چرا ۵۹۸ تنها قطعنامهای بود که ایران پذیرفت؟
قطعنامهای تاریخی که منجر به پایان جنگ ایران و عراق شد، همواره محل بحثهای بسیاری بوده، ولی وقایع تاریخی فارغ از تلخی یا شیرینی، از این حیث باید مثبت تلقی شوند که مطالعه پیاپی آنها میتواند دورنمایی واقعبینانه از واقعیات فضای حاکم بر سیاست بدهد.
مجله فارسپلاس: وقایع و تصمیمات تاریخی فارغ از تلخی یا شیرینی آنها، همواره باید از این حیث مثبت تلقی شوند که مطالعه پیاپی آنها در بستر تاریخ، میتواند دورنمایی واقعبینانه از واقعیات فضای حاکم بر سیاست بدهد. چه در عرصه داخلی و چه در گستره فضای بینالملل. قطعنامهای تاریخی که منجر به پایان جنگ ایران و عراق شد، همواره محل بحثهای بسیاری بوده و اکنون که در سالگرد تصویب آن هستیم بهانه خوبی است که به جوانب آن نگاهی بیاندازیم.
قطعنامه ۵۹۸ درتاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۶۶ به اتفاق آرا تصویب شد. فارغ از اینکه از لحاظ بینالمللی این قطعنامه تاحدی جامع و از نظر محتوایی مفصل و با ضمانت اجرایی نسبتا قوی تلقی میشود، هنوز هم بحثهایی در داخل کشور در خصوص زوایای آن وجود دارد.
حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه در این باره میگوید: «ایران برای اولین بار در زمان صدور قطعنامه ۵۹۸، این قطعنامه را رد نکرد و به دنبال اصلاح آن به منظور افزایش منافع کشور در جنگ بود، بهگونهای که جمهوری اسلامی بتواند آن را بپذیرد.
اشاره علایی به بند ۶، درخصوص شناسایی متجاوز است و بند ۷ نیز لزوم پرداخت غرامت به کشور مورد تهاجم را مورد اشاره قرار میدهد. هرچند در سال ۱۳۷۰ عراق رسما بهعنوان متجاوز این جنگ شناخته شد، ولی هیچگاه موضوع پرداخت غرامت به واقعیت نپیوست. مشخص شدن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارات جنگ از مهمترین خواستههای ایران بود که بهگونهای ضعیف در بندهای ۶ و ۷ قطعنامه به آنها اشاره شده است.».
اما قطعنامه ۵۹۸ در چه شرایطی صادر شد؟ واقعیت این بود که در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ رزمندگان اسلام در یک حمله غافلگیرکننده، بندر فاو در عراق را تصرف کردند که این امر علاوه بر افزایش روحیه رزمندگان، باعث نگرانی شدید جهان غرب، شوروی سابق و کشورهای ساحلی خلیج فارس در خصوص شکست قریبالوقوع صدام شد.
فتح فاو، تهدیدی جدی برای صدام و حامیانش بود
آمریکا تصمیم گرفت به هر شکل ممکن خود را به ایران نزدیک کند. با وجود اینکه دولت آمریکا بهمنظور تحریم تسلیحاتی ایران بر کشورهای دیگر فشار وارد میآورد، اما تصمیم به ارسال مخفیانه سلاح به ایران گرفت. آمریکاییها دلایل این اقدام را کمک به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، نزدیکی به دولت ایران و خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق عنوان کردند. اما این تصمیم بر روابط آمریکا با دیگر کشورها خصوصاً کشورهای عرب منطقه تأثیر نامطلوبی گذاشت. آمریکا نیز که پس از واکنش ایران به این ماجرا، از نزدیکی به دولتمردان ایران ناامید شده بود، در سیاست خود یک چرخش تند و سریع بهوجود آورد و سیاست حمایت قاطع از عراق و اعراب و مخالفت خصمانه با ایران را پیش گرفت.
آمریکا در همین راستا در دو جبهه وارد عمل شد: در جبهه نظامی با تقویت ناوگان خود در خلیج فارس و تشویق متحدان خویش به اعزام ناوهای بیشتر به منطقه، عملاً دشواریهایی را برای عملیات دریایی ایران بهوجود آورد؛ و از سوی دیگر دست عراق را برای هرگونه اقدامی در خلیج فارس باز گذاشت و اطلاعات نظامی آواکسها و ماهوارهها را از وضع جبههها در اختیار عراق قرار داد.
در جبهه سیاسی نیز به دولتها فشار فزاینده وارد کرد که از فروش اسلحه به ایران جلوگیری کنند و در شورای امنیت نیز کوشید که کشورهای عضو را به تصویب قطعنامهای درباره تحریم فروش اسلحه به ایران موافق سازد.
در ۱۶ دی ۱۳۶۵ ایران حمله بزرگ خود را به جنوب بصره در قالب عملیات کربلای ۵ آغاز کرد و فشارهای فوقالعاده سنگینی را به ماشین جنگی دشمن وارد آورد.
در صورت سقوط بصره، عملا دسترسی عراق به آبهای آزاد از بین میرفت
خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل متعاقب این عملیات از اعضای دائمی شورای امنیت خواست که برای خاتمه دادن به جنگ با یکدیگر همکاری کنند که این امر با پاسخ مثبت سفرای این کشورها روبهرو شد. در این مذاکرات آنها احتمال اینکه جنگ تهدیدی علیه صلح جهانی باشد را مورد بررسیقرار دادند تا بدینوسیله راه را برای استفاده از اختیارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار کنند.
اما عامل مهم صدور قطعنامه ۵۹۸ عملیاتهای متعدد رزمندگان اسلام در خاک عراق بود که شامل مجموعه زنجیرهای عملیاتهای کربلا، فتح و نصر میشد. این پیروزیهای پیاپی، امیدی فزاینده را در جبههها ایجاد کرده بود تا به تعبیری، امکان تعیین سرنوشت جنگی را که صدام شروع کرده بود از او بگیرند. نتیجهای که زیاد به مذاق حامیان صدام خوش نمیآمد.
پس از صدور این قطعنامه، ایران که هنوز تقریبا دست بالا را در جنگ داشت، بهدنبال اصلاح موادی از آن برآمد تا حقوق خود را استیفا کند. اما حامیان رژیم بعث، حاضر به ادامه این روند نبودند و حمایت خود از عراق را افزایش دادند.
در ماههای پایانی جنگ، آمریکا هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد
دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس، بمباران سکوهای نفتی ایران، بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و جبههها از سوی عراق تنها بخشی از مواردی بود که طی یک سال پس از تصویب قطعنامه رخ داد.
البته عوامل داخلی هم در پذیرش قطعنامه بیتاثیر نبود. گزارش اقتصادی مسئولان عالیرتبه، مبنی بر اینکه «خزانه خالی است» و کشور دیگر توان پشتیبانی اقتصادی از جبههها را ندارد، گزارش سیاسی دولتمردان، مبنی بر اینکه مردم دیگر از جبههها استقبال نمیکنند و کسی تمایل به حضور در جبهه ندارد و گزارش نظامی، مبنی بر اینکه دیگر برای ادامه مقابله با حملات نظامی عراق نیاز به حجم انبوهی از تجهیزات و پشتیبانیهای مالی و سیاسی داریم، محور گزارشاتی بود که در این ماهها به امام ارائه میشد.
این در حالی بود که امام پس از سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در ۱۲ تیرماه ۶۷ یعنی ده روز قبل از قبول قطعنامه در پیامی گفته بودند: «مسئولان نظام باید تمامی همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمامعیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول الله ـ. صلی الله علیه و آله و سلم ـ. است.»
هاشمی رفسنجانی پیش از این هم در سخنرانی خود در جمع فرماندهان جنگ در سال ۶۳ درمورد موضع امام (ره) درمورد تداوم یا پایان جنگ گفته بود: «امام هم تا آنجایی که من میدانم قاطع هستند که ما با غیر جنگ نمیتوانیم کار را ختم بکنیم و آنچه من از امام میفهمم آن است ایشان صلح را نخواهند پذیرفت و تنها مقام صالح برای اعلام صلح، ایشان هستند. ولی کسانی که فکر میکنند، لااقل حرفشان را باید بزنند. یعنی اینجور نباشد که هم بگویند جنگ، جنگ، و همه هم آماده جنگ [باشند]، ولی تلاش لازم را برای جنگ نکنند، این نمیشود! باید یک کار خیلی قاطعی بکنیم.».
اما در نهایت، مجموعه اظهارات نظامی و سیاسی مسئولان مربوطه، باعث شد امام خمینی (ره) قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرند و ناظر به این شرایط، خطاب به ملت ایران، درمورد علت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ درد دل کنند:
«و، اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلامشده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی بهواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و باتوجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام میدانم؛ و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم... قبول این مسأله برای من، از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کردهام.»
شاید بتوان عمدهترین تفاوت قطعنامه ۵۹۸ با سایر قطعنامهها را در این دانست که ایران هیچکدام از موارد قبلی را نپذیرفته و حتی انها را مکوم کرده بود. اما چرا؟
قطعنامه ۴۷۹ بدون اشاره به تجاوز به تمامیت ارضی ایران
۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹، عراق با تجاوز به مرزهای ایران نزدیک به ۳۰ هزارکیلومتر مربع از خاک کشور را اشغال کرد. شش روز بعد، شورای امنیت نخستین قطعنامه خود را به شماره ۴۷۹ با نام «بررسی وضعیت میان ایران وعراق» صادر کرد. در این قطعنامه به وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح، تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران اشاره نشده بود. ضمن آنکه بهجای برقراری آتشبس یا بازگشت به مرزهای بینالمللی، صرفا خودداری از توسل بیشتر به زور را از دو طرف خواسته بود. این یعنی چشمپوشی آگاهانه از تجاوز و حمله عراق به مرزهای جمهوری اسلامیایران و تحمیل جنگ و وضعیت اسفبار به مردم جنوب غرب کشور که نتیجه حمله عراق به اهداف غیرنظامی و افراد غیر مسلح بود. حتی عنوان این قطعنامه هم مشکل اساسی داشت و بهجای حمله عراق به ایران از «وضعیت» میان دو کشور استفاده شده بود.
صدور قطعنامه ۵۱۴ پس از سلسلهعملیاتهای رزمندگان اسلام
شورای امنیت پس از نخستین قطعنامه خود، تا زمانی که عراق به پیشرفتهای خود در ایران ادامه میداد و در صدد تحکیم مواضع بهدست آمده بود، ۲۱ ماه و ۱۵ روز سکوت کرد. اما درپی انجام عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس، که منجر به شکست حصر آبادان، آزادسازی بستان، آزادسازی مناطق وسیعی از غرب شوش و دزفول و نهایتا آزادسازی خرمشهر شد، براساس پیشنهاد اردن قطعنامه ۵۱۴ را به تصویب رساند. این قطعنامه ۳هفته پس از آزادی خرمشهر، بدون آنکه به حضور عراق در خاک ایران اشارهای بکند خواستار آتشبس سریع و عقبنشینی نیروهای دو طرف به مرزهای شناخته شده بینالمللی از طریق اعزام نیروهای حافظ صلح و ناظران سازمان ملل به منطقه شده بود.
قطعنامه ۵۲۲ پس از عملیاتهای رمضان و مسلمبن عقیل
قطعنامه ۵۲۲، اما در ۱۲ مهر ماه سال ۱۳۶۱ صادر شد. صدور این قطعنامه به چه مناسبتی بود؟ بله؛ مانند دو قطعنامه قبلی باز ایران پیروزهایی به دست آورده بود. عملیات رمضان، دو روز بعد از تصویب قطعنامه ۵۱۴ برگزار شده بود و عملیات مسلمبن عقیل هم در تاریخ ۹ مهر سال ۱۳۶۱ توسط رزمندگان میهن اسلامی به اجرا در آمده بود. عبور از مرزها با هدف تنبیه متجاوز و تسلط بر بخشی از خاک عراق، از اهداف این عملیاتها بود. شورای امنیت در قطعنامه ۵۲۲، برخی بندهای قطعنامه قبل را بیآنکه عراق را متجاوز بنامد تکرار کرده و خواسته بود که نیروهای دو طرف عقبنشینی کنند.
قطعنامه ۵۴۰ بدون اشاره به حملات عراق به مناطق مسکونی
قطعنامه ۵۴۰ شورای امنیت هم ۹ آبانماه ۱۳۶۲ در پی گزارش نماینده دبیرکل سازمان ملل مبنی بر حمله به مناطق مسکونی و نقض حقوق بشر و مفاد عهدنامه ژنو صادر و خواهان توقف عملیاتهای نظامیعلیه اهداف انسانی از جمله شهرها و مناطق مسکونی شد، بدون اینکه به حملات متعدد عراق، به مناطق مسکونی کشورمان اشارهای کند.
متعاقب حمله شیمیایی عراق، ایران طبق حق مشروع خود مندرج در قطعنامه ۲۴/c ۳۷ از سازمان ملل درخواست کرد تا هیاتی را برای بررسی موضوع به منطقه اعزام کند. در فاصله زمانی ۲۳ تا ۲۹ اسفندماه همان سال و همزمان با تلاش هیئت اعزامیسازمان ملل برای کشف ابعاد ماجرا، کشور عراق علیه نیروهای ایرانی دوباره از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. بر همین اساس اول فروردین ۱۳۶۳ این هیات، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را به طور رسمی اعلام کرد. ۹ فروردینماه نیز شورای امنیت علیرغم محکوم کردن استفاده از سلاحهای شیمیایی، نه اشارهای به کشور استفاده کننده از این سلاحها کرد و نه قطعنامهای در این مورد صادر کرد.
این در حالی بود که در ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ شورای امنیت در پی شکایت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران، با موضوع حمله به کشتیهایشان، قطعنامه ۵۵۲ را صادر کرد. ایران هم طی نامهای به دبیرکل سازمان ملل از هرگونه اقدامیکه برای تأمین آزادی و امنیت کشتیرانی در خلیج فارس صورت گیرد، استقبال کرد.
قطعنامه ۵۸۲ با پیشنهاد اتحادیه عرب
در بازه زمانی میان تصویب دو قطعنامه ۵۵۲ و ۵۸۲، ایران عملیاتهای متعددی را انجام داد که عملیات والفجر ۸ و تصرف شبه جزیره فاو مهمترین آنها بود. چند روز پس از این اقدامات، شورای امنیت به درخواست عراق و دیگر اعضای گروه هفتنفری اتحادیه عرب، جلسهای را با حضور نمایندگانی از کشورهای عربی و دبیر کل اتحادیه عرب تشکیل داد. طی این جلسه گروه اتحادیه عرب طرح قطعنامه ۵۸۲ را پیشنهاد کرد که در ۵ اسفند ماه ۱۳۶۴ با تغییراتی در کلمات و عبارات به تصویب شورای امنیت رسید.
این قطعنامه، وضعیت بهتری نسبت به موارد قبلی داشت، اما باز هم شورای امنیت به جای شناسایی و اعلام متجاوز، صرفا برای نخستین بار ازطولانی شدن جنگ ابراز نگرانی کرد و اصل غیر قابل قبول بودن تصرف زمین را از راه توسل به زور را مورد تاکید قرار داد. موضوعاتی که در قطعنامههای پیشین دیده نمیشد. با آنکه مسئولیت و علل آغاز تجاوز به منزله اساسیترین موضوع به صورت مبهم در این قطعنامه مطرح شود، اما این بار نیز شورا از برخورد ریشهای و اساسی با این مسئله خودداری کرد.
جنگ نفتکشها عامل قطعنامه ۵۸۸
قطعنامه ۵۸۸ درحالی در تاریخ ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۶۵ به تصویب رسید که هیات کارشناسان اعزامیسازمان ملل درگزارش مورخ ۲۱ اسفند ۱۳۶۴ به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی اشاره و شورای امنیت در یک فرودین ۱۳۶۵ به صورت غیررسمی عراق را بهدلیل بهکارگیری سلاحهای شیمیایی محکوم کرده بود. اما علت صدور آن را باید افزایش حملات به کشتیهای تجاری کشورهای ثالث در خلیج فارس وتوسعه حوزه جنگ نفتکشها دانست.
اذعان به وجود جنگ بین ایران و عراق در قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸ با پیگیری خاویز پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ صادر شد. در این قطعنامه بخشی از خواستههای ایران ذکر شده بود که از جمله آن، شناسایی کشور متجاوز و پرداخت غرامت به آن بود. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت، ولی ایران برای اصلاح بندهایی از آن، دست به رایزنی زد.
قطعنامه ۶۱۲ برای جلوگیری از بهکارگیری سلاحهای هستهای
پس از قطعنامه ۵۹۸، فشارهای بینالمللی علیه ایران بیشتر شد. عراق دست به استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی زد و حتی شهر حلبچه عراق را از این بمباران بینصیب نگذاشت. این اقدام منجر به صدور قطعنامه ۶۱۲ شد که بدون ذکر نام عراق، خواستار عدم استفاده از این تجهیزات شده بود.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸
بهتدریج، آمریکا هم در کنار عراق مستقیما وارد جنگ رسمی با ایران شد و حتی در اقدامی غیرانسانی، هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد. در جبهه داخلی نیز مسئولان دولتی مدام از خالی بودن خزانه و عدم حضور مردم در جبههها میگفتند و مسئولان نظامی هم خواستار تجهیزات و امکاناتی بودند که در چنین شرایطی تهیه آن عملا غیرممکن بود. مجموعه این عوامل دست بهدست هم داد تا امام خمینی (ره) دستور پذیرش قطعنامه را در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ صادر کنند. اما پس از قبول قطعنامه توسط ایران و برقراری آتشبس، عراق مجددا به مرزهای ایران حمله کرد تا به همگان ثابت شود که اقدام ایران مبنی بر عدم قبول قطعنامههای ضعیف سازمان ملل در این سالها، کاملا منطقی و بر اساس ابتداییترین حقوق کشور بوده است.
پایان رسمی جنگ با قطعنامه ۶۱۹
قطعنامه ۶۱۹ در ۱۸ مرداد ۶۷ به تصویب سازمان ملل رسید که یکی از اصلیترین مفاد آن، عملیاتی شدن بندهای قطعنامه ۵۹۸ بود. دبیرکل سازمان ملل به موجب نخستین بند قطعنامه ۵۹۸ آتشبس را اعلام و یک گروه ۱۳۰۰ نفره متشکل از نظامیان پاسدار صلح سازمان ملل از ۲۴ کشور را نیز مأمور نظارت بر آن کرده بود. این گروه روز ۲۸ مرداد و در آستانه برقراری آتشبس در مرز دو کشور مستقر شدند.