رنسانس اقتصادی در دل آفریقای ایران

این روز‌ها نام قلعه‌گنج در جنوبی‌ترین بخش استان کرمان زیاد شنیده می‌شود شهری که در آن طرح آزمایشی اجرای عملی اقتصاد مقاومتی نتیجه داده است

کد خبر : 834730
فرهیختگان: همه‌چیز از برنامه «ماه عسل» در ماه رمضان امسال آغاز شد. در آن برنامه چند جوان از زندگی طاقت‌فرسای خود در روستایی در جنوبی‌ترین قسمت کرمان گفتند. در آن برنامه اسم منطقه‌ای به نام قلعه‌گنج رسانه‌ای شد؛ منطقه‌ای که روایت زندگی در آن تا همین چندسال پیش به قدری شوک‌آور بود که مجری برنامه ترجیح می‌داد بیشتر سکوت کند و حرف‌های میهمانان خود را بشنود. یکی از آن میهمانان گفت: شهرستان‌شان تنها دو مدرسه پیش‌دانشگاهی در مرکز داشته و برخی دانش‌آموزان برای تحصیل در آن مجبور بودند ۲۰۰ کیلومتر راه بپیمایند. اما هرچه برنامه جلو می‌رفت، انگار اتفاق خاصی در این منطقه رخ داده بود. آن برنامه به پایان رسید و کنجکاوی من برای دانستن اتفاقات این منطقه بیشتر شد. با جست‌وجویی در اینترنت بیشتر با این شهر آشنا شدم، شهری که لقب «آفریقای ایران» دارد، لقبی که گرچه شاید به خاطر آفتاب سوزان آن باشد، اما خیلی‌ها آن لقب را بابت فقر و محرومیتی که در آنجا وجود دارد، می‌دانند. اما حالا بومیان این منطقه دیگر این لقب را دوست ندارند و با اقداماتی که توسط خود مردم انجام شده است، شهر خود را به‌عنوان یک «گنج» تازه پیداشده، می‌دانند. همه‌چیز برمی‌گردد به دستور نزدیک به سه سال قبل رهبر انقلاب به رئیس بنیاد مستضعفان برای آبادانی شهرستان محروم قلعه‌گنج در جنوب استان کرمان. اما این دستور یک ویژگی خاصی داشت و آن هم توسعه این شهرستان با توجه به مولفه‌های اقتصاد مقاومتی بود. همین امر جرقه خوبی شد که از نزدیک به اقداماتی که در این مدت صورت گرفته، نگاهی داشته باشم. این فرصت در تعطیلات آخر هفته فراهم شد و با جمعی از خبرنگاران به این مناطق سفری داشتیم. طبق برنامه پرواز از فرودگاه مهرآباد صورت گرفت، البته قرار بود پرواز از تهران به کرمان صورت گیرد که در آخرین لحظات به پرواز تهران- بندرعباس به دلیل مسافت نزدیک بندرعباس - قلعه‌گنج تغییر کرد. سفر ۳ ساعته برای مسیر ۱۷۰ کیلومتری ساعت ۲۱ و فرودگاه بندرعباس؛ به محض رسیدن به فرودگاه با اتوبوسی به سمت قلعه‌گنج حرکت کردیم، هوای شرجی و گرمای این شهر تنفس را سخت می‌کرد، خیلی زود به جاده منتهی به قلعه‌گنج وارد شدیم. جی‌پی‌اس تلفن همراه، مسیر ۱۷۰ کیلومتری را نشان می‌داد، مسیری که پیش‌بینی می‌شد حدود دو ساعت طول بکشد سه ساعت به طول انجامید. جاده‌های «نو» نکته قابل‌توجه این مسیر ۱۷۰ کیلومتری بود. پس از رسیدن به هتل تازه‌تاسیس قلعه‌گنج که ساختاری «کپر»‌ی شکل داشت، همه چیز برای بازدید از مناطق مورد‌نظر آماده شد. اولین برنامه ۷:۳۰ صبح و در محل مسجد جامع این شهر. جمعیت زیادی به محل نمازجمعه شهر آمده‌اند تا در برنامه‌ای که از سوی امام‌جمعه شهر تدارک دیده شده بود، حاضر شوند. در حاشیه برنامه فرصتی فراهم شد با چند تن از مردم منطقه هم‌صحبت شوم. به سراغ یکی از سربازان رفتم و از اتفاقاتی که گفته می‌شود در این شهر رخ داده به گپ و گفت: پرداختم. او می‌گوید تا همین چند سال قبل جاده منتهی به قلعه‌گنج معروف به جاده ابریشم بود، جاده‌ای که مسیری برای قاچاق کالا یا سوخت یا مواد مخدر از سوی سودجویان بود. امنیت منطقه درحدی بود که از ساعت ابتدایی عصر نمی‌توانستیم در شهر و جاده قدم بگذاریم، اما حضور دستگاه‌های اجرایی ازجمله بنیاد مستضعفان باعث شد روح این شهر تغییر کند. او ادامه می‌دهد: «طی این سه سال اقدامات خوبی صورت گرفته است، کارخانه ساخته شده، زمین‌های کشاورزی احیا شده و مراکز درمانی و بهداشتی تجهیز شده‌اند، البته این به معنای حل مشکلات صددرصدی نیست و هنوز مشکلاتی ازجمله بیکاری وجود دارد.» به مردم انگیزه کار دادیم توقف ما در این مکان کوتاه بود و طبق برنامه به چند روستای اطراف قلعه‌گنج حرکت کردیم. در فرصت پیش‌آمده به سراغ مجری طرح ملی آبادانی این شهرستان رفتیم. مسعود حیدروند تحصیلات آکادمی دارد و هر سوالی که برای‌تان پیش بیاید را برایش جواب قانع‌کننده دارد. به او می‌گویم شما در این منطقه چه ایده‌ای پیاده کرده‌اید و وضعیت فعلی اینجا به چه صورت است که در جواب می‌گوید: «ما در قلعه‌گنج جامعه تحت پوشش نداریم، بلکه به دنبال پیاده‌سازی طرح مشارکت مردمی هستیم. هدف ما این است که مشارکت اجتماعی شکل بگیرد. با همین رویکرد، تسهیلات بیشتر در راستای اشتغال به اهالی ارائه می‌شود. دامداران متقاضی احداث دامداری ابتدا باید یک ماه آموزش ببینند. بعد از یک ماه ١٠٠ میلیون تومان تسهیلات در اختیارشان قرار می‌گیرد. تسهیلات تنفس یک‌ساله و بهره ١٨ درصدی دارند که ١٠ درصد را بنیاد علوی و دولت پرداخت می‌کنند و هشت‌درصد آن را دریافت‌کننده.» او ادامه می‌دهد: «اینجا محروم‌ترین نقطه ایران بوده است، در این منطقه یک سال کار مطالعاتی انجام دادیم، محصول کشاورزی این منطقه اکثرا گوجه‌فرنگی و هندوانه بوده که به دلیل خشکسالی قطعا محصول ضرردهی است. ما با مدل مطالعاتی‌ای که داشته‌ایم و با محصولات دیگری که در اختیار دامدار قرار دادیم توانستیم یک محصول سودده به مردم ارائه دهیم. بذر کنجد و هویج سیاه یکی از این ایده‌هاست.» حین سوال و جواب به روستای شهید بهشتی رسیدیم. کپر را دوست دارم گرمای هوا به حد طاقت‌فرسایی رسیده بود، البته هنوز به ظهر نرسیده بودیم؛ مردم این روستا در محلی جمع شده بودند و فرصت خوبی پیش آمده بود تا با آن‌ها نیز به گفتگو بپردازیم. یکی از اهالی می‌گوید: «برای ما فضای دامداری و کشاورزی فراهم شده است، البته مشکلات زیادی سد راه ما است که یکی از آن‌ها ضامن وام بانکی است.» حین صحبت کردن با او بودم که یکی‌دیگر از اهالی صحبت‌های او را نقد می‌کند و می‌گوید، باید راه اداری را بلد باشی، من با شرایط ضمانت‌های موسوم به ضمانت ترکیبی توانسته‌ام وام را دریافت کنم. از نکات قابل‌توجه در این منطقه خانه‌های روستاییان بود، که جلوی هرکدام از خانه‌ها سازه کپری ساخته شده بود. از یکی از اهالی دلیل این کار سوال کردم که او گفت، ما به سازه‌های کپری عادت کرده‌ایم، این سازه در گرمای طاقت‌فرسای تابستان می‌تواند ما را خنک نگه دارد، این درحالی است که ساختمان‌های فعلی هم چنین شرایطی ندارند. بز مورسیا در قلعه گنج از چند روستای دیگر عبور کردیم که هرکدام از آن‌ها از یک‌سری ویژگی‌ها تشکیل شده بود. به دامداری معروف این شهر رسیدیم؛ دامداری‌ای که قرار است به‌زودی «برند» این شهر شود. این دامداری دارای چیزی حدود پنج‌هزار راس بز موسوم به بز «مورسیا» است. دامی که چندسال قبل و پس از مطالعاتی که با توجه به بافت جغرافیایی صورت گرفت، ۲۰۰۰ راس آن از اسپانیا به این شهر آورده شده و به دلیل ویژگی‌های عجیب آن که تولید شیر با حجم بالا و تولیدمثل بالاست توانسته درحدود یک‌سال تعداد آن‌ها را به پنج‌هزار راس برساند. هدف از آوردن این نوع بز پرورش آن توسط مردم محلی با استفاده از تسهیلاتی است که ارائه می‌شود. مدل قابل‌توجهی که هر فرد علاقه‌مند می‌تواند با هزینه کمی اقدام به پرورش و تاسیس یک دامداری کند. حتی مدل پیاده شده برای به سود‌رسانی این دام‌ها، این گونه است که بنیاد مستضعفان با احداث یک کارخانه لبنیاتی، از کسانی که اقدام به پرورش این بز کرده‌اند، شیر تضمینی خریداری می‌کند که این در جای خود قابل‌توجه است. گنجی که وجود دارد این سفر کوتاه به ساعات پایانی خود می‌رسید و قطعا مشاهدات صورت‌گرفته همه زوایای آن را نمی‌توان با یک روز بازدید روایت کرد، اما آن چیزی که دیده می‌شد، همت مردم برای استفاده از دسترنج‌شان است؛ همتی که در آنجا بیش از همه چیز به چشم می‌خورد، همتی که نشان می‌دهد هرچقدر دستگاه‌های دولتی در «صف آخر» حمایت از مردم هستند، اهالی خود منطقه در «صف اول» ساخت شهرستان‌شان با مولفه‌های اقتصاد مقاومتی هستند. چه تامل‌برانگیز میهمان «ماه عسل» به مجری پاسخ داد: «به مردم اعتماد نمی‌کردند؛ بنیاد علوی به مردم اعتماد کرد و مردم هم به ایشان اعتماد کردند و نتیجه خودکفایی قلعه‌گنج شد. نتیجه این شد که هاله تاریکی و فکر هجرت را پس زدیم و توانستیم رنسانس اقتصادی و فرهنگی را رقم بزنیم. توانستیم مثل ققنوس از زیر خاکستر سر برآوریم.» و پاسخ زیباتر آنجایی بود که مجری می‌پرسد، «چرا نام دیارتان قلعه‌گنج است، درحالی که پر از رنج بود؟» که میهمان پاسخ می‌دهد: «گنجش ماییم. ما‌هایی که از زیر خرابه‌ها سر بر آوردیم. مردمی که هجرت کردند، اما از خودشان به خودشان. همراه با بارانی که بر شهر باریده و «نمی‌توانم» را از ذهن‌شان پاک کرده است.»
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: