محیط زیست و کمآبی خوزستان به روحانیون ربط دارد؟
نشانههای امیدوارکنندهای از تغییر در کارکرد اجتماعی مبهم و نامعلوم هیئتها، روحانیون و جوانان انقلابی به گوش میرسد. آیا شرایط عوض میشود؟
خبرگزاری مهر:در سال ۱۳۵۲ قمری شبی در قم سیل عظیمی آمد که شاید نصف یا ثلث شهر قم را خراب کرد، نصف شب صدای غرش سیل بنیانکن به محلات دوردست شهر قم میرسید. صبح آن شب من همراه برادرم مرحوم حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمدتقی اشراقی به منزل مرحوم آیتالله العظمی حائری رفتیم در آنجا دیدیم مرحوم آیتالله حائری با یکی از علمای قم گرم مباحثه علمی هستند. مرحوم برادرم گفت: «ثلث شهر قم را دیشب سیل خراب کرده و احتمال دارد بقیه را هم امشب خراب کند، شما نشستهاید مباحثه میکنید و هیچ فکری برای نجات اهالی شهر نمیکنید؟» مرحوم حائری فرمود: «چه کاری از من ساخته است، بگو تا انجام بدهم». برادرم گفت: «شما وقت عصر به بیمارستان فاطمی تشریف بیاورید دیگر کارتان نباشد».
آیتالله حائری قبول کرد و هنگام عصر به بیمارستان فاطمی تشریف آوردند، مردم با شنیدن این تشریففرمایی همگی به بیمارستان آمدند و به همراه آیتالله حائری از بیمارستان به کنار رودخانه برای تماشای سیل آمدند؛ در آنجا آقا رو به جمعیت کردند و فرمودند: «اکنون بر شما جمعیت لازم است که به جهت جلوگیری از این سیل بنیانکن و برای محافظت از خرابی شهر و تلف شدن اهالی آن اقدام کنید و در مقابل این سیل مخرب سدی ببندید که در نزد خالق و مخلوق روسفید شوید وگرنه ...». مردم امر مرجع تقلیدشان را اطاعت کردند و در همان ساعت همگی دست به کار شدند. کاری را که باید در مدتهای مدید انجام میگرفت، در همان چند ساعت انجام دادند. در جلوی سیل در سرتاسر رودخانه با وسایل مانعی ایجاد کردند و بدین وسیله شهر قم و اهالی را از خطر سیل حفظ کردند. به دستور آیتالله حائری خانههایی که خراب شده بود بازسازی و به ساکنانش تحویل داده شد؛ محله مبارکآباد خاکفرج و خانههای بسیاری در قسمت شاهزاده مسعود از آن جمله است. "
این روایت نقلشده در کتاب «مردان علم در عرصه عمل»، تنها مورد از مجموعه کارکردهای پروسعت اجتماعی نهاد پرقدمت روحانیت در تاریخ اجتماعی جوامع مسلمان نیست. پرشمار نقل میکنند از حججالاسلامها و آیتاللههای پرشأن و شئونی که در راهانداختن امور جاری مردمان اطرافشان، نه فقط در هنگام زلزله و سیل و قحطی و خشکسالی که در هنگامه هر شرایط خاص و غیرخاص پیشتاز بودهاند. عمامه از سر میانداختند و عبا به کمر میبستند، به داد مردم میرسیدند و آن اعتبار برگرفته از نهاد پرقدرت الهی را اینچنین به مردم بازمیگرداندند. تاریخ معاصر ایران پر است از نمونههای قابل توجهی که یک جنبش بزرگ مطالبهگرایانه اجتماعی با تکیه بر قدرت و نفوذ و مشروعیت روحانیت شکل گرفته، وسعت یافته، و سرنوشت مردمان یک منطقه را تغییر داده است و بزرگترین آن در عصر ما انقلاب اسلامی سال ۵۷ است. اتفاقی که بیگمان میتوان نقش هیئتهای مذهبی ایران را هم در آن به شدت پررنگ توصیف کرد. هیئتهایی که در روزگار عسرت وسختی ایرانیها، بازوهایی پرتوان برای رسیدگی اجتماعی به دردهای مردم میشدند و علاوه بر تعظیم شعائر الهی برای خود کارکردی اجتماعی و دردمندانه نیز تعریف میکردند
از آن زمانه پرچمداری هیئات مذهبی و روحانیت در حرکتها و جنبشهای اجتماعی تا دورانی که روحانیها و طلبهها در کنج مساجد، در گعدههای «شک در نماز» چندنفره و در اتاقهای تنگ و تاریک اداری گوشهنشین شدهاند و هیئتهای مذهبی نیز به محلی برای جمع شدن و عزاداری در دو نوبه محرم و رمضان تقلیل یافتهاند راهی طولانی طی شده است.
سایه سنگین تحولات بسیار سریع اجتماعی و سیاسی ایران در دهه هفتاد و هشتاد به تدریج باعث به حاشیه رفتن حضور روحانیون در اجتماع و کنار رفتن نقش حیاتی هیئتها مذهبی در این روزگار شد. تصور اینکه حالا روزگار دیگری است به راحتی این سرمایه اجتماعی بیسابقه را موردتردید قرار دارد و اوضاع به گونهای رقم خورد که حالا مجموعه قریببهاتفاق اتفاقات اجتماعی معاصر امروز ایران، کاملاً در غیاب آنها در حال شکل گرفتن است.
اگرچه در تمام این سالهای بعد از انقلاب، تعدادی از روحانیون و همین طور هئیتهای مذهبی کماکان به کارکرد اجتماعی دردمندانهشان معتقد بودند و حرکتهای قابلتوجهی نیز انجام دادهاند؛ اما جز مورد بسیار درخشان اردوهای جهادی که در واقع به وسیله طلاب و دانشجویان انقلابی پایه گذاری شد؛ اثر روشن و پررنگی از حضور آنها در حرکتهای اجتماعی دیده نمیشود. محیط زیست، آموزش حاشیهنشینها، رسیدگی به وضعیت اجتماعی مهاجرین، کارآفرینی و دیگر فعالیتهایی از این دست که عموما از چشم ساختارهای دولتی پنهان میماند معمولا خالی از حضور افراد مذهبی و انقلابیون بود.
حالا، اما گویا اتفاقات دیگری در راه است. اتفاقاتی که اگر چه برای تبدیل شدن به یک جریان هنوز راهی طولانی در پیش دارند؛ اما حداقل وجهی نمادین و بسیار امیدوارکننده دارند. ماجرا به صورت پررنگ و رسمیتر از زلزله چند ماه پیش غرب کشور آغاز شد. اتفاقی متاثرکننده که ایران را در ماتم فرو برد و سیل کمکهای مردمی به سمت این مناطق نشان داد که در گزارههای از قبیل: نابود شدن همبستگی اجتماعی میان مردم ایران محل تردیدی جدی وجود دارد.
اتفاق امیدوارکننده در جریان این زلزله اما، فعال شدن ظرفیت بخش قابلتوجهی از هیئتهای مذهبی بود. چند تن از مداحان نامدار تهرانی که معمولا در جلساتی جز روضهخوانی دیده نمیشوند به همراه پامنبریها وهئیتیهایشان به کرمانشاه رفتند و در روند کمکرسانی به مردم غرب همراه شدند. چندین و چند هیئت در تهران مشغول جمع آوری کمک برای مردمان زلزله زده غرب شدند و نشانههای قابلتوجهی از حضور دوباره کارکرد اجتماعی هیئتهای مردمی در مقاطع تاریخی و حساس اجتماعی ایران دیده میشد. میثم مطیعی مداح جوان تهرانی به آنجا و نهبندان منطقهای دیگر در کرمان که اسیر زلزله شده و با بیتفاوتی محض همراه بود، رفته بود و صورت هفتگی گزارشهایی از مناطق زلزله تهیه میکرد و این گزارشها بلافاصله در شبکههای اجتماعی پرقدرت هیئتهای تهرانی منتشر میشد.
حالا این بار در جریان مشکل بزرگی که برای مردم خوزستان به وجود آمده است انگار این نشانهها پررنگتر و جریانیتر در حال اتفاق اقتادن است. چندین روحانی مشهور در صفحههای مجازی کمپینهایی برای کمکرسانی به مردم آبادان و خرمشهر راه انداختهاند و با استقبال قابلتوجهی هم روبرو شدهاند. یک کمپین جالب به نام «عطش علی اصغر (ع)» راه اندازی شده است و با شعار «هر مسجد، هیئت و پایگاه بسیج، یک آتش به اختیار برای آبرسانی به مردم قهرمان و شهیدپرور» هیئتهای مذهبی و مساجد و پایگاههای بسیج را به کمکرسانی به مردم خوزستان دعوت میکند.
علاوه بر آن ظاهرا با محوریت طلاب استان خوزستان جلساتی برای هماندیشی در جهت چگونگی کمکرسانی به مردم خوزستان تشکیل شده است و همه اینها فارغ از ابتکار قابلتوجه بسیج دانشجویی دانشگاه چمران اهواز است که با دعوت از یکی از سلبریتیهای همیشه ناراضی، او و تیم ملی را به پای حمایت عملی از مردم خوزستان کشیده است.
این اتفاقات قابلتوجه همه در سطحی خارج از ساختارهای رسمی صورت میگیرد. جمعی از طلاب و روحانیون تهرانی که به صورت کاملا خودمانی دورهم جمع شدهاند و خودشان را جامعه وعاظ انقلابی تهران مینامند به صورت گسترده در حال جمعآوری کمک برای این مناطق هستند و بقیه روحانیون و هیئتها و بسیجیان نیز کاملا جدا از ساختارهای دولتی در حال کمکرسانی هستند تا بار دیگر نادرستی و ناکارآمدی گزاره «اعتماد به ساختارهای جمهوری اسلامی و بینیازی انقلاب از سرمایههای اجتماعی غیررسمی» را به ما یادآوری کنند.
اتفاقات امیدوارکننده، با بهتر بگوییم نشانههای امیدوارکننده زیادند. امام جمعه خرمشهر دستگاه جوش به دست میگیرد و با کارگران خط انتقال آب به خوزستان همراه میشود؛ حجتالاسلام کمیل نظافتی، روحانی جوان آملی سفیر محیط زیست شده است؛ حجتالاسلام احسان بیآزار کمپین هر روز ورزش با نام یک شهید راه انداخته است و جوانان را به ورزش تشویق میکند؛ امام جمعه تبریز با مردم میرود و میآید؛ جنبش دانشجویی تعارفات را کنار گذاشته است و به جمع کامیونداران اعتصابکننده میرود و طلب ویلای مصادره شده میکند؛ میثم مطیعی در شعرخوانی قبل از خطبههای رهبری از قاضیان فاسد میگوید و حاج حسین یکتا، راوی مشهور راهیان نور این بار به جمع بازاریان معترض میرود تا صدای آنها را از رسانه ملی به گوش همه برساند.