فبلم هایی که سینما را با سلامت گره زدند
فیلمسازان بسیاری در آثارشان به موضوع سلامت جسم و روان پرداخته اند چراکه سلامت در جامعه به اندازهای مهم و تاثیرگذار است که ارﺗﻘﺎی آن میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ معنی ﺗﻮﺳﻌﻪ و ارﺗﻘﺎی ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪگی ﻗﻠﻤﺪاد ﺷﻮد.
خبرگزاری مهر: در ادبیات علمی سلامت بنا به تعاریف رایج، دارای ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است. بیشتر افراد معمولا به بعد جسمانی آن توجه میکنند و برای سلامت آن به توصیههای رایج درباره ضرورت فعالیتهای ورزشی و بدنی، اهمیت تغذیه سالم و لزوم پرهیز از سوءرفتارهای بهداشتی میپردازند.
اما در واقع، سلامت حاصل شرایط و کیفیت زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و با ثبات در یک بستر اجتماعی و فرهنگی و سطوحِ آموزش پیوند نزدیک دارد.
سلامت در جامعه به اندازهای مهم و تاثیرگذار است که ارﺗﻘﺎی آن میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ معنی ﺗﻮﺳﻌﻪ و ارﺗﻘﺎی ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪگی ﻗﻠﻤﺪاد ﺷﻮد ﻛﻪ این خود بخشی از حقوق انسانی مردم است. به طبع این ارتقا نیازمند تعامل و ارتباط با سایر بخشهای جامعه است.
عموما سلامت در افراد مختلف و نسبت به تاثیرگذاری از جامعه برای هر فرد تقسیمبندی میشود و حتی میتوان برای آن درجهبندی سنی نیز کرد.
سینما به عنوان یک رسانه پر مخاطب در جامعه همیشه تاثیر خود را روی طبقات مختلف گذاشته و با نمایش دغدغههای آنها توانسته گوشهای از مسئولیت آموزشی سلامت در جامعه را به عهده بگیرد در گزارش پیشرو سعی بر آن شده نگاهی به فیلمهایی که به حوزه سلامت پرداختهاند، بیندازیم و یک بررسی کوتاه بر مهمترین آنها داشته باشیم.
«فروشنده» ساخته اصغر فرهادی
در این فیلم رعنا در موقعیتی سخت قرار میگیرد و دچار بحران روحی میشود. نشانههای روانی او حکایت از پیدایش «اختلال استرس پس از حادثه» داشت. خشم، نفرت و میل به انتقام اولین واکنشهای هیجانی هستند که به صورت طبیعی در یک زن که در چنین شرایطی قرار گرفته است، سربرمیآورند، اما باید نگاهی هم به مردان تاثیرگذار فیلم کرد.
عماد که معلمی با شخصیت فرهنگی، قانونمند و بااخلاق است زمانی که به نفعش است روی همه اصول اخلاقی خود پا میگذارد.
حبس پیرمرد در اتاق و برخورد شخصی و مشاجره با او، تماس نگرفتن با اورژانس در زمان بدحال شدن پیرمرد ... همه از همین شخصیت اخلاقگرا و فرهنگی سر میزند. این گسست بین اخلاقگرایی ذهنی و آنچه در عمل اتفاق میافتد، دغدغه اصلی فرهادی است و به خوبی در آثارش به تصویر کشیده شده است.
اما مهمترین شخصیت فیلم با بازی خوب فرید سجادی حسینی مرد میانسالی است که در نگاه اول با توجه به نوع پوشش و البته دیگر نشانههای رفتاریاش در زمره مردان تلاشگر، اصیل و خانوادهدوست قرار میگیرد. او خارج از روابط رسمی با همسر خود که از قضا معلوم است عمیقاً به او دلبسته و نگران وضعیت اوست، روابطی دارد. به هر حال، فرهادی میخواهد بگوید که آدمها یا «این» یا «آن» نیستند. آدمها از منطق ارسطویی پیروی نمیکنند که اجتماع نقیضین را محال میدانند. در درون آدمها ممکن است صفات متعارضی با هم کنار بیایند.
به نظر میرسد فرهادی با نشان دادن بحرانهای شخصیتی هر کدام از این شخصیتها خواسته مانند کارهای پیشین خود فقط گرهها را نشان دهد و قضاوت را به دست مخاطب بگذارد.
«فروشنده» یکی از مهمترین فیلمهایی است که سلامت روانی و اجتماعی را به درستی و واقعگرایانه نشان میدهد.
«خفهگی» ساخته فریدون جیرانی
فریدون جیرانی پس از ساخت فیلم «قرمز» بار دیگر در حوزه سلامت روان پا گذاشت و فیلم «خفهگی» را ساخت. پرستاری مجرد که در آستانه میانسالی است با زندگی یکی از بیمارانش درگیر میشود و تصمیم میگیرد به او کمک کند تا از زندگی با همسرش که او را به جایی رسانده که خود را به دیوانگی بزند و از خانهاش فرار کند، خود را خلاص کند. داستان از اینجا آغاز میشود ....
هجده سال بعد از «قرمز» باز هم یک آدم روانپریش و یک زن در مرکز داستان فیلمی از فریدون جیرانی قرار گرفتهاند. اینجا، اما همه چیز وارونه شده و مرد با خشونتی درونی و نقشهای که در طول داستان شکل میگیرد، زن را اسیر و علیل خود و تصمیماتش میکند. زن برخلاف «قرمز» بازی میخورد و در جنایتی نامنتظر از بین میرود.
در «خفهگی»، اما همه دیوانه شدهاند و به هیچکس نمیشود اعتماد کرد. فیلم این تعادل نداشتن و تمایل به جنون را در شخصیتها برجسته میکند و آنها را در پلاتی به ظاهر ساده، اما در باطن مهندسی شده و پیچیده به جان هم میاندازد تا به اسم عشق و عاطفه دمار از روزگار هم در بیاورند.
پوران درخشنده و تهمینه میلانی نیز ۲ کارگردانی هستند که در اکثر آثارشان سعی کردهاند بحرانهای خانوادگی شخصیتهایشان را که به سلامت جامعه آسیب میزند، بررسی کنند.
«زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده
فیلم «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده به موضوع طلاق عاطفی میان زوجها میپردازد. این فیلم در جشنواره سی و پنجم ملی فیلم فجر توانست برای مریلا زارعی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را در پی داشته باشد.
در قیاس با سایر آثار کارنامه سینمایی «زیر سقف دودی» فیلمی متوسط است. ذکر این نکته ضروری است که دغدغهمندی درخشنده به عنوان یک فیلمساز اجتماعی همواره قابل قدردانی است، اما به صِرف دغدغهمندی نمیتوان فیلمی خوب ساخت و برای ساختهشدن فیلمی تاثیرگذار چشمگیر، رعایت بسیاری دیگر از المانها چه از منظر روایی و چه از منظر بصری لازم و ضروری است.
آثار کارنامه سینمایی پوران درخشنده را که مرور میکنیم، سایه این نگاه دغدغهمند فرامتنی را در یکایک کارهای این فیلمساز باتجربه میبینیم با این تفاوت که برای «درخشنده» آسیبهای معمول جسمانی و روحی و روانی در میان اعضای خانوادهها و نیز ناهنجاریهای حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی مردمان طبقههای گوناگون جامعه نیز مهم بوده و هست و همین رویکرد چندوجهی متعهدانه، بیشتر آثار او را به حال و هوای فیلمهای آموزشی و تربیتی نزدیک کرده است.
«زیر سقف دودی» به طور صریح با لحنی شایسته قصهای را برای تماشاگر میگوید که مهمترین ناهنجاری خانواده در دهه نود به حساب میآید، طلاق عاطفی تا قبل از دهه نود برای عوام واژهای نامفهوم و گنگ محسوب میشد، اما در سالهای آغازین دهه نود طلاق رسمی میان زوجها تبدیل به طلاق عاطفی شد، هر چند طلاق عاطفی از طلاق رسمی به مراتب برای جامعه خطرناکتر است، اما طلاق عاطفی برای ادامه زندگی زوجهایی است که به دلیل فرزندشان حاضر به طلاق رسمی نیستند و فقط کنار همدیگر حضور فیزیکی دارند، این روش و آیین زندگی تاثیر مخربی در جامعه دارد، درخشنده به عنوان یک فیلمساز آسیبشناس «زیر سقف دودی» را با موضوع طلاق عاطفی جلوی دوربین برده است، موضوعی مهم که گاهی به سادگی از آن عبور میکنیم، اما این موضوع و اتفاقهایی ناخوشایندش به آتش زیر خاکستر شباهت دارد به طوری که تعریف طلاق عاطفی یک نوع آبروداری برای زوجها محسوب میشود؛ اساسا تنوعطلبی، دروغگویی، بیتفاوتی و خیانت که منجر به سوختن و ساختن میشود از نکات مهم در طلاق عاطفی است که وقتی این نکات تشدید پیدا کند باعث طلاق رسمی وجدایی زوجها میشود. این موضوع خطیر و قابل اهمیت باعث نگاه موشکافانه درخشنده برای خلق یک فیلم سینمایی شده است ....
«ملی و راههای نرفتهاش» ساخته تهمینه میلانی
میلانی در ساخته جدید خود به سراغ مشکلات و چالشهای زنانه در بستری اجتماعی رفته است. داستان فیلم درباره ملیحه با بازی ماهور الوند است که بر خلاف نظر خانوادهاش با سیامک با بازی میلاد کیمرام ازدواج میکند. اختلاف فرهنگی و طبقاتی از همان ابتدا روی زندگیشان سایه میاندازد. ملیحه که تحت فشار شدیدی از سوی خشونتهای سیامک قرار گرفته است به دنبال راهی برای حل کردن این مشکلات است و این موضوع چالشهایی را برای او به همراه دارد.
نگرش و نگاه فیلمساز از اولین ساختهاش تا خلق این اثر هیچ تغییر محتوایی نکرده است و کماکان آسیب اجتماعی و اساسا مساله زنان و نقش آنها در اجتماع یا خانواده برایش اهمیت بسزایی داشته است.
«ملی و راههای نرفتهاش» فیلم خشنوتآمیز و دردناکی است. میشود گفت که این فیلم مسیر «دو زن» را ادامه میدهد. مردی که به دلیل شکهای نابجایش همسرش را کتک میزند. سیامک عاشق دوست خواهرش ملیحه (مَلی) میشود. بعد از چند بار قرار گذاشتن و صحبت کردن برخلاف میل خانواده مَلی با سیامک ازدواج میکند و درست از همان شب اول عروسی چهره واقعی سیامک رو میشود؛ میلانی در این فیلم مَلی را در یک بحران خشونتآمیز مردانه قرار میدهد. این فیلم هم همچنان مردستیز است و همچنان میلانی نسبت به عقایدهایش بیشتر پایبند شده، اما در «مَلی و راههای نرفتهاش» علاوه بر دفاع از حقوق زنان موارد دیگری را هم میبینیم، مثل ارتباط نامشروع یا خیانت، اما موضوع اصلی مَلی و سیامک است.
«مَلی و راههای نرفتهاش» فیلمی درباره آسیب اجتماعی است، اما هیچ نشانهای از راهکار برای مقابله با این آسیب به ما نشان داده نمیشود، جز تماس گرفتن با کارشناس خانواده آن هم از طریق تلفن.
سهیل رضایی مشاور و روانشناس درباره این فلیم میگوید: «در فیلم چرخهای از خشونت را دیدیم یکی اینکه آخر فیلم با پایان خشونت انجام میشود و دیگری اینکه در سیکلی از خشونت قرار داریم که هیچ گریزی از آن نیست.
باید بگویم روند تکاملی ذهن خانم میلانی دارد به خوبی پیش میرود. مثلا در «آتش بس» کاملا فضای شخصیتها سیاه و سفید بود. از نظر او چرخه خشونت فقط قربانی میدهد و برندهای ندارد. در زیر پوست فیلم چیزی که نشان داده میشود این است که این درد مشترک تنها درمان نمیشود. با یک دختر و یک پلیس این موضوع حل نمیشود. جامعه ما به چیزی بیشتر از این نیاز دارد. اینکه خشونت پایان بیابد و ما یک روز آرام شویم، چیزی است که در تصور من نمیگنجد و اصلا شدنی نیست. در فیلم ما هنوز قیصر زنده است و تیزی را بر میدارد و مساله را شخصا خودش حل میکند. خانم الوند زمانی که شوهرش را میزند من دچار هیجان مثبت شدم و این یک اتفاق منفی است.»
در میان آثار مستند در حوزه سلامت میتوان به فیلم «آوانتاژ» ساخته محمد کارت اشاره کرد. این مستند در جشنوارههای گوناگون از جمله سلامت توانست جوایز بسیاری را کسب کند.
«آوانتاژ» ساخته محمد کارت
محمد کارت بازیگر و مستندساز در مستند «آوانتاژ» به زندگی حال و آینده و اندکی از گذشته تعدادی کارتنخواب که حالا دیگر اهمیتی ندارد و در مرحله بهبودی و وضعیت مناسبتری هستند میپردازد. این افراد در تلاش هستند تا برای بازی با تیم فوتبال پیشکسوتان استقلال آماده شوند. پیروزی آنها در این بازی تیم آنها را به عنوان یک تیم باشگاهی در تهران ثبت میکند. این فیلم برنده جایزه بهترین کارگردانی فیلمهای بلند از دهمین جشنواره «سینما حقیقت» شد.
اینبار با گروهی سروکار داریم که از ته خط بازگشتهاند و به گفته دیگر در نقطه آغازین یک شروع دوباره هستند. همین موقعیت فیلمساز را واداشته تا با تمرکز بر یک مرکز حمایت از کارتنخواب ها، کار خود را با ورود یک عضو جدید شروع کند که خودخواسته برای ترک اعتیاد به این مرکز مراجعه کرده است، اما آنچه باعث شده است این زاویه نگاه بسط و عمق بیشتری پیدا کند، این است که محدود به این سوژه باقی نمیماند، بلکه دوربین بازیگوش فیلمساز به گوشه و کنار این مرکز و ساکنان آن از مدیر و مسئول تا بیماران سرک میکشد و در هر یک سویهای متفاوت و جدید را مورد توجه قرار میدهد.
به واسطه همین نگاه است که منشأ کارتنخوابی از زوایای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد؛ یکی از درد تنهایی، یکی از حس حقارت و...، اما باز هم در ریشهیابی متوقف نمیماند، بلکه در عین پرداختن به گذشته، زمان حال بهبودیافتگان را نیز به تصویر کشیده و تا جایی پیش میرود که افقی از آینده نامعلوم، اما امیدوارانه آنها را نیز ترسیم میکند.
«آوانتاژ» فیلم امیدبخشی است. امید و انگیزه در سرتاسر فیلم به چشم میآید. اینجا همه امیدوارند. درست برعکس زندگی پیشینی خود. هر کدام که قصهشان را ساز میکنند، از ناامیدی و تنهایی میگویند؛ اینکه آنقدر از امید تهی شدهاند که دوست میداشتند شبی بخوابند و صبحی نباشد که دیگر بار، روز را نبینند تا متحمل درد و زخم نباشند، اما حالا امیدوارند به ادامه زندگی؛ آن هم یک زندگی خوب. وارد شدن به فوتبال میتواند بخش مهمی از زندگی آنها باشد، چراکه آنها میتوانند ثابت کنند به زندگی پاکی قدم گذاشتهاند. هر قدمی که در زمین فوتبال برمیدارند، یک قدم به زندگی سلامت نزدیک میشوند.
فیلمهای دیگری، چون «ماحی»، «شماره ۱۷ سهیلا»، «فصل نرگس»، «بیست و یک روز بعد»، «آپاندیس»، «حوض نقاشی»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «وارونگی»، «برادرم خسرو»، «کفشهایم کو»، «عصر یخبندان» و... هم به مساله سلامت پرداختهاند.
امید است که با نگاه دقیقتر کارگردانان خوب سینما این معضل رفته رفته آسیبشناسی شود و برای بهبود وضعیت سلامت در جامعه تلاش شود.