گردش مالی خیریههای سیار در کشور چقدر؟
خیریهای در کرج که بازاریابانش برای جمعآوری کمکهای مردمی به مراکز پرتردد تهران میآیند. این، اما همه ماجرا نیست بازاریابان گذری خیریههای ناشناس که اغلبشان حتی دستگاههای کارتخوان سیار دارند ممکن است چند لحظه دیگر در همان خیابان دیده نشوند و ...
در حالی که سرت پایین است و با سرعت دریکی از خیابانهای شلوغ شهر مشغول رفت و آمد هستی تا به کارت برسی با صدایی به خود میآیی «میشود چند لحظه وقتتان را بگیرم؟» خانمی جوان با ظاهری آراسته در پیش روی شما ظاهر میشود با لبخندی بر لب، خیلی مؤدبانه از شما میخواهد تا لحظاتی دل به حرفهایش بدهید. صحبت از خیریه و کار خیر است و حمایت از کودکان سرطانی. همین عنوان جذاب هم هست که شما را مجاب میکند تا به حرفهایش گوش بدهید و اتفاقاً در حین صحبتها کارتی با عکس خودش را هم نشانتان میدهد که آدرس خیریه مذکور هم روی آن نوشته شده است. خیریهای در کرج که بازاریابانش برای جمعآوری کمکهای مردمی به مراکز پرتردد تهران میآیند. این، اما همه ماجرا نیست بازاریابان گذری خیریههای ناشناس که اغلبشان حتی دستگاههای کارتخوان سیار دارند ممکن است چند لحظه دیگر در همان خیابان دیده نشوند و کمکی که برای کودکان سرطانی یا افراد بیبضاعت از شما دریافت کردهاند معلوم نیست به کجا منتقل میشود. آمار درستی از خیریههای فعال در کشور در دست نیست، اما آنطور که الهام امینزاده، دستیار سابق رئیسجمهور در امور شهروندی گفته بود گردش مالی خیریهها در کشورمان ۳۰ تا ۴۰هزار میلیارد تومان است، اما با وجود چنین گردشی همچنان عدهای از محرومان و خانوادههای آنها از چرخه حمایتی بیرون ماندهاند. ریشه این ماجرا را شاید بتوان در این نکته پیدا کرد که حدود نیمی از ١٥هزار مؤسسه خیریه درکشور غیرشفاف هستند. این آمار را رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ارائه میدهد و میگوید: در اقتصاد ایران ٧هزار خیریه وجود دارد که هیچکدام از آنها صورتهای مالی خود را منتشر نمیکنند. سوی دیگر این ماجرا آمار ۱۱میلیون نفری است که به گفته رئیس کمیته امداد زیر خط فقر زندگی میکنند. حالا، اما در تازهترین روش با بازاریابان خیریهها مواجهیم؛ بازاریابانی که اغلبشان خانمهایی جوان و با ظاهری آراسته هستند به گونهای که احساس میشود ارتباط عامدانهای میان ظاهر این خانمها با کاری که برای آن انتخاب شدهاند وجود دارد.
پولشویی و امور جیبیه به نام خیریه خیریهها یکی از محیطهای حساس مالی است. طبق قانون مبارزه با پولشویی، بعضی از کسب و کارها و فعالیتها در مجاورت پولشویی قرار دارند. اتهام پولشویی ندارند، اما در مجاورت آن هستند، یعنی کسانی که میخواهند پولشویی کنند از این حوزهها استفاده میکنند. وقتی نام خیریه به میان میآید یعنی این مؤسسات با اهداف خیر تشکیل شدهاند و بناست که کمکهای عامالمنفعه بکنند.
ورودی منابع مؤسسات خیریه کمکهایی است که مردم میکنند. شاید در ثبت این کمکها حساب و کتاب دقیقی وجود نداشته باشد. در قانون مالیاتها هم اشاره شده که تحت شرایطی کمک به برخی مؤسسات خیریه جزو هزینههای قابل قبول محسوب میشود و به کاهش مالیات شرکتها منجر میشود. از سوی دیگر شاهد بیسر و سامانی در صدور مجوز برای خیریهها هستیم بهگونهای که شش سازمان اعم از وزارت علوم، وزارت کشور، سازمان بهزیستی، وزارت ارشاد، سازمان ملی جوانان و نیروی انتظامی متولی صدور مجوز برای تأسیس خیریهها در کشور هستند که هر کدام بر اساس اهداف خود وظایف مشخصی را برای مؤسسات زیرمجموعه خود تعریف میکنند که بیشتر آنها را مؤسسات خیریه تشکیل میدهند.
بر همین اساس هم است که هر روز خیریههای تازهای سر بر میآورند و روشهای تازهتری برای ترغیب مردم به کمک و جمعآوری پول در آستین دارند. بازاریابان خیریهها در کوچه و خیابان هم یکی از همین شگردهای تازه برای جمع آوری پول است. خیریههای سیار بازاریابان خیریهها در هر جایی که جمعیت در حال گذار باشند حضور مییابند؛ در خیابانها یا در داخل مترو. برخی از آنها برای خیریههای بینام و نشان تبلیغ میکنند و برخی دیگر مدعی جمعآوری کمک برای خیریههای شناختهشدهتر هستند. با یکی از آنها همکلام میشویم. کارتش را که نشان میدهد برای خیریهای در کرج کار میکند وقتی از او میپرسم چرا در همان کرج فعالیت نمیکنید، میگوید: وضعیت مردم کرج چندان خوب نیست به همین خاطر هم به تهران میآییم اینجا مردم بهتر پول میدهند. خانم بازاریاب مدعی است خیریه آنها ۱۲۰کودک سرطانی و چندین خانواده بیبضاعت را تحت پوشش دارد.
اما به سراغ آگهیهای استخدامی خیریهها که میرویم متوجه میشویم که این بازاریابان از سوی خیریهها استخدام میشوند و به ازای پولی که جمعآوری میکنند پورسانت میگیرند؛ خانمهای جوانی که نوع کارشان نشان میدهد احتمالاً خودشان هم نیازمند یاری هستند، اما طبعا نه با چنین ساز و کاری.
در یک خیابان شلوغ یا در قطارهای مترو که روزانه هزاران نفر تردد میکنند افرادی زیادی ممکن است به این بازاریابان اعتماد نکنند، اما افراد زیادی هم اعتماد میکنند و بیآنکه بدانند این افراد و خیریههایشان چقدر واقعیاند به آنها کمک میکنند و با عبور از خیابان یا پیاده شدن مسافران قطار دیگر این افراد قابل ردیابی نیستند.