چرا یک طیف سیاسی به نامهنگاری با غربیها اعتیاد پیدا کرده؟
امروز با ارائه برخی از دلایل متقن میتوان افکار عمومی داخلی را قانع ساخت که رهبران و نظریهپردازان و شخصیتهای مشهور یک جریان نه تنها علقههای ریشه دار جهت توسعه وابسته گرایی داشتهاند بلکه به دلیل ارتباطگیری خاص و بعضاً مشکوک با غربیها تلاش میکنند تا زمینه فروپاشی نظام اسلامی را فراهم سازند.
روزنامه جوان: امروز با ارائه برخی از دلایل متقن میتوان افکار عمومی داخلی را قانع ساخت که رهبران و نظریهپردازان و شخصیتهای مشهور یک جریان نه تنها علقههای ریشه دار جهت توسعه وابسته گرایی داشتهاند بلکه به دلیل ارتباطگیری خاص و بعضاً مشکوک با غربیها تلاش میکنند تا زمینه فروپاشی نظام اسلامی را فراهم سازند.
امروز به واسطه برخی اسناد و اماره و استدلالها، اثبات این مسئله که کارکردهای ویژه جریان تجدیدنظرطلب «تحریمسازی» علیه جامعه ایرانی است، کار چندان دشواری نیست.
اگر روزگاری با ادله ژورنالیستی و نه حقوقی و محکمهپسند، دیدار محرمانه یکی از سران فتنه سال ۸۸ با برخی از تئوریسینهای مشهور غربی در حوزه انقلابهای رنگی، رد میشد و لابیهای گسترده عناصر یک جریان داخلی با نظریهپردازان غربی برای استحاله سیاسی جمهوری اسلامی ایران موهوم خوانده میشد، امروز با ارائه برخی از دلایل متقن میتوان افکار عمومی داخلی را قانع ساخت که رهبران و نظریهپردازان و شخصیتهای مشهور یک جریان نه تنها علقههای ریشه دار جهت توسعه وابسته گرایی داشتهاند بلکه به دلیل ارتباطگیری خاص و بعضاً مشکوک با غربیها تلاش میکنند تا زمینه فروپاشی نظام اسلامی را فراهم سازند.
امروز پس از گذشت ۱۲۰ ماه از فتنه ۸۸ (که خود عامل اصلی گردآوری و وضع قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران بود) جمعی دیگر از وابستگان به جریان تجدیدنظرطلب، از دولت دوازدهم میخواهند در مسیر سازش با غرب گام برداشته و کشور را در مسیر دلخواه تئوریسینها قرار دهد که نتیجه آن فروپاشی رسمی انقلاب اسلامی و تبدیل شدن ایران به کشور تابع سیاستهای امریکا در منطقه غرب آسیاست.
در این نامه که اسامی تعدادی از مدعیان اصلاحطلبی نظیر غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان و نیز اپوزیسیون خارج از کشور از جمله جمیله کدیور و رضا علیجانی به چشم میخورد، از مسئولان جمهوری اسلامی ایران درخواست میشود بدون توجه به هزینههای سرسام آور برجام و مشکلات اقتصادی گسترده ناشی از آن، ایران به تبعیت از سیاستهای امریکا مجدداً روی میز با طرف غربی بنشیند.
چند روز قبل بود که تعدادی از رسانههای ضدانقلاب سخن از نگارش چنین نامهای به میان آورده بودند تا اینکه روزنامه اعتماد در گفتوگویی با غلامحسین کرباسچی رسماً وجود چنین نامهای را تأیید کرد و در گزارش خود نوشت: «روز گذشته تعدادی از فعالان سیاسی با نوشتن نامهای خطاب به مسئولان عالیرتبه نظام خواستار بازنگری در تصمیمات اساسی و مذاکره مستقیم با امریکا شدند. نویسندگان این نامه با اشاره به «از دست رفتن فرصت مناسب» دولت باراک اوباما از مسئولان تصمیمگیر نظام خواستهاند «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با امریکاست تا قدمی در راهحل مشکلات و اختلافات برداشته شود». در این بیانیه تأکید شده که این مذاکرات «میتواند با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی دنبال شود» و «در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارائه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است.»
فتنه ۸۸ و زد و بند برای تشدید فشارها علیه ایران
اگر چه حین و بعد از فتنه ۸۸ نیز مجموعه اسناد قابل رجوعی برای همکاری دوجانبه عناصر این طیف سیاسی با مراکز جاسوسی غرب وجود داشت - فتنهای که خود عامل اصلی تشدید فشارها از سال ۸۸ به جامعه ایرانی بود-، اما با این حال طیف غرب زده و غرب باور حین و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دفعتاًَ گارد مخالفت با تحریمهای ظالمانه علیه جامعه ایرانی را گرفت و یکی از شعارهای حزبی خود را برداشته شدن تحریمها عنوان کرد. این در حالی بود که مایکل لدین مشاور سابق شورای امنیت ملی امریکا تنها چند ماه پس از انتخابات همان سال در یادداشتی که در نشریه فوربس به چاپ رساند به درخواستهای طیف مدعی اصلاحطلبی در سال ۸۸ برای اعمال تحریمها علیه ایران اشاره کرد و به تحلیل متن نامهای که از سوی سران فتنه خطاب به مقامات امریکایی در همان مقطع ارسال شده بود، پرداخت. بهگفته مایکل لدین سناتور شامر نقش مستقیمی در نامه نگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال ۱۳۸۸ و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است.
وی میگوید: در این زمان حساس دولت امریکا تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی (جنبش سبز) بفرستد و سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد بهعنوان رابط انتخاب شد.
از شامر خواسته شده بود از رهبران سبزها از طرف دولت امریکا پرسیده شود: «سبزها بدانند که این سؤالات از سوی وزیر خارجه امریکا مطرح میشود: چهکاری باید انجام دهیم؟ چهکاری نباید انجام دهیم؟» این مقام سابق امریکایی در ادامه میگوید: پاسخ این پیام در یک یادداشت هشت صفحهای در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۰۹ (۹ آذر ۸۸) دریافت شد.
لدین میگوید: «نویسندگان محتاط بودهاند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.» در این نامه تصویری از ایران با عبارتهای گستاخانه و توهین آمیزی نظیر «حکومت استبدادی»، «رژیمی خشن» و «دیکتاتوری» آمده که تأکید میکند این حکومت سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی را شرط ادامه حیات خود میداند.
همچنین در این نامه میآید: «حکومت قابل اصلاح نیست، اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و بهخوبی هدایت میشوند.» لدین ادامه میدهد: «بهگفته دوست شامر در وال استریت ژورنال که من با وی صحبت کردم، یادداشت به شامر تحویل داده شد. وزارت خارجه (امریکا) میگوید هیچ اطلاعی در این زمینه ندارد و دفتر شامر هم از اظهار نظر در این باره امتناع کرد، اما نمیتوانم تصور کنم که نامه را به هیلاری کلینتون دوست و همکار سابقش نداده باشد. سبزها به دولت اوباما دقیقاً گزینههای واقعی را گفتند: یا از رژیم حمایت کنید یا از آزادی حمایت کنید و تغییر دموکراتیک در ایران را تشویق و حمایت کنید.»
این آخرین نامه نخواهد بود
این اولین بار نیست که در هنگامهای که دستگاه محاسبه سنجش کشورهایی نظیر امریکا «تشدید فشارها را ابزاری برای مذاکرات جدید با ایران و تصرف برگهای اقتدار ایران میدانند» جماعتی در داخل نامه تظلمخواهی به مقامات این کشورها نوشته و خواهان تشدید فشار علیه جامعه و زمینهسازی اعمال محدودیتهای جدید علیه کشورمان در عرصه بینالمللی میشوند کمااینکه درخواست رسمی امثال مهدی هاشمی- که به گفته نیک آهنگ کوثری خواهان تشدید تحریمها علیه ایران میشود- یا غلامحسین کرباسچی و همفکران وی تنها به بدنام شدن فراگیرتر این طیف سیاسی در داخل کشور منجر خواهد شد و زمینه رویگردانی دامنهدار مردم از این دسته سیاسی را فراهم خواهد کرد.