درسی که پهلوی از ایوبخان نگرفت!
پس از سقوط دولت آمریکایی علی امینی و روی کار آمدن دولت انگلیسی اسدالله علم، روزنامهها تحلیلهای فراوانی را منتشر میسازند که دلایل ورشکستگی کشور و انتظارات ایران از آمریکا را پوشش میدهد، در این روزها خبر وام ۵۰۰ میلیون دلاری آمریکا به ایوب خان رئیسجمهور وقت پاکستان منتشر و موجی از ناراحتی و غم را در جراید نزدیک به حکومت باعث میشود.
روزنامه کیهان: کمکهای غرب کشوری را از خطر سقوط و ورشکستگی اقتصادی نجات نداده است، این گزاره شاید اگر تحلیل و نظر نویسنده باشد مورد پذیرش مخاطبان قرار نگیرد، ولی زمانی که کدها و گزارههای متعدد تاریخی را بدون دخل و تصرف در کنار هم قرار دهیم و نتیجه را به خواننده این سطور واگذار کنیم حقیقت به خوبی خود را نشان خواهد داد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه به اریکه قدرت کمکهای آمریکا بدون شائبه به کشور سرازیر شد، ۴ شهریور ماه ۱۳۳۲ یعنی حدود یک هفته پس از پیروزی کودتا، فضلالله زاهدی نخستوزیر شاه طی نامهای به آیزنهاور رئیسجمهور وقت آمریکا وضعیت را این گونه روایت میکند: «خزانه کشور خالی است، ذخائر ارزی ته کشیده اقتصاد ملی رو به زوال رفته و ایران نیاز فوری به کمک دارد.» (۱)
۱۲ شهریور ۱۳۳۲ دولت آیزنهاور یک کمک ۳۴ میلیون دلاری در اختیار دولت زاهدی گذاشت (۲) و دو روز بعد نیز ۴۵ میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران پرداخت، کمتر از ۱۰ سال بعد کشور در آغازین سال ورود به دهه ۴۰ شمسی در حالت بحرانی و ورشکستگی قرار داشت، کافی است به روایت وضعیت کشور در این روزها به نقل از جراید آن دوره نگاهی بیندازیم تا وضعیت روشن شود، ۳۱ تیر ۱۳۴۰ علیاصغر امیرانی نویسنده نزدیک به دربار در مجله «خواندنیها» مینویسد: «کسادی روزافزون بازار و وضع بد پولی و اقتصادی و گرانی کمرشکن هزینه زندگی و افزایش روزافزون بیکاران و از همه بدتر بیماران که از هنر عاری و از ادعا سرشار میباشند... بازار ورشکستگی و بیاعتباری را گرم و آسایش را از مردم سلب کرده است.» (۳)
در همین روز «اطلاعات» در ستون سرمقاله شماره ۳۱ تیر ۱۳۴۰ خود نوشت: «در حال حاضر نه اقتصاد منظمی داریم، نه بودجه متعادلی، نه بازار خوب است و نه اوضاع کارخانجات و موسسات صنعتی؛ همه این عوامل به هم ریخته است...» (۴)
نویسنده دیگری ۱۹ تیر ۱۳۴۱ وضعیت اقتصادی کشور را این گونه روایت میکند: «باید دید که چه عواملی سبب بروز این همه کسادی، تق و لق شدن فعالیتها، سر و صداهای ورشکستگی و توقف بازرگانان، رکود بازار صنایع داخلی، تشنج عمومی وضع بازرگانی، سقوط خشن صادرات، بیکاری و یأس و دلسردی در تمام شئون کشور گردیدهاند.» (۵)
کمکهای آمریکا و وضعیت زندگی مردم! کمکهای آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران سرازیر میشود و پس از سقوط دولت شریف امامی در اردیبهشت ۱۳۴۰ علی امینی که به نزدیکی به آمریکا شهره بود، در مصدر امور قرار میگیرد.
اندکی پیش از روی کار آمدن علی امینی در جلسه ۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ مجلس شورای ملی، «رحمتالله مقدم» یکی از نمایندگان اظهارات تکاندهندهای را بر زبان میآورد و میگوید: «جمع کمک هاى اقتصادى آمریکا تا آنجا که اینجانب جمعآورى کردهام یعنى کمکهاى اصل چهار و بانک توسعه صادرات و توسعه و ترمیم و کمک هاى بلاعوض جمعاً بالغ بر هفتصد میلیون دلار مى گردد که با درنظرگرفتن کمکهاى نظامى جمعاً یک میلیارد دلار یعنى معادل بیست و هشت میلیارد ریال مىشود.»
وی بلافاصله پس از برشمردن این کمکها میپرسد اگر دلارهای آمریکایی کارساز بود چرا «عده اى براى سیر کردن شکم خود زبانم لال مانند حیوانات به چرا بروند و امکانات عدهاى آن چنان باشد که براى سگهاى خود زندگانى پرتجمل فراهم کنند.» (۶)
علی امینی اردیبهشت ۱۳۴۰ بر سر کار میآید و تیر ماه ۱۳۴۱ به دلیل ورشکستگی اقتصادی و اینکه نمیتواند بودجه متعادلی را تنظیم کند استعفا داده و به استراحت میرود، در این یک سال روزی نبود که امینی کشکول گدایی به دست از این کشور اروپایی به آن کشور اروپایی نرود و دست آخر دست نیاز به سوی آمریکا دراز نکند. سرانجام ۲۶ تیر ۱۳۴۱ امینی استعفا داده و شاه نیز این استعفا را میپذیرد (۷) و اسدالله علم مامور تشکیل کابینه میشود، امینی در اولین مصاحبه پس از سقوط با گلایه از آمریکا کمکهای ایالات متحده برای نجات دولت او از سقوط را کافی نمیداند (۸) و سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده در پاسخ لیست کمکهای این کشور به ایران را برای اطلاع دنیا منتشر میسازد: «آمریکا طی مدت ۱۴ ماه زمامداری امینی روی هم رفته ۶۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به صورت کمکهای بلاعوض اقتصادی و وامها و اعتبارات به ایران کمک کرده و علاوه بر آن پرداخت ۴۰ میلیون دلار وامهای عمرانی را نیز به دولت تعهد نموده است.» (۹)
این اظهارات باعث شرمندگی نخستوزیر مستعفی شده و عقبنشینی میکند و میگوید: «من از دولت آمریکا به خاطر تسهیلاتی که در پرداخت این وام به عمل آورد تشکر میکنم، البته باید هم تشکر شود، زیرا من که طلب ندارم، اما از دوستان خود توقع داریم که به ما بیشتر کمک کنند.» (۱۰)
درسی که پهلوی از ایوبخان نگرفت! پس از سقوط دولت آمریکایی علی امینی و روی کار آمدن دولت انگلیسی اسدالله علم، روزنامهها تحلیلهای فراوانی را منتشر میسازند که دلایل ورشکستگی کشور و انتظارات ایران از آمریکا را پوشش میدهد، در این روزها خبر وام ۵۰۰ میلیون دلاری آمریکا به ایوب خان رئیسجمهور وقت پاکستان منتشر و موجی از ناراحتی و غم را در جراید نزدیک به حکومت باعث میشود.
به عنوان نمونه علیاصغر امیرانی در مجله خواندنیها این غم و ناراحتی خود را بروز داده و مینویسد: «اگر بگویم از شنیدن خبر کمک ۵۰۰ میلیون دلاری آمریکا به پاکستان مجهز و مزین به یک وام ۴۴۵ میلیون دلاری که جمعا به هزار میلیون دلار میرسد ناراحت نشدم دروغ گفتهام.» امیرانی افزوده بود: «ناراحتی من بیشتر از این لحاظ است که ما که دارای وضعی وخیمتر و استحقاقی بیشتر و موقعیتی خطرناکتر و ذخائر طبیعی زیادتری هستیم مگر به نظر دوستانمان چگونه آمدهایم که ما را از خوان یغمای کمک خود محروم میکنند.» نویسنده خدمات پهلوی به متفقین در جنگ جهانی دوم را یادآور میشود و مینویسد: «مگر آمریکاییها از آنها چه خوبی دیده که از ما ندیدهاند؟ و یا از ما چه بدی دیده که از آنها ندیدهاند؟ اگر حکومت ما سابقه ۲۵۰۰ سال امپراطوری داشته و یا در جنگ با دشمنانشان پل پیروزی بودهایم، ترکها، آن را هم نبوده و پاکستانیها در دو هزار سال پیش اصلا دولتی نداشتهاند! پس چرا؟» (۱۱) کمکهای آمریکا به پاکستان در حالی که ایران نیز هم اندازه و یا بیشتر از دیگر نوکر منطقهای ایالات متحده وام و کمکهای با عوض و بلاعوض از او گرفته بود باعث ناراحتی شدید در ایران میشود که چرا ایوبخان در پاکستان پیشرفت کند و محمدرضا پهلوی در ایران عقب بماند؟! کافی است به این نکته توجه کنیم که ایوب خان رئیسجمهور وقت پاکستان که روزنامهها از کمکهای آمریکا به او و پیشرفت این کشور در سایه این کمکها یادداشتها و گزارشات متعدد منتشر میساختند یک دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم پاکستان روبرو شده و سقوط کرد. کوتاه سخن اینکه کمکهای غرب نه پهلوی را از سقوط نجات داد نه ایوب خان را، رئیسجمهور پاکستان که در برههای بیشتر از شاه کمک دریافت کرده بود این فزونی کمک او را بیشتر از شاه حفظ نکرد بلکه زمینهسازی سقوط او را سریعتر فراهم ساخت. محمدرضا پهلوی هم همین راه را در پیش گرفت و آنجایی رفت که ایوبخان رفت! امروز نیز هر دولتی که طالب رفاه برای ملت خود است این پیشرفت از طریق گدایی کمک از این و آن حاصل نمیشود، دست را باید به زانوان خود گذاشت و بلند شد و به کم و زیاد خود قانع بود، هر مشکلی هست درون این کشور بوده و هر راهکاری نیز ایضا پیش خودمان است و به قول حافظ شیرازی. سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت ز. بیگانه تمنا میکرد