«آیو»؛ از گپ‌های جنسی تا نسبت سکس با فوتبال!

از سانسور‌های صداوسیمازیاد گفته و نوشته شده است، اما بد نیست از ابتذالی هم بنویسیم که در این یک ماه در آیواسپورت به عنوان آلترناتیو صداوسیما، اتفاق افتاده است از شوخی‌های لوس علی انصاریان درباره عمو حسن تا گپ کاملا جنسی و سطحی درباره نسبت سکس با فوتبال؛ واقعا بدنامی بهتر از گمنامی است؟

کد خبر : 842387

جوان آنلاین: از سانسور‌های صداوسیمازیاد گفته و نوشته شده است، اما بد نیست از ابتذالی هم بنویسیم که در این یک ماه در آیواسپورت به عنوان آلترناتیو صداوسیما، اتفاق افتاده است از شوخی‌های لوس علی انصاریان درباره عمو حسن تا گپ کاملا جنسی و سطحی درباره نسبت سکس با فوتبال؛ واقعا بدنامی بهتر از گمنامی است؟

۱- اگر تعارف را کنار بگذاریم، باید معترف بود که ما ایرانی‌ها در بعضی مقاطع و پاره‌ای مواقع دچار افراط و تفریط می‌شویم. گاه آنقدر به تعارف و مصلحت دچار هستیم که در بیان ساده‌ترین حقایق ناکام می‌مانیم و همه چیز را در لفافه‌ای از ملاحظه و معذوریت مسکوت می‌گذاریم و گاه، چنان احساس راحتی و صمیمیت می‌کنیم و باب رک گویی و مزاح را می‌گشاییم که به ابتذال و سخیف بودن خوش آمد می‌گوییم. مثال و مصداق بارز و عینی این کنش اخلاقی و رفتاری، برخی از مجریان تلویزیون و تعدادی از کسانی هستند که به عنوان مجری در تلویزیون‌های اینترنتی فعالیت دارند. مجری فلان برنامه تلویزیونی آن قدر تعارف تکه پاره می‌کند و کلمات ثقیل به هم می‌بافد از برای پرسیدن یک سوال ساده که مخاطب از این حجم تعارف و حجب و حیای صوری ملول می‌شود و بهمان اجراکننده برنامه ویژه جام جهانی در تلویزیون اینترنتی «آیو» از آن سوی بام به پایین می‌افتد و آن قدر خودمانی می‌شود و مسلک دست انداختن و تمسخر را در پیش می‌گیرد که بیننده را حتی در تنگنا و معذوریت می‌گذارد. نه آن همه تعارف و ملاحظه، مقبول است و نه این همه بی پردگی و لودگی. شاید هم آن حجم مصلحت اندیشی و کلی گویی در تلویزیون سبب این مقدار راحتی در رسانه‌های نوین شده که فضای بازتری را پیش روی خود می‌بینند.

۲- «آیو» یکی از تلویزیون‌های اینترنتی نوظهور در ایران است که راه جلب نظر مخاطب را با حربه جنجال خوب می‌داند. این شبکه پیش از آغاز بازی‌های جام جهانی روسیه نوید ساخت یک برنامه تحت عنوان «زابیواکا» را به مخاطبان خود داد که اجرای آن را قرار بود آزاده صمدی برعهده بگیرد. چنین کنش ساختارشکنانه‌ای فارغ از آن که چقدر رنگ و بوی حرفه‌ای داشت، خود به اندازه کافی برای برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب کفایت می‌کرد. همان طور که پیش بینی می‌شد طرح نشستن آزاده صمدی بر روی صندلی اجرای برنامه ابتر ماند و علی انصاریان و مجید یاسر جای او را گرفتند. علی انصاریان بازیکن سابق تیم ملی، پرسپولیس و استقلال سال هاست که پا در وادی بازیگری و تهیه کنندگی گذاشته و اتفاقا هنرپیشه بدی هم نیست. مجید یاسر هم یک هنرپیشه حرفه‌ای است که مردم سال هاست بازی‌های او را در آثار سینمایی و تلویزیونی شاهد هستند. با شروع برنامه و در همان قسمت‌های ابتدایی، اما احساس می‌شد که همه چیز قرار است به هنجارشکنی و جنجال ختم شود و البته مسئولیت این امر خطیر (؟!) بیشتر بر عهده علی انصاریان باشد. از آوردن نام یکی از خوانندگان لس­ آنجلسی توسط یکی از مهمانان برنامه گرفته تا شوخی‌های هتاکانه با مسئولین مملکتی و از تمسخر فلان بازیگر و خواننده گرفته تا دست انداختن یکدیگر جلوی دوربین به بهانه تلفظ اشتباه اسم یک سرمربی خارجی. نتیجه آن شد که پس از پخش هر قسمت از برنامه «زابیواکا» موج اعتراض‌ها و پاسخگویی‌ها به جریان می‌افتاد. فرآیندی که اتفاقا شاید دلخواه و حتی هدف مدیران شبکه «آیو» نیز بود در جهت بولدشدن برنامه هایشان و بالطبع بیشتر دیده شدن و دست به دست شدن در فضای مجازی و در نهایت جذب فزون‌تر مخاطب.

۳- مدیران شبکه «آیو» می‌گویند که مجوز فعالیت دارند. جالب آن که طبق مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات، متولی اعطای مجوز به شبکه‌های تلویزیونی اینترنتی سازمان صدا و سیما است که البته ابلاغ این مصوبه در زمان خود با اعتراض‌ها و حواشی فراوانی هم همراه بود. سوال اینجاست که در پی اعطای مجوز، آیا نظارت و کنترلی هم بر عملکرد این شبکه‌ها صورت می‌گیرد؟ از منظر دیگر، اگر مخاطب، بیننده‌ای یا کسانی که نامی از آن‌ها برده شده و به زعم خودشان، جفایی در حقشان روا داشته شده از این شبکه‌ها شکایت داشته باشند باید به کدام سازمان یا نهاد ذیربط مراجعه کنند و آیا پاسخی دریافت خواهند کرد؟ امروز، بروز برخی ناهنجاری‌های اخلاقی و حرفه‌ای در تلویزیون‌های اینترنتی، و «وی او دی»‌ها (vod) دوباره پرسش دیروز را در اذهان زنده می‌کند که آیا سپردن فرآیند مجوزدهی به سازمان صدا و سیما که در کار خود و شبکه‌های ریز و درشتش مانده است، درست و بجاست؟

۴- طبیعی است که هر رسانه (دیداری، شنیداری و مکتوب) تمام توان و پتانسیل‌های بالقوه و بالفعل خود را بکار می‌گیرد و راه‌ها و روش‌های مختلف را راستی آزمایی می‌کند برای جذب هر چه بیشتر مخاطب. اصولا یکی از فلسفه‌های اصلی وجود و فعالیت یک رسانه، ایجاد ارتباط تنگاتنگ و تعامل دوسویه با مخاطب است. پس جذب مخاطب، نه تنها نکوهیده نیست که هدف و مراد اول و آخر است، اما به چه قیمت؟! فضای مجازی با همه کارکرد‌ها و اثرات مثبتی که با خود به همراه داشته، از یک ناهنجاری بزرگ هم رنج می‌برد و آن، بهره گیری از روش‌های غیراخلاقی و به دور از مبانی حرفه‌ای برای جلب توجه مخاطب در این فضا است. بالطبع یک شبکه تصویری نوپا در این فضا، مایل است برای آن که قافیه را به سایر رقبایش نبازد و در کورس رقابت بماند، از تمام امکانات و قابلیت‌های موجود بهره بگیرد و هر چه از دستش برمی آید انجام دهد تا بیننده بیشتری را جذب کند. در این میان، فقط طرح یک پرسش لازم و ضروری به نظر می‌رسد؛ خط قرمز و مرز این اقدامات کجاست و آیا تعیین و تبیین شده است؟ و اصولا چه نهاد و سازمانی باید آن را مشخص کند؟ اگر حد و مرز‌ها به درستی مشخص و تدوین نشده باشد، آن وقت نتیجه همین می‌شود که یک فوتبالیست سابق را جلوی دوربین بنشانند و دستش را باز بگذارند تا هر چه دلش می‌خواهد بگوید و همه را ریشخند کند و قهقهه بزند و ریسه برود تا مگر بیننده از سر کنجکاوی هم شده به تماشای برنامه بنشیند..

۵- آسیب شناسی و باید و نباید‌های ورود فعالان ورزشی به عرصه هنر یک بحث مطول را می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. به طور مشخص باید گفت که اجرا، یک کار تخصصی و ویژه است که آموزش‌های لازم خود را می‌طلبد و اینگونه نیست که هر بازیگر و ورزشکاری خود را ذاتا مجری بداند. متاسفانه در سال‌های اخیر، تلویزیون برای چیره شدن بر معضل ریزش مخاطب رویه بکارگیری چهره‌های مشهور را به جای مجریان کاربلد و مجرب در پیش گرفته که این رویه ناصواب به تلویزیون‌های اینترنتی که بالطبع به شدت نیازمند جذب بیننده هستند، تسری یافته و حتی پررنگ‌تر شده است. علی انصاریان و مجید یاسر ممکن است بازیگران خوبی باشند (با کمی اغماض البته)، اما لزوما مجریان توانمند و قابلی نه. مجری گری یک هنر و تخصص است که آموزش ها، فراگیری‌ها و الزامات خود را می‌طلبد و برای ورود به این عرصه مهم، فقط گشاده رویی، لودگی، حرافی و ... کفایت نمی‌کند. ۶- فضای مجازی با وجود همه نقش‌ها و اثرات کلیدی در زندگی کاربران میلیونی اش، اما همچنان از سوی برخی مسئولان و دست اندرکاران به عمد نادیده گرفته می‌شود، گویی که می‌خواهند چشم را بر واقعیت‌ها ببندند. به جرات می‌توان ادعا کرد که ضریب نفوذ برخی رسانه‌های مجازی در میان مخاطبان در حال حاضر از رسانه‌های رسمی پیشی گرفته است. محدود کردن این فضا نه منطقی است و نه شدنی؛ این را تجربه شکست خورده چند سال اخیر نشان داده، نظارت بر آن اما، هم ضروری است و هم شدنی. فضای مجازی را جدی بگیرید.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: