قطعه‌ای از ایتالیا در قزوین با زبان رومانیایی +تصاویر

فارس از زبان مردمان رومانو در روستای زرگر بخش بشاریات شهرستان آبیک گزارش می‌دهد.

کد خبر : 849117
خبرگزاری فارس: برای رفتن به روستای زرگر که ساکنان آن دارای زبان متفاوت و خاصی هستند از شهر آبیک تا این روستا باید ۱۸ کیلومتر را طی می‌کردیم. ساعت ۱۰:۲۳ دقیقه صبح یکی از روز‌های تابستان با یکی از سواری‌های خط آبیک به زرگر به سمت این روستا حرکت کردم. پس از عبور از روستا‌های قشلاق، دبیریان و باقرآبادترک ساعت ۱۰:۳۸ دقیقه به سه راهی زرگر شدم و پس از طی دو کیلومتر وارد این روستا شدم. زمانی که به سه راهی رسیدیم، تابلوی روستای زرگر (رومانو) نصب شده بود؛ این روستا ۱۴ کیلومتر وسعت و بیش از ۲۰۰ خانوار دارد گرچه نامش زرگر است، اما از زرگری در این روستا خبری نیست. سکوت و آرامش خاصی در روستای زرگر حاکم بود و صدای گنجشک‌ها و قُمری‌ها به گوش می‌رسید و موجب شده بود فضای روح‌بخشی در این روستا ایجاد شود. نتیجه یکی از اهالی قدیمی روستای زرگر شماره همراه پدربزرگ مادرش را به من داد که به همراه یکی از دختربچه‌های روستا به نزدیک منزل پدربزرگ رسیدم؛ پیش از اینکه وارد منزلش شوم با وی تماس گرفتم و مرا به منزل خود دعوت کرد. وارد حیاط پدربزرگ شدم و با اجازه وی، وارد منزلش شدم؛ همسرش هم روی تخت دراز کشیده بود و پدربزرگ می‌گفت که همسرش بیمار است، اما زمانی که مرا دید سلام و احوال‌پرسی کرد و چند دقیقه‌ای روی تختش نشست.
*۳۴ سال ساز می‌زدم باب گفتگو را با پدربزرگ باز کردم و او خودش را معرفی کرد. حاج کتابعلی زرگر هستم معرف به عاشیق کتاب که متولد روستای زرگر و رومانی هستم. سال‌ها پیش از اینکه به دنیا بیایم ثبت احوال برای دادن شناسنامه به روستا آمده بودند زمانی که دید مردم روستا انگشتر و گردن‌بند و طلاجات می‌سازند شهرت اهالی را زرگرنام نهاد که البته تعدادی از خانوار‌ها شاید ۱۰ خانوار هم نباشد شهرت خود را تغییر داده‌اند. حاج کتابعلی به زبان رومانو حضورم را در روستای زرگر خوشامد گفت: «رودا رودا پیرا پیرا مشت عیلان، جانگ توکی بوشاته مشت عیلان: چرخان چرخان پرسان پرسان جونم خوش آمدی، پا گذاشتید به این خاک خوش آمدید» زرگر که دو کلاس اکابر خوانده بود، به شغل شریف کشاورزی مشغول بود و به مدت ۳۴ سال عاشقیلار (ساز زن) بوده است. او می‌گوید: در سال ۱۳۳۸ به نزدی فردی به نام نریمان در تهران رفتم و در کنارش نشستم تا ساز چوبی را برایم ساخت. در نزد استاد عاشق حسن پورمحبی فن ساز زدن را فرا گرفتم و به مدت ۳۴ سال از شهریار تا همدان در مراسم عروسی تمام چادرنشین‌ها و ایل‌نشین‌ها دعوت می‌شدم و ساز می‌زدم. لازم به ذکر است که ساز حاج کتابعلی بر روی یکی از دیوار‌های اتاقشان نصب شده بود و در پارچه‌ای این ساز ۵۹ ساله غلاف شده بود. حاج کتابعلی در ادامه این گفتگو همچنان صمیمانه و با صبر و حوصله به سوالات من پاسخ می‌داد. وی اذعان می‌کند: در دورانی جوانی و زمانی که ۳۵ ساله بودم، بیمار شدم. به نزد دکتری در قزوین به نام فیلیپ پوویچ که اهل شوروی بود، رفتم. (با لبخند گفت که در روستای زرگر خبرمرگش رسیده بود) در حالی که زنده بود؛ البته این را گفت که با نظر خدا و کمک دکتر فیلیپ ۱۷ روز طول کشید تا بیماری‌ام بهبود یافت. زرگر می‌افزاید: با دکتر فیلیپ دوست شدم و روزی ناخودآگاه اصلیت مرا پرسید که بیان کردم عده‌ای می‌گویند، یونانی و عده‌ای می‌گویند ایتالیایی هستم. *شمارش زرگری در نزد دکتر فیلیپ دکتر فیلیپ از حاج کتابعلی پرسیده بود به چه زمانی شمارش می‌کنید که به زبان زرگری برای وی شمارش کرده بود. پس از شمارش حاج کتابعلی، دکتر به وی گفته بود که زبانش ایتالیایی رومی است چرا که کتابی در این زمینه دارد و ۶۸۵ سال پیش بین دارا و اسکندر جنگ درمی‌گیرد و چهار سال این جنگ به طول می‌انجامد و حتی به ایران کشیده می‌شود. زرگر می‌گوید: در شعر‌هایی که دارم، آمده است که اسکندر دارا را از تخت انداخت پس یعنی اسکندر پیروز شد. دکتر فیلیپ گفته بود که کتابی دارم که مدارک زبان ایتالیایی هم در آن موجود است. از حاج کتابعلی درخواست کردم که از آداب و رسوم عروسی و عید نوروز زرگر‌ها توضیح دهد که اذعان می‌کند: صاحب عروسی یک مجمعه (سینی مسی) کوچک را از نقل و نبات و کشمش پر می‌کرد و در خورجین بزرگ یک الاغ کله قند قرار می‌دادند و با ساز و دهل خانه به خانه می‌گشت و با دادن کشمش و قند، مردم راه عروسی دعوت می‌کرد. سه شبانه‌روز مراسم عروسی به طول می‌انجامید و با گوسفند قربانی شده برای میهمانانی که در عروسی شرکت می‌کردند، آبگوشت درست می‌کردند.
*شیرینی‌ها به منزل کدخدا برده می‌شد زرگر می‌افزاید: برای عید نوروز هم با آرد و زردچوبه و شیر کیکی درست می‌کردند و نقل می‌خریدند و به منزل کدخدای روستای زرگر می‌رفتند. چادر بزرگی به عنوان زیرانداز در منزل کدخدا پهن می‌کردند و شیرینی‌های درست شده را داخل آن می‌ریختند. حاج کتابعلی ادامه می‌دهد: در منزل کدخدا مسؤول چراندن گله گاو (گوگل)، چوپان گله گوسفند و بره، دشتبان (برای جلوگیری از زیان ندیدن احشام و آتش‌سوزی در روستا) و فرد برای سلمانی مردم روستا انتخاب می‌شدند و با آنان قرارداد منعقد می‌شد. وی اضافه می‌کند: پس از خرمن و برداشت محصولات در مهر و آبان حقوق همه یک جا پرداخت می‌شد؛ کدخدای روستای زرگر در آن زمان فردی به نام عنایت‌الله بود که اصالتا زرگری بود. حاج کتابعلی ادامه می‌دهد: زرگر‌ها علاوه بر روستای زرگر در قوچان، مشهد مقدس، اهواز، خوی آذربایجان غربی و شیراز هم ساکن هستند که لازم است زبان رومانو حفظ شود و نسل به نسل باید به این زبان بها داده شده و فراموش نشود. وی مطرح می‌کند: به تدریج و با ازدواج اهالی روستای زرگر با افراد غریبه به زبان‌های آذری، کرد و فارس رفته رفته زبان زرگر جای خود را به این زبان‌ها داده و کمتر به این زبان صحبت می‌شود گرچه از سنت‌های قدیمی هم دیگر خبری نیست. به همراه یکی از دختران روستا به نام مهدیه زرگر، به سراغ افراد دیگر روستا رفتم. چهار جوان در مقابل نانوایی روستای زرگر نشسته بودند که از آن‌ها خواستیم که گفتگو کنند که یکی گفت: اهل این روستا نیست و دیگری گفت: زیاد به این زبان وارد نیستم. یکی از جوانان فردی را به ما معرفی کرد به نام گل محمد که درباره زبان اطلاعاتی داشت. با پرس وجو از یکی از جوانان روستا که سوار بر موتورسیکلت بود، منزل گل‌محمد را پیدا کردیم و با دعوت همسرش به منلزشان هدایت شدیم. * اصلیت زبان زرگر رومی است گل‌محمد زرگر در آبیک اظهار می‌کند: پدر و مادر و اجداد و ابای من در این روستا زندگی می‌کردند و خود من هم در این روستا آمده‌ام. وی می‌افزاید: پنج دختر و چهار پسر دارم که زبان زرگری متوجه می‌شوند و دوست دارند به این زبان صحبت کنند، اما زمانی که به مدرسه رفتند با زبان فارسی با آن‌ها صحبت می‌کنیم. گل‌محمد ۷۶ ساله ادامه می‌دهند: قدیمی‌ها می‌گفتند که اصلیت زبان زرگر، رومی بوده و از روم به اینجا آمده‌ایم و تعداد افراد بسیار زیادی بوده است. وی اضافه می‌گوید: در خمسه پایین شهرستان ابهر چند خانوار از زرگر ساکن هستند، چند ده در اردبیل وجود دارد که زرگر‌ها زندگی می‌کنند؛ در قوچان، مشهد مقدس و شهریار و شیراز هم زرگر‌ها ساکن هستند.
گل‌محمد خاطرنشان می‌کند: در زمان قدیم در روستای زرگر عروسی محلی وجود داشت و طایفه داماد عروس را با اسب می‌آوردند و مردم پیاده عروس را تا منزل داماد همراهی می‌کردند، ناهار می‌خوردند و پول هدیه می‌دادند. زرگر بیان می‌کند: در ایام نوروز هم فرزندان به دیدار پدر و مادر و کوچکتر‌ها به دیدار بزرگتر‌ها می‌رفتند که این رسم هنوز هم باقی مانده است. وی اضافه می‌کند: در اطراف روستای زرگر وجود اقوام ترک، کرد و فارس بر زبان زرگر تاثیر گذاشته و با این زبان آمیخته شده است و کم کم فرزندان این روستا به زبان کردی و آذری صحبت کردند. *زبان زرگر از بین رفته است این ساکن روستای زرگر خاطرنشان می‌کند: چندین سال است که زبان زرگر از بین رفته و فرزندان ما کمتر متوجه این زبان می‌شوند که لازم است در حفظ و نگهداری زبان زرگر کوشا باشند تا این زبان باقی بماند. زرگر به نوشتن فرهنگ لغتی از زبان زرگر در یک هزار و ۲۰۰ صفحه اشاره و بیان می‌گوید: مجموعه‌ای از لغات زبان زرگر توسط یکی از پسرانم که دبیر آموزش و پرورش است، گردآوری و نوشته شده که به دلیل هزینه‌بر بودن فعلا به چاپ نرسیده است. زرگر می‌افزاید: چهار طایفه در روستای زرگر هستند که می‌توان به شهرت احمدی اشاره کرد که البته بیشتر شهرت‌ها زرگر است، اما برخی شهرت خود را به زرگریان و زرگرنیا تغییر داده‌اند. وی به زبان زرگری می‌گفت: «آموگرک آماچی گراواس: ما باید زبانمان را حفظ کنیم». همسر گل محمد که آذری زبان بود، به خبرنگار فارس در آبیک اظهار می‌کند: ۵۵ سال است که با گل‌محمد ازدواج کرده‌ام و با توجه به اینکه آذری زبان بودم یاد گرفتن زبان زرگر سخت بود، اما یک ماهه آن را یاد گرفتم. در کوچه‌های روستا به همراه مهدیه دختر قدم می‌زدیم که متوجه شدیم رومانو‌ها علاوه بر کشاورزی و کشت محصولاتی مانند گندم و جو، در باغ‌های خود زنبور عسل هم پرورش می‌دادند که در این حین، اسب‌هایی هم در باغ‌ها وجود داشت. با خانم مسنی مواجه شدیم که از مسجد این روستا به منزلش باز می‌گشت. *صحبت کردن به زرگری برای من راحت‌تر است سکینه حسین‌پور در آبیک بیان می‌کند: مادرم زرگری بودو البته پدرم اهل روستای باقرآباد ترک بود که نزدیک روستای زرگر است. وی می‌افزاید: ۱۴ ساله بودم که ازدواج کردم و از روستای باقرآباد ترک به روستای زرگر کوچ کردم که همسر من هم اهل زرگر است. این بانوی ۷۶ ادامه می‌دهد: ۵ دختر و ۴ پسر دارم و به همه آن‌ها زبان زرگری یاد داده‌ام و همه به زرگری صحبت می‌کنند. حسین‌پور اضافه می‌کند: صحبت کردن به زبان زرگری برای من راحت‌تر از زبان فارسی و آذری و لازم است زرگری‌ها همه به زبان زرگری سخن بگویند.
* آذری بر زبان زرگر افزوده شده است مسعود زرگریان یکی دیگر از اهالی روستا زرگر است، در گفتگو با خبرنگار فارس در آبیک می‌گوید: مادرم اهل مورآباد بخش بشاریات و پدرم اهل روستای زرگر است که در همین روستا به دنیا آمدم و اکنون ۴۹ سال دارم و ساکن همین روستا هستم. وی می‌افزاید: پدر من که اهل روستای زرگر بود این زبان زرگری را کاملا به من آموخت که زبان آذری هم بر این زبان افزوده است. زرگریان این را هم گفت که زبان زرگر عمدتا از ایتالیا و هند است که با توجه به رفتن اهالی این روستا به مدرسه از سال ۶۰، دیگر از این زبان دست کشیده شده و کمتر به این زبان صحبت می‌شود. *زبان زرگری قدیمی‌ها غلیظ‌تر است ویدا زرگر همسر زرگریان در گفتگو با خبرنگار فارس در آبیک اظهار می‌کند: پدر و مادرم اصالتا زرگری هستند و قدیمی‌ها که به زبان زرگری صحبت می‌کنند، غلیظ‌تر است و کلماتی به کار می‌برند که متوجه نمی‌شوم؛ برخی از اوقات از بلندگوش مسجد که به زبان زرگری مطالبی بیان می‌شود به دلیل اینکه کلمات قدیمی‌تر است، متوجه آن نمی‌شوم چرا که یک کلمه ممکن است چند لغت زرگری داشته باشد. وی ادامه می‌دهد: گردشگرانی از اتریش، آلمان، یونان و سوئد که به روستای زرگر سفر کرده‌اند، رومانی بودن زبان زرگری را تایید کرده‌اند. این خانم ساکن روستای زرگر اضافه می‌کند: در یونان، ترکیه و شهر‌هایی از ایران هم زرگر‌ها زندگی می‌کنند و به زبان زرگری صحبت می‌کنند. با خداحافظی از مهدیه به یار همراهِ من در مصاحبه با مردم روستای زرگر، گزارش در خصوص روستای زرگر و مردم رومانو را به پایان رساندم. بیان این مطلب خالی از لطف نیست که مسؤولان اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری می‌توانند از زبان زرگر به عنون ظرفیتی برای جذب گردشگر به روستای زرگر استفاده کنند که البته باید زیراسخت‌های آن فراهم شود از سویی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هم می‌تواند با چاپ کتاب لغات زرگری این زبان را به دیگر مردم کشور هم بشناساند و هرکسی که تمایل به آموختن زبان زرگری دارد، برای آن اقدام کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: