درس‌های مستطیل سبز

در مقابل (اسپانیا)، اما یازده بازیکن شجاع و غیر قابل نفوذ ایران حضور داشتند که کتاب‌شان را از بر بودند. کتاب ایران تنها یک سرفصل داشت، ایجاد لایه‌های دفاعی متعدد سازمان یافته، بدون توجه به اینکه مابقی دنیا چه فکری در موردشان می‌کنند. داشتن یک دنیا اعتماد به نفس، به ایرانی‌ها کمک کرده بود تا بدون کوچکترین اضطرابی، ماموریت خود را انجام دهند.

کد خبر : 834058

روزنامه کیهان: «در مقابل (اسپانیا)، اما یازده بازیکن شجاع و غیر قابل نفوذ ایران حضور داشتند که کتاب‌شان را از بر بودند. کتاب ایران تنها یک سرفصل داشت، ایجاد لایه‌های دفاعی متعدد سازمان یافته، بدون توجه به اینکه مابقی دنیا چه فکری در موردشان می‌کنند. داشتن یک دنیا اعتماد به نفس، به ایرانی‌ها کمک کرده بود تا بدون کوچکترین اضطرابی، ماموریت خود را انجام دهند... هر چه زمان می‌گذشت، این وحشت بیشتر می‌شد که ایران هر لحظه به گل تساوی دست خواهد یافت. هر چه زمان می‌گذشت، به کسب پیروزی با همان یک گل هم قانع می‌شدیم و برای‌مان دیگر مهم نبود که کاستا گلی اتفاقی را به ثمر رسانده است. بله، یک گل اتفاقی و ما چقدر خوشحالیم!»

این بخشی از تحلیل روزنامه ورزشی و معروف مارکا از بازی تیم ملی کشورشان مقابل ایران در جام جهانی روسیه است. این بازی نشان داد کسب سه امتیاز در مقابل تیم مراکش اتفاقی و از روی خوش‌شانسی نبوده است. بعید است میلیون‌ها ایرانی آرزوی عادل فردوسی‌پور در دقایق نخست ابتدای بازی ایران و مراکش را از یاد ببرند. وقتی با لحنی نگران، ناامید و حتی تا حدی مرعوب آرزو کرد کاش همین حالا سوت پایان بازی زده شده و رقابت با همین نتیجه به پایان برسد. وقتی سوت پایان بازی زده شد ایران پیروز میدان بود. تحلیل و تفسیر فوتبال را باید به اهلش سپرد، اما این دو بازی و حواشی آن می‌تواند استعاره‌ای کلی از وضعیت امروز ایران در برخی میدان‌ها باشد.

۱- وقتی کافو کاپیتان سابق تیم ملی برزیل در مراسم قرعه‌کشی جام جهانی روسیه (۱۰ آذر سال ۱۳۹۶) قرعه ایران را به دوربین‌ها نشان داد و مشخص شد در گروه ۲ باید با اسپانیا، پرتغال و مراکش رقابت کنیم، کارشناسان فوتبال به این گروه لقب «گروه مرگ» دادند چرا که دو تیم از قوی‌ترین تیم‌های دنیا در آن حضور داشتند. ایران در صحنه سیاست و اقتصاد بین‌الملل نیز با گردن‌کلفت‌ترین کشور‌ها و در واقع در گروه مرگ قرار دارد. همانطور که در قرعه‌کشی جام جهانی نیز انتخاب اینکه در کدام گروه باشیم با ما نبود، در این میدان نیز انتخاب با ما نیست. اهداف و آرمان‌های ما در صحنه بین‌الملل عجیب و غریب و رویایی نیستند. این قدرت‌های جهانی هستند که ایران را تسلیم و از پیش بازنده می‌خواهند.

۲- حضور ایران در این دور از رقابت‌های جام جهانی وضعیت خاص و غیرمعمولی نسبت به ۳۱ تیم دیگر دارد. شرکت نایک به بهانه تحریم‌های آمریکا از دادن کفش به تیم ایران خودداری کرد و تیم ما برخلاف سایر کشور‌ها نتوانست بازی‌های تدارکاتی مناسبی پیش از شروع این دوره از رقابت‌ها داشته باشد. برخی کشور‌ها پیشنهاد ایران برای بازی تدارکاتی را نپذیرفتند و برخی نیز پذیرفته و سپس لغو کردند. شاید سال‌ها بعد با انتشار خاطرات و برخی افشاگری‌ها مشخص شود که کدام کشور‌های دشمن ایران پشت پرده این ماجرا بودند. در دنیایی که مدعی است سیاست جایی در ورزش ندارد، خصومت تا جایی پیش می‌رود که پیش پا افتاده‌ترین مناسبات ورزشی، قربانی می‌شوند. اما تمام این کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها نه تنها خللی در عزم و اراده تیم ایران بوجود نیاورد، بلکه انسجام، اتحاد و اراده آن‌ها را برای ارائه بازی‌های بهتر، بیشتر و قوی‌تر کرد. همین منطق ساده درباره فشار و تحریم‌ها نیز صادق است. کسی منکر اثرات مخرب تحریم نیست و از تحریم استقبال نمی‌کند، اما وقتی تحریم تحمیل شد باید از این تهدید، فرصت ساخت و آن را به عاملی برای انسجام، اتحاد و تلاش و دوندگی بیشتر تبدیل کرد.

۳- سال‌های سال باور همگانی و حتی مسئولان و کارشناسان ورزشی کشورمان این بوده که ایران در ورزش‌های فردی - مانند کشتی و برخی رشته‌های رزمی و... - موفق‌تر است. این فرضیه ورزشی از یک تئوری ادعایی جامعه‌شناسی استخراج شده بود که ایرانی‌ها اساساً روحیه کار جمعی ندارند و در کار‌های فردی موفق‌تر هستند و نمود آن نیز در ورزش است. موفقیت‌های جهانی تیم ملی والبیال در سال‌های اخیر و درخشش تیم ملی فوتبال در روسیه و پیش از آن نیز در مسابقات مقدماتی جام جهانی نشان داد این فرضیه باطل است و اگر برنامه‌ریزی، مدیریت صحیح و قاطع، همدلی و آرمان‌گرایی وجود داشته باشد، ایران در رشته‌های تیمی نیز در بالاترین سطوح رقابت‌های جهانی، حریفی مطرح و قدر است. اگر‌چه این ادعا که ایرانی‌ها روحیه جمعی ندارند نیز از پایه و اساس باطل است و یکپارچگی مردم ایران در مقابل توطئه‌های دشمنان که جنگ تحمیلی نمونه بارز و مثال‌زدنی آن است جایی برای فرضیه مورد اشاره باقی نمی‌گذارد

۴- درخشش یک تیم در مستطیل سبز به عوامل متعددی وابسته است، اما از تاثیر دو عامل کلیدی نمی‌توان گذشت. نخست آنکه بازی خوب و زیبا، محصول تمرین‌های مداوم و نفس‌گیر است. تمرین‌هایی که کمتر دیده می‌شوند و خبری از تشویق تماشاگران و تحسین رسانه‌ها و امثال این‌ها نیست. باید دوید و عرق ریخت و سختگیری و فریاد مربی را به جان خرید. امروز اگر تیم ملی والیبال ایران در سطح قدرت‌های جهان قرار دارد و شانه به شانه آن‌ها می‌زند، محصول زحمات مستمری است که بیش از یک دهه پیش کشیده شده است. نکته دوم آنکه تیم باید در خدمت تاکتیک سرمربی و به اصطلاح تاکتیک‌پذیر باشد. در یک تیم حرفه‌ای هنر‌های فردی وقتی ارزش دارد که در خدمت تیم و تاکتیک آن باشد. برای پیروزی در مقیاس کشوری نیز این دو نکته صدق می‌کند. نمی‌توان تنبلی و بی‌برنامگی پیشه کرد و انتظار پیشرفت و درخشش داشت. مخرب‌تر از تمرین ضعیف، آن است که بازیکنان در زمین به‌جای حرف‌شنوی از سرمربی، هر کدام ساز خود را بزنند و راه خود را بروند. یکی از وظایف کاپیتان تیم، انتقال تفکرات و دستورات سرمربی به بازیکنان است. مشکل از آنجایی شروع می‌شود که برخی اوقات کاپیتان‌ها برای خود نقش مربی‏گری نیز قائل شده و گمان می‌کنند تاکتیک آن‌ها موثرتر است. اگر بهترین بازیکنان دنیا را هم داشته باشید و روی نیمکت هم کارکشته‌ترین مربی نشسته باشد، وقتی تاکتیک سرمربی به هر دلیلی، بطور کامل در زمین پیاده نشود، نمی‌توان انتظار پیروزی داشت.

۵- تصور کنید در ورزشگاه شهر کازان روسیه، تعدادی ایرانی پرچم اسپانیا را به دست می‌گرفتند و علیه تیم خودی شعار داده و حریف را تشویق می‌کردند! چنین صحنه‌ای چنان نفرت‌انگیز و مشمئزکننده است که حتی تصور آن نیز راحت نیست. اما متاسفانه در مقیاس کشوری و میدان جهانی، چنین وضعیتی وجود دارد. کافی است نگاهی به لیست ایرانیان شاغل در بنیاد ضدایرانی دفاع از دموکراسی‌های آمریکا بیندازید که یکی از اصلی‌ترین مراکز پخت و پز تحریم‌ها علیه ایران است و یا رسانه‌های فارسی‌زبانی مانند بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و... که ماشین جنگی عملیات روانی علیه ملت ایران هستند. با آنکه فوتبال تنها یک مسابقه ورزشی است، اما هیچ تماشاگری آنقدر وقیح و البته احمق نیست که تیم رقیب را تشویق کند، اما در عرصه رقابت جهانی، هستند کسانی که نه تنها دشمن را تشویق بلکه برای او مزدوری نیز می‌کنند.

۶- در جام جهانی روسیه، عربستان سعودی هم حاضر بود. تیمی که نه تنها تحریم نبود و محدودیت نداشت بلکه مدرن‌ترین امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری را در اختیار داشته و از بهترین بازی‌های تدارکاتی برخوردار بود. تعداد قابل توجهی از بازیکنان آن به اسپانیا فرستاده شدند تا در یکی از معتبرترین لیگ‌های دنیا توپ بزنند و کسب تجربه کنند. حاصل آن همه هزینه نجومی، اما کسب بدترین نتایج ممکن بود و تیم عربستان اولین تیم خداحافظی‌کننده از جام جهانی شد. همانطور که درخشش واقعی و جهانی در فوتبال را صرفاً با پول نمی‌توان خرید، قدرت و اعتبار واقعی نیز خریدنی نیست. با دلار‌های بادآورده نفتی شاید بتوان خیلی چیز‌ها را خرید، اما بدون شک قدرت و عزت ملی جزو این لیست خرید نیست.

۷- دو روز دیگر تیم ایران آخرین بازی مرحله اول خود را مقابل پرتغال انجام می‌دهد. همه ایرانی‌ها مشتاق موفقیت تیم ایران و رفتن آن به مرحله بعدی هستند. فارغ از هر نتیجه‌ای که تیم ملی ایران بگیرد، ایران برنده نهایی این میدان است. چرا که یک بار دیگر و در سطحی چنین پرشور و جهانی ثابت کردیم که علیرغم همه محدودیت‌ها و موانع، از قدرترین تیم‌ها چیزی کم نداریم. بزرگ‌ترین پیروزی ما رسیدن به این خودباوری است. چهار سال پیش خوشحال بودیم که تنها یک گل از آرژانتین خوردیم و امروز ناراحتیم که چرا نتوانستیم با اسپانیا مساوی کنیم و حتی آن را شکست دهیم. گذشته از آن چهار لایی ماندگار، چه کسی فکرش را می‌کرد که قهرمان جام جهانی در مقابل ایران در فکر آن باشد که هر چه زودتر بازی تمام شود و ما در حسرت چند دقیقه بازی بیشتر؟! ما آن شب بازی فوتبال را باختیم، اما تیم ما و مردم برنده میدان امید و خودباوری شدند. این خودباوری و روحیه آرمانگرایانه را باید از مستطیل سبز به سایر بخش‌های جامعه نیز تسری و توسعه داد. عرصه‌هایی که در آن‌ها با این روحیه و تلاش وارد شده‌ایم و نتایج خیره‌کننده آن را دیده‌ایم کم نیستند؛ از صنایع موشکی و دفاعی گرفته تا دانش هسته‌ای و نانو و پزشکی و...

از این روی، نابسامانی در برخی حوزه‌ها و میدان‌ها با وجود این همه پتانسیل، جای تعجب و البته تاسف دارد. بازی با اسپانیا ثابت کرد اولین گام برای پیروزی، زدودن کشور از افکار مدیریتی است که حد و اندازه ایران را در حد پختن قورمه‌سبزی و آبگوشت بزباش می‌دانند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: