فوتبال ایران و داروغه ناتینگهام
این واقعاً باورکردنی نیست که باشگاهها کوهی از بدهیها را پشت سر خود برجای میگذارند و بعد به راحتی به سمت خریدهای گرانتر حرکت میکنند بیآنکه مطالبات بازیکنان و مربیان قبلی را پرداخت کنند یا مسائل مالیاتی آنها را برطرف نمایند. وضعیت مالیاتی امروز حاکم بر فوتبال ایران تنها آدم را یاد داروغه ناتینگهام میاندازد که دنبال جمعآوری مالیات بود.
روزنامه صبح نو: یکی از سادهترین ظلمهایی که به فوتبال ایران و اهالی آن میشود قصه مالیات است. این عقیده غلط یا درست از طریق رسانهها در ورزش جا افتاده که فوتبالیستها پول مفت میگیرند و حقوقشان حقشان نیست و نتیجه این دیدگاه غلط هم این است که هر وقت بحثی در مورد فوتبالیستها و ناکامیهایشان راه میافتد به سرعت این بحث مطرح میشود که باید از این بازیکنها مالیات گرفت و نگذاشت که پول مفت به جیب بزنند. نه اینکه گرفتن مالیات از اهای ورزش کار غلطی باشد، اما در این میان باید به چند نکته توجه کرد.
اول اینکه بسیاری از قوانین مالیاتی در مورد فوتبال و اهالی آن نیازمند بهروزرسانی است. وقتی بازیکنی با باشگاه قرارداد بسته و بابت قرارداد هنوز طلبکار است چرا باید مالیات آن را پرداخت کند؟ بازیکنی که از قرارداد خود تنها ۲۰ تا ۴۰ درصد مجموع مبلغ را دریافت کرده است، چرا باید برای ۱۰۰ درصد مبلغ مالیات پرداخت کند؟ بسیاری از بازیکنان فوتبال حتی طلب خود را بخشیدند، اما ناچار به پرداخت مالیات آن شدند!
نکته بعدی ماجرای تفویض مرجعیت پرداخت مالیات از بازیکن به باشگاه است. یکی از شروطی که معمولاً در قراردادهای ورزشی درج میشود.
اما باشگاه مالیات را پرداخت نمیکنند و بازیکن یا مربی ناچار است برخلاف تعهد باشگاه این مالیات را پرداخت کند. چرا نظارتی صورت نمیگیرد تا وقتی دو طرف توافق کردهاند که این موضوع انجام شود، بدهیاش پای حساب طرف مقابل گذاشته نشود؟
نکته بعدی مالیاتهایی است که برای خود باشگاهها بریده میشوند هم یکی از جالبترین مواردی است که باید به آن توجه کرد. دلیل این مالیاتهای سنگین چیست؟ باشگاهها عمدتاً درآمد ندارند و دخل و خرجشان به سختی با هم میخواند، اما برای آنها مالیاتهایی بریده میشود که انگار با یک واحد تولیدی بسیار موفق طرفیم. بسیاری از مالیاتها بهصورت علیالراس مشخص شده که مخصوص واحدهایی است که دفاتر حساب و کتاب منظمی ندارند و مأمور مالیاتی میکوشد تا رقمی را به عنوان مالیات برگزیند که سر اداره مالیات و بیتالمال کلاه نرود. عمده این مالیاتها اشتباه تخمین زده شدهاند و مأمور مالیاتی با خودش گفته باشگاه حتماً درآمدهای کلانی دارد که چنین ارقامی را پرداخت میکند. همین قضیه سبب شده تا میزان بدهیهای روی هم تلنبار شده به حدی برسد که جمع کردنش واقعاً به یک بحران ملی تبدیل شده!
موضوع دیگری هم هست که نبود یک واحد مالیاتی به روز و سیار به آن دامن میزند. بسیاری از بازیکنها و مربیها بعد از جدایی از یک مجموعه تغییراتی در نحوه قرارداد خود میدهند. برای مثال به وقت جدایی بخشی از مطالبات خود را میبخشند. بعضی وقتها بازیکنی مثل زندهیاد هادی نوروزی فوت میکند و باشگاه متعهد میشود که بدهیهای مالیاتی وی را تقبل کند. اگر واحدهای سیاری در حوزه ورزش و فوتبال حضور داشتند، میشد بلافاصله بعد از اعلام این قضیه، ماجرا را به اداره مالیات ارجاع داد تا بدهی به کسی منتقل شود که وظیفه پرداخت را متقبل شده. ۱۶باشگاه لیگ برتری و نزدیک به ۴۰ باشگاه در دستههای اول و دوم فوتبال داریم که میشود یک واحد مالیاتی زبده را مسوول رسیدگی به این امور نمود تا مطالبات صنفی بازیکنان و مربیان به راحتی صورت بگیرد. جدا انصاف نیست که بازیکنی بزرگ مثل هادی نوروزی یا پیشکسوتی مثل منصورخان پورحیدری فوت کنند، باشگاهها از پرداخت مطالبات این عزیزان خودداری کنند و بعد برگههای مالیات برای آنها ارسال شود؛ و البته نکته آخر: فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش، از یک سو وظیفه دارند با اداره مالیات همکاری و همفکری کنند تا بحران مالیاتها برطرف شود و از سوی دیگر وظیفه دارند مدیران باشگاهها را به پرداخت بدهیها و تعهدات خود وادار کنند. این واقعاً باورکردنی نیست که باشگاهها کوهی از بدهیها را پشت سر خود برجای میگذارند و بعد به راحتی به سمت خریدهای گرانتر حرکت میکنند بیآنکه مطالبات بازیکنان و مربیان قبلی را پرداخت کنند یا مسائل مالیاتی آنها را برطرف نمایند. وضعیت مالیاتی امروز حاکم بر فوتبال ایران تنها آدم را یاد داروغه ناتینگهام میاندازد که دنبال جمعآوری مالیات بود.