خانواده سیف کجا هستند؟
هر چند که نه آش به آن شوری که امثال حمید رسایی درباره خانواده سیف میگویند، است و نه اظهارات کسانی مثل یامینپور از لحاظ حقوقی محلی از اعراب دارد، اما به نظر میآید که رئیس کل سابق بانک مرکزی خود به جای سکوت باید وارد عرصه شود و در جهت تنویر افکار عمومی نسبت به موضوع اقامت خانوادهاش و همچنین سمت آتیاش به عنوان سفیر واکنش نشان داده و شفافسازی کند.»
روزنامه آفتاب یزد: «ولیالله سیف از سمت خود با عزت و احترام کنار رفت، اما علی رغم این خروج و علی رغم این که از دید برخی دیگر نباید او را به خاطر وقایع اقتصادی اخیر مورد شماتت قرارداد، یک حاشیه دیگر برای سیف نشان داد که وی حتی بعد از رهایی از این مسئولیت نیز نمیتواند لحظهای در آرامش باشد. دلیلش هم ساده است: او باز هم در مظان اتهام قرار گرفته است. در حالی که بسیاری پیرامون جایگاه بعدی سیف در دولت گمانهزنی میکردند، ماجرای حضور خانواده وی در خارج از کشور برای او دردسر جدیدی درست کرده است. در این رابطه ابتدا سایت جماران در یادداشتی پیرامون مشکلات اقتصادی در کشور مینویسد: «البته طبیعی است هنگامی که خانواده برخی مسئولان از جمله جناب سیف، در خارج از ایران سکونت داشته باشند، هیچگاه این فشار مالی روزافزون را احساس نکنند.»
همین موضوع فرصت خوبی برای مانور اصولگرایان نیز شد تا حدی که حمید رسایی، عضو جبهه پایداری، در توئیتی مینویسد: «دو دختر، دو پسر و همسر، ولی الله سیف، رئیس سابق بانک مرکزی چند ماهی است که مجوز اقامت در استرالیا را دریافت کرده و ایران نیستند. آیا سیف هم به استرالیا میرود؟ خانواده کدام یک از مسئولین دیگر هم اقامت گرفتهاند؟»
در حالی که رسایی از حضور تمام اعضای خانواده سیف در استرالیا میگوید، وحید یامین پور دیگر چهره اصولگرای نزدیک به جبهه پایداری نیز در ادامه اظهارات حمید رسایی پیشنهادی در این باره مطرح کرده و تلویحا به موضوع حضور خانواده سیف در استرالیا صحه میگذارد: «چه طور است مسئولین دولتی و خانواده شان دست کم تا پایان دولت فعلی ممنو ع. الخروج باشند؟»
در حالی که بعد از این اظهارات، بسیاری انتظار واکنشی از سوی سیف یا مقامات دولتی داشتند، اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است و تنها پاسخ، پیرامون این موضوع پاسخ حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی حسن روحانی در پای توئیت یامینپور است که مینویسد: «لطفا با این آوای رسا عملیات روانی پامپئویی را به جامعه پمپاژ نکنید. مطمئن باشید مریم و رضا و بنیامین و مایکل هم در این حد از شما توقع ندارند.»
نوشتهای که البته به هیچ وجه در خود تکذیب حضور خانواده سیف در استرالیا را نگنجانده است؛ موضوعی که یامین پور نیز در جواب آشنا به آن اشاره دارد و میگوید: «انتظار داشتم اصل ماجرا را انکار کنید نه این که اعتراض به آن را تخطئه کنید. چرا هر کس درباره زخمها حرف بزند باید انگ و تهمت را بشنود.»
حقیقت راجع به خانواده سیف
در جست و جوی پاسخ به این پرسش که خانواده سیف آیا واقعا در استرالیا هستند یا نه! دست به دامن منابع آگاه شدیم. شنیدههای آفتاب یزد از این منابع حاکی از آن است که آن چه از خانواده سیف این روزها مطرح میشود نه راست است و نه کاملا دروغ. حمید رسایی از حضور هر دو پسر و هر دو دختر به همراه همسر سیف در استرالیا خبر میدهد. این در حالی است که دو پسر و همسر سیف در ایران بوده و تابعیت کشوری را هم ندارند. وضعیتی که البته در ارتباط با دختران، ولی الله سیف کاملا متفاوت است؛ چرا که یکی از دخترهای رئیس کل بانک مرکزی سالهاست که در کانادا (و نه استرالیا) با خانوادهاش زندگی میکند. اما دختر دیگر او در استرالیا زندگی میکند که البته اطلاعی از این که وی هم تابعیت استرالیا را دارد یا نه در دسترس نیست؛ بنابراین توئیت حمید رسایی درباره مکان حضور یکی از دختران و همچنین حضور همه خانواده وی در خارج کذب است. هر چند اصل ماجرای حضور دختران سیف در خارج از کشور درست است.
محسن بیگلری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، در این باره به آفتاب یزد میگوید: «ما نسبت به مسئولین شایعات زیادی میشنویم، اما تا زمانی که این شایعات مستند نباشد و دلایل آن را ندانیم نمیتوانیم در این باره اظهار نظر کنیم. انتظار داریم خود وزارت خارجه و آقای سیف نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد اگر سندی بر حضور خانواده ایشان در استرالیا هست باید اعلام کرده و شفافسازی کنند.»
شنیدهها درباره سفیر شدن سیف
ماجرای حضور خانواده سیف در استرالیا و ضد و نقیض گوییها در باره آن روایت دیگری را هم رقم زده این که ممکن است سیف، بعد از ریاست بانک مرکزی سفیر ایران در استرالیا شود.
این را وقتی از عزت الله یوسفیان ملا، عضو دائم ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و کمیسیون برنامه و بودجه میپرسیم، به آفتاب یزد میگوید: «اتفاقا شنیدهام که ایشان میخواهد به یکی از سفارتخانهها برود. البته پیشتر هم سابقه داشت که رئیس کل بانک مرکزی بعد از کارش سفیر شود. مثل ابراهیم شیبانی که سفیر اتریش شد؛ بنابراین نباید این موضوع را که اگر کسی از بانک مرکزی بازنشسته شد به سفارت برود غیر منتظره بدانیم.»
وی درباره این که چرا چنین رویهای درباره سفرا وجود دارد، میگوید: «مگر بعد از پست رئیس کل بانک مرکزی چه پستهای بالاتر یا یکسانی در سطح ریاست بانک مرکزی وجود دارد؟ سفارت چیزی است که هر وزیری هم بعد از برکناری، علاقمند به حضور در آن است، مانند آقای زاهدی، وزیر علوم دولت سابق که سفیر مالزی یا آقای مصری دیگر وزیر دولت سابق که سفیر ونزوئلا شد. بعد از وزارت، معمولا پست مناسب برای این افراد سفیر شدن است. سمت سفارت برای ادامه کار رئیس کل بانک مرکزی یا یک وزیر معمولا از لحاظ پرستیژ و نام، مناسب است. قاعدتا آقای سیف که بعد از ریاست بانک مرکزی مشاور فلان وزیر یا مدیر کل فلان نهادی نمیشود! در حالی که سفارت، نمایندگی ایران در یک کشور است و برای همین مسئولین رده بالا بعداز اتمام کارشان علاقهمند هستند که به آنجا بروند.»
از یوسفیان ملا میپرسیم که به هر حال یک سفیر باید ویژگیهای مرتبطی با آن کشور خاص نیز داشته باشد که اظهار میدارد: «این یک پست سیاسی است و معمولا در پست سیاسی بسیاری از سوابق را نادیده میگیرند. پستهای سیاسی نیز معمولا خیلی به دنبال گزینش و ... نیستند.»
اظهارات یوسفیان ملا در حالی مطرح میشود که شنیدههای آفتاب یزد خبر از این میدهد که سیف علیرغم درخواستهای متعدد فعلا مسئولیتی را نپذیرفته است.
ممنوع الخروجی؟
اما این تمام ماجرا نیست؛ چرا که همچنان موضوعی که یامینپور مطرح میکند نیز قابل بررسی است. این که آیا واقعا سیف و خانواده او یا هر مسئول دیگری که در امور اقتصادی کشور نقش دارند باید تا سال ۱۴۰۰ ممنوع الخروج شوند؟
یوسفیان ملا چنین استدلالی را نمیپذیرد و از دید قانونی آن را رد میکند. او به ما میگوید: «اگر مسئلهای خاص یا تخلفی به شخص نسبت بدهند و فرد پرونده داشته باشد او را باید ممنوع الخروج کرد. اما بدون مبنا نمیتوان گفت که مثلا همه مسئولین اقتصادی ممنوع الخروج شوند. ممنوع الخروجی یک نوع مجازات و محرومیت بزرگ اجتماعی است. اگر کسی بدهکار بانکی باشد حرف شما مبنی بر ممنوع الخروجی درست بود، اما هر کسی را به صرف اتهاماتی که در حد حرف است، بدون سند و مدرک نمیتوان ممنوع الخروج کرد.»
رئیس سابق دادگستری آمل ادامه میدهد: «اگر شخصی اتهامی دارد باید سریعا آن موضوع مورد بررسی و برایش پرونده تشکیل شود، اما نمیشود به صرف اتهام، بدون این که آقای سیف پروندهای داشته باشد با شایعه و بدون سند متقن او را ممنوع الخروج کنیم. دستگاه قضایی هم چنین چیزی را نمیپذیرد.»
وی اضافه میکند: «از سویی دیگر اگر فردی مسئول در حال فروش اموال غیر منقول خودش در ایران باشد نیز باید به آن رسیدگی شده یا به آن فرد شک کرد که میبینیم در این مورد نیز چنین چیزی رخ نداده است.»
اتفاق بد اگر...
بیگلری هم درباره ممنوع الخروجی مسئولین میگوید: «ممنوع الخروجی تعریفی مشخص دارد. ممنوع الخروجی یعنی فرد تحت هر شرایطی اصلا نتواند به خارج از کشور برود. اما من به شرطی با ممنوع الخروجی مسئولین و خانوادههایشان موافقم که این موضوع شامل حال سفرهای ماموریتی یا سفرهای چندروزه نباشد.»
بیگلری بر این نکته نیز تاکید میکند: «اساسا این که مسئولی در کشور باشد، اما خانواده او در بیرون از ایران، کار درستی نیست.»
بیگلری میگوید: «اگر ماجرای سیف درباره خانواده او واقعی بود، اتفاق بسیار بدی است. نه تنها سیف بلکه برای هر مسئول دیگری هم چنین چیزی صدق میکند. وقتی مسئولی در شهری مسئولیتی را بر عهده میگیرد مثلا استاندار یک استان یا شهردار یک شهر میشود، خانواده آنها نیز باید در همان جا باشند. حال تصور کنید یک مقام یک سمتی در استان یا کشور داشته باشد، اما خانواده او در بیرون از ایران باشند؛ طبیعتا اتفاق جالبی نیست.»
از بیگلری میپرسیم اگر قرار بر آن است که سیف سفیر استرالیا باشد باز هم حضور خانواده او در استرالیا اشتباه است، که اظهار میدارد: «مگر آقای سیف چند روز است که از ریاست بانک مرکزی کنار رفتند؟ ایشان که هنوز سفیر نشدهاند که خانوادهشان آن جا باشد. اما اگر سفیر شدند بعد از سفیر شدن، لازم است که خانوادهشان نیز در کنار ایشان باشند.»
هر چند که نه آش به آن شوری که امثال حمید رسایی درباره خانواده سیف میگویند است و نه اظهارات کسانی مثل یامینپور از لحاظ حقوقی محلی از اعراب دارد، اما به نظر میآید که رئیس کل سابق بانک مرکزی خود به جای سکوت در این باره باید وارد عرصه شود و در جهت تنویر افکار عمومی نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و شفافسازی کند.»