روحانی هنوز مسئولیت خود را درک نکرده!

درخصوص تغییر در ترکیب اقتصادی کابینه به‌طور کلی دو نگاه وجود دارد؛ یک نگاه مبنی‌بر آن است که تغییر باید در نیروی انسانی کابینه اتفاق بیفتد و تعدادی از مهره‌ها جابه‌جا شوند. قائلین به نگاه دوم، اما معتقدند ایده دولت برای مدیریت اقتصادی کشور باید تغییر کند و صرف تغییر نیروی انسانی به تنهایی کافی نیست. شما کدام تحلیل را درست می‌دانید؟

کد خبر : 841567
روزنامه فرهیختگان: حامیان حزبی دولت اگرچه همچنان در اصل حمایت‌شان از روحانی اتفاق نظر دارند، اما قدری جزئی‌تر که به نسبت آن‌ها با دولت بنگریم، به اختلافات مهمی برخورد می‌کنیم که نمی‌شود آن‌ها را نادیده گرفت؛ اختلافاتی که شاید بتوان ریشه آن‌ها را پررنگ‌شدن نقش محمود واعظی در دولت دوازدهم و به حاشیه رفتن نسبی اسحاق جهانگیری دانست. حالا وسط بحران اقتصادی کشور، سیاسیون و رسانه‌های نزدیک به سازندگی ضمن تسویه‌حساب گروهی تلاش می‌کنند هر طور که هست، نیرو‌های نزدیک به اعتدال و توسعه نظیر نوبخت و شریعتمداری و... را زیر ضرب انتقادات خود بگیرند و طیف اعتدال و توسعه هم بنا را به‌طور جدی بر به‌حاشیه‌بردن جهانگیری گذاشته‌اند. با عبدا... ناصری، عضو شورای سیاستگذاری رئیس دولت اصلاحات به گفتگو نشستیم و نظرش را در این‌باره جویا شدیم. ناصری هرچند این اختلاف را چندان مهم نمی‌داند، اما اصل وجود این رقابت را تایید می‌کند و همچنان مصر است که جناب معاون اول از دولت خارج شود؛ خروجی‌ای که البته به منزله مبرا شدن از هزینه‌های عملکرد دولت نیست. درخصوص تغییر در ترکیب اقتصادی کابینه به‌طور کلی دو نگاه وجود دارد؛ یک نگاه مبنی‌بر آن است که تغییر باید در نیروی انسانی کابینه اتفاق بیفتد و تعدادی از مهره‌ها جابه‌جا شوند. قائلین به نگاه دوم، اما معتقدند ایده دولت برای مدیریت اقتصادی کشور باید تغییر کند و صرف تغییر نیروی انسانی به تنهایی کافی نیست. شما کدام تحلیل را درست می‌دانید؟ شکی در این نیست که اگر ساختار‌ها و ایده‌های اقتصادی تغییر نکنند، اتفاقی نمی‌افتد و گام ضروری و مهم این است که کسانی که در تیم اقتصادی قرار می‌گیرند، هم باور به این تغییر داشته باشند و هم از دانش کافی در این حوزه برخوردار باشند تا بدانند در شرایط حساس امروز که عادی هم نیست، با توجه به دارایی‌ها و منابع و با توجه به وضعیت ما در عرصه بین‌الملل چطور اقتصاد کشور را اداره کنند. مشکل آقای روحانی و دولت ایشان این است که در برخی موقعیت‌های اقتصادی و در برنامه‌ریزی‌ها کسانی قرار گرفته‌اند که با این حوزه تخصصی اصلا آشنایی ندارند، بنابراین معنای جمله من این است که اگر افراد شایسته بیایند و در این مناصب قرار گیرند، اما رئیس‌جمهور و هیات دولت یا قوه مقننه در تغییر ایده‌هایی که اساسا برای این شرایط کاربردی ندارد، همراهی نکنند حتما آن فرد هم موثر نخواهد بود. گام نخست این است که افرادی بیایند که باور به ضرورت تغییر ایده داشته باشند و خود آستین بالا بزنند و این مسیر را طی کند. دوستانی که در این حوزه قرار دارند، بعضا به این تغییر باور ندارند و بعضا حتی با آن آشنایی ندارند. نوبخت نه دانش و نه تجربه لازم برای سازمان برنامه را ندارد به‌رغم فرمایش شما تقریبا همه بزرگوارانی که الان در دولت حضور دارند سال‌ها در همین سمت‌ها یا در جایگاه‌هایی نزدیک به آن‌ها فعالیت داشته‌اند و در حقیقت انباشتی از تجربه را در اختیار دارند و همگی سال‌ها در این حوزه‌ها مدیر بوده‌اند. با علم به این واقعیت بفرمایید کدام‌یک از این مدیران تازه‌کار و کم‌تجربه هستند؟ گلوگاه تیم اقتصادی دولت و همان متولی تغییر ایده‌ها و تغییر رفتار‌ها در دولت، سازمان بودجه و برنامه‌ریزی است. الان کسی در این حوزه قرار گرفته است که نه تجربه این کار را دارد و نه دانش آن را. حتما آقای نوبخت برای حوزه‌های دیگر نظیر حوزه‌های غیراقتصادی چهره موفق و شایسته‌ای هستند. هم برای دولتمردان و هم نخبگان سیاسی و اقتصادی این تلقی ایجاد شده است که آقای روحانی از ایشان صرفا برای توزیع‌کننده بودجه و تقسیم‌کننده پول و دارایی‌های دولت در طول سال استفاده می‌کنند، ولی اساسا خود ایشان هیچ‌گونه تراوش ذهنی در این رابطه ندارد، چون اشرافی بر این عرصه‌ها ندارد. در دوره آقای احمدی‌نژاد هم اولین وزیر اقتصاد آقای دانش‌جعفری فرد شایسته‌ای بود، ولی نتوانست با آقای احمدی‌نژاد کار کند؛ چون آقای احمدی‌نژاد تشخیص علمی در این حوزه نداشت. بسیاری از همین نیرو‌های فعلی در دولت آقای خاتمی یا آقای هاشمی بعضا تجارب بسیار موفقی داشتند، ولی نباید از نظر دور داشت که راس هیات دولت و نوع نگاه آن برای آدم‌ها مهم است. به عبارت دیگر، اگر آقای ایکس در دولت آقای خاتمی فرد موفقی بود، تنها اگر خود و ایده‌های خود را با رئیس‌جمهور فعلی ببیند می‌تواند موفق باشد. امروز در این حوزه اشکالاتی وجود دارد. مثلا اشکال قانع‌سازی و توجیه عملکرد اقتصادی برای رئیس‌جمهور وجود دارد. به‌عنوان نمونه، آقای شریعتمداری که حتما وزیر موفقی در دولت آقای خاتمی بوده و تجربه هشت ساله ایشان و کارنامه‌شان قابل‌دفاع است، همان مشکلات اساسی را با روند تیم اقتصادی دولت و نگاه اقتصادی دولت دارد. به همین جهت همیشه سعی می‌شده با محوریت قرار دادن سازمان مدیریت و برنامه و بودجه، در واقع سایر حوزه‌های اقتصادی و پولی کشور از جمله بانک مرکزی، اقتصاد، گمرک، صنعت و... با هماهنگی او چیده شود. الان به نظر می‌رسد یک تیم کاملا ناهماهنگ را شاهد هستیم؛ هرچند برخی از آن‌ها افرادی باتجربه و قابل‌دفاع باشند، اما برخی از آن‌ها نظیر دکتر نوبخت اصلا در این زمینه ایده و برنامه و تجربه‌ای در حوزه برنامه‌ریزی و توسعه ندارند. یکی از مشکلات دولت الگوپذیری از رفتار مدیریتی روحانی است یعنی به تعبیر شما آقای شریعتمداری در دوره هشت‌ساله وزارت خود در وزارت صنعت و معدن به دلیل هماهنگی با رئیس‌جمهور موفق بودند، ولی در این دولت این هماهنگی وجود ندارد و به همین دلیل شاهد نقصان‌هایی در این حوزه هستیم؟ بله، مقدار زیادی هم انگیزه‌ها مهم است. من اگر در جایی مدیرکل باشم، مجموعه زیر دست من مطابق هم و غم من کار می‌کنند و دل می‌سوزانند. به نظر می‌رسد یکی از مشکلات دولت و کابینه آقای روحانی، الگوپذیری از رفتار سیاسی و مدیریتی خود آقای روحانی است. روحانی بعد از پنج سال هنوز مسئولیت خطیر خود را درک نکرده ضرورت ایجاد تغییرات در ترکیب اقتصادی دولت را تقریبا همه احساس کرده‌اند. با وجود این چرا دولت دست‌به‌کار نمی‌شود و این تغییرات را انجام نمی‌دهد؟ آیا این گزاره درست است که آقای روحانی تمایل زیادی ندارد که هزینه سیاسی این تغییرات را بپردازد؟ این تغییرات هزینه سیاسی ندارد. اگر دولت به این موضوع توجه نکند که امروز این تغییرات ضروری بوده و یک مطالبه جدی است، حتما آقای روحانی در ادامه کار شرایط سخت‌تری پیدا خواهد کرد و مهم‌تر از آن در سه سال باقیمانده نیز ارزیابی نخبگان از ایشان تنزل می‌یابد. حتما باید به این موضوع تن دهند و به‌طور جدی وارد عرصه جدیدی شوند. با توجه به اینکه امروزه رهبری به سران سه قوه گفتند هرگونه تصمیم‌گیری آن‌ها به منزله قانون کشور است، محور این جمع سه‌نفره نیز شخص رئیس‌جمهور است، ولی من معتقدم آقای روحانی هنوز به‌طور جدی مسئولیت خطیر خود را بعد از پنج سال درک نکرده است. اینکه چنین جایگاهی دارد، به‌رغم همه محدودیت‌ها و موانع و مشکلات خودشان این موقعیت را به‌طور جدی درک و فهم نکرده است. رقابت کارگزاران و اعتدال و توسعه در دولت را انکار نمی‌کنم به نظر می‌رسد در میان حامیان سنتی دولت، نوعی رقابت پنهانی بین دو حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران شکل گرفته که براساس آن از سویی جهانگیری در بدنه دولت از جانب طیف اعتدال و توسعه به حاشیه رانده می‌شود و از دیگر سو رسانه‌های نزدیک به کارگزاران، نیرو‌های طیف اعتدال و توسعه نظیر آقایان نوبخت، شریعتمداری، واعظی و... را مورد شدیدترین انتقادات قرار می‌دهند. این جمع‌بندی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این رقابت را انکار نمی‌کنم، ولی این موضوع را چندان مهم و پررنگ نمی‌بینم. چون داخل خود کارگزاران هم طیف‌هایی هستند که به اعتدال و توسعه نزدیک می‌شوند. اما حتما یکی از اشتباهات استراتژیک آقای روحانی این بود که امکان و اختیار لازم را برای میدان‌داری آقای جهانگیری که تجربه خوبی در اداره کشور داشت و می‌توانست نقش نخ تسبیح را برای مدیریت حوزه اقتصادی ایفا کند، فراهم نکرد و حتی دایره عمل ایشان در حد دولت اول نبود. جهانگیری در حوزه اقتصادی از روحانی اشراف و تجربه بیشتری دارد آقای جهانگیری حتما از آقای روحانی تجربه و اشراف و برنامه بیشتری در مسائل اقتصادی دارد. اگر آقای روحانی این امکان را فراهم می‌کرد و در دولت دوم تیم اقتصادی را با هماهنگی ایشان می‌چید، حتما دولت شرایط بهتری داشت. واقعیت این است تصمیمی که در شورای عالی امنیت ملی گرفته شد که کمیته اقتصادی با مسئولیت آقای جهانگیری و کمیته سیاست خارجی با نظر آقای روحانی شکل گیرد به منزله آن است که پذیرفته‌اند آقای جهانگیری در عرصه اقتصادی موفق‌تر از آقای روحانی است، اما آقای روحانی از این ظرفیت به خوبی استفاده نکرده است. شما پیش از این قائل به بیرون رفتن آقای جهانگیری از دولت بودید؟ امروز هم چنین توصیه‌ای دارید؟ الان هم معتقد هستم اگر آقای جهانگیری آن موقعیت و امکان لازم را در دولت ندارد، باید بیرون آید. الان هم تردید ندارم و معتقدم آقای روحانی از این ظرفیت بهتر می‌تواند استفاده کند و حتما اگر اوایل دولت دوم آقای روحانی در انتصاب استانداران و مدیران میانی نظرات آقای جهانگیری به کار گرفته می‌شد، حتما دولت نتیجه بهتری می‌گرفت. نمی‌توان عملکرد جهانگیری را فارغ از کارنامه دولت ارزیابی کرد نکته این است که آقای جهانگیری نه آنچنان به دولت نزدیک بوده و از اختیارات لازم برخوردار است که که بتواند اقدام بخصوصی انجام دهد و نه به اندازه‌ای از آن دور است که این عملکرد منفی به پای او نوشته نشود. به همین جهت می‌گویم شرایط و مشکلات اقتصادی ایجادشده به‌گونه‌ای است که نمی‌توان آقای جهانگیری را بیرون از دایره ارزیابی دولت دانست. به همین جهت می‌گفتم اگر آقای جهانگیری معاون اول بود و آقای روحانی برخی حوزه‌ها را با هماهنگی و نظر ایشان دنبال می‌کرد، آقای جهانگیری می‌توانست نخ تسبیح خوبی برای حوزه صنعت و بازرگانی و اقتصاد و سیاست‌های پولی کشور باشد. ولی اگر آقای روحانی این کار را نکرده - همانطور که در استفاده آقای جهانگیری چنین نکرد- من توجیهی برای ماندن آقای جهانگیری نمی‌بینم. پس شما هم معتقد هستید هزینه عملکرد دولت به پای آقای جهانگیری هم نوشته می‌شود؟ بله. حتما به همین جهت بیان می‌کنم، فردی با شرایط ایشان یا با داشتن اختیار کافی می‌ایستد و کار را ادامه می‌دهد یا باید دولت را ترک کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: