جنایت در کمتر از هفت دقیقه
امروزه حوادث و اتفاقات با گذشته کاملاً متفاوت است! همه چیز تغییر کرده است! قبلاً انسان از درست عمل نکردن سامانههای فناوری پیچیده هوا فضا شکایت داشت، اما امروز باید دلواپس و نگران عملکرد دقیق سیستمهای پیچیده جنگی باشد!
کد خبر :
839541
ایران: سی سال قبل در دوازدهم تیر ماه سال 1367 مصادف با سوم جولای 1988 میلادی چشمان بهت زده جهانیان شاهد جنایتی هولناک بود. ناوگان دریایی امریکا، هواپیمای مسافربر بیدفاع جمهوری اسلامی ایران را با بیش از 290 مسافر بیگناه بر فراز آسمان خلیجفارس - محدوده محروسه آبی کشور - هدف موشکهای خود قرار داده و متلاشی کرد! تعداد کثیری از قربانیان این جنایت زنان و کودکان معصومی بودند که تنها گناهشان پرواز از ایران به دوبی بود. حاکمان امریکا یک بار دیگر فاجعه بزرگی آفریده بودند، اما حتی پس از ارتکاب این جنایت، هنوز مواضع هیأت حاکمه امریکا همراه با کینه توزی و لجوجانه مینمود! تک و توک افرادی یافت میشدند که در درون خود احساس گناه میکردند، اما تعدادشان بسیار اندک بود.
در چهره هیچیک از افرادی که مرتکب این گناه نابخشودنی شده بودند، احساس شرمساری مشاهده نمیشد. آنچه مسئولان سیاسی امریکا در قبال این فاجعه ننگین که در اثر بیرحمی و قساوت قلب سردمداران کاخ سفید نسبت به انسانهای بیدفاع به وقوع پیوسته بود از خود بروز میدادند عبارت بود از، یک احساسات خشک و بیروح و عذر و بهانههای فرمولی مرسوم و ارسال کارتهای تسلیت دیپلماتیک از قبل به چاپ رسیده. کاپیتان «ویلیام راجر» فرمانده ناو جنگی وینسنز، پس از آنکه دستش به چنین جنایتی آلوده شد و تصاویر اجساد متلاشی شده قربانیان را روی امواج آبهای خلیجفارس مشاهده کرد، شدیداً تحت تأثیر فشارهای نفس لوامه خود قرار گرفته چنین گفت «این ننگی است که باید تا آخر عمر تحمل کنم؟». او همانند همه جنایتکاران تاریخ نمیتوانست به همین یک جمله بسنده کند؛ بلکه برای ارضای نفس خود این چنین ادامه داد «من مرتکب این عمل فاجعه بارشدم تا از ناو و افراد تحت فرماندهیام دفاع کرده باشم». آدمیرال «ویلیام کرو. جی. آر» عضو ستاد کل ارتش امریکا نیز پیرامون فاجعه ایرباس بیان مشابهی داشت. او در قالب کلماتی تشریفاتی افزود: «ما عمیقاً به خاطر کسانی که در این فاجعه جان
خود را از دست دادهاند متأثریم، اما افسر فرمانده ناو برای حفاظت از ناو و افراد تحت فرماندهی خود تعهد و التزام سنگینی داشت.» اما باید دید که «رونالد ریگان» رئیس جمهوری وقت امریکا پیرامون از هم پاشیدن شیرازه زندگی بیش از 290 انسان بیدفاع چه عکسالعملی داشت؟ در روز یکشنبه سیاه (3 جولای) ریگان طی نامهای که کلاً از پنج جمله تشکیل میشد عذرخواهی خود را اعلام و منتشر کرد. سپس به اطرافیانش چنین گفت: «حادثه سرنگونی ایرباس یک فاجعه بود! اما میتوان آن را حادثهای تلقی کرد که مشابه آن ممکن است هر لحظه اتفاق بیفتد.» در مقابل اجساد بیجان قربانیان این حادثه وحشتناک، کلمات و عذرخواهیها ممکن بود مرهم کوچکی باشد. اما زمانی که یک ملت پیشرفته در امور مربوط به تکنولوژی، خود را در مقابل حوادث ناگوار و پیچیدهای که با دست خود آفریده است لال و گنگ میبیند، باید به این حقیقت پی ببرد که آینده بشریت بشدت نگرانکننده است، زیرا پیچ و مهرههای سلاحهای مرگبار، عواطف و احساسات انسانها را قرص و محکم مهار کرده است و هیچ انتظاری از سازمانهای بینالمللی نمیرود.کلیه پیمانهای بینالمللی پیرامون حقوق بشر، نیرنگهای بیروحی بیش
نیستند که در نهایت به سود سوداگران جان انسانهای بیگناه عمل میکنند. هنوز مراسم تدفین اجساد قربانیان این جنایت هولناک به پایان نرسیده بود که سیاستبازان کاخ سفید برای منحرف کردن اذهان جهانیان موضوع فریبکارانه «پرداخت غرامت» را به راه انداختند.این موضوع ابتدا توسط «جیم رایت» سخنگوی کاخ سفید و «جان وارنر» نماینده جمهوریخواه مجلس سنا مطرح شد؛ درست به همان شکل که بلافاصله پس از حادثه هولناک «بوپال هند» که جان دهها هزار انسان فقیر و بیپناه هندی را به یغما برده و دهها هزار نفر دیگر را تا آخر عمر از نعمت سلامت و بینایی محروم کرد، رئیس کارخانه «یونیون کاربایت» در کمال بیشرمی موضوع پرداخت غرامت را عنوان کرد. چون حاکمان کاخ سفید همه چیز را از دیدگاه مادیات به نظاره مینشینند، از این حقیقت غافلند که در فرهنگهای کهن و ریشهدار شرقی حرف از غرامت در مقابل جان انسانها سخنی پیش پا افتاده و گزافهای بیش نیست. در چنین فرهنگهایی انسانها حتی به خاطر یک سهلانگاری کوچک که باعث وارد شدن صدمه به انسانی شود خود را کاملاً گناهکار میپندارند؛ تاچه رسد به فاجعهای که پیشرفتهترین صلاحهای کشتار جمعی خود را علیه هواپیمای
مسافربری بیدفاع حامل بیش از 290 نفر انسان که بیش از 60 نفر آنان را اطفال و کودکان خردسال تشکیل میداد، بهکار گیرند. امریکا افراد بیپناهی که برای رهایی از ظلم و ستم صهیونیستها، با ابتداییترین وسایل دفاعی برای دفاع از مال و ناموس به یغما رفته خود قد علم میکنند را تروریست میخواند، اما کجایند وجدانهای بیدار تا قضاوت کنند، تروریستها کسانی هستند که علاوه بر حضور قلدرمآبانه خود در گوشه و کنار جهان، زورگویی، باجگیری، کشت و کشتار جمعی انسانهای بیدفاع، حتی آسمانها و دریاهای سایر کشورها را نیز ناامن میکنند، نه ملتی که برای آزادی و احقاق حقوق ضایع شده خود بپا خاسته است! روانشناسان اجتماعی، واژه «ناسازگاری عمدی» را برای اضطرابهایی که در اثر برخورد واقعیتها با اعتقادات عمیق و ریشهدار به وجود میآیند، بهکار میبرند. به نظر میرسد امریکاییها نیز دراثر ارتکاب فاجعه ایرباس هواپیمایی جمهوری اسلامی گرفتار «ناسازگاری عمدی» شده باشند. آنها از طرفی گرفتار مسئولیتهای اخلاقی بشری هستند و از سویی گرفتار غم و اندوهی که از ترسیم اوضاع آشفته و ناامن آینده مسافرتهای هوایی در اجتماعات بشری به وجود خواهد آمد! اکنون
گزارش دو تن از خبرنگاران امریکایی را پیرامون چگونگی این تجاوز آشکار و فاجعه مخوف توسط یک سامانه 1.2 میلیارد دلاری مورد مطالعه قرار میدهیم تا بیشتر صحت و سقم ادعاهای شیطان بزرگ برای ملت شهیدپرور ایران روشن شود. آنچه در ذیل مطالعه میکنید گزارش «دیوید اس. جکسون» و «جای پیتر زل» دو خبرنگار امریکایی در ارتباط با حمله ناجوانمردانه ناو وینسنز امریکا به هواپیمای مسافری ایران در آسمان خلیجفارس است. در ابتدای امر حادثه بهصورت یک موفقیت بزرگ برای یک تکنولوژی پیشرفته تجلی مینمود. رادار بسیار پیچیدهای که بر عرشه ناو جنگی (یو. اس. اس. وینسنز) تعبیه شده بود، هواپیمای مسافربری ایرانی را که از فرودگاه بندرعباس برخاسته بود ردیابی کرد. این کار به محض بلند شدن هواپیمای مزبور از باند انجام شد. در طول چند ثانیه رادار اطلاعات لازم را پیرامون ارتفاع، سرعت و مقصد هواپیمای مورد بحث به دست آورده، برای تصمیمگیری نهایی در اختیار کاپیتان «ویلیام راجر» فرمانده ناو وینسنز قرارداد. اطلاعات به دست آمده حاکی از نزدیک شدن یک هواپیمای شکاری رهگیر F-14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در حال حمله به ناو وینسنز است! بازتاب
یک سیگنال شناسایی (دوست یا دشمن)IFF، از هواپیمای نزدیک شونده این مطلب را تأیید میکرد!دو فروند موشک «استاندارد دریایی» به طور اتوماتیک به طرف هواپیما پرتاب گردید و آن را منفجر و به قطعات ریز تبدیل کرد. از لحظه رهگیری تا انهدام هواپیما توسط موشکهای پرتاب شده از ناو وینسنز هفت دقیقه بیشتر طول نکشید. سیستم «ییجیز» (پیچیدهترین ترکیب رادار گیرنده که سامانه گیرندهها، فرستندهها، کامپیوترها و موشکهای آن بهصورت کاملاً خودکار عمل میکنند)، دقیقاً همانگونه که باید در میدان جنگ عمل میکردند وظیفه خود را انجام داده بودند. اما هواپیمایی که توسط گیرندههای ناو وینسنز یک هواپیمای F-14 با بیست متر طول، شناسایی شده بود به یک هواپیمای ایرباس مسافربر با طول 55 متر که حامل 290 نفر مسافر غیرنظامی بود مبدل گردید. دیدگان جهانیان در کمال بهت و حیرت نظارهگر اجساد پارهپاره قربانیان این فاجعه دهشتناک بود که از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش گردید. در خارج از ایران همه مردم جهان در اثر تبلیغات وسیع امپریالیستی غرب شک نداشتند که فاجعه فقط یک اشتباه محض بوده که توسط یک سیستم الکترونیکی به وجود آمده بود. اما مسألهای که
سؤال برانگیز بود، آنکه، چگونه ممکن است سامانه پیچیده و گرانقیمتی مانند ناو وینسنز و تکنیسینهایی که آموزشهای بسیار بالایی را گذراندهاند مرتکب چنین اشتباه فاحشی گردند؟ ترکیبی پیچیده و غامض از فناوری بهنام «یی جیز» این سامانه برای حفاظت و دفاع همهجانبه از یک ناوگان کامل در میدان جنگ، در مقابل هر گونه حملات زمینی، دریایی و هوایی طراحی شده است. ناو «وینسنز» یکی از یازده ناوه جنگی مجهز به سامانه «یی جیز» نیروی دریایی امریکاست. این ناوگان اولین نوع این مجموعه است که به خلیج فارس اعزام گردیده است. رادار پیچیده و بسیار پیشرفته این ناو قادر است منطقه وسیعی از آسمان را تحت پوشش راداری خود قرار دهد. این سامانه راداری میتواند متناوباً بیش از یکصد هواپیما، کشتی، زیر دریایی، موشک و اژدر را ردیابی کند. این سیستم کلیه اطلاعات خود را روی چهار صفحه بزرگ موسوم به «مرکز اطلاعات جنگ» - Combat Information Center - منعکس میکند. هر یک از اهداف با علامت دورانی مخصوص روی صفحه (مرکز اطلاعات جنگ) منعکس میشود. یک سامانه رایانهای عمل پرتاب موشکها یا سایر سلاحهای پدافندی را علیه اهداف تا فواصل بسیار دور انجام میدهد. رادار
«یی جیز» میتواند یک توپ بسکتبال را از فاصله150 مایلی و یک هواپیما را در ارتفاع بسیار بالا از یکهزار مایلی ردیابی کند.(هر مایل معادل 1.6کیلومتر است!) چگونگی ردیابی و شناسایی هواپیماها توسط سامانه «یی جیز»! روش اصلی شناسایی «یی جیز» عبارت است از، ارسال امواج الکترونیکی بهصورت خودکار به شیئی مانند هواپیما که دارای سامانه گیرنده و فرستنده است. این امواج به شیء مورد ردیابی برخورد میکند. گیرنده هواپیمای مورد ردیابی، یک سیگنال رمزگذاری شده را باز میتاباند. این سیگنال توسط تجهیزاتی بهنام «شناسایی دوست یا دشمن» Identification Friend & foe مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به رمز مربوطه هواپیمای مورد ردیابی را شناسایی میکند. بنا بر اظهارات مسئولان پنتاگون سیگنالهای بازتابی از هواپیمای ایرباس پرواز شماره 655، توسط سامانه شناسایی ناو وینسنز، شبیه سیگنالهای بازتابی از هواپیمای F-14 گزارش شده بود. این ادعا یکی از دروغهای شاخدار تاریخ تعاملات شناسایی راداریست. بنابر یک تئوری مطروحه - که مورد قبول و حمایت سناتور «جان کلن» نماینده ایالت اوهایو که در چندین کمیسیون پیرامون فاجعه سرنگونی ایرباس شرکت داشته، علت
عدم تشخیص درست سامانه «یی جیز» را احتمالاً تداخل سیگنالهای بازتابی از ایرباس با سیگنالهای یک هواپیمای F-14 در حال پرواز در نزدیکی ایرباس ارزیابی کرده است. این تئوری بینهایت مسخره به نظر میرسد، زیرا سامانه شناسایی «دوست یا دشمن» ناو وینسنز امواج الکترونیکی را حدوداً با عرض 3 درجه منتشر میکند. این امواج با کلیه (گیرنده - فرستنده)هایی که در مسیرشان قرار بگیرد برخورد میکند. سامانه «یی جیز» با اندازهگیری زمان بازگشت انعکاسی از هواپیماهای مختلف فاصله آنها را نسبت به یکدیگر تعیین میکند. بنابه اظهارنظر «دانیال هاوارد» سخنگوی پنتاگون، رادار «یی جیز» قادر است 200 فروند هواپیما را به طور جداگانه شناسایی کرده و علیه هر یک موشک پرتاب نموده آنها را یکی پس از دیگری منهدم کند؛ مگر آنکه فاصله آنها نسبت به هم کمتر از 3 پا (90 سانت) باشد؛ که این کار درعملیات پروازی امری غیر ممکن است. علاوه بر سامانه (مرکز اطلاعات جنگ)، ناو وینسنز مجهز به دستگاهی بهنام (سیلک32) است.این دستگاه برای شناسایی انواع مختلف امواج راداری طراحی شده است. به عقیده متخصصین امور راداری این دستگاه بدون هیچگونه شک و تردید میتوانسته امواج راداری
بازتابی از ایرباس را تشخیص دهد. حتی اگر تنها یکی از رادارهای هواشناسی یا رادار اصلی ایرباس روشن بوده باشد، سامانه سیلک 32 قادر بود ایرباس را کاملاً مورد شناسایی و تشخیص قرار دهد. (لازم به ذکر است که هر دو رادار ایرباس در آن وضعیت پروازی که تازه فرودگاه را ترک کرده بود، باید روشن میبود). موضوع دیگری که با مطرح کردن آن مسئولان پنتاگون کوشیدهاند سرپوشی بر جنایت خود بگذارند، عبارتست از اینکه خلبان شهید «محسن رضائیان» - خلبان ایرباس ساقط شده - به پیامهای ارسال شده از سوی ناو وینسنز جواب نداده است! در این رابطه باید از آنان سؤال کرد، با توجه به محدودیتهایی که ناوگان متجاوز شما برای کلیه پروازهایی که بر فراز تنگه هرمز و منطقه بندرعباس انجام میشد، به وجود آورده بود و همه پروازهایی که از این منطقه عبور میکردند بایستی در داخل یک کریدور به عرض 11 کیلومتر که امریکاییها تعیین کرده بودند انجام میشد. ضمن آنکه این کار یک تعرض آشکار به سرزمینهای آبی محروسه کشور جمهوری اسلامی ایران بود. با توجه به شلوغی این کریدور پروازی و پروازهای فراوانی که روزانه از این مسیر انجام میشد (بهطور متوسط روزانه 150 پرواز از این
کریدور عبور میکرد)، آیا عقلاً ممکن بود خلبانی با تجربه مانند شهید محسن رضائیان با جواب ندادن به پیامهای ارسال شده از سوی ناو وینسنز؛ هواپیما، جان خود و سرنشینان آن را به خطر بیندازد؟! در این باره شهید تیمسار سرتیپ ستاری فرماندهی وقت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران چنین اظهار نظر میکند؛ «خلبان ایرباس پس از روشن کردن موتورهایش تا زمانی که مورد حمله موشکهای ناو وینسنز قرار میگیرد، درباره مقصد و تصمیماتش با برج مراقبت درتماس بوده است. این مذاکرات کلاً به زبان انگلیسی که زبان مادری کارکنان ناو وینسنز و قابل فهم آنها بوده، است. از طرفی فرمانده ناو وینسنز مدت 21 دقیقه برای تصمیمگیری زمان داشته است تا هدف خود را کاملاً شناسایی کند.این زمان برای انجام این کار زمانی طولانی و کافیست.» بر این اساس؛ کلیه شواهد حاکی از آن است که امریکاییها درانهدام هواپیمای ایرباس ایرانی قصد و عمد داشتهاند. بررسی پیرامون ارتفاع ایرباس یکی دیگر از خلافگوییهای امریکاییها این است که منابع پنتاگون اظهار داشتهاند ناو وینسنز ارتفاع ایرباس را در هنگام شناسایی 9000 پا گزارش نموده و هواپیما در حال کاهش ارتفاع بوده است! همچنین «دامن
هاوارد» سخنگوی پنتاگون گفته است که برج مراقبت دوبی ارتفاع ایرباس را 7800 پا از سطح دریا گزارش کرده است. بنا بر ضربالمثل فارسی «آدم دروغگو کم حافظه میشود». اکنون به گزارشی از ناو «یو. اس. اس. سایدرز» که در این عملیات ناو وینسنز را اسکورت مینموده، توجه کنید. ناو مذکور ارتفاع ایرباس را 12600 پا گزارش کرده است. از طرفی بنا به اظهارات تیمسار ستاری، خلبان شهید محسن رضائیان، زمانی که از پوشش برج پایگاه بندرعباس خارج میشده، ارتفاع خود را 12 هزار پا گزارش نموده و اعلام کرده در حال افزایش ارتفاع به 14 هزار پایی است. پنتاگون برای سرپوش گذاشتن بر جنایت خود، چنین اعلام داشته است که؛ ممکن است هواپیمای ایرباس مجهز به دستگاه گیرنده - فرستندهای با فرکانس هواپیماهای نظامی بوده باشد! قبل از هر چیز تیمسار ستاری اعلام میدارد که ایرباس به چنین دستگاهی مجهز نبوده. مؤید اظهارات وی گزارش ناو «یو. اس. اس. سایدرز» میباشد که اعلام کرده «با فرکانسهای نظامی نیز نتوانسته با هواپیمای ایرباس تماس برقرار کند». از طرفی ناو وینسنز که مجهز به پیشرفتهترین سیستم راداری است و برد راداری آن آنچنان زیاد است که میتواند حتی امواج شناسایی
(دوست یا دشمن) را که توسط یک جنگنده F-14 پارک شده در پایگاه بندرعباس منتشر میشد را دریافت کند. طبق گزارش پنتاگون چند ماه قبل از وقوع فاجعه ایرباس، یکی از ناوهای ناوگان «ییجیز» که مجهز به سیستم راداری شبیه ناو وینسنز است، توانسته بود سیگنالهای مربوط به یک موشک سیک (کرم ابریشم) را از فاصله 400 مایلی ردیابی کند.لازم به تذکر است در منطقه خلیج فارس یک پدیده طبیعی دریایی بهنام «داکتینگ» Ducting یا کریدور ارتباطی وجود دارد که کار رادارها را آسانتر میکند. عملکرد این پدیده به این شکل است که یک لایه از هوا با درجه حرارت معین بین دولایه بالایی و پایینی هوا - با درجه حرارت متفاوت، یک تونل هوایی را به وجود میآورد. این تونل بهصورت لولهای امواج راداری را تا مسافتهای بسیار دور هدایت میکند. حال قضاوت به عهده خوانندگان عزیز است که آیا ممکن است سامانه راداری بسیار پیشرفته مانند سامانه راداری «ییجیز» که ناو وینسنز مجهز به این سامانه است، یک ایرباس مسافربر را با یک جنگنده F-14 جابهجا شناسایی کند؟ واما اصل حضور ناوگان دریایی امریکای متجاوز در خلیج فارس این موضوع مطلبی است که باید از زبان آقای هنری کیسینجر وزیر
امورخارجه سابق امریکا شنید. او درباره عناد دیرینه شیطان بزرگ با جمهوری اسلامی ایران چنین اظهار نظر میکند و میگوید: «پس از آنکه علائم پیروزی ایران در جنگ تحمیلی ظاهر شد، جانبداری علنی امریکا از رژیم بعثی عراق یک ضرورت بود. زیرا زمانی که امریکا در سال 1987 برای اولین بار تصمیم به اسکورت نفتکشهای کویتی گرفت، من عمیقاً سکوت کردم. زیرا میدانستم که شعار آزادی کشتیرانی در خلیج فارس مقصود حقیقی امریکا نیست. ایران هیچگونه تمایلی به ناامن کردن کشتیرانی در خلیج فارس نداشت. زیرا او از این آبراه برای صدور نفت خود استفاده میکند. اما از سوی دیگر عراق علاقه شدیدی به ناامن کردن کشتیرانی در خلیج فارس داشت. زیرا میخواست این حربه را از دست ایران بگیرد تا ایران قادر به صدور نفت خود نباشد. در حقیقت آمار و ارقام حاکی از آن است که در طول جنگ تحمیلی، اکثر حملات به کشتیهای نفتکش از سوی عراق بوده است. از طرفی نفتکشهای کویتی که امریکا آن را برای دخالت خود در خلیج فارس دستاویز قرار داده بود، کلاً 0.02درصد نفتکشهایی را تشکیل میداد که از این آبراه عبور میکردند. تحقیق، تفحص و ترجمه از منابع: مجلههای اویشن ویک، دیفنس نیم
نگاه هواپیمای ایرباس A300 متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران که از فرودگاه مهرآباد حرکت کرده بود صبح روز 12 تیر ماه 1367 دربندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه پیشبینی شده، قرار بود با شماره پرواز 655 با بیش از 290 سرنشین (۱۵۶ مرد، ۵۳ زن، ۵۷کودک ۲ تا ۱۲ ساله و ۸ کودک زیر دو سال و ۴۲ نفر با ملیتهای یوگسلاو، پاکستانی، هندی، عرب و ۱۶ خدمه پروازی) در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دوبی پرواز کند. چند لحظه پیش از ورود هواپیمای ایرباس A300 بهمنطقه کنترل هوایی امارات، در محلی بهنام «مولبیت»، خلبان به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به ۱۴هزار پایی صعود کند.در این لحظه ناو وینسنز که خود را به بهترین و نزدیکترین موقعیت رسانده بود، به دستور ناخدا «ویل راجرز»، فرمانده ناو، 2 موشک استاندارد به سوی پرواز 655 شلیک کرد. ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو شده و در آب های خلیج فارس سقوط کرد. با اطلاع نداشتن از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دوبی، پیگیر سرنوشت پرواز 655 شده ولی آنها اظهار بیاطلاعی کردند. بلافاصله پس از این واقعه، مقامات امریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای
اف-۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قراردادهاند. پساز مشخص شدن نوع هواپیما، امریکاییها ادعا کردند در این مورد مرتکب اشتباه شدهاند، اما شواهد بعدی این نظر آنان را مردود جلوه داد. کاپیتان کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود میفرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را بهعنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی میکردند باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ میتوانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنز یا سایدز یا هر شناور دیگری کند.