واکنش اقتصاددان معروف ایرانی به تغییر رئیس کل بانک مرکزی
یک استاد اقتصاد دانشگاه تهران با بیان اینکه تغییر رئیس کل بانک مرکزی به تنهایی کافی نیست، گفت: سیاستها و تصمیمات دولت نشان از عدم درک صحیح از مسائل کشور دارد، اگر نگرش اصلاح نشود، تغییر رئیس کل بانک مرکزی نمیتواند اثرگذار باشد.
محمد خوش چهره، با بیان اینکه اقتصاد ایران با تغییر رئیس کل بانک مرکزی و یا وزیر اقتصاد تغییر نمیکند، اظهارداشت: باید نگرش و بینش حاکم بر تصمیمگیری در کشور تغییر کند و اگر این نگرش اصلاح شود، تغییر رئیس کل بانک مرکزی میتواند اثرگذار باشد.
وی در پاسخ به این سوال که آن بینش و نگرشی که باید تغییر کند، چیست، گفت: تاکید باید بر ظرفیتها و قابلیتهای داخلی باشد و روی مزیتهای خارجی هم برنامهریزی شود، اما از ابتدا نگرش حاکم برونزا بود و با حل مشکلات در قالب برجام مسائل و چالشهای اقتصادی را میخواستند حل کنند.
این اقتصاددان در مورد نگرش حاکم بر دولت، گفت: غفلت از محیط داخل و تولید ملی، سادهانگاری و خوشبینی نسبت به نظام سلطه و در راس آن آمریکا باعث ضربه خوردن کشور شده است. در واقع سیاست درهای باز و روش اداره گل و بلبلی برای مدیریت بازار سکه و ارز نشان داد عدم درک صحیح مفهومی نسبت به مسائل در ردههای بالای نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری وجود دارد؛ بنابراین با تغییر یک رئیس کل بانک مرکزی چیزی عوض نمیشود.
وی با اشاره به تغییر ادبیات و رویکرد دولت نسبت به آمریکا در ماههای اخیر، تصریح کرد: اگر چه هنوز به صورت روزنه این مسائل مطرح میشود، اما اگر یک سال یا دو سال پیش این مسائل را میدانستند، این قدر در حالت دچار تساهل و تسامح و غفلت و در برخی بخشها جهالت نمیشدند. از روش آزمون و خطا منابع ارزی و پولی ارزش پول ملی را ضربه نمیزدند و معاش مردم را دچار اختلال نمیکردند.
خوش چهرهتاکید کرد: دولت باید اذعان به تجدید نظر در سیاستهای اقتصادی خود کند.
وی در پاسخ به این پرسش که بنابراین معتقدید تغییر رویه بانک مرکزی نیازمند تجدید نظر در رویکردهای دولت است، گفت: دقیقا، بانک مرکزی که بیشتر نقش یک خزانهدار را دارد و منابع کشور به طور عمده از نفت به دست میآید؛ فشار سیاستهای پولی و مالی مانند نرخ سود و مالیاتهای سنگین روی دوش تولید است و تعرفههای غیرمتعارف و واردات کالاهای مشابه تولید داخل بیانگر عدم درک صحیح از مسائل است.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران افزود: مواردی از این دست نشان میدهد، اگر یک مربی، تاکتیک، استراتژی و برنامه خود را اصلاح نکند، نمیتواند با آوردن یک بازیکن جدید، تیمی را که دچار بحران است نجات داده و احیا کند.