مشکلات مردم چیست؟ دلمشغولی دولت کدام است؟
در شرایطی که بحرانهای متعدد اقتصادی نظیر رکود، تورم و بیکاری گریبانگیر کشور است و اوضاع معیشتی مردم را با مشکل مواجه کرده است، این روزها مجددا روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب و همسو با دولت رسالت واقعی خود در پرداختن به مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی مردم را به فراموشی سپرده و با پرداختن به سیاسی کاری و سیاسی بازی از جمله سوژه حضور زنان در ورزشگاه و ماجرای عدم حضور یک بازیکن خارجی در صدا و سیما، بدنبال تامین منافع باندی و جناحی خود هستند.
کد خبر :
834697
روزنامه کیهان:در شرایطی که بحرانهای متعدد اقتصادی نظیر رکود، تورم و بیکاری گریبانگیر کشور است و اوضاع معیشتی مردم را با مشکل مواجه کرده است، این روزها مجددا روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب و همسو با دولت رسالت واقعی خود در پرداختن به مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی مردم را به فراموشی سپرده و با پرداختن به سیاسی کاری و سیاسی بازی از جمله سوژه حضور زنان در ورزشگاه و ماجرای عدم حضور یک بازیکن خارجی در صدا و سیما، بدنبال تامین منافع باندی و جناحی خود هستند.
«تابوشکنی دلپذیر»، «آزادی برای زنان»، «بازگشایی ورزشگاه آزادی به روی خانوادهها»، «آزادی در آزادی»، «۹۰ دقیقه برابری در آزادی»، «سلفی با آزادی» و «آیا آزادی در آزادی میماند؟» از جمله عناوینی است که روزنامههای اصلاحطلب در شرایطی که برجام وضعیت خوبی ندارد، فشار گرانی وبیکاری کمر مردم را خم کرده و کمترین ارادهای نیز از سوی دولت برای حل مشکلات مردم نیز به چشم نمیخورد به عنوان تیتر صفحه اصلی خود انتخاب کردهاند. بزرگنمایی حضور زنان در ورزشگاه، موضوعی حاشیهای که این روزها و به بهانه برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال باز هم در رسانههای اصلاحطلب بسیار درباره آنها میخوانیم و صفحات فراوانی به آنها اختصاص داده میشود، اما راز پرداختن به چنین موضوعات حاشیهای چیست؟ سؤالی که دریافت پاسخش خیلی سخت نیست، تنها لازم است به موضوعات اصلی این روزهای کشور و مطالبات اصلی مردم و مباحث پیرامون تورم افسارگسیخته، مشکلات معیشتی، عدم موفقیت برجام، عملکرد دولت و فراکسون امید و امثالهم که این جریان کارنامه قابل دفاعی ندارد، در این روزنامهها بنگرید. در این شرایط این دسته از مطبوعات راهی جز پرداختن به موضوعات حاشیهای
ندارند.
از مشکلات واقعی مردم تا دغدغه سازیهای کاذب نگاهی به افزایش ۳۲ درصدی قیمت خانه در تهران طی یکسال اخیر، افزایش سرسامآور اجارهبها و افزوده شدن به اجارهنشینها، افزایش تا ۳۰ میلیونی برخی خودروها طی چند هفته گذشته، افزایش ۸۷ درصدی قیمت دلار در ماههای اخیر، افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت سکه و... نشان میدهد حال و روز اقتصادی کشور مساعد نیست. از سوی دیگر براساس آمار اخیر بانک مرکزی، که حاصل بررسی قیمت کالاهای اساسی در هفته منتهی به ۱۸ خرداد امسال است، از ۱۱ گروه کالاهای اساسی، هشت گروه با افزایش قیمت مواجه شدند که برخی از آنها گرانی سرسامآوری را تجربه کردهاند.
همچنین، معضل بیکاری در کشور همچنان تداوم یافته و برخی کارشناسان آمار بیکاری را توضیح دهنده کاملی برای وضعیتاشتغال کشور نمیدانند چراکه بسیاری از مردم و خصوصا جوانان با معضل بیکاری ناقص و یا شغلهایی که با رشته تحصیلی و تخصصشان نامرتبط است، درگیرند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۹۶، نرخ بیکاری ۱/۱۲ درصد و سهماشتغال ناقص ازاشتغال کشور ۴/۱۰ درصد بوده است. در حالی مرکز آمار شمار رسمی بیکاران را ۲/۳ میلیون نفر اعلام میکند که با احتساب کسانی کهاشتغال ناقص دارند، جمعیت واقعی بیکاران به مرز شش میلیون نفر میرسد. متاسفانه رکود اقتصادی در کشور منجر به بیکاری بیش از پیش شده و هرچند روز یکبار شاهد تعطیلی یک کارخانه یا کار کردن آن با ظرفیت پایین هستیم.
از سوی دیگر تعطیلی کارخانههای تولیدی با سابقهای نظیر ارج، آزمایش، داروگر، پارس خزر، قند ورامین، روغن نباتی قو، پارس الکتریک، فولاد سهند، ۱۷ کارخانه کاشی و سرامیک و چندین کارخانه دیگر طی چهارسال اخیر فقط نمونههایی از نتایج عملکرد دولت تدبیر و امید است که به بیکاری پنهان دامن زده است و موجبات تلخی کام هزاران خانواده را فراهم کرده است. اولویتها در حاشیه، حاشیهها در اولویت در چنین شرایطی انبوه روزنامهها و سایتها و کانالهای همسو با دولت، چند روز پشت سر هم تبلیغ و تهییج کردند تا مردم برای تماشای مسابقه فوتبال ایران با اسپانیا، خانه خود را ترک کنند و به استادیوم آزادی بروند! بازی البته در روسیه انجام میشد و معلوم نبود چرا دولت و رسانههای همسو اصرار دارند مردم به جای تماشای بازی در خانه، به ورزشگاه آزادی بروند؟! اما پس از چند روز هیاهو در تهران ۱۰ میلیون نفری، تنها ۳ تا ۵ هزار صندلی ورزشگاه ۱۰۰ هزار نفری آزادی پرشد که بخشی از آنها نیز اعضای شبکه سیاسی خاص و سیاهی لشکر افراطیون بودند. بماند که بیش از جلوه خانوادهها، برخی زنان و دختران بد پوشش در این جمعیت محدود خودنمایی میکردند.
دولت و رسانههای همسو پس از چند سال هیاهو درباره حضور زنان در ورزشگاهها توانست ۳ تا ۵ درصد صندلیهای ورزشگاه آزادی را پر کند؛ در واقع در تهران ۱۰ میلیون نفری، به اولویت کسانی که ۳ ده هزارم مردم هستند، بها داد. این را مقایسه کنید با جمعیت ۳ تا ۷ میلیون نفری بیکاران یا جمعیت ۲۵ -۲۰ میلیون نفری خانوادههای مستاجر و فاقد مسکن که اولویتهای مشخصی دارند، اما مطلقا مورد بیاعتنایی دولت قرار گرفتهاند. همین طور است جمعیت انبوه جوانان نیازمند ازدواج که دولت هرگز گوشه چشمی هم به آنان نداشته است.
در چنین شرایطی سؤال مهمی که به اذهان متبادر میشود آن است که چرا اولویتها در دولت به هم خورده و برخی مدیران دولتی، اصرار دارند حاشیهها را مسئله اصلی کشور کنند؟! درست در روزهایی که افکار عمومی و صاحب نظران و رسانهها و مسئولان باید در مقابل بدعهدی دشمن و دور جدید فشارهای او اهتمام و تدبیر کنند، از عبرتهای اعتماد یکطرفه به شیطان بزرگ درس بگیرند و از دولت توضیح بخواهند، چرا باید کسانی بکوشند موضوع رفتن زنان به ورزشگاه خالی از بازی و بازیکن و تیم و مسابقه را به مسئله اصلی تبدیل کنند؟!
رفتارهایی که بوی «هنجارشکنی» میدهد! از سوی دیگر رخدادهای اخیرنشان میدهد که یک جریان سیاسی خاص سعی میکند تا اهداف و اغراض خود را ازطریق جنجال سازی، هنجارشکنی و حجمه به ارزشها و قوانین دنبال کند. این جریان به بهانه حمایت از جایگاه وحقوق زنان! به مقابله با شرع، فرهنگ وعرف خیزبرداشته تا زن را به ابزار و دستاویزی در مسیر سکولاریزه کردن جامعه بدل کند. شدت بخشیدن در پرداختن به موضوعاتی درتضاد با ارزشهای دینی و قانونی، چون ورود زنان به ورزشگاهها و نفی حجاب اجباری از جمله اقداماتی بوده که در صدربرنامهریزیهای این جریان قرارگرفته ودستورهای صادره ازاتاق فکرشان توسط پیاده سواران وابسته یا فریب خوردگان آنها درعرصههای گوناگون به اجرا درمی آید.
گرچه این تحرکات با مواضع دلسوزان حوزه فرهنگ مواجه ودرمواردی نیز نیروی انتظامی بهعنوان ضابط قضایی واردعمل شده، اما همسویی یاهمصدا شدن برخی مسئولین با این تفکرات نیز قابل تامل است، رفتاری که بیشتر رنگ و بویی سیاست زده دارد و باید آن را بخشی از برنامه کلان «به حاشیه راندن مطالبات جدی مردم ازکابینه دوازدهم وجایگزینی آنان با موضوعات فرعی وغیر واقعی» دانست. چراکه «بحران تراشی» برای فرارازپاسخگویی سیاستی است که همواره به انحا مختلف توسط دولت اعمال میشود و «حقوق شهروندی» هم ازجمله کلید واژههایی است که درطول این سالها برای کمک به این امرمورد بهرهبرداری قرارگرفته است. قهرمانسازیهای پوشالی از ظریف تا رحمانی فضلی! همچنین طی ۵ ساله گذشته که وزارت امور خارجه دولت تدبیر و امید پررنگترین وزارت خانه بود و رئیسجمهور و سایر دولتمردان تمامی تلاش خود را برای قهرمان جلوه دادن محمد جواد ظریف به کار گرفته بودند، و به عبارت دیگر بار بیعملی و بیدستاوردی دولت در حل مشکلات کشور را به دوش ظریف و وزارتخانهاش انداخته بودند، اکنون و پس از آنکه تهی بودن تمام وعدههای برجامی دولت با بدعهدیهای شیطان بزرگ عیان
شده و حنای برجام برای مردم رنگ باخته است، دولت در راستای فرار از پاسخگویی به منتقدان برجام و صدها وعده خیالی برجامی به مردم بدنبال قهرمانسازی دیگری است که در این راستا ظاهرا وزارتخانه رحمانی فضلی که بستر مناسبی برای طرح دغدغههای کاذب و مسائل حاشیهای از جمله برگزاری کنسرتها و حضور زنان در ورزشگاههاست را مناسب دیده است، که اظهارات اخیر استاندار تهران درباره حضور زنان در ورزشگاه نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.
محمدحسین مقیمی درباره اینکه آیا صدور مجوز حضور خانوادهها و بانوان در استادیوم آزادی برای تماشای بازی فوتبال ایران و اسپانیا فتح بابی برای حضور زنان در ورزشگاهها است، گفته است: عجله نکنید، اجازه دهید آهسته آهسته و پله پله جلو برویم. بگذارید درخصوص این اقدامی که انجام شده صحبت شود و نظرات بیان شود، بعد انشاءالله درباره حضور زنان در ورزشگاه برای تماشای مسابقات فوتبال تصمیم گرفته میشود.
گفتنی است در جریان بازی فوتبال ایران و اسپانیا، ابتدا فروش بلیت برای تماشای این مسابقه در ورزشگاه آزادی برای «خانوادهها» صورت گرفت و تنها چند ساعت پس از شروع مسابقه اعلام شد که بدلیل مشکلات زیر ساختی این برنامه لغو شده است، موضوعی که با واکنش و اعتراض عدهای در جلوی ورزشگاه و همچنین فضای مجازی مواجه شد و پس از آن بود که خبری تحت عنوان باز شدن درب ورزشگاه آزادی بر روی بانوان، با تلاش استاندار تهران، وزیر کشور و رئیسجمهور منتشر شد. دروغ زلف پویول نتیجه مجری محوری صدا و سیما. اما موضوع دیگری که دستمایه جنجال سازی اخیر رسانههای زنجیرهای طی روزهای گذشته شد، خبر حضور یکی از بازیکنان تیم فوتبال اسپانیا در ویژه برنامه تلویزیونی جام جهانی صدا و سیما و سپس عدم حضور وی در این برنامه بود. موضوعی که به دلیل وجود برخی مجریان نازپرورده که درسایه ضعف مدیریتی صدا و سیما دور برداشتهاند، به دروغ سازی و هجمه علیه رسانه ملی و حتی حاکمیت توسط روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب ورسانههای ضدانقلاب تبدیل شد. فردوسیپور که پیش از این سابقه دعوت از لوئیس فیگو و ساموئل اتوئو و... را در برنامهاش داشته به دنبال
این بود که با حضور کارلوس پویول در شب بازی ایران و اسپانیا مثلا اتفاق متفاوتی را در یک برنامه تلویزیونی رقم بزند، اما پیش از آن صداوسیما به دلیل هزینههای میهمانان خارجی، به تهیهکننده ویژهبرنامه ۲۰۱۸ تصریح و تاکید کرده بود میهمان پرخرج خارجی به برنامه دعوت نکند که با بیتوجهی این مجری حاشیه ساز این دعوت صورت گرفت و البته با مخالفت صدا و سیما مواجه و زمینه را برای دروغ سازیهای مضحک نظیر «مشکل تلویزیون با زلف پویول» فراهم کرد.
البته این نخستین باری نیست که مجری حاشیه ساز ورزشی نسبت به قواعد و ساختارهای صداوسیما بیتوجهی میکند. آخرین بار مصاحبه او با وزیر امور خارجه برای ویژهبرنامه شب یلدا و جنجالی که به کمک رسانههای خارج از صداوسیما و همینطور رسانههای ضدانقلاب علیه صداوسیما به راه انداخت، به وضوح نشان داد او هیچ اعتنایی به قواعد سازمان صداوسیما ندارد. صدا و سیما هم ظاهرا اصلا در کارش برخورد با نازپرودههایش نیست و بر اساس این سیاست غلط «مجری محوری» و این توهم که مثلا فلان مجری برای صدا و سیما اعتبار جمع میکند، در بزنگاهها زیر پای خود را خالی دیده است. این رویه را مقایسه کنید با برخورد قاطع بیبیسی که وقتی مجری پربینندهترین برنامه تلویزیونی دنیااشتباه میکند چطور بدون سر سوزنی اغماض و مصلحتسنجی اخراجش میکنند.
بنظر میرسد رسانه ملی یک بار برای همیشه باید به این موضوع فیصله دهد و با برخورد قاطع، از سرایت بیشتر ساختارشکنی به سایر برنامههای تلویزیونی جلوگیری کند چرا که بیشک ساختارشکنی و ایجاد هرجومرج در برنامههای زنده صداوسیما یک بیماری کشنده برای اعتبار و اقتدار سازمان صداوسیماست.