ایران برای مشارکت با پکن باید زودتر تصمیم بگیرد
عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) گفت: ابتکار کمربند و جاده موجب پتانسیلسازی چین در تاثیرگذاری بر تصمیمگیریهای کلان سیاست خارجی این کشورها شده و در بلندمدت به نفوذ قابل توجهی در منطقه آسیای مرکزی منجر خواهد شد.
کد خبر :
831984
خبرگزاری تسنیم: طرح کمربند و جاده چین بزرگترین طرح ترانزیتی و تجاری حال حاضر منطقه اوراسیا و یکی از بزرگترین پروژههای جهانی بهحساب میآید. این پروژه با سرمایهگذاری کلان ۹ تریلیون دلاری پکن در حوزههای زیرساختی کشورهای مختلف در نظر دارد مسیر ترانزیتی همواری از سوی شرق به غرب جهان ایجاد کند. ابعاد نفوذ این پروژه بر کشورهای پیرامونی آن به حدی وسیع است که به عقیده تحلیلگران علاوه بر اقتصاد، در عرصههای سیاست، امنیت و حتی فرهنگ نیز تأثیرگذار میباشد. در همین راستا، مصاحبهای با حمیدرضا عزیزی، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی، عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) و نویسنده کتاب «چین در آسیای مرکزی: نفوذ منطقهای و هژمونی بینالمللی» به منظور بررسی ابعاد و پیامدهای این طرح ترتیب داده ایم که در ادامه میخوانید. تسنیم: آسیای مرکزی بخش مهمی از پروژه «یک کمربند، یک جاده» چین است. طبیعتاً قرار گرفتن در یک مسیر ترانزیتی میتواند منبع درآمد جدیدی برای این کشورها بهحساب بیاید. اما آیا میتوان در حوزههای دیگری همچون فعال شدن ظرفیتهای تولیدی نیز شاهد آزادسازی ظرفیتهای
اقتصادی این کشورها باشیم؟ عزیزی: برای اینکه جواب دقیقتری به این سؤال داده شود باید توجه داشت که وضعیت کشورهای منطقه آسیای مرکزی، به لحاظ پتانسیل تولیدات صنعتی یکی نیست. اگر بخواهیم طرح کمربند و جاده چین را در قبال آسیای مرکزی به عنوان یک منطقه در نظر بگیریم، نمیتوان گفت که لزوماً باعث فعال شدن ظرفیتهای تولیدی در این کشورها میشود. یعنی ممکن است در برخی کشورها که پتانسیل بهتری دارند، مانند قزاقستان و همینطور ازبکستان این اتفاق بیفتد، اما در کشورهایی که ظرفیت کمتری در این حوزه دارند، راه خیلی طولانیتری باید طی شود تا به آن مرحله برسند. لذا، مهمترین مسئلهای که مجموع این ۵ کشور را بهطور یکسان درگیر میکند، همان پتانسیل درآمدزایی از نظر جغرافیایی میباشد. این پتانسیل نیز از سالهای نخست پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همیشه به عنوان ظرفیتی که قابلیت استفاده داشته، مورد بهرهبرداری قرار گرفته و خوب، با وجود طرحهای مختلفی که در حوزه تجارت و انرژی مطرح بوده، این چین است که توانسته این پتانسیل را فعال کند. به نظرم در کوتاهمدت و همچنین در میانمدت مهمترین تاثیر طرح کمربند و جاده در بحث ترانزیت
هست. در بحث تولید نمیتوان در این بازه زمانی انتظار تحول خاصی را در آسیای مرکزی داشته باشیم. تسنیم: هنگامی که از این پروژه سخنی به میان میآید، صرفاً یک مسیر هموار برای چینیها ملاحظه میشود. اما آیا واقعاً هیچ چالشی در آسیای مرکزی پیشروی چین در این راستا وجود ندارد؟ به ویژه در خصوص نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که مخالف افزایش نفوذ چین در آسیای مرکزی هستند. عزیزی: زمانی که از رویکرد چین به منطقه آسیای مرکزی توجه میشود، باید این نکته را در نظر داشت که به هر حال در شرایطی که روسیه در این منطقه سالیان سال به عنوان قدرت مسلط مطرح بوده، نمیشود گفت که حضور چین بدون حساسیت است. در مورد بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نیز بر خلاف انتظارات اولیه، حضور آمریکا، اتحادیه اروپا و حتی بازیگران منطقهای از جمله ایران و ترکیه در سطح محدودی بوده است. در مورد آمریکا مشخصاً در پیوند با بحث افغانستان این موضوع مطرح بود و ایران و ترکیه هم هر کدام از یک سطحی بیشتر نتوانستند پتانسیلهای خود را در منطقه آزاد کنند یا از ظرفیتهای موجود در منطقه استفاده کنند، لذا حتی در صورتی که حساسیتی برای آنها شکل بگیرد، که قطعاً شکل
گرفته، ابزاری برای این که بخواهند نقش و بازیگری چین را محدود کنند در اختیار ندارند. در واقع نمیشود گفت که به عنوان یک چالش در مقابل چین جلوهگر شود. از طرف دیگر، در مورد خود روسیه به عنوان چالش بالقوه این عرصه، این مساله وجود دارد که به واسطه قرار گرفتن در یک فشار دیپلماتیک بیسابقهای از جانب غرب در یک وضعیت نیاز به چین قرار دارد و برای فرار از آن فشارها نه تنها نمیتواند مخالفت جدی با نقشآفرینی چین داشته باشد، بلکه اساساً چین را به عنوان شریک استراتژیک خود معرفی میکند؛ لذا این نیاز استراتژیک به چین باعث میشود که دست روسها برای مخالفت احتمالی با نفوذ چین در آسیای مرکزی تا حد زیادی بسته باشد. از طرف دیگر، رویکرد چین در این مدت پرهیز از بروز چالش با روسیه و دیگر بازیگران منطقهای بوده است. طی ۱۲ سالی که از ۲۰۰۶ میگذرد -که معتقدم این سال یک نقطه عطفی بود در روابط چین با منطقه آسیای مرکزی که توافقنامه احداث خط لوله آسیای مرکزی به چین بین این کشور و ترکمنستان امضا شد- چین سعی کرده به شکلی پیشروی کند که حساسیت روسیه تحریک نشود و میشود گفت: نفوذش را به صورت مرحلهای تقسیم کرده است. پکن طی این سالها
نفوذ خود را بیشتر در حوزه اقتصاد متمرکز کرده و کمتر مسائل سیاسی و فرهنگی را تحت پوشش قرار داده است. این باعث میشود که بشود به عنوان جمعبندی گفت: چالش قابل ملاحظهای، آن گونه که در سوال مطرح شده در آسیای مرکزی در مقابل چین وجود نداشته است. تسنیم: حجم بالای سرمایهگذاریهای چین در کشورهای مشارکتکننده در این پروژه موجب شده یک روند رقابتی فزایندهای میان این کشورها برای جذب هرچه بیشتر این منابع صورت بگیرد. این فضای رقابتی آیا میتواند در درازمدت و با افزایش منافع اقتصادی ناشی از این پروژه بر الگوهای همکاری و منازعه در آسیای مرکزی تاثیر بگذارد؟ عزیزی: من فضا را به این شکل نگاه نمیکنم. به این دلیل که حداقل چین به عنوان محور اصلی این پروژه، خود به چنین فضایی دامن نزده که بخواهد با توجه بیدلیل بیشتر به یک کشور یا توجه کمتر به دیگری و یا اولویتبندی بر مبنای معیارهای سیاسی یا ... بخواهد فضا را به شکلی پیش برد که این کشورها در یک رویکرد رقابتآمیز در مقابل هم قرار گیرند. این صرفاً به پتانسیل هر کدام از این کشورها بر میگردد. از همین از نظر من، رقابت در حوزه اقتصاد برای جذب سرمایهگذاری طبیعتاً وجود
دارد. چه در مورد چین باشد و چه در مورد کشورهای دیگر، اما در منطقه آسیای مرکزی به نظر من این کشورها سعی خواهند کرد که این رقابت را به شکل افزایش پتانسیلهای خود و افزایش مطلوبیت اقتصادی برای چین مطرح کنند، نه از طریق این که بخواهند منافع طرف دیگری، یعنی همسایگان خود را، در این پروژه زیر سوال ببرند. چون اساساً اقدامی همچون سوراخ کردن کشتی به حساب میآید. این کشورها همه عضوی از پروژه جاده ابریشم چینی هستند و در کل چه برای چین و چه برای این کشورها، منفعت اصلی از قِبل این پروژه زمانی است که فضای باثباتی در منطقه حاکم باشد؛ لذا به نظر من تغییر در الگوی همکاری و منازعه به شکل منفی رخ نخواهد داد، اما رقابت قطعاً وجود خواهد داشت، لکن برای بالا بردن پتانسیلها برای استفاده بیشتر از این شرایطی که وجود دارد و شکل گرفته است. تسنیم: یکی از موضوعات و مسائل مهمی که در خصوص کشورهای آسیای مرکزی مطرح میشود، بحران بدهی این کشورها، بهویژه در خصوص قرقیزستان و تاجیکستان است. برخی طرحهای چین همچون سرزمین در مقابل بدهی یا گرفتن حق بهرهبرداری از معادن و ذخایر طبیعی این کشورها، موجب بروز نگرانیهای جدی در میان نخبگان این
کشورها شده است. مشارکت در این پروژه چگونه بر این بحران تاثیر میگذارد؟ عزیزی: مسئله بحران بدهیها یکی از مسائلی است که بر خلاف دیدگاه غالب موجود که رویکرد پکن به منطقه آسیای مرکزی را صرفاً اقتصادی میداند، اثبات میکند نگاه کلانتری پشت این قضیه وجود دارد و در چارچوب تمایل چین برای ارتقای جایگاهش در نظام بینالملل مطرح میشود و این موضوع طبیعتاً میتواند برای کشورهای این منطقه خطرساز باشد. نهتنها در مورد قرقیزستان و تاجیکستان، بلکه اخیراً مشاهده شده در خصوص قزاقستان نیز به عنوان کشوری که بالاترین پتانسیل اقتصادی در آسیای مرکزی را دارد، این نگرانیها در بین نخبگان به وجود آمده که در ازای این پروژه قرار است چه امتیازی به چین داده بشود؟ و این که اگر این کشورها توان بازپرداخت آن را نداشته باشند، چه اتفاقی میافتد؟ در اینجا دو نکته وجود دارد. من فکر نمیکنم در مورد منطقه آسیای مرکزی طرحهایی مثل گرفتن سرزمین در برابر بدهی و ... مطرح شود. اسم این را من یک رویکرد «تهاجمی و استعماری» میگذارم و واقعاً هم همینطور است که پیش از این در مورد برخی کشورهای دیگر پیاده شده. دلیل آن هم مشخص است؛ چرا که این مساله با
الگوی کلی چین که پیش از این اشاره کردم، حداقل در شرایط کنونی که مبتنی بر خودداری از ایجاد حساسیت در مقابل روسیه است، همخوانی ندارد. از طرف دیگر با مبنای اصلی پیشبرد طرح کمربند و جاده که ثبات در آسیای مرکزی است نیز در تضاد میباشد. در کل چنین طرحی میتواند شرایط را خیلی پیچیده کند، اما در زمینه نفوذ سیاسی، این امر قطعاً در درازمدت منتج به نفوذ سیاسی چین در این کشورها خواهد شد که پتانسیلسازی چین در تاثیرگذاری بر تصمیمگیریهای کلان سیاست خارجی این کشورها را در بر دارد. از سوی دیگر در عرصه اقتصادی نیز از این نظر که حق بهرهبرداری معادن و ... که یک انحصاری را حتی در حوزههای حساسی مانند انرژی این کشورها برای چین به وجود بیاورد، محتمل است. الگو یکی است، اما به آن شکل تهاجمی شاید نتوان انتظار داشت. اما این مساله در بازه زمانی بلندمدت به یک نفوذ بسیار قابل توجه چین در منطقه آسیای مرکزی منجر خواهد شد. تسنیم: پیوستهای امنیتی پروژه «یک کمربند، یک جاده» یکی از موضوعات و نگرانیهای اساسی کشورهای آسیای مرکزی و به ویژه روسیه است. آیا چین چنین پیوستی را برای این حجم عظیم سرمایهگذاریهایش در نظر گرفته؟ چگونه و در
چه چارچوبی؟ عزیزی: به هر حال به صورت کلی و در چارچوب روابط دوجانبه یا در قالب سازمان همکاری شانگهای، مناسبات امنیتی چین با آسیای مرکزی وجود دارد، اما حداقل بنده تابهحال ندیدهام که مستقیماً به موضوع کمربند و جاده اشاره کند. اما در کل، موضوع امنیت کاملاً با این پروژه گره خورده و مرتبط با پاسخی است که در سوال قبلی داده شد. نفوذ چین امری واضح و قابل انتظار است که در نتیجه طرح کمربند و جاده میشود انتظار توسعه آن را داشت. در عین حال بحث تامین امنیت و ثبات یک پیش شرط خیلی اساسی برای این موضوع است. چین هم همواره اعلام آمادگی کرده و آمادگیاش را هم دارد که در این موضوع ورود کند. در مجموع باید گفت: این موضوع یک جنبه مثبت دارد، و جنبه دیگری که اگر منفی نباشد، نگرانکننده است. جنبه مثبت این است که حضور چین با پتانسیلی که دارد میتواند به برقراری صلح در این منطقه کمک کند. جنبه منفیاش هم این است که میتواند به یک نفوذ لجامگسیخته پکن در این منطقه منجر شود که در بلندمدت یک احساس تهدیدی را در این منطقه به وجود بیاورد. باز هم اینجا اگر تقسیمبندی کنیم، من در کوتاهمدت و میانمدت این شکل از سیاست را که به شکل تاسیس یک
پایگاه نظامی به شکل یکجانبه باشد، حداقل محتمل نمیدانم. اما در بلندمدت، بله. در این فاصله احتمال بیشتر را به این میدهم که همکاریها یا با هماهنگی روسیه و یا با همکاری روسیه به شکلی که مسکو تحریک نشود، صورت بگیرد. موضوع دیگر این است که آینده نفوذ چین در آسیای مرکزی تا حد زیادی به آینده قدرت روسیه بستگی دارد که در شرایط فعلی هنوز پتانسیل بالایی دارد. همچنان در ماورای مرزهای خود در خاورمیانه مداخله نظامی انجام میدهد، در حوزه همسایگی نزدیک خود در اوکراین نیز به همین شکل، سیاستهایی که در غرب به شدت حساسیتبرانگیز است را دنبال میکند، و در مجموع این رویکرد هنوز به شکلی که بگوییم با یک روسیه ضعیف طرف باشیم، بدین شکل نیست. در بلندمدت، اما اگر چنین اتفاقی واقع بشود، یک بازی با حاصل جمع منفی است، و کاهش نفوذ روسیه قطعاً به افزایش نفوذ چین منجر خواهد شد. تسنیم: مواضع روسیه طی سالهای اخیر نشان داده اگرچه نتوانسته از نفوذ چین در آسیای مرکزی پیشگیری کند، اما به شدت نگران آن است. نگاه روسیه نسبت به این پروژه چگونه است؟ چه اقداماتی برای تحت کنترل در آوردن نفوذ چین در این چارچوب پیش روی مسکو قرار دارد؟ عزیزی: در
سال ۲۰۰۵ زمانی که هنوز هیچ پروژهای به این شکل از چین مطرح نبود، از آقای پوتین نقل قولی بود که میگفت: اگر ما دیر بجنبیم در مناطق شرق دور روسیه مردم به چینی صحبت خواهند کرد و این خود نشانهای از نگرانی دستگاه حاکمیتی در روسیه نسبت به نفوذ چین بود. نهتنها در آسیای مرکزی، بلکه حتی در خود روسیه، این یک امر واقعی هست. در مورد اقدامات، اما مهمترین مسالهای که میتوان گفت: روسیه در پیش گرفته، در قالب مثلی است، که میگوید: دوستانت را به خودت نزدیک کن، دشمنانت را به خودت نزدیکتر. چین و روسیه دشمن نیستند، اما در بلندمدت قطعاً رقیب خواهند بود. روسیه در این حوزه سعی کرده رقیبش را به خودش نزدیکتر کرده و سعی کند خود در این پروژه نقشآفرینی داشته، چینیها را به ایفای نقش در پروژههایی که مسکو محوریت دارد ترغیب کند. مهمترین نمود این قضیه توافق روسیه و چین برای متصل کردن دو پروژه چینی جاده ابریشم و روسی اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. تا تحقق کامل این قضیه زمان زیادی باقی است، اما در کل همانطور که پیش از این اشاره شد، خود روسیه در شرایط فعلی به چین وابستگی دارد و این که بخواهد وارد یک روند تقابلی شود و از طریق
استراتژیهای سلبی چین را مهار کند، گزینه در اختیاری نیست؛ لذا از طریق گزینههای ایجابی در صدد است تا این اقدام را صورت بدهد. تسنیم: این پروژه چه فرصتها و تهدیداتی میتواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟ اساساً نگاه ایران به این پروژه چگونه است؟ عزیزی: میزان تاثیرگذاری طرح کمربند و جاده بر جمهوری اسلامی تا حد زیادی بستگی به خود ما دارد. این یک واقعیت است که چین این را یک پروژه باز تعریف میکند و درواقع یک Open Initiative است. به معنی آن که هر کشوری اگر منافعش ایجاب میکند و قابلیت منفعتسازی برای دیگر طرفها را داشته باشد، میتواند در این پروژه مشارکت کند. این رویکرد کلی چینیهاست. در این چارچوب میدانیم که در قالب طرحهای اولیه، مسیر ایران (خلیج فارس و دریای عمان) نیز به عنوان یکی از مسیرهای مورد توجه چین مطرح بوده است. پیششرط این قضیه آن است که ما چقدر بتوانیم در این قضیه پتانسیلسازی کنیم. بالاخره این امر نیاز به حجم عظیمی از راهها و زیرساختها دارد. موضوع انتقال قدرت از غرب به شرق یک شعار نیست، یک واقعیت است. در شرایطی که آمریکا به عنوان هژمون بینالملل استراتژی «اول آمریکا (America First)»
را در پیش گرفته و خود را در یک روند تقابلی نهتنها با کشورهای شرقی که مهمترین آنها چین است، بلکه حتی با متحدین اروپایی خود قرار داده، کشوری مثل چین به پشتوانه چندین دهه رشد اقتصادی سرسامآور در شرایطی قرار گرفته که یک پروژه باز را تعریف میکند و حتی برای اتحادیه اروپا نیز منافعی ایجاد کرده و از آنها استقبال میکند که در آن مشارکت کنند. طبیعتاً در این فضا جمهوری اسلامی ایران نیز اگر بتواند جایگاه خودش را تعریف کرده و سپس با اتخاذ سیاستها و اقدامات مشخص به طرف چینی این اطمینان خاطر را بدهد که ما به این شکل میتوانیم در این پروژه فعالیت کنیم، این میتواند یک امر مثبتی باشد برای ایران. به ویژه در شرایطی که دوباره از جانب آمریکا تحت تحریم قرار گرفتهایم و آینده برجام نیز نامشخص است. اما باید توجه داشته باشیم که تحولات برای ما صبر نمیکنند و این احتمال وجود دارد در صورتی که ما نتوانیم به یک جمعبندی برسیم که چگونه میخواهیم در این پروژه مشارکت داشته باشیم، همین منطقه آسیای مرکزی به رقیبی برای ما تبدیل شود که به طور کلی محوریت پروژه را در اختیار بگیرد و ایران از این مسیر پرمنفعت شرق به غرب دور بماند. این
نکته را هم باید در نظر بگیریم که درست است که ما از تهدیدهای این طرح برای کشورهای آسیای مرکزی گفتیم، اما این شکل از تهدیدها که به شکل نفوذ سیاسی گسترده چین در آسیای مرکزی مطرح شد، در مورد ایران مصداقی ندارد. ژئوپلیتیک در اینجا نقش مهمی ایفا میکند. کشورهای آسیای مرکزی اگر تحت تاثیر این مساله قرار میگیرند، اول به خاطر پیشینه تاریخی آنهاست که تحت سیطره روسیه بودهاند و دوم بهخاطر وضعیت فعلی است که دسترسی خاصی به غرب یا آبهای آزاد ندارند. این باعث میشود که برای ما با ژئوپلیتیک منحصر به فردی که داریم، این موضوع مصداقی نداشته باشد. در این میان اساساً سیاست خارجی متوازن میتواند نقش خیلی مهمی ایفا کند. پتانسیلسازی ما هم برای شرق و هم برای غرب، در صورتی که بتوانیم خود را در محور ارتباطی چین و اروپا قرار بدهیم، منافع بسیاری را برایمان ایجاد میکند. در کل میشود گفت: برای ایران جنبههای فرصت این موضوع بیش از جنبههای تهدید آن است. تسنیم: این طرح در برخی محافل مهمترین رقیب طرح هندی «کریدور بینالمللی شمال جنوب» عنوان میشود. آیا طرح هندوستان واقعاً رقیب نسخه چینی محسوب میشود؟ عزیزی: من به شخصه چنین
اعتقادی ندارم که این دو طرح رقیب یکدیگر باشند. حداقل چینیها این پروژه را بدین شکل تعریف نمیکنند. چینیها سعی دارند دیگر طرحهایی که در این حوزه جغرافیایی در عرصه ترانزیت و تجارت بینالمللی مطرح میشود را نیز به شکلی با پروژه کمربند و جاده مرتبط بکنند. نکته دوم هم این است که طرح کریدور شمال به جنوب را نمیتوان هندی در نظر گرفت. این طرح بین ایران، روسیه و هند مطرح بوده و همه تا حدی در این پروژه منافع داشتند. لذا، فکر نمیکنم از دیدگاه چینیها حداقل رقیب باشند. یک دلیل ساده دیگر این است که کریدور شمال جنوب سالها است مطرح بوده و به نتیجهای نرسیده، اما طرح چینی طی همین ۵ سال تا کنون پیشرفتهای خوبی داشته و گامهای مهمی در این زمینه برداشته شده است. لذا، حتی در صورت محقق شدن، کریدور شمال-جنوب یک طرح موخر بر کمربند و جاده خواهد بود. تاجایی که در کشورهای عضو که در هر دو طرح مشارکت دارند، ناچار خواهند شد استلزامات کمربند و جاده را ابتدا اجرا کنند. از طرف دیگر ممکن است که هند با توجه به رقابت تاریخیاش با چین، چنین دیدگاهی را داشته باشد، اما نه روسیه و نه ایران فکر نمیکنم دو طرح را رقیب بنگرند؛ لذا در برایند
این رویکردها به نظر نمیرسد که طرح کریدور شمال-جنوب رقیبی برای طرح کمربند و جاده باشد؛ چه از نظر پتانسیلهای طرح و چه از نظر رویکرد بازیگران.