آدم ربایی به خاطر خرید یک پراید!

تحت تعقیب ماموران پلیس تهران به خاطر خرید یک پراید در یک سناریوی آدم ربایی نقش آفرینی کرد، اما خیلی زود با راهنمایی طراح این کودک ربایی دستگیر شد.

کد خبر : 849484

روزنامه خراسان: تحت تعقیب ماموران پلیس تهران به خاطر خرید یک پراید در یک سناریوی آدم ربایی نقش آفرینی کرد، اما خیلی زود با راهنمایی طراح این کودک ربایی دستگیر شد. به گزارش رکنا، عقربه‌ها ساعت ۲۰:۳۰ یک شنبه ۲۴ تیرماه امسال را نشان می‌داد که خانواده‌ای سراسیمه پای در کلانتری ۱۴۷ گلبرگ گذاشتند و ازماجرای ربوده شدن پسر پنج ساله شان به نام نیما خبر دادند. همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره ۱۱ پلیس آگاهی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران برای رهایی این پسربچه وارد عمل شوند.

کارآگاهان در تحقیقات ابتدایی پی بردند که آدم ربا‌ها ۱۰۰ میلیون تومان پول برای رهایی نیما خواسته اند و در صورت نپرداختن پول خانواده را به مرگ پسرشان تهدید کرده اند.

تیم جنایی در ادامه متوجه شدند که خواهر ۱۱ ساله نیما مرد موتور سواری که برادرش را ربوده بار‌ها با مرد همسایه مشاهده کرده است.

همین کافی بود تا مرد همسایه که حسین نام دارد دستگیر شود، اما این متهم ادعا کرد که در کودک ربایی نقشی نداشته است، این ادعا‌ها در حالی بود که ماموران متوجه شدند کودک ربوده شده در شرق تهران آزاد شده است.

ماموران در این مرحله احتمال دادند که همدست حسین با اطلاع از دستگیری وی برای ردگم کردن و بسته شدن پرونده کودک را رها کرده است تا او آزاد شود.

حسین سعی داشت با داستان‌سرایی خود را بیگناه معرفی کند، اما وقتی در تناقض گویی هایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن باز کرد و سعید ۴۱ ساله را لو داد.

سعید روز چهارشنبه ۲۷ تیرماه وقتی برای دیدن پسرش در زمین فوتبال حاضر شد در برابر ماموران قرار گرفت، اما سعی داشت سوار بر موتور پا به فرار بگذارد که از ناحیه پای چپ هدف دو گلوله قرار گرفت. گفت وگو با مرد کودک ربا سعید ۴۱ ساله که نیما را با موتور سیکلتش ربوده بود پس از دستگیری ادعا می‌کند تنها به خاطر پنج میلیون تومان پیشنهاد مرد همسایه را برای آدم ربایی پذیرفته است. به چه جرمی دستگیر شدی؟ کودک ربایی. طعمه تان را چطور شناسایی کردی؟ پسر همسایه یکی از دوستانم بود و به پیشنهاد او من دست به کودک ربایی زدم. سابقه داری؟ بله، دو بار به خاطر درگیری و مواد مخدر دستگیر شدم. آخرین بار چه زمانی زندان بودی؟ هفت ماه قبل بود که از زندان آزاد شدم. شنیدم تحت تعقیب بودی؟ بله، با قرار وثیقه آزاد شده بودم، اما دیگر به زندان نرفتم و تحت تعقیب بودم. چطور به فکر آدم ربایی افتادی؟ حسین پیشنهاد داد که پسر همسایه شان را بدزدیم و از این طریق پول خوبی به جیب بزنیم. چطور نیما را سوار بر موتور کردی؟ از قبل حسین پسر همسایه شان را به من نشان داده بود و روز کودک ربایی به سراغ پسر بچه رفتم و به بهانه موتور سواری او سوار بر موتور کردم. سه ساعت بیشتر در اختیار من نبود، بعد از آن پسربچه را رها کردم تا به آغوش خانواده اش برود. در این مدت پسربچه را کجا زندانی کرده بودی؟ زندانی نبود، با هم درخیابان می‌چرخیدیم، اسباب بازی برایش خریدم و حتی سفارش پیتزا داد که شام را با هم خوردیم. نیما هیچ اعتراضی نمی‌کرد؟ من هیچ بدی به پسربچه نکردم و مرا در این مدت کوتاه عمو صدا می‌زد. حتی شنیدم که نیما وقتی در برابر قاضی قرار گرفته خواسته من به سراغش بروم تا با هم بیرون برویم و بازی کنیم. چرا بچه را رها کردی؟ چون دیدم کار خراب شده است، به همین خاطر نیما را رها کردم تا دستم رو نشود. چطور متوجه شدی حسین دستگیر شده؟ همسرش اطلاع داد که حسین پیغام داده سمت خانه نروم، به همین خاطر متوجه شدم که دست‌مان رو شده است. خانواده های‌تان از ماجرای کودک ربایی اطلاع داشتند؟ نه. چقدر درخواست پول کردید؟ ابتدا ۱۰۰ میلیون تومان، اما وقتی دیدیم پولی در بساط ندارند به آن‌ها تخفیف دادیم و حاضر بودیم در قبال دریافت ۱۰ میلیون تومان بچه را آزاد کنیم. قرار بود چطور پول‌ها را تحویل بگیرید؟ حسین یک کارت بانکی به من داده بود و قرار بود پول‌ها به این شماره حساب واریز شود. بعد از رهایی نیما کجا رفتی؟ سه روز در خیابان‌ها می‌چرخیدم و حتی خانواده ام نیز از من اطلاعی نداشتند. فکر می‌کردی دستگیر شوی؟ نه، چون نقشه‌ای که حسین کشیده بود خیلی کامل بود و اصلا فکر دستگیری نمی‌کردم.‌ می‌دانی حکم کودک ربایی چیست؟ اگر به من رحم کنند نزدیک به هفت سال، اما اگر بخواهند سخت‌گیری کنند باید ۱۵ سال به زندان بروم. حسین را از کجا می‌شناسی؟ همسران‌مان با هم دوست هستند و حسین نیز می‌دانست من به تازگی از زندان آزاد شدم و نیاز به پول دارم به همین خاطر پیشنهاد کودک ربایی را به من داد. خانواده نیما از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند؟ چند وقت پیش از خانه آن‌ها سرقت شده بود و حسین که در همسایگی شان زندگی می‌کرد شنیده بود پول و طلا‌های زیادی از خانه سرقت شده و با همین طرز فکر احتمال می‌داد که آن‌ها خانواده پولداری هستند، اما بنده خدا‌ها شرایط مالی شان آن قدر هم خوب نبود. به خاطر چی تصمیم به کودک ربایی گرفتی؟ به پول نیاز داشتم. چقدر پول نیاز داشتی؟ پنج میلیون تومان پول نیاز داشتم. با پنج میلیون تومان چه کار می‌خواستی بکنی؟ راستش قصد داشتم موتورم را بفروشم و با پنج میلیون تومانی که به دست می‌آورم یک پراید بخرم و در تاکسی‌های اینترنتی کار کنم. چرا از خانواده یا دوستانت پول قرض نگرفتی؟ به خاطر سابقه دار بودن و زندان رفتنم کسی به من اعتماد نداشت به همین خاطر کسی پولی قرض نمی‌داد. شغل؟ قبلا در خیابان عارف در کار خرید و فروش خودرو بودم، اما ۱۰۰ میلیون تومان از ارث پدری ام را خوردند به همین خاطر زندگی ام خراب شد. در زمان دستگیری چرا تیراندازی شد؟ برای دیدن پسرم به زمین فوتبال رفته بودم که ماموران را در آن‌جا دیدم و زمانی‌که خواستم فرار کنم هدف دو گلوله پلیس قرار گرفتم. شنیدم خانواده نیما را تهدید کردی اگر پول ندهند پسرشان را می‌کشی؟ نه، من تهدید کردم اگر پول ندهند پسرشان را مجبور می‌کنم تا در خیابان گدایی کند و اصلا تهدید به مرگ نکرده بودم، چون خودم پسر دارم و اصلا دلم نمی‌آید به کسی آسیب برسانم. حرف آخر؟ پشیمان و شرمنده همه هستم. بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس شعبه ۸ دادسرای ناحیه ۲۷ تهران در اختیار ماموران اداره ۱۱ پلیس آگاهی تهران قرار دارند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: