطعی به مقطع دیگر وجود دارند، میتوانند -متناسب با رشد دانشآموز- در خدمت اهداف تعلیم و تربیت عمومی کشور و تضمین و ارزیابی آنها قرار گیرند. با این وجود و در شرایطی که حتی شرکت در کنکور و ورود به دانشگاه منوط به اتمام دوره متوسطه و أخذ مدرک دیپلم است، به نظر میرسد این ادعا که کنکور اثرات نامطلوب آموزشی و تربیتی گذاشتهاست؛ بیشتر ناشی از عدم نقشآفرینی فعال آموزش و پرورش در پیگیری اهداف آموزشی و تربیتی خود و یا عینی نبودن این اهداف است. در حالی که آموزش و پرورش میتواند با ایجاد شرایطی برای عبور از این گلوگاهها و حتی تغییر ماهیت دیپلم به یک گواهی چندوجهی علمی-تربیتی، در عین اهمیت بخشیدن به موضوعاتی که ذیل گزارههای تحولی خود مد نظر دارد، در جهت رسیدن به آنها نقشآفرینی فعال داشتهباشد و تا حد زیادی بر کنکورزدگی برخی مدارس فائق آید.
بیش از یازده سال است که مسئله حذف کنکور توسط مسئولان در فضای رسانهای مطرح شدهاست. قوانین موسوم به حذف کنکور که اولینبار در سال ۱۳۸۶ تصویب شد، به دلایلی که مهمترینِ آن ایرادات سابقه تحصیلی به عنوان جایگزین کنکور سراسری است، به اجرا نرسیدهاست. فارغ از تأثیرات کنکور سراسری بر آموزش و پرورش و با توجه به این که سابقه تحصیلی به عنوان جایگزین آن، اساساً فاقد قابلیت غربالگری مورد نیاز برای پذیرش مناسب دانشجو و دارای اشکالات متعدد اجرایی است، به نظر میرسد کنکور سراسری فعلا قابل حذف شدن نیست. با این وجود سؤال مطرح میشود که چند سال دیگر بناست در بیان مسیر اصلاح آموزش و پرورش، آدرس غلطی که از حذف کنکور میگذرد نشان دادهشود؟ اتفاقی که نتیجهای جز سرگردانی دانشآموزان و خانوادهها و معلّمان و پایین آمدن سطح انتظارات از نظام تعلیم و تربیت نخواهدداشت و اصلاح آن را به آیندهای نامعلوم حواله میکند.