چرا خدا حاجتم را نمیدهد؟
خداوند همه دعاهای اهل ایمان و تقوا را اجابت می کند، ولی اجابت او در مواقعی برآورده کردن همان حاجت است، و در مواقعی تبدیل به احسن آن.
سرویس سبک زندگی فردا: چرا گاهی دعایمان به نتیجه نمیرسد. ما خیلی مشکلات داریم و مادرم دائما ذکر میگوید و کمک میخواهیم ولی انگار اصلا تاثیری نداشته و این حالمان را خراب میکند چون نمی خواهم استغفرا... حس ناامیدی به سراغمان بیاید خواهشا راهنمایی فرمایید. در ادامه به نقل از تبیان بخوانید.
خداوند هیچ دعای صادقانه ای نیست که آن را مستجاب نکند. ولی استجابت خدا لزوما همانی نیست که ما می خواهیم، چرا که او بهتر از ما مصلحت ما را تشخیص می دهد و دلسوزی او مانع از این است که چیزی را به ما بدهد که جایگزینهای بهتری برای آن وجود دارد. در این صورت حتما خداوند آنی را مقدر می کند که بهترین گزینه خیر برای ما است.
یکی از تعالیم اساسی انبیا خدا این است که "الخیر فی ما وقع" یعنی آن چه خداوند برای ما مقدر می کند، بهترین گزینه ممکن برای سعادت ما است. البته ما باید در حد معقول و مشروع تلاش کنیم و دعا هم یکی از تلاشهای مشروع و توصیه شده به ما است و می تواند شرایط را برای تقدیرهای بهتر خداوند مساعد کند. ما با دعا و عمل صالح ظرفیت خود را برای تقدیرهای بهتر الهی بیشتر و بیشتر می کنیم. بعد از عمل صالح و دعا و توسل، ما باید نتیجه را به خدا وابسپاریم و بدانیم اگر تقصیری متوجه ما نیست خداوند متکفل بهترینها برای ما است. شما که بحمدالله اهل خدا و تدین هستید، بدانید آن چه هست خیر شما است. همیشه دعا کنید و از دعا کردن مأیوس و خسته نشوید. خود خداوند ما را امر به دعا کرده است.
گاهی دعایی که ما می کنیم به مصلحت ما نیست، و یا لااقل زمان ایده آلش آنی نیست که ما گمان می کنیم. خداوند چنین دعایی را اجابت نمی کند؛ همانطور که مهربانی هیچ پدری به او اجازه نمی دهد به حاجت غیر سالم و غیر مفید فرزندش توجه کند. در چنین مواردی خداوند دعای ما را تبدیل به احسن می کند و برای ما مقدر می سازد؛ حال در دنیا و یا در آخرت.
در بعضی روایات هست که خداوند همه دعاهای اهل ایمان و تقوا را اجابت می کند، ولی اجابت او در مواقعی برآورده کردن همان حاجت است، و در مواقعی تبدیل به احسن آن.
نکته ای که حائز اهمیت است آن است که ما اگر به گذشته زندگی خود نگاهی بیندازیم می بینیم که چه بسیار از دعاهای ما بدون آن که خودمان متوجه شده باشیم در وقت مناسبش تحقق یافته است. این همان اجابت الهی برای دعاهای ما است که ما گاه از آن غافلیم.ما با دعا و عمل صالح ظرفیت خود را برای تقدیرهای بهتر الهی بیشتر و بیشتر می کنیم. بعد از عمل صالح و دعا و توسل، ما باید نتیجه را به خدا وابسپاریم و بدانیم اگر تقصیری متوجه ما نیست خداوند متکفل بهترینها برای ما است
ما در مورد استجابت دعاهایمان گاه به دنبال این می گردیم که آن را معجزه وار ببینیم، و اگر علل و اسباب عادی را در کنار مطلوب خود ببینیم گمان می کنیم که ـ معاذ الله ـ دست خدا در کار نبوده، و اگر هم دعا نمی کردیم همین اتفاق می افتاده است. این در در حالی است که خداوند که وعده استجابت دعا داده آن را از طریق علل و اسباب آن تحقق می دهد؛ اسباب و عللی که ما در بسیاری مواقع آن را می بینیم و درک می کنیم و گاه نمی بینیم و نمی شناسیم. در حدیث است که «أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها» یعنی خداوند ابا دارد که اراده خود را جز با اسباب آن اعمال و جاری کند.
توضیح این که از آنجا که خداوند از دعاهای ما پیشاپیش مطلع است، از قبل آنچه از اسباب برای استجابت دعای ما لازم است فراهم می کند؛ اسبابی که همانطور که گفتیم، گاه آن را می شناسیم و گاه نمی شناسیم؛ و البته این در خصوص مواردی است که خداوند تصمیم به اجابت دعا دارد. لذا در استجابت دعاها گاه اصلا امری غیر عادی ای نمی بینیم، و به اشتباه گمان می کنیم این دعای ما نبوده که در این اتفاقات اثر داشته است. البته گاهی هم مشکل در خود ما است. بسیاری از ما دعا می کنیم، ولی شرائط استجابت دعا را بجا نمی آوریم، یا اصلا مستحق اجابت الهی نیستیم.
امام علی(ع) فرموده اند: "الداعی بلاعمل کالرامی بلاوتر" یعنی دعا کننده بدون عمل متناسب با آن دعا مثل تیزانداز بدون کمان است.(حکمت های نهج البلاغه)
ما گاه بیجا گمان می کنیم که مستحق اجابت دعاییم. اگر به اطراف خودمان نگاه کنیم می بینیم که چقدر گناه می شود، هم گناهانی که عاقبت فرد را در معرض خطر قرار می دهد و هم گناهانی که جامعه ای را فاسد می کند و تر و خشک را با هم می سوزاند.گناه مانع استجابت دعاها است؛ همانطور که در روایات هست که اگر مردم اهل تقوا و ورع بودند از زمین و زمان برکت بر آنها نازل می شد.با این وجود نباید گمان کرد که دعای ما بی اثر است. نفس ارتباط ما با خدا از طریق تضرع و دعا خود مطلوب است و موجب کمال ما.
اعمالی که مانع استجابت دعا می شوند عبارتند از:
۱. گناه ۲. استفاده از مال حرام ۳. ستم کردن به مردم و کمک کردن به ستمکاران ۴. نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنها ۵. بریدن از خویشاوندان ۶. ترک امر به معروف و نهی از منکر ۷. سبک شمردن نماز