مرزبان: نتوانستم به جز «جر دادن» لغتی پیدا کنم!
حذف آلمان از جام جهانی اتفاق مهم و پرسر و صدایی بین فوتبال دوستان و تماشاچیان جام جهانی ۲۰۱۸ بود. البته این حذف در فضای مجازی کشور ما کمی با حاشیههای خندهدار و طنز همراه شد و صدایش جور دیگری به گوش آنها که بیخبر بودند رسید.
کد خبر :
841988
سینما سینما: حذف آلمان از جام جهانی اتفاق مهم و پرسر و صدایی بین فوتبال دوستان و تماشاچیان جام جهانی ۲۰۱۸ بود. البته این حذف در فضای مجازی کشور ما کمی با حاشیههای خندهدار و طنز همراه شد و صدایش جور دیگری به گوش آنها که بیخبر بودند رسید. دست به دست شدن ویدئوی کوتاهی از برنامه «فصل داغ فوتبال» ویژه برنامه شبکه ورزش که جواد خیابانی اجرای آن را برعهده دارد و حرفهای کارشناس برنامه با زبان «فارسی سخت» درباره عکسالعمل فضای رسانهای آلمان دربرابر تیم حذف شده، باعث شد سراغ «علیرضا مرزبان» برویم و از او بخواهیم این بار به فارسی نرم برایمان بگوید در آن برنامه چه اتفاقی افتاد. او دومین کاندیدای خوشحال این هفته است که به قول خودش خندیدن ما برایش مهم بود. فکر میکردید حرفی که در برنامه میزنید اینقدر واکنش داشته باشد؟ حس عمومی من این است که مردم مسئله را مثبت دیدند. برای من هم همین مهم بود. اصلا چرا این را گفتید؟ من به دنبال این بودم به این سوال پاسخ بدهم که واکنش مردم آلمان نسبت به حذف تیمشان چه خواهد بود. آلمانیها یک جمله دارند که میگویند؛ شکافتن یک چیزی به منظور پیدا کردن
مرکزی که باعث ایجاد مشکل شده است. مثلا شما یک سنگی را بشکافید برای اینکه یک جایی در آن سنگ چیزی هست که باعث شده آن سنگ به مشکل بخورد. یعنی شکافتن و پاره کردن یک مجموعه به دنبال پیدا کردن مشکل اصلی. من لغت خاصی برای بیان این جمله پیدا نکردم. شکافتن یک جریان بعضی اوقات به تدریج صورت میگیرد و ما میتوانیم به تدریج به دنبال پیدا کردن ریشه مشکلات باشیم و قسمت مهم جریان را پیدا کنیم، اما زمانی هست که جریان سختتر صورت میگیرد به این صورت که باید خیلی زود ماجرا تحلیل و موشکافی شود. من برای این اتفاق لغت دیگری پیدا نکردم و برای همین از لغت جر دادن استفاده کردم. پس با توجه به این توضیحات و لغتی که به کار بردید خواستید بگویید شرایط آلمان همان شرایطی است که باید سریع موشکافی انجام شود؟ بله. همین حرفتان به فارسی نرم چه میشود؟! این لغت جر دادن واقعا سخت است. جریان یک چیزی را جر دادن، فلسفی است. یک مثال میزنم. یک غده سرطانی است و شما چاقو دستتان است و خیلی دقیق سعی میکنید عضله را پاره کنید و به آنجا برسید. اما یک موقع است که شما صبر ندارید. چون خطرناک است باید سریع انجام بدهید. من لغت فلسفی این
جریان را پیدا کردم و گفتم. نتوانستم لغت دیگری پیدا کنم. چرا آقای خیابانی این سوال را از شما پرسید؟ به چه چیزی میخواست برسد؟ من فکر میکنم آقای خیابانی انتظار داشت که من بگویم در آلمان برخورد منطقی میکنند برای این حذف، اما واقعا برخورد منطقی وجود ندارد و فوتبال فرزند مردم آلمان است. بعد از سال ۱۹۵۴ که تیم ملی آلمان قهرمان جهان شد. کشوری جنگزده که ساختمانی در آن وجود نداشت، مملکت همه بمباران و ویران شده بود، به چند قسمت تقسیم شده بود، یک قسمتش را روسها گرفته بودند، یک قسمت را فرانسویها و انگلیسیها. کشور تکهتکه شده بود. مردم حتی نان نداشتند بخورند و در این شرایط تیمشان قهرمان شد. برای همین فوتبال بچه مهربان آنهاست و کسی حق ندارد به بچه آنها بد بگوید و الان در این شرایطی که بهوجود آمده با جریانی که باعث به وجود آمدن آن شده برخورد میکنند و به شدت تحلیل میکنند و هیچ تعارفی هم ندارند. بعد از برنامه خیابانی و عوامل برنامه چه گفتند؟ چه عکس العملی داشتند؟ اصلا کسی واکنشی نداشت. برنامه تمام شد و کسی راجع به این موضوع با من صحبت نکرد و خبری نبود تا روز بعدش که ویدئوها
بیرون آمد و دست به دست چرخید. هیچ کسی از تلویزیون و عوامل برنامه به من حرف منفی منتقل نکرد و چیزی نگفت. حتی زمانی که برای بازی روسیه و اسپانیا هم به شبکه ورزش رفتم حرفی نبود و کسی چیزی نگفت. خیلی برایم مهم بود که اگر حرفی زده بودم که برای احساس مردم خوب نبود یا احساس مردم را جریحهدار کرده بود، حتما خودم عکسالعملی نشان میدادم و واقعا متاسف میشدم. اما موج مثبتی بود و همه خندیده بودند. احساس منفی حتی یک بار از طرف نزدیکانم هم به من منتقل نشد. همه لذت برده بودند حتی خواهر و برادرم و دوستانم کسی به من نگفت ایکاش به جای این، چیزی دیگری گفته بودی. همه خندیده و گفتهبودند خب علیرضا همین است که حرفش را رک بزند. حرف دلش را بزند. من هم واقعا حرف دلم را زدم. آیا واقعا در آلمان چنین اتفاقی برای تیم آلمان و مربیاش میافتد؟ صد در صد. ما یک کنگره بزرگ در ماه جولای داریم که در آن تمام مسائل مربوط به تیم از روانشناسی، انتخاب بازیکنها، بدنسازی، تشکیلات تیم، مهره چیدنها، بازیهای تدارکاتی و همه چیز سنجیده میشود و دربارهاش حرف زده میشود. همه اینها در هاون میرود و کوبیده میشود و نتایجی که بیرون
میآید را با تمام قدرت جلو میبرند. در آلمان سازشکاری با شکست وجود ندارد. یعنی تمام کسانی که مسئول این شکست هستند تمام کسانی که باید تفکراتشان را عوض میکردند یا بهتر کار میکردند یا از روز اول باید جور دیگری فکر میکردند و تفکرات آن افراد باعث شکست شد را زیر سوال میبرند و دربارهاش تصمیم میگیرند.