جزئیات جدید از تعیین رژیم حقوقی خزر
معاون سابق وزیر خارجه ایران گفت که با توجه به رویکردهای جدید پاکستان و هند، یارگیریها در منطقه تغییر کرده است.
روزنامه خراسان: بر اساس خبرهایی که در هفتههای اخیر به صورت رسمی و غیر رسمی منتشر شده است، ظاهرا کار تدوین کنوانسیون مهم رژیم حقوقی دریای خزر نهایی شده و در آستانه امضای سران پنج کشور حوزه این دریا قرار گرفته ایم. سران پنج کشور ایران، قزاقستان، آذربایجان، روسیه و ترکمنستان قرار است ۲۱ مرداد در شهر اکتائوی قزاقستان گرد هم آیند و کنوانسیونی را که تاکنون آماده و تدوین شده است امضا کنند.
ابراهیم رحیم پور، معاون سابق و آخرین معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه است که مسئول کمیته کاری مذاکرات خزر هم بوده است. او البته زمستان سال گذشته پس از ۵۰ ماه مسئولیت این معاونت، همزمان با تغییرات ساختاری وزارت خارجه و برچیده شدن معاونت آسیا و اقیانوسیه، بازنشسته شد.
وی گفتگویی را با روزنامه خراسان داشته است که در ادامه میآید.
* یکی از مهمترین مسائل در حوزه کاری شما بحث دریای خزر است. خبرهایی هم داریم که ظاهرا در اجلاس ماه اوت (مرداد) سران کشورهای ساحلی خزر در قزاقستان، کنوانسیون رژیم حقوقی خزر نهایی میشود. این خبر چقدر صحت دارد؟ فکر میکنید مهمترین دستاورد ما در این کنوانسیون چه خواهد بود؟
دریای خزر بر اساس قراردادهایی که در سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ با شوروی داشتیم تعریف میشد و مبنای مسائل گوناگون به ویژه مرزهای ما در این دو موافقت نامه است. این دریا بین ایران و شوروی مشترک بود، ولی از خط آستارا - حسینقلی نه روسها پایین میآمدند و نه ما بالاتر میرفتیم. به لحاظ حقوقی، دریا مشاع بود و به صورت ۵۰ - ۵۰ به حساب میآمد، اما در واقع چنین نبود یعنی ما حدود ۱۵درصد را زیر این خط در اختیار داشتیم و بقیه را شوروی اداره میکرد. در واقع این خط حالت دیوار آهنین داشت و استفادهای جز ماهیگیری نداشتیم. بعد از فروپاشی شوروی طبیعی بود که روسیه و سه کشور آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان با همدیگر مرزهای خشکی و دریایی را مشخص کنند، اما در مرزهای دریایی، چون یک طرف ایران قرارداشت، باید مذاکره با حضور پنج کشور انجام میشد. مذاکرات در سطح مدیران کل شروع شد و سپس به سطح معاونان و نمایندگان ویژه رسید و در نهایت این جلسات منظم شد و چهار جلسه سران نیز تا کنون برگزار شده است. در این ۲۱ سال، ۵۲ جلسه گروه کاری برگزار شده که آخرین آن در اردیبهشت بود. در نشست آخر کارها و اسناد جلسه سران تنظیم شد، اما هنوز چند نکته باقی مانده است البته حضور آقای روحانی در جلسه نشست سران قطعی شده است.
* حضور آقای روحانی در قزاقستان به معنی امضای کنوانسیون است؟
این جلسه پنجمین نشست سران است که ایران هم در سطح رئیس جمهور در آن شرکت میکند و شش موافقت نامه شامل موافقت نامههای مبارزه باتروریسم، مبارزه با جرایم سازمان یافته، همکاریهای مرزبانی، مقابله با حوادث، همکاری اقتصادی و حمل ونقل در خزر برای امضا آماده کرده ایم. آخرین تفاهمات مربوط به امضای این شش موافقت نامه و مهمتر از آنها امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر است که البته موضوع تحدید حدود و درصدی که در جامعه مطرح است در این کنوانسیون درج نشده و تعیین تکلیف این مسئله به آینده موکول شده است.
* این ۱۵ مایلی که روسیه به عنوان دریای سرزمینی اعلام کرده مورد توافق همه بوده است؟
بله همه توافق کرده اند. در واقع ما طبق حقوق دریاها سه نوع آب داریم. آبهای داخلی، آبهای سرزمینی و آبهای ماهیگیری. مرز رسمی همان آبهای سرزمینی است که ما حد ۱۵مایل را برای سرزمینی قرار دادیم و ۱۰مایل برای ماهیگیری توافق کردیم. اما مسئله این است که این ۱۵ مایل از کجا شروع میشود که این محل اختلاف است. براساس حقوق دریاها فرمولهایی وجود دارد که ما، چون ساحل مقعر داریم و جزیره نداریم به ضرر ماست و ما میگوییم باید جوری ترسیم شود که شبیه کشورهای دیگر این دریا آبهای داخلی داشته باشیم که محل اختلاف است. در نهایت برای خروج از بن بست قرار شد مسئله تحدید حدود در این کنوانسیون درج نشود و در یک بند به این موضوع اشاره شود که تحدید مرزها متعاقبا توسط همه پنج کشور امضا میشود.
* اما مهمترین مناقشه همین بوده و توقع افکار عمومی از این کنوانسیون همین تعیین حدود است.
بله ما هم قبول داریم، اما دریاچه باید قانونمند شود. ما حتی در خلیج فارس هم با کشورهای عربی مشکلاتی داریم البته خوشبختانه ناوگان خارجی در خزر حضور ندارند و مشکل کمتر است. برای این که همه از امتیازات کشتیرانی، ماهیگیری، محیط زیست، تحقیقات علمی، ترانزیت و ... استفاده کنند، باید این مسائل در این کنوانسیون قانونمند شوند. میشد به خاطر اختلاف در مرزها، یا کنوانسیون را رها کرد یا حرفهای ما لحاظ شود یا فعلا مسکوت بماند که گزینه سوم را انتخاب کردیم.
* دو تصور میان مردم وجود دارد که تقسیم یا ۵۰-۵۰ باشد و کشورهای جدید باید ۵۰درصد را خودشان تقسیم کنند یا این که ۲۰درصد به هر کشور برسد. مشکل الان از چه طرفی است؟ ما چه درصدی را حق خود میدانیم که طرفهای مقابل قبول نمیکنند؟
ما عدد نمیدهیم بلکه بر اساس مختصات جغرافیایی میگوییم آبهای داخلی ما کم میشود که مشکل زاست بنابراین باید منطق خودمان را که اعتقاد داریم، دیگران قبول کنند یعنی دریا همچنان مشاع باشد و برای استخراج بستر کنسرسیومی از پنج کشور تشکیل یا تقسیم منصفانه و عادلانه انجام دهیم. حقوق دریاها میگوید حق ما حدود ۱۴ درصد است، اما ما میگوییم باید متناسب با کشورهایی که زمانی اصلا وجود نداشتند، از این دریا بهرهمند شویم. این فقط با تفاهم حاصل میشود و همه حق وتو دارند و تاکنون هم وتو کرده ایم. خواست ما این بوده که باید خط مبدائی که قراراست کشیده شود بر اساس انصاف و عدالت باشد و زیر بار فرمولهای آنها نمیرویم در واقع باید طوری این خطوط ترسیم شوند که در درجه اول از لحاظ امنیتی و سپس کشتیرانی و بهره برداری از زیر دریا مجاب شویم.
الان مثلا روسیه که بزرگترین کشور دنیاست و وارث شوروی به شمار میرود ۱۷درصد گرفته و قزاقستان ۲۶درصد و این که برخی میگویند مشاع است و باید نصف شود، میبینیم با این که روسیه بسیار بزرگ است، سهم قزاقستان یک برابر و نیم روسیه شده است. آذربایجان و ترکمنستان هم حدود خود را با شمال دریا مشخص کرده اند و حدودشان با ایران باقی مانده است.
مردم باید بدانند در این زمینه خرید و فروش سرزمین وجود ندارد و در اختیار ما هم نیست، چون همه جلسات و گزارشها را خدمت مقامات عالی نظام میفرستیم. اصلا در سطح ما نیست که در این موضوع تصمیم بگیریم. یک سری مصوبات شورای عالی امنیت ملی است که در آن چارچوب عمل میکنیم. در مقطعی گفتند تلاش بر ۲۰درصد شود که ما هم تلاش کردیم، اما ما اصلا درصد نمیتوانیم بگوییم، چون تفاهم همه مهم است و باید فرمول بگوییم که ممکن است در آن صورت کمتر یا بیشتر از ۲۰درصد بشود.
* درباره میدان نفتی البرز با آذربایجان چالشهایی وجود داشت. با این حال وضعیت این حوزه نفتی چه میشود؟
ما این حوزه را مشترک فرض کردیم و آذربایجان هم قبول کرده که بدون درنظر گرفتن مرز بین دو کشور استخراج صورت بگیرد. مذاکرات و تفاهمها انجام شده، ولی هنوز شروع به حفاری نکرده ایم، زیرا در واقع مطمئن هستیم که با هر فرمولی مرز مشخص شود این میدان نفتی مشترک خواهد بود و آنها هم قبول کردند. میتوانیم صبر کنیم تا مرزها مشخص شود، اما درباره این میدان مشترک به این نتیجه رسیدیم که تا آن زمان شروع به کار کنیم. به ترکمنستان هم این را گفتیم. ممکن است در جایی دعوایی باشد و ما یا طرف مقابل بگوییم میدانی مشترک نیست که میتوان آنها را نگه داشت تا تعیین تکلیف شود.
* این ۱۵مایل اعلامی روی درصد کشورها تاثیر ندارد؟
خط مبدا مهم است و این که این مرزهای دریایی از کجا شروع شود، هنوز مشخص نشده است. در کنوانسیون فعلی هم خط مبدا به صورت کلی تعریف شده و به جزئیات نپرداخته است. بعد از ۲۱ سال و برای اولین بار کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر به امضای سران پنج کشور ساحلی میرسد.
دوستان با نگاههای مختلف خزر را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و درباره امضا کردن و نکردن نظر میدهند که البته محترم است، اما آن چه حکومت و در سطح رهبری درباره آن تصمیم گیری میکنند همه سازوکارها و مراحل خود را طی میکند تا به خصوص درباره تحدید حدود تصمیمی گرفته شود. برخی میگویند وقتی این معلوم نیست چرا بقیه کنوانسیون را امضا میکنید؟ استنباط ما از کنوانسیون خزر و موافقت نامهها این است که ما هم مثل دیگران از این کنوانسیون بهره مند میشویم و از این لحاظ نگرانی نداریم، اما درباره تقسیم دریا و سهم ما هنوز اتفاقی نیفتاده که جای نگرانی باشد.
* این کنوانسیون باید به تصویب مجلس برسد؟
بله نیاز به تصویب مجلس دارد. البته اگر دولتی بخواهد دردسر نداشته باشد از خیر این کنوانسیون میگذرد، اما این هنر نیست که دولتی برای راحتی خود مشکلی را به دولت بعدی بسپارد. البته سندی است که رئیس جمهور امضا میکند و در شورای عالی امنیت ملی هم تایید میشود و بالاتر این که این مصوبه (طبق روال قانونی) باید به تایید رهبری هم برسد. همه مطمئن باشند ما ریسک نمیکنیم و اگر برای ما نفع داشته باشد این کار را میکنیم.
* درباره روابط ایران و هند در این سالها فراز و فرود زیادی را شاهد بودیم که شاید مهمترین نمونه آن میدان نفتی فرزاد بی باشد. این روزها باز هم هند برای ما اهمیت یافته و در برجام بدون آمریکا موضوع خرید نفت ایران از سوی هند مورد توجه است. نظر شما در این زمینه چیست و آیا هندیها به لحاظ سیاسی قدرت ایستادگی مقابل تحریمهای یک جانبه واشنگتن را دارند؟
ما این موضوع را در تحریم قبلی نیز آزمایش کردیم. قبل از برجام خریدار دوم نفت ایران کشور هند بوده، اما از طرفی هندیها هم دنبال تقابل با آمریکا نیستند. به نظر میرسید هندیها به دنبال تعادل هستند، ولی مثل قبل نیستند. الان گرایش غربی آنها بیشتر شده و در عین حال کشوری نیست که جزو اقمار آمریکا باشد و برای خود وزن و سیاست مستقلی دارد.
هند دوره قبل هم خرید نفت خود را کاهش نداد، اما آنها بر اساس شناخت و مصالح خود عمل میکنند و پیوند راهبردی با ما ندارند که به خاطر ما ریسک کنند. دوره قبل میخرید، اما کمتر میتوانستیم پول را برگردانیم و بنابراین هم کالای هندی میخریدیم هم کالا برای ما میخرید. در دوره جدید با همه تهدیدات ترامپ، هندیها هنوز بحثی نداشته اند که نفت ما را نخرند و به نظر میرسد هند هم مثل چین خرید نفت خود را ادامه میدهد البته ممکن است کاهشهایی داشته باشد.
* پروژه فرزاد بی به کجا رسید؟ چون هند میتواند در قبال خرید نفت ما سرمایه گذاری داشته باشد.
بله قرار هم همین بود. الان روی قیمت گاز و نفت اختلاف نظرهایی وجود دارد و مذاکراتی در جریان بوده و هست، اما الان نمیدانم آخرین وضعیت چیست.
* به نظر شما نوع روابط ما با چین که ابعاد نظامی، اقتصادی، سیاسی و ... پیدا کرده چقدر میتواند باعث شود این کشور در برجام با ما همراهی داشته باشد و جلوی تحریمهای آمریکا ایستادگی کند؟
کشورها سیاستها و نظرات یکسان ندارند. درباره این که آمریکا نباید عقاید خود را تحمیل کند، هند و چین و روسیه نظر یکسان دارند و مخالف ترامپ هستند، اما در واقعیات اقتصادی، از آن جا که حجم اقتصادی چین و هند بسیار بالاست اینها قاعدتا برای حجمی که با ما دارند فداکاری نمیکنند. هرچند چین شریک اول ماست و حدود ۴۰ میلیارد تعامل مالی داریم، اما در برابر آمریکا رقم کوچکی است و نمیتوان روی آنها زیاد حساب کرد. قبل از برجام ما پول نفت خود را در یک حساب یوانی میگذاشتیم و از همان خرید میکردیم و ریسک نداشت، اما باعث ورود کالاهای چینی به کشورمان شد که این هم از تبعات تحریم است.
* به تازگی مقامات امنیتی روسیه از اجلاس چهارجانبه اطلاعاتی با حضور ایران، روسیه، چین و پاکستان در سطح سران اطلاعاتی در اسلام آباد خبرداده اند که هدف آن مقابله با داعش در افغانستان است. در این حوزه کدام سازمان یا نهاد پیگیر مسائل است؟ شورای عالی امنیت ملی یا سپاه؟
درباره افغانستان تاکنون نشستها و گروههای مختلف سه جانبه و چهارجانبه و چند جانبه داشتیم و خیلی متنوع و متعدد بوده است. ما درباره داعش با روسیه و چین نظرات نزدیکی داریم، اما پاکستان سیاستهای پرنوسانی درباره طالبان داشته است. در زمینه داعش هم که یک پدیده جدید است و به افغانستان ورود کرده ما علاقه داریم کاری که در سوریه کردیم در افغانستان هم انجام دهیم که اگر دولت افغانستان همکاری کند طبیعتا توفیق بیشتر خواهد بود. البته ما هنوز تفاهمی نداشتیم، اما به ویژه درباره ایذاهای مرزی که پاکستان قادر به مقابله نبود گفته بودیم که اگر بخواهند مثل کار ترکیه در سوریه ما هم میتوانیم وارد خاک پاکستان شویم.
* آیا این ائتلاف جدید عملیاتی خواهد شد؟
با توجه به تغییرات سیاسی در پاکستان و انتخابات جدید به نظر میرسد اسلام آباد آمادگی بیشتری برای همکاری با ما پیدا میکند اگرچه این موضوع منوط به این است که چه دولتی سرکار بیاید. من فکر میکنم این مذاکرات، مذاکرات خوبی میتواند باشد. ما حتما برای تقابل با تروریستها به ویژه داعش علاقهمند به همکاری هستیم و کشورهای مذکور هم علاقه دارند. روسیه درباره ورود داعش به آسیای میانه نگران است، چینیها هم از این که از این مسیر به سین کیانگ برسند مشکل دارند، اما افغانستان بیشتر توجه خود را به طالبان اختصاص داده است.
* آیا این ائتلاف همچون سوریه به یک اتاق عملیات مشترک نظامی امنیتی میرسد؟
منوط به همکاری بیشتر خود دولت افغانستان است. در افغانستان نفوذ نظامی آمریکا وجود دارد و در مواردی میبینیم که بعد از مذاکرات با دولت افغانستان در اجرائیات به موانعی میخورد که مشخص است آمریکاییها مشکل ساز شده اند.
* ظاهرا پاکستان گرایشهای جدی امنیتی سیاسی به ایران پیدا کرده است. این را چطور تحلیل میکنید؟ دلیل این اتفاق چیست و اساسا پاکستان چقدر قابل اتکاست؟
آمریکا به تاثیر گذاری بیشتر در پاکستان علاقهمند است، اما ارتش پاکستان موجودیت مستقلی دارد و از این نظر نمیتوانیم با افغانستان مقایسه کنیم. فکر میکنم تغییرات بعد از نواز شریف و این که با عربستان هم خیلی نزدیکی ندارند، منجر به این میشود که پاکستانیها به ویژه ارتش و فرمانده جدید که به ایران آمد و سرلشکر باقری هم به آن جا رفت، علاقهمند به کار بیشتر با ما هستند مضاف بر این که در مسائل کلان منطقه گرایشهای هند به آمریکا بیشتر و روابط روسیه با پاکستان هم نسبت به قبل نزدیکتر شده بنابراین چیدمان و یارگیریهای درون منطقه تغییراتی داشته است.
* در حوزه چابهار شاهد رقابت هند و چین و پاکستان هستیم. رفتار درست در این حوزه از سوی ایران چه باید باشد؟
ما موقعیت ویژهای به لحاظ جغرافیایی داریم و این باید هنر خودمان باشد که از این موقعیت ویژه در معادلات قدرتها درست استفاده کنیم. هندیها با طرح جاده ابریشم چین موافق نیستند و از طرف دیگر امکانات ترانزیتی ما به سمت قفقاز و اروپا جذابیت زیادی برای هندیها پیدا کرده و اگر بتوانیم هر چه زودتر راه آهنی را که به رشت متصل شده، به آستارا متصل و به رفتن کالاهای هندی به اروپا کمک کنیم، آنها به شدت استقبال میکنند، چون هزینه باربری آنها از این مسیر نصف خواهد شد. از این نظر یک دریچه جدید برای اقتصاد کشور است که باید استفاده کنیم.
* مشکل این است که ما با سه کشور هند، چین و پاکستان دوست هستیم و رقابت میان آنها و تلاش پاکستان برای پررنگ کردن بندر گوادر میتواند برای ما ضرر داشته باشد.
در سفر آقای روحانی به پاکستان هم گفته شد که ما همکاری و خواهر خواندگی چابهار و گوادر را میخواهیم و اصلا برای ما رقابت مطرح نیست. باید دقت کنیم که در یارگیریها وارد نشویم و ماهم یک همکار بشویم برای این که هم چین و هم هند بتوانند از آبهای گرم استفاده و از مسیر ایران کالای خود را منتقل کنند. حتی ما دنبال خط آهن چابهار به گوادر هستیم و درباره خط انتقال برق هم مذاکره شده است. ما کاری به رقابتهای موجود نداریم، اما باید طوری رفتار کنیم که سوء تفاهم ایجاد نشود.
* درباره افغانستان گفته میشود تدوین سند همکاریهای راهبردی دو کشور به مراحل خوبی رسیده است. ارزیابی شما چیست و آثار آن را چه میدانید؟
از دوره آقای کرزای و بعد از این که با آمریکایی ها، اروپاییها و ناتو سند راهبردی امضا کردند، صحبت از امضای این سند بین ما و افغانستان بود، اما کرزای قسمت آب را جدا کرد و ما هم قبول نکردیم. اومی خواست قسمت اول را خودش امضا کند و قسمت سخت را برای رئیس جمهور بعدی بگذارد. آقای اشرف غنی که آمد مذاکرات مختلفی داشتیم و پنج کمیته تشکیل شد و فراز و نشیبهایی را نیز شاهد بودیم، اما در نهایت قراراست در هر پنج کمیته از جمله کمیته آب به تفاهم برسیم.
فکر میکنم باید بشود، چون نیازهای افغانستان به ما کم نیست و سند باید هم به نفع افغانستان و هم ایران باشد. موضوع آب در افغانستان تابو شده در حالی که به صورت طبیعی بین کشورهای همسایه قرارداد حقابه وجود دارد البته میتواند چانه زنی شود، اما اصلش که نمیتواند نباشد. ما درباره هیرمند قبل از انقلاب قرارداد حقابه داریم، اما برای هریرود این قرارداد را نداریم و سد سلما در آن جا تقریبا هریرود را خشک کرده است. حالا در حال راضی شدن هستند که مذاکرات شروع شود البته ممکن است طولانی باشد ضمن این که به شرایط داخلی افغانستان نیز بستگی دارد.
* موضوع روابط ما با روسها این روزها بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و سفر آقای ولایتی به مسکو را هم شاهد بودیم. در خصوص تهاتر نفتی بین تهران و مسکو و سوابق آن و این که چقدر عملی است و آیا اصلا میتوان به روسها امیدوار بود توضیح بفرمایید.
آقای روحانی با پوتین در چهار سال اول دولت خود ۱۲ملاقات داشت و بحث این که روسها نفت ما را در دوران تحریم به نام خودشان بفروشند پیش آمد. بعد از برجام و رفع تحریم ما مشکلی برای فروش نفت نداشتیم، ولی برای اینکه بتوانیم حساب مشترکی برای توسعه روابط اقتصادی داشته باشیم، تفاهم کردیم تا نفت بدهیم و پولش در حسابی در مسکو واریز شود و از آن پول خریدها صورت بگیرد. زمانی هم صحبت شد که ۵۰درصد پول نقد و ۵۰درصد کالا بدهند و با ۱۰۰هزار بشکه هم شروع بشود و تا یک میلیون بشکه برسد، ولی اقدامی نشد. الان بحث این مدل دوباره مطرح شده تا روسها از ما نفت بگیرند و ما هم کالا یا پول دریافت کنیم.
* روسها چه نفعی از این معادله میبرند؟
نفع دارند و برخی شرکتهای روسی هم حاضر هستند. علاقه ما به یک میلیون بشکه است، اما به بازار هم بستگی دارد. حسن بازار روسها این است که با تحریم اروپا و آمریکا به هم خورده و دریچههای آن به سوی ما باز است و میتوانیم صادرات مواد غذایی را گسترش دهیم بنابراین اگر در این قسمت مشکلات داخلی را مهار کنیم که ربطی هم به آمریکا ندارد، میتواند مکمل نفت مان باشد که به روسها میدهیم. میشود یک حساب روبل و ریالی تاسیس کرد و دوطرف به عبارتی تبادل کالاهای نفتی و غیرنفتی داشته باشند. بازار جذابی است که به دلیل گرفتاریهای ساختاری خودمان با همه نزدیکیهای سیاسی نتوانستیم استفاده کنیم که شرم آور است و نشانه گرفتاریهای داخلی ماست.
* روسها میتوانند در حوزههای هستهای و نفتی سرمایه گذاری کنند و آن حساب مشترک تامین مالی را انجام دهد؟
بله. در همین میدان فرزادبی مذاکرات بر سر این بود که هندیها با شرکت گازپروم روسیه این کار را بکنند. خاصیت کار این است که روسها نفت را از آن جا به نام خودشان صادر میکنند. روابط ما و روسها اسمش این است که شریک نظامی و امنیتی هستیم، ولی اصلا اقتصادی نیستیم و این توازن غلطی است شما باید راهبرد را با کشوری داشته باشید که اقتصاد ناگسستنی با شما داشته باشد.
* وضعیت کشور ما و نفوذ در منطقه آسیای میانه چگونه است؟ رقابت ایران و عربستان و ترکیه در این منطقه به چه سمتی در حال گذار است؟
ما در آسیای میانه به اندازهای که زحمت کشیدیم بهرهمند نشدیم. حدود ۲۶ سال قبل اولین کشوری که به داد آنها رسید ایران بود بنابراین متاسفانه ترکیه و اسرائیل بیشتر استفاده کردند.
ما کمک به ایستادگی آنها کردیم، اما بهرهمند نشدیم البته یک نفوذ فرهنگی و زبانی داریم، اما اضافه نکردیم ضمن این که برخی سیاستهای ما اشکالاتی داشته که باید تجدید نظر کنیم تا اینها درباره حضور ما اطمینان روانی پیدا کنند.
* این روزها افکار عمومی به دنبال این است که از موضع کره جنوبی در مقابل ایران و تحریمها مطلع شود. با توجه به حضور شرکتهای بزرگ کرهای در حوزههای مختلف در بازار ایران و فروش نفت کشورمان به کره، ارزیابی شما از رفتار سئول در زمان شروع تحریمها چیست؟
کره جنوبی بعد از برجام تلاشش این بود که به بازار ایران برگردد و تا اندازهای هم این اتفاق افتاد. ذات شان بر این است که ایران را بازار جذابی میدانند و سوابق خوبی از ما دارند و علاقه خودشان بر این است که بازار ایران را حفظ کنند، اما این که ترامپ چه تاثیری بگذارد یا چشم پوشی کند باید صبر کرد ببینیم چه میشود. اگر فشارهای آمریکا زیاد باشد کره جنوبی خرید نفت از ایران را کم میکند البته شاید به صفر نرسد، اما کاهش میدهد.
* توافق پولی که قرار بود با کره تغییر کند و یورو جایگزین دلار شود اتفاق افتاد؟
خیر نشد، حتی مهمتر این که قرار بود کره ایها در ایران ۱۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند به ویژه در ساخت بیمارستان و تجهیزات بیمارستانی، ولی در این قسمت هم بعد از برکناری رئیس جمهور سابق کره کاری انجام نشد. در دوره برجام همکاری خوبی داشتند و بازگشت پولهایی که داشتیم به خوبی انجام شد، اما کره جنوبی هم دارای نقاط ضعفی است که تحت تاثیر قرار میگیرد.
* ترکیه این روزها پالسهای مثبتی را برای همراهی با ایران در برجام صادر میکند. تا چه میزان این پالسها واقعی است و تا چه میزان به بازی آنکارا میان ایران و آمریکا برای رسیدن به مقاصدش به ویژه در منطقه ارتباط دارد؟
ترکها از ایران در حوزه اقتصادی خاطرات خوشی دارند و بهرهمند بودند و هستند. اردوغان هم سیاستهای عاقلانهای دارد و آمریکا چیزی ندارد که به ترکیه بدهد. این کشور در این معادلات به ایران و روسیه نزدیک شده است. ما با ترکیه میتوانیم کار کنیم و اشتراکات زیادی داریم و فکر میکنم روی ترکیه در دوره سخت بتوانیم حساب مثبت باز کنیم.
*درباره پیمان شانگهای، آخرین وضعیت حضور ما در این پیمان چگونه است و چه برنامهای برای عضویت کشورمان در این سازمان داریم؟
تغییری در همکاریهای ما با سازمان شانگهای ایجاد نشده و یکی از همکاران خوب این سازمان هستیم و همواره در سطح بالای این اجلاس حضور داریم. ما از گذشته عضو ناظر این سازمان بودیم که مذاکراتی هم برای عضویت کامل داشتیم، اما هنوز وضعیت ما به عنوان عضو ناظر تغییر نکرده است.
* آیا در داخل کشور این اجماع وجود دارد که ایران عضو دایم شانگهای بشود؟
به طور اصولی موافق حضور در این نهاد بین المللی هستیم و اجماع هم وجود دارد، اما برای عضویت باید اساسنامه شانگهای در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و این فرایند تنها در دولت نیست و مراجع دیگر قانونی کشورمان هم باید تایید کنند.
البته برخی اعضای شانگهای هم هنوز رضایت کامل ندارند و باید رایزنیهایی نیز در این زمینه داشته باشیم، اما در مجموع تاکنون در حوزههای امنیت، مبارزه با تروریسم، مسائل اقتصادی و ترانزیت، همکار خوبی برای این سازمان بوده ایم و این همکاری را ادامه میدهیم و برای عضویت دایم هم عجلهای نداریم.
* با توجه به حضور شما در معاونت آسیا و اقیانوسیه، تا چه میزان سیاست نگاه به شرق را موفق میدانید؟
با ذات تفکرات جمهوری اسلامی قاعدتا باید تعداد کشورهایی را که کار میکنیم، زیاد کنیم و محدود نشویم البته منطقه همسایگان و کشورهای آسیایی حیطه بهتری برای ما هستند تا آمریکای لاتین یا آفریقا. اگر مشکلات داخلی را حل کنیم سیاست خارجی روانتر خواهد بود. سیاست خارجی ما اسیر مسائل و گرفتاریهای داخلی ماست و اعصاب وزیرخارجه ما را بیشتر داخلیها خرد میکنند تا خارجی ها. ما باید یک خانه تکانی کنیم البته معتقدم سیاست آسیایی ما بیشتر جواب میدهد، اما نباید یک طرفه فقط با شرق تعامل کنیم و این باعث ضرر است. ما تعداد یاران خود را باید زیاد کنیم و با کشورهای بیشتری تعامل داشته باشیم.