ورزی: مشروطه هنوز در سینما و تلویزیون غریب است
۱۴ مرداد سالروز امضاي فرمان مشروطيت است. در ميان هنرمنداني كه به تحولات مشروطه پرداختهاند، محمدرضا ورزي، كارگردان و فيلمنامهنويس با آثاري مانند «سالهاي مشروطه»، «ايران دخت» و «ستارخان» از جمله پركارترينهاست و شايد هم تنها كارگرداني باشد كه به طور ويژه درباره عصر مشروطيت سريال ساخته است
روزنامه چوان: ۱۴ مرداد سالروز امضاي فرمان مشروطيت است. در ميان هنرمنداني كه به تحولات مشروطه پرداختهاند، محمدرضا ورزي، كارگردان و فيلمنامهنويس با آثاري مانند «سالهاي مشروطه»، «ايران دخت» و «ستارخان» از جمله پركارترينهاست و شايد هم تنها كارگرداني باشد كه به طور ويژه درباره عصر مشروطيت سريال ساخته است. ورزي در گفتوگو با «جوان» از چرايي علاقهاش به ساخت سريالهاي تاريخي و علت اهميت پرداختن به مشروطيت براي ايران امروز ميگويد..
تمركز كاريتان معطوف به ساخت آثار تاريخي است و در اكثر كارهايتان اشارهاي به تاريخ مشروطيت وجود دارد، چرا پرداختن به مشروطيت مهم است؟
مشروطيت دوران بسيار مهمي در تاريخ معاصر ايران است كه نياز داريم به ديده عبرت به آن نگاه كنيم، حتي اگر همين الان هم دولت بخواهد با چشم عبرت به آن نگاه كند خيلي از مشكلات امروز كشور را ميتواند حل كند.
چه مسئلهاي در تحولات مشروطه وجود دارد كه باعث عبرت گرفتن امروز ميشود؟
در آن دوران هم دوقطبي شديدي به وجود ميآيد كه فضاي انقلاب مشروطه را از بين ميبرد. عبرتانگيزي مشروطه از اين جهت است كه مشروطيت را روحانيون در كنار مردم و با همراهي قشري از روشنفكران آن زمان پيش بردند تا تحولاتي چشمگير در مسائل اجتماعي و فرهنگي به وجود بيايد. اين تحولات آنقدر بزرگ بود كه حتي نوع پوشش و لباس را هم تحت تاثير قرار داد اما در ادامه ميبينيم كه جريان مشروطه به انحراف ميرود و حتي بزرگان و پايهگذاران انقلاب مشروطه از آن جدا شدند.
منظورتان شيخ فضل الله نوري است؟
خيلي از بزرگان روحانيت آن دوره مانند شيخ فضلالله نوري، آيتالله طباطبايي، آيتالله بهبهاني و حتي علماي نجف مانند آخوندخراساني از مشروطه حمايت ميكنند. جريان انقلاب مشروطه يك فرايند طولاني است كه جرقههاي اوليه آن به اواسط دوران ناصرالدين شاه بازميگردد و در نهايت در عهد مظفرالدين شاه به فرمان مشروطه ختم ميشود.
بعد از آن هم كه قضيه استبداد صغير و فتح تهران به وجود ميآيد كه در «ستارخان» و «ايران دخت» به آن اشاره كرديد!
حتي محمدعلي ميرزا وليعهد مظفرالدين شاه كه بعدها به پادشاه استبداد تبديل شد و مجلس را به توپ بست اوايل موافق مشروطه بوده و من درباره اين موضوع حرف دارم.
چه حرفي؟
رفتار محمدعلي ميرزا در مقابل مشروطه به اين معناست كه «ما قرارمان اين نبود و آن مشروطه قرار نبود به اينجا ختم شود»، انحراف مشروطيت و مجلس آن باعث ميشود كه محمدعلي شاه بگويد اين مجلس را قبول ندارم و دستور به توپ بستن آن را بدهد.
در آثارتان تلاش كردهايد اين انحراف در مشروطه را نشان دهيد و انگشت اتهام را به سمت غرب ميگيريد!
در فضاي مشروطه دو گروه سياسي انقلابيون كه دموكراتها بودند و اعتداليون كه تفكراتشان نشئت گرفته از تفكر شيخ فضلالله بود شكل ميگيرند كه دوقطبي ايجاد ميكنند و در مجلس مقابل هم ميايستند، پشت پرده اين دعواها «لژ بيداري ايران» وجود دارد كه هدايت اين دعواها را در دست دارد. اين لژ ابتدا با رهبري يك فرانسوي ايجاد ميشود، بعد هم محمدعلي فروغي كه در آن سالها بسيار جوان بوده رئيس لژ ميشود. اين لژ به فضاي دوقطبي كشور دامن ميزده و سياسيها را وادار به رسوا كردن ميكند و حتي اين دعوا تا جايي پيش رود كه ابتدا جناحهاي سياسي يكديگر را ترور شخصيت و بعد ترور فيزيكي ميكردند. در اين بين مردم به خاطر انحراف انقلاب مشروطيت دچار ضرر و زيان شدند و بيگانگان از آن سود بردند.
آن عبرت را ميشود اين گونه بيان كرد كه اكنون هم بيگانگان از وجود دودستگي سياسي در كشورمان و نااميدي مردم سود ميبرند؟
الان هم بيگانگان به دنبال سود بردن از اختلافات ما هستند. آنها هيچ وقت دوستدار مردم ما نبودهاند و نيستند و اگر امروز ميگويند ملت ايران را دوست دارند تاريخ نشان ميدهد كه نه تنها مردم ايران بلكه ابرقدرتها هيچ وقت هيچ ملت آزادي را دوست نداشتهاند.
علت علاقهتان به ساخت سريالهاي تاريخي هم بيان چنين موضوعاتي بوده است؟
چيزي كه من به دنبال ساخت آن هستم سريال تاريخي نيست. اصلاً سعي نكردهام سريال تاريخي بسازم بلكه خواستم سريالي بسازم كه در آن از تاريخ براي بيان حرف امروز استفاده كنم. وقتي سريال سالهاي مشروطه يا سريال ايران دخت را ساختم به اين فكر ميكردم كه اين جناحبازيهاي سياسي چقدر ميتواند به كشور ضرر بزند و حتي بزرگاني مانند ستارخان را قرباني ميكند. جناحهاي سياسي در دوره مشروطه روبهروي هم صفبندي ميكنند و كار به جنگ و بگير و ببند ميرسد. ميبينيم به ستارخان ميگويند كه تو «سردار ملي» هستي و نبايد در جناحبازيها وارد شوي چون يك جناح ميخواهد از محبوبيت تو به نفع خودش سوءاستفاده كند. بعد هم واقعه تلخ پارك اتابك و خلع سلاح مجاهدين تبريز به وجود ميآيد.
آثاري كه نام بردهايد به عنوان سريال تاريخي نام برده ميشوند، چرا ميگوييد سريال تاريخي نميسازيد؟
علتش اين است كه نخواستم تاريخنگاري كنم بلكه «تاريخ ابزاري» و از تاريخ استفاده كردهام تا براي امروز هشدار و اخطار بدهم. رسالت فيلمساز اين است كه جامعهاش را متوجه كند، حتي اگر فيلم كمدي بسازد ميخواهد جامعه را متوجه شادي كند يا وقتي فيلمساز ميخواهد ملودرام خانوادگي بسازد، ميخواهد به جامعه نگاه درست به خانواده و اخلاق را نشان دهد. اينكه ستارخان يا امير كبير در چه سالي به دنيا آمد و چه سالي از دنيا رفت كه حرفي براي امروز ندارد. من دنبال اين هستم كه نوع نگاه و پيامي را كه زندگي و رفتار بزرگان كشورمان داشتهاند بيان كنم.
وظيفه سريال تاريخي نسبت به مخاطبانش چيست؟
بايد ديروز را به امروز وصل كند. تركمنچاي را ببينيد، محصول اعتماد ما به انگلستان ميشود تركمنچاي، بايد جامعه امروز ما بداند و هوشيار باشد كه نتيجه اعتماد به غرب چه ميشود و اگر در شرايط فعلي مقاومت كند، قطعا ميتوانيم از بحران عبور كنيم و به پيروزي برسيم. ما امروز دوباره به غرب اعتماد ميكنيم چون از تاريخ درس نگرفتهايم. در جنگ ايران و روسيه، ما از انگلستان مهمات ميخريم و آن بيشرفها كشتيها را در زمان طلايي كه نياز ما بود تحويل ندادند و بعد از سقوط تبريز است كه كشتيها مانند نوشداروي بعد از مرگ سهراب به ايران ميرسند. خيانت انگلستان باعث جدايي 17 استان ايران شد. در انقلاب مشروطه هم همين است. ما در آن دوره به شدت دچار جنگ جناحي ميشويم. دشمن ميخواهد ما با خودمان دچار مشكل باشيم. وقتي جنگ جناحي پيش بيايد ما ديگر به افق واحدي براي كشورمان نگاه نميكنيم و دولت نميتواند تصميم درستي بگيرد.
آيا در رساندن اين پيام عبرتآموزي از تاريخ موفق بودهايد؟
بنده به عنوان خادم جامعه در حد توان خودم و بضاعتم در همان اندك لحظاتي كه به تصوير كشيدهام تلاشم را كردهام.
در دوره مشروطه يكي از بحثبرانگيزترين شخصيتها شيخ فضلالله نوري است، درباره اين شخصيت تاريخي قصد ساخت سريال نداريد؟
من در سريال سالهاي مشروطه به شيخ فضلالله هم پرداختهام. شيخ فضلالله روشنفكر است اما نه از جنس روشنفكرهاي غربي، وي ابتدا موافق مشروطه بوده است اما ميگويد با مشروطهاي كه قوانينش از پارلمان فرانسه آمده باشد موافق نيستم. حرف حساب شيخ فضلالله اين است كه مشروطيت بايد مشروعيت داشته باشد و در كشور اسلامي قوانين شرعي باشد اما دشمن ميآيد، آخوند را مقابل آخوند قرار ميدهد. روبهروي شيخ فضلالله، شيخ زنجاني قرار ميگيرد و دستور اعدام شيخ را ميدهد. اين ترفند دشمن است كه ما را روبهروي هم قرار ميدهد اما درباره اينكه صرفاً بخواهم زندگي شيخ فضلالله را بسازم آن وقت شايد مردم فكر كنند ميخواهيم فقط موضع روحانيت را نشان دهيم، در حالي كه انقلاب مشروطه پر از انسانهاي بزرگ است.
سريال «ايران دخت» آخرين كاري است كه از شما پخش شده، چه شد كه سراغ اين درام رفتيد؟
علت ساخت اين سريال فضاي دوقطبي بود كه در جريان انتخابات رياست جمهوري به وجود آمد، به خصوص بعد از پخش مناظرههاي انتخاباتي كه در آن نامزدها خيلي به هم لطف داشتند! و اين برايم بسيار ناراحتكننده بود.
به نظر ميرسد ساخت سريال تاريخي در تلويزيون كم شده، اين را حس ميكنيد؟
فكر ميكنم تلويزيون اين روزها بيشتر درگير مسائل مالي خودش است و توان براي ساخت سريال تاريخي نميگذارد.
اما خب هنوز پرهزينهترين سريال يك دهه اخير تلويزيون يعني «معماي شاه» كه كار شما هم بود، يك سريال تاريخي است!
سر معماي شاه تلويزيون بلايي سر من آورد كه نميشود گفت. تلويزيون فكر ميكرد حمايت از سريال يعني فقط حمايت مالي، در حالي كه حمايت معنوي از كار مهمتر است. شما حتي اگر دستمال كاغذي هم توليد كنيد به اين فكر ميكنيد كه با چه بستهبندي و در چه زماني به بازار عرضه كنيد. من دقيقاً وسط فيلمبرداري سريال معماي شاه بودم كه آمدند گفتند سريال را بده چون برنامهاي نداريم پخش كنيم! فكر كنيد براي اينكه برنامه نداشتند، شروع به پخش معماي شاه كردند. بعد من نميدانستم بايد فيلمبرداري كنم يا پاسخ حواشي را بدهم. خيلي به سريال ظلم شد و دلم شكست. در تلويزيون كار مورد بيمهري قرار گرفت و جرياني راه افتاد كه به دنبال حاشيهسازي بودند. نميتوانم بگويم كاري كه صداوسيما با «معماي شاه» كرد سهوي بوده و عمدي در آن نبوده است.
چرا بيمهري شده باشد، سريال كه محصول خود سازمان است؟
شانس بد من بود كه پخش سريال به جابهجايي مديريت در سازمان خورد. اگر در دوره مديري كه آن را ساخته بود پخش ميشد، خود آن مدير پروپاگاندا ميكرد كه كار ديده شود اما دورهاي بود كه مهندس ضرغامي رفته بود و آقاي سرافراز آمده بود، اين جابهجايي به كار لطمه زد و به نحو احسن داغانش كرد.
چرا فقط شما براي تلويزيون كار تاريخي درباره مشروطه ساختهايد؟
اين را بايد از ديگر كارگردانها پرسيد كه چرا نميآيند كار تاريخي بسازند، مگر بهروز افخمي نبود كه سريال «كوچك جنگلي» را به آن خوبي ساخت! بيايد دوباره كار بسازد، چرا فقط مردم به من فحش بدهند و بزن بزنها متوجه من باشد؟[ميخندد]وقتي ديگر كارگردانها هم بيايند كارهاي بيشتري نيز ساخته ميشود.
اگر تلويزيون بخواهد درباره مشروطه كار تاريخي بسازد و از شما مشورت بگيرد چه موضوعي را پيشنهاد ميكنيد؟
به نظرم خود انقلاب مشروطه ميتواند دستمايه ساخت سريال قرار گيرد. اتفاقات اين انقلاب هنوز به صورت جامع ساخته نشده است.