کارآگاه خصوصی دقیقاً چه کار میکند؟
او میتواند جایی نزدیک شما باشد. مثلاً توی پارک دو تا نیمکت آن طرفتر نشسته باشد و خودش را سرگرم کاری مثل خواندن روزنامه یا تماشای دانه خوردن پرندهها نشان دهد، اما حواسش به شما باشد. میتواند توی یک سواری نزدیک خانه شما منتظر باشد تا از خانه بیرون بیایید و بعد خیلی نامحسوس ماشین را روشن کند و دنبالتان راه بیفتد.
روزنامه ایران: او میتواند جایی نزدیک شما باشد. مثلاً توی پارک دو تا نیمکت آن طرفتر نشسته باشد و خودش را سرگرم کاری مثل خواندن روزنامه یا تماشای دانه خوردن پرندهها نشان دهد، اما حواسش به شما باشد. میتواند توی یک سواری نزدیک خانه شما منتظر باشد تا از خانه بیرون بیایید و بعد خیلی نامحسوس ماشین را روشن کند و دنبالتان راه بیفتد. میتواند بدون اینکه متوجه شوید از همسایهها و کسبه محل در موردتان پرس و جو کند. میتواند رقم موجودی حساب بانکیتان را آنجور که خودش راهش را بلد است، دربیاورد و آن را در اختیار طلبکارتان بگذارد یا به او بگوید در فلان جا ملکی دارید که کسی از آن اطلاع ندارد. البته اگر ریگی به کفشتان نباشد، نباید نگران باشید. این جملهای است که او میگوید؛ مردی ۵۷ ساله که نسبت به سنش جوانتر میزند و این تنها چیزی است که از توصیف ظاهرش نصیبتان میشود، چون دوست دارد مخفی باشد؛ در واقع مخفی بودن لازمه کار اوست. او را در اصطلاح عام میتوانیم کارآگاه خصوصی بنامیم، گرچه در همین گزارش خواهید فهمید که چیزی بهعنوان کارآگاه خصوصی در ایران وجود ندارد، اما عجالتاً اجازه دهید آقای سین را همان کارآگاه خصوصی بدانیم. او را در دفتر یکی از دوستانش ملاقات میکنم تا درباره کارش که ویژه و شاید هیجانانگیز به نظر برسد، گفتگو کنیم. آقای سین از مراجعانش دستمزد میگیرد تا در مورد اموری که آنها میخواهند، برایشان تحقیق کند. چه اموری؟ بگذارید خودش بگوید.
«واقعیتش این است که بخش زیادی از مراجعات در مورد روابط خانوادگی است. سادهاش این است که طرف میخواهد بداند شوهر یا زنش چه کار میکند. خانمها بیشتر از آقایان مراجعه میکنند، اما تعداد مراجعان مرد هم کم نیست. کسانی که به همسر یا نامزد خودشان شک دارند، گاهی جرأت میکنند و میخواهند اصل ماجرا را بفهمند. اینکه میگویم جرأت، واقعاً به نظرم دل میخواهد دانستن واقعیت، چون بعدش باید تصمیم بگیری که چه باید بکنی. به من ربطی ندارد، اما به بعضیها هم میگویم که بیخیال این کار شوند، چون میدانم اگر چیزی برای طرف ثابت شود، بعدش دیگر جهنم است، یا جدایی است یا یک زندگی که دیگر درست نمیشود. در مورد خیانت آقایان البته شدت واکنش کمتر است آن هم به خاطر فرهنگ ماست، اما در مورد خانمها، وضعیت فرق میکند. صادقانه بگویم، وقتی موضوع ناموسی میشود هر اتفاقی ممکن است بیفتد حتی قتل. بهخاطر همین معمولاً سعی میکنم چنین پیشنهادی را قبول نکنم. حتی شده که کار را قبول کردهام و سعی کردهام قضیه را رفع و رجوع کنم. طرف گفته بود خانمم را تعقیب کن کجا میرود. خانمش بهنظرم کمی بازیگوش بود، اما نه آنجور که خطا کند. من هم خیلی ماجرا را شدت ندادم و قضیه خوشبختانه حل شد.»
بخش دیگر مراجعات، اما در مورد مطالبات است. آقای سین در این مورد نمیتواند بگوید اطلاعات را دقیق از کجا به دست میآورد، اما به هرحال او ارتباطاتی دارد که در این کار کمکش میکنند: «طرف یک مبلغی طلبکار است و بدهکار یا اخفای مال کرده یا متواری است. طلبکار اولاً میخواهد بفهمد طرف کجاست و بعد اینکه اموالی دارد یا نه؟ اگر بخواهد از روال قانونی مسأله را پیگیری کند و وکیل هم بگیرد، ممکن است خیلی زمان ببرد. آنقدر طول بکشد که عملاً دیگر به کارش نیاید. برای همین است که میآید سراغ کسی مثل من.
الان تعداد مراجعان مطالبات مالی زیاد شده، زیادتر از مورد قبلی که توضیح دادم. کسانی که مثل من این کار را میکنند قطعاً لینکهایی دارند. بهتان بگویم که این کار قانونی نیست. حتی وکیل همچنین اختیاراتی ندارد و در چارچوب قانون باید کار کند. نمیتواند در حریم خصوصی افراد وارد شود. طرف به کارآگاه خصوصی میگوید برو مستندات جمع کن و ببین واقعیت ماجرا چیست و اگر کارآگاه مستنداتی داشته باشد که محکمهپسند باشد، همانها را به دادگاه ارائه میکند و لازم هم نیست بگوید به کسی پول دادهام تا اطلاعات برایم جمع کند. میگوید خودم اینها را فهمیدهام و اگر محکمهپسند باشد، دادگاه ممکن است قبول کند.
بعضیها میگویند برای این کار یعنی جمعآوری مستندات به این شکل مجوز قانونی دارند که من خودم به شما میگویم دروغ است. حتی اگر دیدید کسی کارت چاپ کرده و ادعا میکند مجوز دارد، باور نکنید. آن کسی هم که به من کار میسپارد معمولاً خودش میداند قانونی نیست. اگر طرف مقابل شاکی شود و مستنداتی ارائه دهد که اطلاعاتی که دربارهاش به دست آمده، با نقض حریم خصوصی او و غیرقانونی بوده، میتواند از خواهان شکایت کند و او را حتی محکوم کند. به لحاظ قانونی فقط باید از طریق خود ضابطان قانونی این کار را کرد که خب آن هم قوانین دارد و اینجور نیست که هرکاری بکنند و مثلاً کشیک طرف را بکشند. همه چیز طبق قانون باید انجام شود حتی در مورد جلب یکسری قوانین هست، مثلاً شما از طلوع خورشید تا غروب خورشید میتوانید طرف را جلب کنید و بعد از غروب دیگر نمیتوانید او را جلب کنید. یا مثلاً در ماه رمضان یک ساعتهایی میتوانید طرف را جلب کنید. یا اینکه برای جلب ۱۱۰ همکاری نمیکند، چون در حیطه کاریاش نیست و اگر شما با ۱۱۰ تماس بگیرید و بگویید متهم را پیدا کردهام و بیایید جلبش کنید، این کار را نمیکند، چون در اختیاراتش نیست.»
اینطور که آقای سین میگوید، کسان دیگری هم هستند که کارشان تسهیل امور قضایی به هر شکل ممکن است. او میگوید: «فقط کارآگاه خصوصی نیست که دنبال جمعآوری مستندات و پیش بردن امور قضایی است. خیلیها هستند که ترجیح میدهند کارشان را به کارچاقکن بسپارند. آنها بعضی وقتها تقریباً مشابه همین کارها را میکنند، اگر لازم است عکسی میگیرند و آدرسی پیدا میکنند و خلاصه مستندات جمع میکنند. البته فقط این بخش کارشان مشابه کاری است که ما میکنیم. کارچاقکنها خیلی وقتها ادعا میکنند که با افرادی در نهادهای دولتی و دستگاه قضایی ارتباط دارند و صاحب نفوذ هستند و میتوانند کار خواهان را از مراجعی که خودشان میدانند، انجام دهند یا انجام آن را جلو بیندازند. آنها معمولاً آدمهای چربزبانی هستند و اعتماد مشتری را جلب میکنند. خیلی وقتها کار را حتی با جعل سند و مشابه آن پیش میبرند. در شناسنامه و مدارک هویتی دست میبرند، سندسازی میکنند، حکم جلب جعلی درست میکنند و خیلی کارهای دیگر. حتی ممکن است عناوین دولتی و پلیسی را جعل کنند تا به هدفشان برسند و از مراجعانشان هم پولهای هنگفتی میگیرند.»
شاید شما هم برایتان جالب باشد بدانید درآمد آقای سین چقدر است؟ او در این باره اینطور میگوید: «مبالغی که برای این کارها دریافت میشود متفاوت است و بستگی دارد به کاری که خواهان درخواست میکند. برای کوچکترین موارد خانوادگی حداقل یک میلیون تومان است و مثلاً طرف اگر بگوید من میخواهم مدتی تعقیب شود، حدود سه چهار میلیون میشود. این مبلغ البته برای تهران است. چون ممکن است طرف شهرستان باشد. موارد شهرستان البته بیشتر برای مطالبات مالی است، اما موارد خانوادگی هم هست. مثلاً خانوادهای بودند که دخترشان از خانه فرار کرده بود و حدس میزدند کدام شهر رفته باشد و از طرفی هم نمیخواستند پای پلیس به قضیه باز شود. برای همین کار را به من سپردند و اتفاقاً دختر را هم پیدا کردم و کار سختی هم نبود. به هرحال اصولاً مردم زمانی سراغ کارآگاه خصوصی و کارچاقکن میروند که بخواهند زودتر به خواسته خود برسند و مسیر قانونی را که طولانی است طی نکنند.»
آقای سین دفتر و دستکی ندارد. کارت هم چاپ نمیکند. پس کسانی که میخواهند چطور پیدایش میکنند؟ خودش میگوید: «ارتباط پیدا کردن با ما رابطهای است. پرس و جو میکنند بین رفقا و وکلا، کار خیلی سختی هم نیست. بعضی وکیلها حتی معرفی میکنند. خیلی برای این کار به وکیل مراجعه میکنند و بعضیهایشان حتی اولش تصور میکنند وکیل میتواند چنین خدماتی را برایشان انجام دهد که در واقع اینطور نیست. به هرحال معرفی رابطهای است. کسی این کار را کرده و نتیجه گرفته و به دیگری هم ممکن است پیشنهاد دهد. باید دید چه چیزی مدنظر طرف است. کسی که میخواهد از خیانت همسرش مطلع شود، لزوماً هم نمیخواهد مستندات را به دادگاه ارائه دهد. حتی موردی داشتهام که دختر درخواست داشته پدرش را تعقیب کنم که قطعاً به خاطر چنین چیزی قصد شکایت از پدرش را نداشته، ولی به هرحال بعضیها تمایل دارند از روابط پنهانی افراد خانوادهشان مطلع شوند حتی ممکن است طرف هنوز شوهر یا زن شخص هم نباشد. مواردی داشتهام که برای تحقیق پیش از ازدواج بوده که البته تعدادشان زیاد نبوده، چون معمولاً این کار را خود خانوادهها انجام میدهند، ولی آقایی بود که شک داشت نامزدش قبلاً ازدواج کرده و از من خواست برایش تحقیق کنم که اتفاقاً شکش هم درست بود.» نهادی بهنام کارآگاه خصوصی نداریم اگر خاطرتان باشد ابتدای گزارش گفتیم بعداً برایتان روشن میکنیم که آیا اصلاً فعالیت کسی با عنوان کارآگاه خصوصی در ایران به لحاظ قانونی رسمیت دارد یا خیر؟ پاسخ این سؤال را بخوانید از زبان کامبیز نوروزی، حقوقدان که در گفتگو با «ایران» چنین میگوید: «درحال حاضر در نهادهای انتظامی ایران، نهادی بهنام کارآگاه خصوصی نداریم. در کشورهایی که در آنها نهاد کارآگاه خصوصی را پذیرفتهاند، اختیاراتی به این افراد داده میشود که افراد عادی را در برنمیگیرد. این اختیارات مستلزم وضع قانون است که در ایران چنین قانونی نداریم. در واقع کارآگاه خصوصی فردی است که مشابه پلیس در تحقیقات مربوط به امور کیفری مثل قتل و سرقت فعالیت میکند و برای این کار نیاز به مجوز قانونی دارد تا مجاز به مداخلات در تحقیقات مربوط به پروندههای کیفری باشد. از آنجایی که در کشور ما چنین نهادی وجود ندارد و قانونی در این باره وضع نشده، در واقع کسی با عنوان کارآگاه خصوصی مجاز به فعالیت نیست و برای آنکه نهادی بهنام کارآگاه خصوصی وارد تحقیقات شود، نیازمند این هستیم که قانون، وضع و محدوده اختیارات مشخص شود. حتی وکیل هم اختیارات اندکی دارد و مجاز به هر نوع تحقیقاتی نیست.»
نوروزی در ادامه میگوید: «اما اینکه در نظام پلیسی و قضایی، کارآگاه خصوصی میتواند مفید باشد و اثر مثبتی داشته باشد، بحث مستقل از قانون وقانونگذار را میطلبد و باید به وجوه مختلف اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی آن توجه شود. در مورد اینکه فردی بخواهد در مورد روابط خانوادگی یا مسائل مالی کسی را بهعنوان کارآگاه خصوصی استخدام کند، باید بگویم که اینها اصلاً امور کیفری نیستند و در این باره مطلقاً جایی برای حضور کارآگاه خصوصی نیست و اگر کسی این کار را میکند هم اسمش کارگاه خصوصی نیست. در این مورد باید توجه داشت که تفحص در امور خصوصی دیگران، امر مشروعی نیست. حتی پلیس هم اجازه ندارد بدون رضایت فرد یا حکم دادگاه وارد حریم خصوصی کسی شود یا از مسائل مالی فردی اطلاع پیدا کند. حتی اگر پلیس به بانک مراجعه کند و بخواهد حساب مالی کسی را چک کند، بدون مجوز قضایی این اجازه را به او نمیدهند یا اگر به اداره ثبت املاک مراجعه کند، اطلاعاتی راجع به املاک و مستغلات کسی به او نمیدهند مگر اینکه دستور قضایی وجود داشته باشد وگرنه پلیس چنین اختیاراتی ندارد.».
اما آیا مستنداتی که توسط فردی جدا از مراجع قانونی به دست آمده باشد، برای دادگاه قابل قبول است؟ نوروزی در پاسخ به این سؤال میگوید: «بهعنوان مثال ممکن است کسی از طریق فردی دیگر مستنداتی راجع به خیانت همسرش به دست آورده باشد، ولی اینکه مورد پذیرش دادگاه قرار بگیرد، کاملاً بستگی به موضوع پرونده دارد و نمیشود در این مورد پاسخ قطعی داد. در این قبیل موارد دادگاه به مجموعهای از قرائن و مدارک توجه میکند. مثلاً صرف اعتیاد به تنهایی دلیل اقناع دادگاه برای حکم عدم سازش نیست بلکه مجموعهای از دلایل مورد نیاز است. صرف فیلم یا عکس الزاماً به تنهایی مورد قبول دادگاه قرار نمیگیرد. اما به یک نکته باید توجه داشت و آن این است که اصولاً برای حفظ حریم خصوصی اشخاص، اسناد و مدارکی که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد، مورد قبول نیست.»
اینکه تا حالا کارآگاه خصوصی نداشتهایم البته دلیل نمیشود که هیچوقت چنین نهادی نداشته باشیم چنانکه اردیبهشت امسال سردار محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی ناجا در گفتگو با خبرگزاریها اعلام کرد که پلیس پیگیر است تا از کارآگاهان بازنشسته زبده برای پیجویی پروندههای معوق قدیمی استفاده کند با وجود این نمیتوانیم پیشبینی کنیم امسال این اتفاق رخ میدهد یا خیر. سردار مقیمی البته معتقد است که عنوان کارآگاه خصوصی عنوان قشنگی نیست.
او میتواند جایی نزدیک شما باشد، نزدیک مثل سایه. خودش این تشبیه را دوست دارد؛ مثل سایه. نباید هیچ توجهی جلب کند. توی مترو جوری کنارتان بایستد که انگار یکی از مسافران بیشمار هر روزه است که بیتوجه به وقایعی که دور و برش اتفاق میافتد، تنها در اندیشه رسیدن به مقصد باشد، اما در همانحال هم حواسش شش دانگ به شما باشد که دارید پیامهایتان را چک میکنید. شما به او توجهی ندارید، چون هیچ چیز قابل توجهی در ظاهر و رفتار او نمیبینید. او فقط یک مرد معمولی ۵۷ ساله است که شاید جوانتر از سنش بهنظر برسد.
نیم نگاه یک کارآگاه خصوصی: موردی داشتهام که دختر درخواست داشته پدرش را تعقیب کنم که قطعاً به خاطر چنین چیزی قصد شکایت از پدرش را نداشته، ولی به هرحال بعضیها تمایل دارند از روابط پنهانی افراد خانوادهشان مطلع شوند. مواردی داشتهام که برای تحقیق پیش از ازدواج بوده که البته تعدادشان زیاد نبوده، چون معمولاً این کار را خود خانوادهها انجام میدهند، ولی آقایی بود که شک داشت نامزدش قبلاً ازدواج کرده و از من خواست برایش تحقیق کنم که اتفاقاً شکش هم درست بود
کامبیز نوروزی، حقوقدان: درحال حاضر در نهادهای انتظامی ایران، نهادی به نام کارآگاه خصوصی نداریم. در کشورهایی که در آنها نهاد کارآگاه خصوصی را پذیرفتهاند، اختیاراتی به این افراد داده میشود که افراد عادی را در برنمیگیرد. این اختیارات مستلزم وضع قانون است که در ایران چنین قانونی نداریم. در واقع کارآگاه خصوصی فردی است که مشابه پلیس در تحقیقات مربوط به امور کیفری مثل قتل و سرقت فعالیت میکند و برای این کار نیاز به مجوز قانونی دارد تا مجاز به مداخلات در تحقیقات مربوط به پروندههای کیفری باشد