چرا در جهیزیه دختران رشتی پارو بود؟

بهشتی به مسولان توسعه توصیه کرد «جزوه دخل و خرج ممالک محروسه پارس» ۱۳۴ سال قبل ایران را که تفریق بودجه آن سال را نشان می‌دهد مطالعه کنند، گفت: اگر همچنان بر مدار تولید ارزش، زندگی می‌کردیم تحریم شدنی نبودیم. همچنین او به تشریح راز یک شعر حافظ پرداخت.

کد خبر : 835949
خبرگزاری تسنیم: سید محمد بهشتی - رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، کهن‌ترین سند درباره ایران را نامه تنسر (موبد موبدان دوران اردشیر بابکان سلسله ساسانی) خطاب به شاه مازندران دانست که در آن درباره ایران و ایرانی‌ها توضیح داده می‌شود. وی نامه تنسر را مصداق این مصرع دانست که همه عالم تن است و ایران دل و گفت: در این نامه درباره میانه جهان بودن ایران و سرزمین اعتدال بودن آن توضیح داده می‌شود. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به مقایسه ایران با اروپا، هندوستان و حبشه در این نامه گفت: در نامه تنسر ایران بهترین سرزمین‌های جهان شمرده می‌شود. بهشتی سپس به وجود اشتراکات نوشته‌های حمدالله مستوفی با نامه تنسر اشاره کرد و افزود: از این نامه تا زمان مشروطه همواره بزرگان این سرزمین، ایران را بهترین سرزمین جهان معرفی کرده و تاکید می‌کردند در ایران همه چیز اعم از کوه‌ها و کویر و دریا و ... سرجای خودش است، اما بعد از جنگ‌های ایران و روس ایرانی‌ها تصور کردند که در این سرزمین هیچ چیز سرجای خودش قرار ندارد. به گفته وی بتدریج ایران را بدترین سرزمین جهان دانستیم و افسوس خوردیم که چرا ایران قطعه‌ای از اروپا یا جایی در غرب چین یا حتی جنوب خلیج فارس نیست. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری دلیل حسرت ایرانی‌ها را گمان آن‌ها مبنی بر اینکه مشکل ایران و این سرزمین است دانست و افزود: بعد از جنگ‌های ایران و روس دیگر رویاهایمان با سرزمین مان انطباق ندارد و گویی سرزمین و فرهنگ ما دیگر رکاب نمی‌دهند و مدام برای شبیه جایی دیگر شدن تلاش‌های نافرجام می‌کنیم. وی با اشاره به وجود کتاب‌های بسیاری درباره علل توسعه پیدا نکردن ایران افزود: ما گمان می‌کنیم به دلیل ایران بودن ایران و ایرانی بودن ایرانی‌ها، این سرزمین توسعه پیدا نکرده است و در جهت تصحیح غلط‌ها تلاش‌های فراوانی شده است تا جایی که هرگاه پول بیشتری داشتیم بیشتر تلاش کردیم. بهشتی با نگاهی به سال ۱۳۳۵ به بعد که ایران به واسطه درآمد‌های نفتی، پول بیشتری به دست آورد، گفت: از این دوران تاکنون مدام تلاش کرده ایم غلط‌های این سرزمین را گرفته و اصلاح کنیم. وی با اشاره به امتناع از زمینه، آن را به اختلال اتیسم تشبیه کرد و گفت: در این اختلال فرد نمی‌تواند با محیط ارتباط برقرار کند و ایرانی‌ها هم در دوره معاصر گویی به بیماری اتیسم مبتلا شدند. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در «سی و پنجمین نشست تخصصی توسعه در سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان؛ امتناع از زمینه» تحصیلات را در ایران به نوعی مترادف با ابتلا به اتیسم دانست و نظام آموزشی را عامل این ابتلا عنوان کرد. بهشتی در توضیح این مسئله، به برف سنگین سال ۱۳۸۳ در شهر رشت اشاره کرد و گفت: در اثر این برف در رشت ۲۷ هزار سقف خانه‌ها خسارت دید هرچند خوشبختانه این خسارت‌ها، منجر به کشته شدن کسی نشد، اما این میزان خسارت بسیار تکان دهنده و حتی بیشتر از زلزله رودبار بود. وی با اشاره به آیین نامه ۲۸۰۰ (آیین نامه طراحی ساختمان ها) گفت: در این آیین نامه تا ۷۵ سانتیمتر برف پیش بینی شده بود، اما در رشت ۱۶۰ سانتیمتر برف آمده بود بنابراین این برف آیین نامه ۲۸۰۰ را رعایت نکرده و باعث تخریب شده بود. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: در دنیا آیین نامه‌ها به مثابه زمینه بوده و تنظیم می‌شوند تا بلایای طبیعی خسارتی به همراه نداشته باشند این در حالی است که در ایران معتقدیم بلایای طبیعی از جمله برف باید آیین نامه‌ها را رعایت کنند. برفی در ۴۵ سال قبل که خاطره ایرانی‌ها شد بهشتی در ادامه به برف سنگین سال ۱۳۵۱ اشاره کرد و گفت: خاطرات مربوط به این برف از تخریب خبر نمی‌دهند بلکه بیشتر خاطره‌های شیرینی از انبوه برف و حفر تونل در کوچه‌ها برای تردد است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری همچنین به برف مشابهی در سال ۱۳۲۷ اشاره کرد و گفت: به رغم این که در آن زمان آیین نامه ۲۸۰۰ وجود نداشت مصرف فولاد و بتن به اندازه امروز نبود و تا این حد مهندس‌های تحصیلکرده نداشتیم، اما در آن زمان برف باعث تخریب ساختمان‌ها نشد. وی با اشاره به برف بالای کارخانه‌های فولاد و وجود کارخانه‌های فولاد بسیاری در استان‌هایی مانند یزد گفت: اگرچه در این استان‌ها آب کافی وجود ندارد، اما ما به پشتوانه پول، آب را با لوله کشی از کوهرنگ به یزد منتقل می‌کنیم. به گته بهشتی، آب کوهرنگ بیشتر از چند سال دیگر جریان نخواهد داشت و بی آبی باعث تعطیلی کارخانه‌های فولاد این استان خواهد شد. بهشتی در ادامه با مطرح کردن این پرسش که چرا کارخانه‌های فولاد در استانی مانند یزد راه اندازی شده اند؟ گفت: بیماری اتیسم باعث تربیت مهندس‌هایی شده است که گمان می‌کنند جادوگر هستند و می‌توانند هر چیزی را به مدد پول و تکنولوژِی تغییر داد. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: اگر قیمت واقعی و جهانی آب و برقی که برای کاشت و به بار نشستن هندوانه صرف می‌شود را محاسبه کنیم گاهی شاهد هندوانه‌هایی با قیمت طلا هستیم که کسی جرات مصرف آن را نخواهد داشت. بهشتی بیشترین صادرات کشاورزی ایران را آب دانست و با اشاره به کمبود آب در این سرزمین، علت این مسئله را ابتلا به بیماری اتیسم اعلام کرد. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه زمان سخن گفتن از توسعه در فهممان نسبت به توسعه ایران را فاقد ارزش می‌دانیم تصریح کرد: با این رویکرد ارزش‌هایی که در این سرزمین می‌شناسیم شامل نفت، گاز، مس و تمامی مواد خام هستند. وی گفت: این در حالی است که زمانی خام فروشی را قبیح می‌شماردیم و حتما باید روی مواد اولیه کاری انجام می‌دادیم که این کار قیمت و ارزش داشت و هر جایی از این سرزمین که از این قبیل کار‌ها بیشتر انجام می‌شد ارزش بیشتری داشت. کتابی برای ۱۳۴ سال قبل که باید مسولان توسعه کشور مطالعه کنند بهشتی در ادامه به دست اندرکاران امر توسعه توصیه کرد: کتاب «جزوه دخل و خرج ممالک محروسه پارس در سال ۱۳۰۴ قمری» که تفریق بودجه آن سال را نشان می‌دهند مطالعه کنند. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: با مطالعه این کتاب تصوری که از دوره قاجار داریم مبنی بر اینکه در آن زمان حساب و کتابی وجود نداشته و حکام به زور باج و خراج می‌گرفتند و در نهایت پادشاه بخش اعظم آن را صرف عیاشی می‌کرد تغییر می‌کند. وی خاطرنشان ساخت: این کتاب با ذهنیتی که افراد از حساب دخل و خرج زمان قاجار دارند کاملا مغایرت دارد و نشان می‌دهد که در آن زمان کشور دارای حساب و کتاب روشن بوده است و همه افراد جامعه از پینه دوز و چوپان گرفته تا سرمایه داران مالیات دادن را مانند نفس کشیدن امری بدیهی تلقی می‌کرده اند. به گفته بهشتی این جزوه نشان می‌دهد؛ هیچ پولی از مردم گرفته نمی‌شده مگر اینکه بدانند محل خرج آن کجاست و هیچ پروژه‌ای نبوده که محل دخلش معلوم نباشد و سهم هر ایالت در اداره کشور معلوم بوده است. وی در ادامه با اشاره به میزان تأمین درآمد مالیاتی کشور به مقایسه دو استان گیلان و شهر کاشان پرداخت و تصریح کرد: ایالت گیلان و شهر کاشان در زمان قاجار به ترتیب چهار و پنج درصد درآمد مالیاتی کشور را تأمین می‌کردند که این آمار به راحتی نشان می‌دهد کاشان با وجود شهر بودن در آمد بیشتری از گیلان داشته که مالیات بیشتری پرداخت می‌کرده است. رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگریگفت: کاشان در مقایسه با گیلان که در آن زمان خیلی سر سبز بوده و ابریشم تولید می‌کرده در آمد بیشتری داشته، زیرا که تولید ارزش بیشتری می‌کرده و صنعت در آن شهر رونق داشته است. بهشتی این حقیقت را با تصورات امروزه ما متفاوت دانست، زیرا که مربوط به زمانی و روزگاری است که ما هنوز دچار بیماری اوتیسم نشده بودیم و با محیط مان ارتباط داشته ایم، آن را می‌شناختیم و به جا می‌آوردیم. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه تا سال ۱۳۳۵ درآمد نفتی آنقدر جدی وارد سیستم اقتصادی ایران نشده بود، تصریح کرد: تا قبل از این زمان کشور از محل تولید ارزش اداره می‌شد. وی در ادامه به اشاره به وجود تعداد زیادی خانه قاجاری در شهر کاشان که نشان دهنده ثروتمند بودن اهالی این شهر بوده است، گفت: کاشانی‌ها با فرآوری ابریشمی که از گیلان می‌گرفتند و تولید زربفت، تولید ارزش می‌کردند. بهشتی افزود: تمام ایرانی‌ها نه تنها درگذشته مالیات پرداخت می‌کردند بلکه هنرشان تولید ارزش بوده و این تنها مختص کاشان نیست بلکه گوشه گوشه ایران تولید ارزش می‌شده است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: اگر زمانی بگویند نفت تمام شده باید زنگ‌های خطر به صدا در آِیند، زیرا که موجودیت ما از محل فروش مواد خام به ویژه نفت است و در خودمان هیچ ظرفیتی از تولید ارزش نمی‌بینیم. وی تصریح کرد: این در حالی است که اگر همچنان بر مدار تولید ارزش زندگی می‌کردیم تحریم شدنی نبودیم. بهشتی با اشاره به حمله مغول‌ها در سال ۶۲۱ قمری به شهر کاشان و خسارات زیادی که وارد کردند، گفت: با این وجود درست دوسال بعد در سال ۶۲۳ کاشانی‌ها محرابی از کاشی زرین فام ساختند که امروز در موزه برلین به عنوان یک شاهکار نگهداری می‌شود این به آن معنی است که هنر اهالی کاشان تولید ارزش بوده که مغول‌ها نتوانستند آن را نابود کنند. وی در مثالی دیگر افزود: در حمله مغول‌ها به نیشابور که با خسارات زیادی همراه بود هنر سفالگران نیشابوری دیگر خریداری نداشت از این رو نهایتا از اسپانیا سر در آوردند که از همان به بعد با حضور سفالگران نیشابوری معماری اسپانیا رنگی می‌شود. بهشتی هنر ایرانیان را تا پیش از ابتلا به اوتیسم تولید ارزش دانست و افزود: از زمانیکه به این بیماری مبتلا شدیم دیگر باور نمی‌کنیم که کار ایرانیان تولید ارزش و کیمیاگری به معنای تبدیل چیز‌های بی ارزش به ارزشمند بوده است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تصریح کرد: این همان چیزی است که امروزه به آن صنایع خلاقانه دانش محور می‌گوییم. وی گفت: امروزه بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های خودمان دنباله رو جهان شده ایم گاهی به سراغ نانو تکنولوژی می‌رویم و گاهی سراغ دیگر مسائل و اگر کسی بپرسد چرا این مسیر را طی می‌کنید پاسخی نداریم و تا زمانیکه همه به دنبال آنند پیگیرش هستیم. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تأکید کرد: تا زمانیکه بیماری اتیسم داریم نمی‌توانیم رویای توسعه داشته باشیم و حتی بویی از توسعه را استشمام نخواهیم کرد. به گفته وی برخلاف عقیده برخی فعالان و اهالی صنعت که ۸۰ سال کوشیدند ایران را صنعتی کنند و نه تنها هنوز موفق نشدند بلکه تنها به این نتیجه رسیدند که ایران اساسا کشوری صنعتی نبوده در حالیکه بر اساس مستندات ایران از ابتدا کشوری صنعتی و اساس زندگی ایرانیان بر پایه صنعت و تجارت بوده است. وی گفت: برخلاف نظر این عده که معتقدند ایرانیان کشاورز و دامپرور بوده اند، ایران نه آب چندانی داشته و نه مراتع فراوانی که در این دو حوزه فعالیت کند بلکه از دوره هخامنشی تا قاجار دوره‌های درخشان تمدنی در ایران داشته ایم که از محل صنعت و تجارت شکل گرفته است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری خاطرنشان ساخت که باور تحصیلکردگان اتیسمی این است که اساسا کشور ایران اهل صنعت و تجارت نبوده است و این در حالی است که این افراد وجود بازار‌ها و کارگاه‌های تولیدات صنعتی را در شهر‌های کشور نادیده می‌گیرند و می‌خواهند حالا ایران را صنعتی کنند. بهشتی با اشاره به اینکه این بازار‌ها در هیچ جای اروپا وجود نداشته است و طبق گزارش‌های به جای مانده ایران کشوری صنعتی بوده است، افزود: به عنوان نمونه اینکه در زمان فتحلیشاه که چین و هند مستعمره انگلیس بوده اند میزان منسوجات انبار‌های کاشان بیش از لندن است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به مفهوم امتناع از زمینه تصریح کرد: بر اساس شاخص‌های نظام برنامه ریزی ما با زمینه کار نداریم و نهایتا با زمین کار داریم. وی با طرح این پرسش که فرق این دو چیست؟ گفت: همان فرقی که بین روز و روزگار، زمین و سرزمین و ... وجود دارد همان فرقی که بین زمین و زمینه است. بهشتی در ادامه با طرح بخشی از وصیت نامه شاه شجاع خطاب به فرزندش گفت: شاه شجاع در جایی از این وصیت نامه در مورد بم توضیح می‌دهد و می‌گوید:، اما بم، دروازه ایران است به هندوستان، بارانداز است، سه شهر در آنجا است بم، بردسیر و سیرجان، اگر دیدی بم آباد است و بردسیر و سیرجان خراب، نگران نباش آن‌ها هم آباد می‌شوند، اما اگر دیدی بم خراب است و آن دو آباد نگران باش که آن‌ها هم نابود می‌شوند. وی با بیان اینکه در نظام برنامه ریزی آدمیزاد به معنی جمعیت است، تصریح کرد: شاه شجاع در این وصیتنامه هیچ سخنی از جمعیت به میان نمی‌آورد، زیرا در بم بودن بم، میزان جمعیت یا خیلی چیز‌هایی که الان در مقیاس‌های ما وجود دارد مهم نیست. حافظ در مدح شیراز می‌گوید: خوشا شیراز و وضع بی مثالش ... و حرفی از خیابان‌ها و ... آن نمی‌زند و تنها به زمینه اشاره دارد نه زمین همان چیزی که مردم را به بازدید از شهر شیراز تشویق می‌کند. بهشتی با بیان اینکه در نظام برنامه ریزی ما یک چنین چیزی وجود ندارد، زیرا این‌ها زمین نیستند و زمینه هستند، افزود: حداکثر چیزی که ما می‌دانیم مربوط به زمین و روز است برای همین هم امتناع از تاریخ و فرهنگ داریم و فکر می‌کنیم که افرادی که سخن از این‌ها می‌زنند از هپوروتیات سخن می‌گویند. وی افزود: جالب است هیچ وقت این پرسش برایمان پیش نمی‌آید چرا کشور‌های توسعه یافته که قبله ما هستند چرا اینقدر به تاریخ، علوم انسانی و در واقع زمینه اهمیت می‌دهند و ما که تا این اندازه تمنای توسعه داریم اینقدر از تاریخ پرهیز داریم و حوصله مان از آن سر می‌رود. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اظهار داشت: توسعه روی زمینه بنا می‌شود و با زمانه سرو کار دارد و به معنی رشد است که معنای عمیقی دارد. وی در ادامه به سفرنامه‌هایی که از زمان صفویه تا قاجار از سوی اروپاییان نوشته شده اشاره کرد و گفت: در تمامی این سفرنامه‌ها نکته مشترکی وجود دارد و آن هم تعجب اروپاییان از انتخاب این سرزمین توسط ایرانیان برای زندگی است، زیرا که به اعتقاد آن‌ها این سرزمین از نظر منابع زیستی خصوصا آب خیلی سرزمین فقیری است. کشیش‌ها به عنوان امری مقدس درختان را قطع می‌کردند بهشتی گفت: همین افراد با ورود به شهر اصفهان نیز از سبز بودن آن شگفت زده شده اند، زیرا که در آن زمان در شهر‌های اروپا تا دوره صفویه یک درخت وجود ندارد و فضا‌های سبز امروز از قرن ۱۸ به بعد شکل گرفته و نمونه اش بافت قدیم شهر فلورانس است که هیچ درختی ندارد، زیرا که اروپاییان تا دوره رنسانس درخت را دشمن زیستگاه‌های بشری می‌دانسته اند و حتی کشیش‌ها به عنوان امری مقدس درختان را قطع می‌کردند تا بتوانند زیستگاه، شهر، مزرعه و ... ایجاد کنند. وی گفت: درکورنولوژی حیات بشری که در آن گیاهان و جانوران اهلی شده اند، انسان با سفال و فلز آشنا شده و ... ایران یا اول یا یکی از سه تا بوده است و این سابقه زیست کهن در این سرزمین و عقب بودن هزار ساله اروپا از ایران در عصر آهن نشان می‌دهد که ایرانیان در انتخاب این سرزمین اشتباه نکردند، زیرا که اگر اشتباه کرده بودند باید در این سال‌ها خود را اصلاح می‌کردند. بهشتی در ادامه اظهار داشت: مایا کوفسکی شاعر و درامنویس روسی می‌گوید: اسبی شتری دید و گفت: تو عجب اسب بدقواره‌ای هستی شتر به او گفت: تو چه شتر بد قواره‌ای هستی و تنها خدا می‌دانست یکی از آن‌ها شتر و دیگری اسب است. ایران سرزمینی داینامیک است در حالیکه اروپا سرزمینی استیبل است رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه ایران محل تلاقی کمربند بیابانی و کوهستانی است و این تقاطع خاصیتی ویژه‌ای را برای این سرزمین ایجاد کرده است تصریح کرد: ایران به لحاظ زمین شناختی سرزمینی داینامیک است در حالیکه اروپا سرزمینی استیبل است. وی عنوان کرد: تنوع اقلیمی حاصل داینامیک بودن است و باعث شده که در سرزمین ایران آنومالی‌ها خیلی مهم باشند نه میانگین‌ها و همواره باید آماده بود. بهشتی افزود: اینکه درگذشته در جهیزیه هر دختر رشتی یک پارو بوده برای اینکه اگر برفی بارید آماده باشند، در شهر‌های کویری خانه‌ها زیر زمین داشتند برای ذخیره مواد غذایی در مواقع خشکسالی و... نشان می‌دهد که ما در گذشته برای آنومالی‌ها آمادگی داشتیم. وی تصریح کرد: انسان‌ها در سرزمین داینامیک همواره بین دو زلزله، دو سیل، دو خشکسالی، دو آنومالی و ... زندگی می‌کنند درحالیکه در سرزمین استیبل (پایدار) در میانگین‌ها زندگی می‌کنند. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: وقتی دچار اتیسم می‌شوید آنومالی‌ها تبدیل به حوادث غیر مترقبه می‌شوند یعنی قرار نیست اتفاق بیفتند در حالیکه در گذشته این‌ها مترقبه بود و همه آمادگی داشتند با این‌ها مقابله کنند. وی با اشاره به داینامیک بودن سرزمین ایران افزود: ما سرزمین بالقوه‌ای داریم که منابع و موانع زیستی بالقوه اند و هنر زیستن در این سرزمین از قوه به فعل در آوردن است در حالیکه هنر زیستن در اروپا شکار کردن منابع و دفع موانع است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: این دو متفاوت و مصداق شعر مایا کوفسکی اند. بهشتی با طرح این پرسش که آیا الگویی که متعلق به یک سرزمین استیبل با موانع و منابع بالفعل است را می‌توان در یک سرزمین داینامیک با موانع و منابع بالقوه اجرا کرد، گفت: هم اکنون به نقطه‌ای رسیدیم که اکوسیستم شامل طبیعت و فرهنگ به آستانه‌های تحمل رسیده است. وی تصریح کرد: داریم در یک دوراهی قرار می‌گیریم که یا اهل سرزمینمان شویم یا بمیریم، یعنی امتناع از زمینه نمی‌توانیم داشته باشیم و امتناع از زمینه ما را به انتخاب سختی وادار می‌کند که مختص تحصیلکرده‌ها نیست و همه ملت باید این انتخاب را بکنند. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به آمار‌های جهانی خاطرنشان کرد: سرزمین ایران نمی‌تواند دو و نیم برابر مصرف جهانی آب شیرین، سه برابر میانگین جهانی تولید زباله، رتبه اول در مصرف سنگ، رتبه ۱۱ در بلند مرتبه سازی و ... را تحمل کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: