کدام خلبان «کودتای نقاب» را لو داد؟
امیر خلبان مشیری میگوید تنها ۲۰ درصد از اطلاعات کودتای نقاب منتشر شده و ۸۰ درصد آن هنوز مخفی مانده و کسی به بخش سیاسی این کودتا توجهی نکرده است.
خبرگزاری فارس: در آستانه سی و هشتمین سالگرد خنثیسازی کودتای نقاب که در تیرماه سال ۵۹ صورت گرفت، نشستی با حضور جمعی از فرماندهان سابق نیروی هوایی و افرادی که به نوعی در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان در آن زمان فعالیت میکردند، برگزار شد.
امیر خلبان فرجالله براتپور از فرماندهان بنام نیروی هوایی و معاون عملیات پایگاه هوایی همدان در زمان کودتای نقاب گفت: مشخص است که این کودتا طرحریزی و با برنامه بود، اما دلیل اینکه تعدادی از خلبانان به آن پیوستند، سخنانی بود که حاجآقا علیاکبر رضوان میزد و باعث ناراحتی خلبانان میشد که البته بعداً خلع لباس شد.
وی افزود: من در جریان کودتا نبودم و دو روز قبل از آن مرخصی گرفته و به کرمانشاه رفته بودم و تا ظهر روز کودتا هم به دلیل مشغله، اخبار و رادیو را نشنیده بودم که ظهر فرمانده پایگاه با منزل برادر من تماس گرفت و از من سریعاً خواست به پایگاه بروم.
براتپور ادامه داد: من یک ماشین بیوک داشتم و فکر میکردم به دلیل درگیریهای مرزی که در آن زمان میان ایران و عراق بود احتمالاً عراق حمله کرده و به همین دلیل به پایگاه خواسته شدم، به هر حال به همراه همسرم حرکت کردیم و به سهراهی پایگاه رسیدیم که دیدم تعدادی از برادران جلوی ما را گرفتند و کارت شناسایی خواستند. آنها مشخصات ما را چک و ماشین را بررسی کردند و رد شدیم. جلوتر که رفتیم دیدم تعدادی از آنها جلوی درب پادگان هم بودند. از این موضوع ناراحت شدم و از دژبان نیروی هوایی پرسیدم که چه خبر است، اما مشاهده کردم که پایگاه در دست همان برادران است.
معاون وقت عملیات پایگاه نوژه تصریح کرد: بعد از ورود به پایگاه به منزل جناب گلچین فرمانده پایگاه رفتم و پرسیدم چه خبر است و او گفت: دیشب تا صبح در پایگاه تیراندازی و درگیری داشتیم و میخواست کودتا بشود. من بعد از شنیدن این موضوع به مرکز عملیات رفتم.
وی افزود: در همان روز تعدادی از خلبانان ما را گرفتند و بردند و خیلی زود اعدام کردند که البته خلبانان خوبی بودند.
براتپور تأکید کرد: اشخاص و گردانندگان اصلی این طرح، افراد فاسدی ازجمله سرلشکر مهدیون و آیت محققی هستند که آدمهای بیمغزی بودند، زیرا در زمانی که مردم انقلاب کرده و ۹۸ درصد به آن رأی داده بودند، حتی اگر خدایناکرده این کودتا موفق هم شده بود و بمبی هم میانداختند، اما قطعاً موقع نشستن و فرود، ملت پایگاه را نابود میکردند و همه آنها را میکشتند.
معاون وقت عملیات پایگاه نوژه گفت: البته آنهایی که طرحریزی کرده بودند میدانستند که این کودتا موفق نمیشود، اما به هر حال میخواستند ضربهای بزنند و نکته اینجاست که این کودتا با هماهنگی عراق در حال انجام بود و همزمان قرار بود که عراقیها به ایران حمله کنند تا پرواز جنگندهها شکبرانگیز نباشد.
وی افزود: به هر حال این کودتا ضربه سنگینی به نیروی هوایی زد و باعث شد که نیروهای زیادی را از دست بدهیم و اگر من کوچکترین اطلاعی از این قضیه داشتم قطعاً اجازه نمیدادم این تعداد خلبان خوب از بین برود، زیرا خلبانان بسیار خوبی بودند که فریب خورده و ناآگاه وارد این قضیه شدند و باعث شد که از بین بروند.
براتپور گفت: یکی از این افراد در زندان، ابوالفضل مهدیار بود که ما از طریق بنیصدر دستور آزادی او را گرفتیم، چون نقش کمی در این کودتا داشت. او پس از آزادی، چند پرواز و عملیات در دفاع مقدس انجام داد و نهایتا در تاریخ دوم آبان ماه سال ۵۹ بعد از بمباران امالقصر در مسیر برگشت هوایپمایش مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.
معاون وقت عملیات پایگاه نوژه در پایان اظهار داشت: در این کودتا ۱۰ خلبان و ۲ فرمانده خلبان اعدام شدند.
* تنها ۲۰ درصد از اطلاعات کودتا منتشر شده است
در ادامه این نشست امیر خلبان مشیری که در آن زمان در پایگاه نوژه خدمت میکرد نیز اظهار داشت: طبق گفته سران اصلی این کودتا تنها ۲۰ درصد از اطلاعات آن منتشر شده و ۸۰ درصد مخفی مانده است و کسی به بخش سیاسی این کودتا توجهی نکرده است.
وی افزود: این کودتا با هماهنگی کامل بختیار در حال شکلگیری و عراق نیز با آن همراه بود.
مشیری ادامه داد: خسرو بیتاللهی در آن زمان فرمانده قرارگاه سربازان پایگاه نوژه بود. او از عناصر اصلی کودتا به شمار میرود. یکبار در حال صحبت راجعبه فرانسه بودیم که او مدام میگفت: آقا چنین فرموده و چنین فرموده و من با خود گفتم الان سال ۵۹ است و آقا از نظر ما امام خمینی (ره) است، اما منظور او کیست؟ این موضوع را به حفاظت اطلاعات گفتیم و گذشت.
فرمانده اسبق پایگاه ششم شکاری شهید یاسینی تصریح کرد: من در تاریخ ۱۸ تیرماه سال ۵۸ ازدواج کردم و برای سالگرد ازدواج به شمال رفته بودیم که در راه بازگشت به همراه شهید صغیری در منطقه آوج چند نفر از برادران کمیته جلوی ماشین ما را گرفتند و ما به آنها گفتیم که خلبان نیروی هوایی هستیم. آنها پس از اطلاع از این موضوع یک ماشین را به دنبال ما تا جلوی درب پایگاه فرستادند.
وی افزود: در جلوی درب پایگاه چند نفر مسلح و لباس شخصی بودند که از ما کارت هم نخواستند و وارد پایگاه شدیم. فضای عجیبی بود و من به یکی از دوستانم گفتم که چه شده و چرا کسی جواب نمیدهد؟ او گفت: به خانه برو، کودتا شده است.
مشیری ادامه داد: من برای کسب تکلیف به پست فرماندهی زنگ زدم که یک غریبه جواب داد و من خودم را معرفی کردم و گفتم چه کاره هستم که او گفت: کارهای نیستی و قطع کرد. این برای من عجیب بود و به یک شماره دیگر در فرماندهی زنگ زدم که بازهم این اتفاق افتاد.
وی افزود: فردای آن روز به محل کار رفتم. ما در آن موقع دو گردان ۳۱ و ۳۲ را داشتیم، گردان ۳۱ که من عضو آن بودم، در کودتا کارهای نبود، اما در گردان ۳۲، ۶ خلبان را گرفتند که یکی از عناصر نامطلوب کودتا حمید نعمتی معلم خلبان گردان ۳۲ بود. او خلبان خوب، اما عنصر نامطلوبی بود و در آخر به عراق فرار کرد و در آنجا از اسرای ایرانی بازجویی میکرد.
این فرمانده پیشکسوت نیروی هوایی تأکید کرد: حمید نعمتی به پایگاه همدان برای جذب نیرو جهت کودتا میآید و به دنبال خلبانانی مثل ناصر رضایی و مسعود صبوری میرود که موفق نمیشود. به همین دلیل به ایرج سلطانی میگوید میخواهم برای دخترت تولد بگیرم. برای همین اطرافیان را به منزلت دعوت کن. او هم چند نفر از خلبانان را که بچههای خوبی بودند جمع کرد و در همان جا نعمتی لیستی را حاضران تهیه کرد که شاید اصلاً آن افراد از قصد و غرضش خبر نداشتند.
مشیری تصریح کرد: تنها کسی که مأموریت داشت از تهران بیاید و منزل امام را بمباران کند، «کامبیر آند» بود. او وقتی این موضوع را متوجه میشود که چنین مأموریتی دارد، آن را با برادر و مادرش در میان میگذارد و تصمیم میگیرد تا جلوی این کار را بگیرد و به نزد شهید خضرایی میرود.
وی خاطرنشان کرد: شهید خضرایی که در کارنامه خود فرماندهی پایگاه همدان و بعد پدافند هوایی و بعد مرکز آموزش نیروی هوایی را داشت، در اول انقلاب نماینده نیروی هوایی در وزارت دفاع بود و با مقام معظم رهبری ارتباط داشت و این قضیه را خود او برای من اینگونه تعریف کرد؛ «ساعت دوازده و نیم، یک ربع به یک شب بود که دیدم کسی در میزند، در را باز کردم که یکی از خلبانان (کامبیز آند) به همراه برادرش جلوی در آمده بودند و همانطور که میلرزید گفت: ما میخواهیم کودتا و بمباران کنیم و من میخواهم قضیه را لو بدهم. با هم پیش شمخانی و بعد آقای قدوسی و بعد از آن به دفتر مقام معظم رهبری رفتیم. در آنجا بودیم که آقای مرتضی رضایی فرمانده وقت سپاه هم آمد و او قضیه را تعریف کرد. در همین حین مرتضی رضایی صحبتی با آقا کرد و گفت: این هم طبق همان قضیهای است که میدانیم. حال قضیه این بود که استواری نیز از گارد آمده بود و قبل از ما از این کودتا چیزهایی گفته بود.»
فرمانده اسبق پایگاه ششم شکاری شهید یاسینی ادامه داد: لذا این موضوع مطرح میشود و از طرفی هم قرار بود جمعی از خلبانان در پارک لاله جمع شوند و بروند که آنها نیز بازداشت میشوند، اما حمید نعمتی در یک مهمانسرا در مهرآباد بود. او خیلی فرد زرنگی بود و وقتی در اتاق بود متوجه میشود که برای دستگیریاش رفتهاند. در همان زمان از راهپله به پایین میرود و یکی از بچههای کمیته از او میپرسد که منزل نعمتی کجاست، او هم آدرس اتاق خود را میدهد و میرود. زمانی که مأموران کمیته به طبقه چهارم و داخل اتاق او میرسند و عکس او را میبینند، متوجه میشوند که این فرد همان حمید نعمتی بوده، اما بههرحال نعمتی سوار فیات خود میشود و میگریزد.
این فرمانده پیشکسوت نیروی هوایی تصریح کرد: یکی دیگر از عناصر اصلی کودتا خسرو بیتاللهی بود که در آن زمان یک ماشین بلیزر داشت و برای فرار به در پایگاه میزند و در را میشکند و خارج میشود. او از منطقه گلتپه به کردستان و بعد به خارج از کشور میگریزد. بیتاللهی چند سال پیش مصاحبهای کرده و گفته است که برای این کودتا ۲۰ میلیون دلار از کشورهای عربی و عربستان دریافت کرده بودند و مسائل بسیار مهمی است که کسی از آنها خبر ندارد.
مشیری با بیان اینکه کامبیر آند از خلبانان خوب نیروی هوایی بود، بعد از این قضیه تا سال ۶۴ برای نیروی هوایی پرواز میکرد و بعد توسط شهید خضرایی به یکی از کشورهای خارجی رفت.
وی در پایان اظهار داشت: کودتای نقاب توسط پرسنل خود نیروی هوایی خنثی شد و نباید برخی افراد در خارج از نیروی هوایی همه چیز را به نام خود مصادره کنند. ما باید وحدت داشته باشیم، زیرا همه در راه انقلاب و دفاع مقدس تلاش کردهایم و نیروی هوایی نقش بهسزایی در دفاع مقدس ایفا کرد.