درخواست ماساژور از دوست قدیمی به جنایت ختم شد!
روز حادثه کامران از من خواست که او را نزد یک ماساژور فرانسوی ببرم و به همین خاطر... کامران عصبی شد و از من خواست ماساژور دیگری به او معرفی کنم، اما من از حرفهای او ناراحت شدم و تصمیم به قتل وی گرفتم...
خبرگزاری تسنیم: روز حادثه کامران از من خواست که او را نزد یک ماساژور فرانسوی ببرم و به همین خاطر... کامران عصبی شد و از من خواست ماساژور دیگری به او معرفی کنم، اما من از حرفهای او ناراحت شدم و تصمیم به قتل وی گرفتم...
۱۱ تیر جاری خانواده مرد پنجاه و سه سالهای به نام کامران با حضور در دادسرای امور جنایی تهران اعلام کردند کامران مفقود شده است.
برادر کامران در اظهاراتش به بازپرس گفت که کامران ساعت یک ظهر ۱۰ تیر ماه برای دیدن یکی از دوستانش از محل کارش در منطقه ۱۵ خرداد خارج شده، اما دیگر بازنگشته و تلفنهمراهش را پاسخگو نیست.
پس از ثبت این شکایت تیمی از مأموران اداره یازدهم آگاهی برای یافتن کامران دست به کار شده و در نخستین تحقیقات به مرد پنجاه و یک سالهای به نام فرشید رسیدند که آخرین بار با کامران در ارتباط بود، بدین ترتیب فرشید به اداره آگاهی احضار شد.
فرشید در اظهارات اولیه مدعی شد که آخرین بار کامران را در محدوده اتوبان یادگار امام از خودرویش پیاده کرده و دیگر خبری از وی ندارد.
کارآگاهان در تحقیقات از فرشید به تناقضگوییهای وی پی بردند تا اینکه فرشید ۱۴ تیر جاری به قتل کامران اعتراف کرد.
با مشخص شدن قتل کامران، مراتب به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد که قاضی مرادی؛ بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی به محل قتل واقع در بلوار فردوس غرب، خیابان سازمان برنامه اعزام شدند.
تیم جنایی با حضور در صحنه جرم (طبقه سوم یک آپارتمان) با جسد کامران در حالیکه دهان، دست و پایش با طناب بسته و خفه شده بود، مواجه شدند.
فرشید در اظهارات اولیه درباره علت قتل کامران به بازپرس گفت: مقتول دوست قدیمی من بود و حدود ۲۵ سال با وی دوست بودم، من تاکسی دارم، در تهران کار میکنم و خانوادهام در قم سکونت دارند، روز حادثه کامران از من خواست که او را نزد یک ماساژور فرانسوی ببرم و به همین خاطر کامران را به اتوبان یادگار امام بردم و نبش خیابان شیخ فضلالله منتظر ماندیم، اما ظاهراً آن ماساژور پاسخگوی تلفن کامران نبود به همین دلیل کامران عصبی شد و از من خواست ماساژور دیگری به او معرفی کنم، اما من از حرفهای او ناراحت شدم و تصمیم به قتل وی گرفتم.
وی ادامه داد: به دروغ به کامران گفتم که این کار را انجام میدهم و به همین بهانه وی را به منزل در خیابان سازمان برنامه بردم؛ این خانه متعلق به پیرزنی بود که در کرج زندگی میکند و این پیرزن خیر به این دلیل که شبها جایی برای خواب نداشتم کلید خانه را به من داده بود تا شبها آنجا بخوابم.
فرشید اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: در مسیر رسیدن به منزل، آبمیوه خریدم و زمانیکه به خانه رسیدیم داروهای خوابآور داخل آبمیوه ریختم و نوشیدنی را به کامران دادم، کامران بیهوش شد سپس بالشتی روی دهانش گذاشتم و او خفه شد در نهایت نیز دست، دهان و پایش را با طناب بستم و از خانه خارج شدم.
متهم پس از اعتراف به قتل کامران با دستور قاضی مرادی؛ بازپرس امور جنایی تهران بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات دراختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.