وحشتناکترین دوره تاریخی از نظر آزادی دوره رضاخان بود
رنجبر کرمانی گفت:در زمان رضاخان پای هر صندوق پست یک مامور میایستاد تا از نامه مردم اطلاع یابد. مسعود کوهستانی گفت: در بررسی تاریخی به جای اینکه از شخص صحبت کنیم بهتر است درمورد شرایط و زمینههای پدید آمدن آن شخص صحبت کنیم.
خبرگزاری فارس: دومین نشست بررسی وضعیت پهلوی اول با موضوع «رضاشاه و آزادی» دوشنبه ۸ مردادماه در حضور رنجبر کرمانی و مسعود کوهستانینژاد محقق و تاریخپژوه صبح امروز در سالن همایش کانون اندیشه جوان برگزار شد.
علیاکبر رنجبرکرمانی پژوهنده تاریخ معاصر ایراندر این نشست طی سخنانی گفت: قبل از دوره رضا شاه با وجود همه کاستیها در کشور زمینه دموکراسی و آزادی وجود داشت و قبل از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ روزنامهها آزاد و احزاب فعال بودند و آنچه درباره امنیت در دوره رضاشاه گفته میشود تا حد زیادی اغراق است، چون مردم در دوره محمدعلی شاه قاجار در برابر اقدامات استبدادی محمدعلی شاه قاجار مقاومت کردند البته یک مقدار هرج و مرج بعد از مشروطه وجود داشت که نتیجه شرایط آن روز کشور بود.
وی افزود: شورشهایی مانند میرزاکوچکخان جنگلی، شیخ محمدخان خیابانی نیز توسط نخستوزیرانی مانند مشیرالدوله و وثوقالدوله سرکوب میشدند و همچنین شورش سالار دوله نیز سرکوب شد. رضا شاه زمینه آزادی که در کشور داشت را از بین برد.
کرمانی در پاسخ به این پرسش که دیکتاتوری رضا شاه زمینه زیرساخت توسعه را فراهم کرد، گفت: این پرسش درست نیست، به واسطه رفتن دیکتاتور یک آزادی نیمه بند بوجود آمد و این حرف حتی که شنیده میشود رضا شاه در ایران دانشگاه تاسیس کرد درست نیست نهاد آموزش عالی در کشور قبل از رضا خان وجود داشت و رضا خان تنها کلمه دانشگاه را در سال ۱۳۰۴ هجری شمشی بوجود آورد و چندین موسسه آموزش عالی مدرسه طب، حقوق و حتی دانشگاه خوارزمی در ایران وجود داشت و رضاخان تنها به تجمیع این دانشگاهها پرداخت.
وی گفت: حتی این سخن که رضاخان دادگستری نوین را پایهگذاری کرد درست نیست، چون کسروی قبل از رضاخان در دادگستری استخدام شده بود.
مسعود کوهستانی در این نشست با طرح این پرسش که اول باید ببینیم آزادی چه بوده است. مبنای اندیشهای آزادی چیست، به چه شکلی بود و موانع شکلگیری آن چیست باید وارد بحث شد و بحثی که من درباره آزادی میکنم در بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ هجری شمسی است.
وی ادامه داد: اندیشه آزادی قبل از به کار آمدن رضا خان در ایران بوجود آمد و در انقلاب مشروطه تعاریف و مبانی آزادی وجود داشت و در قانون اساسی مشروطه تجلی یافت حتی تاسیس مطبوعات در آن زمان نیاز به مجوز نداشت طرح انجمن ایالتی ولایتی هم در قانون وجود داشت دستاورد مشروطه تا پایان دوره دوم مجلس شورای ملی ادامه داشت.
این مورخ با بیان اینکه آنچه که از سال ۱۳۰۰ در ایران شروع شده است از دوره دوم نخستوزیری وثوقالدوله شروع شده و به دلایلی بعد از زمامداری وثوقالدوله هرج و مرج ادامه پیدا کرد، گفت: در دوره رضاخان جریان تمرکزگرا قدرت گرفت و در این دوره فقدان مبانی آزادی را میتوان در توقیف جراید و ممانعت از فعالیت احزاب و انجمن ایالتی ولایتی دید. البته اینها ربطی به رضاشاه نداشت بلکه همان کسانیکه دایهدار آزادی بودند مانع آزادی شدند.
وی افزود: قبل از روی کار آمدن رضاخان اندیشه آزادی متلاشی شد در دوره مشروطیت ما بحران کمی نداشتیم، اما اندیشه آزادی داشتیم، دولتمردان بعد از شهریور بیست یا دوره رضاخان اندیشه آزادی نداشتند همانطوری که اندیشه آزادی را درست کردند مانع ایجاد آزادی شدند.
رنجبر کرمانی در این نشست در پاسخ به این پرسش که رضاخان در بیانیهای که در کودتای سوم اسفند صادر کرد صحبت کرد که در دوره او با ملت مثل گوسفند رفتار نمیشود، افزود: کودتا در اوایل سال ۱۳۰۰ اتفاق افتاد این در حالی که رضاشاه در سال ۱۳۰۱ هنوز شخص اول مملکت نشده است و زیر جنگ بود جراید را میبندد، مدیران را شلاق میزند و این دوره جزو وحشتناکترین دوره تاریخ ایران محسوب میشود که حتی در جهان نادر است. در کجای جهان پای هر صندوق پست یک مامور میایستاد و اینکه امروز عدهای یاد رضاخان میکنند به علت نارساییهایی است که در کشور وجود دارد.
وی افزود: در آن زمان تنها وسیله ارتباطی مردم پست بوده است و باید قبل از آنکه نامه را به پست ارسال میکردی به مامور نشان میدادی یا اگر کسی قصد داشت از تهران به قم سفر کند باید از کلانتری اجازه میگرفت.
مسعود کوهستانینژاد در ادامه گفت: در بررسی تاریخی به جای اینکه از شخص صحبت کنیم بهتر است درمورد شرایط و زمینههای پدید آمدن آن شخص صحبت کنیم. سردار سپه یک مجری بیش نبود و به نظر من بدترین فردی که قانون مطبوعات را امضا کرد محمدعلی فروغی بود. وقتی به صورت مدام از سردار سپه صحبت میکنیم لایههای پنهانی که باعث بوجود آمدن رضاخان و شرایط رضاخانی شد را نمیبینیم و ساختاری که در آن زمان ساخته شد توجیهگر رفتار استبدادی دولت و رضا خانی بود.
وی افزود: شما در طول دوره حکومت سردار سپه تنها یکبار میبینید که او در سال ۱۳۰۷ در دیدار با چند روزنامهنگار در باره مطبوعات صحبت کرد حتی فرد معروفی، چون تدین پرسید که شما روزنامهنگارید و در آن جلسه چند کلمه درباره مطبوعات صحبت کرد و تیمورتاش مجبور شد سخنان رضاشاه را تصحیح کند.
کوهستانی گفت: رضاخان فرد بیسوادی بود و این دولتمردان بودند که استبداد ایجاد کردند. محمدعلی فروغی یکی از بنیانگذاران تمرکزگرایی در دولت بود و، چون باورها و اندیشههای آزادی ما نابود شد و این عمل منجر به کودتا شد. البته باورها و اندیشههای آزادی ما نابود شد تا منجر به کودتا شد و رضاخان مقصر بسیار جدی است از او مهمتر اندیشه ورزان کسانی هستند که زمینههای به قدرت رسیدن رضا شاه را فراهم کردند.
وی ادامه داد: قانون نیاز به مجری دارد، اما نباید این نکته را از نظر دور داشت همه قانونی که در دوره رضاخان وضع شد مطابق قانون اساسی نبود. هر قدرتمندی که زور داشته باشد زور میگوید و ما اصولا تاریخ میخوانیم که مسائل ما تکرار نشود.
رنجبر کرمانی گفت: ضرورت طرح تحلیلها ما را از توصیف شرایط تاریخی مستثنی نمیکند و من فقط شرایط آن دوره تاریخی را توصیف میکنم مثلا رضا شاه اگر وارد باغ مردم میشد و از آن باغ خوشش میآمد حرفی میزد تا باغ را به نام او مصادره کند. البته در دوران رضا خان برای حفظ کشور به تمرکزگرایی روی آوردند و آن تمرکزگرایی به قدری قوی بود تا تجزیهطلبی پیش آمد. غیر از ایران ۳۰ تا ۴۰ کشور اسلامی وجود داشت و در این کشورها زنهای بیحجاب زندگی میکردند، اما تنها رضاخان بود که حجاب را از سر زنان کشیده بود حتی سیاستهای آتاترک به شدت رضاخان نبود. در ایران کشف حجاب نبود به نوعی منع حجاب بود.
وی سپس به شرایط اقلیتها پرداخت و گفت: بعد از مشروطیت اقلیتهای مذهبی در اجرای مناسک مذهبی آزاد بودند و در دوره رضاخان اتفاق خاصی درباره اقلیتهای مذهبی اتفاق نیفتاد حتی در مشروطیت شخصیتهای محترمی مثل آیتالله طباطبایی و آیتالله بهبهانی نماینده اقلیتها بود.
مسعود کوهستانینژاد در رابطه با بحث زنان در دوران رضاخان دو مساله را بیان کرد: بحث اول رفتار حاکمیت ایران در آن دوره با زنان است که کار احمقانهای بود به طوری که در سال ۱۳۰۷ نظمیه تهران کسانی که در جلسهای درباره منع حجاب صحبت میکردند دستگیر شدند. در سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ شاهد بحثهای بسیار بدیع درباره حقوق زنان هستیم که شاید دستاورد مهمی داشت که بخشی به دولت ایران و بخشی به واسطه سیاستهای منطقهای بود و هیچ ربطی به دین ندارد، چون قدرت دین نمیشناسند قدرت فقط قدرت میشناسد.
انتهای پیام/