محدودسازی ایران؛ هدف «ناتوی عربی»
کارشناس مسائل استراتژیک لبنان معتقد است طرح «ناتوی عربی» با هدف محدود سازی ایران و مقاومت در منطقه مطرح شده و واشنگتن وارد مرحله مقابله نظامی مستقیم با تهران نخواهد شد.
خبرگزاری مهر: اخیرا منابع آمریکایی و عربی از تلاش دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای تشکیل ائتلاف امنیتی و سیاسی جدید با کشورهای حوزه خلیج فارس، مصر و اردن با هدف مقابله با ایران خبر داده اند و اینکه کاخ سفید خواستار تقویت همکاری با این کشورها در زمینه دفاع موشکی، آموزش نظامی، مبارزه با تروریسم و موضوعات دیگری مانند حمایت از روابط اقتصادی و دیپلماتیک منطقهای است.
این طرحی است که به گفته مقامات کاخ سفید و خاورمیانهای نسخهای از ناتو یا ناتوی عربی است. دولت ترامپ امیدوار است که این ائتلاف که موقتا نام ائتلاف استراتژیک خاورمیانه نامگذاری شده است در جریان نشست ۱۲ و ۱۳ اکتبر آینده در واشنگتن مورد بررسی و رونمایی قرار دهد. آمریکا با الگوگرفتن از ناتو، در پی تشکیل سازمانی به نام «ائتلاف راهبردی خاورمیانه» است که هدف آن مبارزه با نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه است. طرح ایجاد پیمان امنیتی پیش از سفر یکسال قبل ترامپ به عربستان از سوی مسئولان سعودی مطرح شد.
در همین ارتباط، خبرنگار مهر گفتگویی را با «امین حُطِیط» کارشناس مسائل سیاسی و نظامی لبنان انجام داده است که مشرح آن از نظر میگذرد؛
*همانطور که میدانید ایالات متحده آمریکا به کشورهای عربی پیشنهاد تشکیل «ناتوی عربی» برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را داده است. ارزیابی شما از اهداف این اقدامات دولتمردان آمریکایی و در رأس آنها دونالد ترامپ چیست؟
ایالات متحده آمریکا برای تشکیل سازمانی تحت عنوان «ناتوی عربی» تلاش میکند؛ سازمانی که قرار است کشورهایی نظیر اردن، مصر، امارات، عربستان و بحرین عضو آن باشند. البته اسرائیل نیز به صورت ضمنی عضو این سازمان خواهد بود. واقعیت این است که هدف اصلی آمریکاییها از تصمیم برای احیای ایده ناتوی عربی، حمایت از عملیاتی ساختن طرح «معامله قرن» است.
البته ایالات متحده آمریکا به دنبال دخالت نظامی مستقیم علیه جمهوری اسلامی ایران از ورای تشکیل ناتوی عربی نیست؛ بلکه میکوشد تا از طریق تشکیل این سازمان، به زعم خود یک توازن نظامی منطقهای را برقرار سازد؛ توازنی که از مانع تراشی ایران در مسیر عملیاتی شدن طرح معامله قرن ممانعت به عمل میآورد.
بنابراین، مسأله آمریکا، نه مسأله ایران که مسأله منطقه است. آمریکاییها برای تحقق اهداف آتی خود در منطقه در چارچوب معامله قرن است که در صدد محدودسازی ایران برآمده اند تا با چالش جدی مواجه نشوند.
آمریکاییها و اسرائیلیها نمیخواهند که روند تحقق یافتن معامله قرن در عرصه عمل با چالش مواجه شود. آنها تاکنون دو گام جدی را در مسیر اجرایی کردن این طرح برداشته اند؛ اولین گام به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت واشنگتن به قدس اشغالی بود و دومین گام نیز تصویب قانون کشور یهود در کنیست رژیم صهیونیستی؛ لذا واشنگتن و تل آویو نگران آن هستند که گامهای بعدی آنها در مسیر جامه عمل پوشاندن به معامله قرن از طریق دخالتهای محور مقاومت به طور عام و ایران به طور خاص، با شکست مواجه شود و بدین ترتیب تمامی هزینههای آنها برای این طرح تا به امروز، از بین برود.
در واقع، آمریکاییها به دنبال ایجاد «موازنه استراتژیک» در منطقه هستند؛ بدین صورت که ناتوی عربی به عنوان یک نهاد سازمان یافته در برابر محور مقاومت قرار میگیرد و نقطه مقابل آن محسوب میشود.
*پیشتر نیز ما شاهد تشکیل ائتلافهای ضد ایرانی در عرصه منطقهای بوده ایم؛ ائتلافهایی که تمامی آنها با شکست مواجه شده و به تاریخ پیوستند. ارزیابی شما از آینده ناتوی عربی بر اساس تجربهای که در گذشته وجود داشته است، چیست؟
اینکه ایالات متحده آمریکا تصمیم احیای سازمان ناتوی عربی را گرفته است، لزوما به معنای تشکیل این سازمان در عرصه عمل نیست. سِیر حوادث مختلف در منطقه به ویژه در سوریه و یمن به ما میگوید که تشکیل ناتوی عربی بعید است به وقوع بپیوندد.
شکستهای محور آمریکایی، سعودی، صهیونیستی از یک سوی و تحقق دستاوردهای مختلف مقاومت در نقاط مختلف منطقه از سوی دیگر، این ارزیابی را تقویت میکند. با این شرایط، ناتوی عربی حتی اگر تشکیل هم بشود، موفق نخواهد شد.
*آمریکاییها درحالی از تشکیل ناتوی عربی سخن میگویند که قرار است طی هفتههای آتی تحریمهای آنها علیه ایران اعمال گردد. همزمانی اعلام تشکیل ناتوی عربی و اعمال تحریمهای اقتصادی را چگونه میبینید؟
این یک واقعیت است که ایالات متحده آمریکا از جنگ با ایران هراس دارد. مقامات آمریکایی خود خوب میدانند که اگر آنها جنگی را علیه ایران آغاز کنند، خود قادر به پایان دادن به آن نخواهند بود. این را نیز در نظر بگیرید که تمامی منافع و مصالح آمریکاییها در منطقه در سایه ظهور و بروز هرگونه جنگ احتمالی با ایران، با خطر مواجه خواهد شد.
برهمین اساس، آمریکاییها برای اعمال فشار هر چه بیشتر بر تهران دو اقدام را به صورت همزمان در دستور کار خود قرار دادند؛ یکی اعمال تحریمهای اقتصادی و دیگری تهدید به تشکیل ناتوی عربی برای مقابله و مواجهه نظامی.
آمریکا از طریق به دنبال آن است تا ایران را از هرگونه دخالت برای عملیاتی ساختن معامله قرن، برحذر دارد. واشنگتن همچنین تلاش میکند تا شرایطی را به وجود آورد که ایران مجبور به عقب نشینی از دستاوردهایی شود که طی سالهای گذشته و در قالب محور مقاومت در منطقه، کسب کرده است.
مسأله دیگری که وجود دارد این است که دولتمردان خود در حال حاضر تمام تلاش خود را به کار بسته تا مقامات ایرانی را وادار به نشستن بر سر میز مذاکره و دادن امتیازهای بسیار و گوناگون، کنند؛ امتیازاتی که بدون شک منافع رژیم صهیونیستی در منطقه را تأمین میکند و به بسط هیمنه بیش از پیش آمریکا در منطقه کمک میکند.
درهر صورت، من از تحریمهای اقتصادی علیه ایران به عنوان «اقدامات غیرقانونی و جنایتکارانه» از سوی ایالات متحده علیه یک کشور دارای حاکمیت مستقل یاد میکنم؛ چراکه حتی بر اساس قوانین بین المللی هم آمریکاییها حق مجازات دیگران را ندارند.
*آیا میتوان اینگونه استنباط کرد که دونالد ترامپ از رهگذر طرح مجدد ایده تشکیل ناتوی عربی به دنبال دستیابی به پولهای بیشتر و هنگفت تری از حکام مرتجع عرب است؟
کاملا واضح است که ایالات متحده آمریکا سیاست «دشمن سازی ایران برای اعراب» را در دستور کار خود قرار داده است؛ سیاستی که البته جدید به نظر نمیرسد و پیشتر نیز وجود داشته است. آمریکاییها این تصویر را برای حکام عرب ترسیم کرده اند که ایران برای آنها خطرات بسیار بزرگی دارد و در صورت عدم مداخله آمریکا، کشورهای عربی قادر به مقابله با این تهدیدات و مخاطر نیستند؛ لذا «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا همان سیاست و یا معادله مشهور و همیشگی خود را در برخورد با اعراب در دستور کار خود قرار داده است؛ «پول بدهید تا حمایتتان کنم». بنابراین، معرفی کردن جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن شماره یک اعراب یا همان ایران هراسی در واقع در چارچوب دوشیدن شیر حکام مرتجع عرب صورت میپذیرد. آمریکاییها به حکام عرب تنها به چشم مشتری نگاه میکنند و نه شریک و متحد.