انکار همدستی متهم ردیف دوم در قتل بنیتا
متهم ردیف دوم پرونده بنیتا، طفل خردسالی که در جریان سرقت خودرو به طرز دلخراشی به کام مرگ رفت روز گذشته محاکمه شد و اتهامش را انکار کرد...
روزنامه جوان: متهم ردیف دوم پرونده بنیتا، طفل خردسالی که در جریان سرقت خودرو به طرز دلخراشی به کام مرگ رفت روز گذشته محاکمه شد و اتهامش را انکار کرد. محمد، متهم ردیف اول پرونده به قصاص محکوم و در صورتی که رضایت اولیایدم را جلب نکند پس از ماه رمضان قصاص خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسیدگی به پرونده صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست گفت: «بیست و نهم تیرسال گذشته در مشیریه خودروی پرایدی در حالی سرقت شد که کودک هشتماهه به نام بنیتا روی صندلی عقب خودرو خوابیده بود. بعد از گذشت ششروز از حادثه جسد بنیتا در حالیکه از شدت گرما، گرسنگی و تشنگی روی صندلی خودرو جان باخته بود در یکی از خیابانهای پاکدشت کشف شد.» نماینده دادستان گفت: «مأموران پلیس در جریان تحقیقات بعدی توانستند محمد، مجرم سابقهداری راکه به تازگی با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود به عنوان مظنون اصلی شناسایی و بازداشت کنند. با اقرارهای متهم، همدست وی به نام مهدی نیز دستگیر شد. متهمان در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و محمد به اتهام قتل عمد، سرقت مقرون به آزار و تحصیل مال نامشروع به قصاص، ۵۱سال حبس، ۱۱۱ ضربه شلاق و دوسال تبعید و مهدی نیز به اتهام سرقت مقرون به آزار، تحصیل مال نامشروع، معاونت در سرقت و خودداری از کمک به طفل شیرخواره به ۱۳ سال حبس، ۱۱۱ ضربه شلاق و دوسال تبعید به ایذه محکوم شد. با تأیید حکم محمد، وی در آستانه مرگ قرار گرفت، اما حکم مهدی با اعتراض وکیل متهم نقض و برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شد.» در آخر نماینده دادستان برای متهم درخواست اشد مجازات کرد.
بعد از قرائت کیفرخواست مهدی که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «روز حادثه برای خرید مواد راهی تهران شدم، چون محمد گفته بود که مواد در آن محل خیلی ارزان است. وقتی سر قرار رسیدم محمد قصد داشت پولم را بگیرد که مقاومت کردم و پولی به او ندادم؛ چراکه او پول را میگرفت و مواد را نمیداد. محمد به ناچار برای خرج مواد همان لحظه نقشه سرقت کشید.» متهم در ادامه به سؤالات هیئت قضایی پاسخ داد.
محمد که دوست و رفیق چندساله شما بود پس چطور روز حادثه بدون هماهنگی با شما و به تنهایی خودرو را سرقت کرد و تا قیامدشت آمد؟ محمد وقتی فهمید تا مواد را تحویل ندهد به او پولی نمیدهم نقشه سرقت را کشید. من از نقشه او اطلاعی نداشتم و در این مورد با من صحبتی نکرد. من نیازی به خودرو و پول نداشتم. هم پول همراهم بود هم با خودروی دوستم احمد بودم. محمد بارها اقرار کرده شما را در کیانشهر - بین مسیر- سوار کرده است و شما ضبط ماشین و آچار ماشین را برداشتهاید، اما شما اظهار دارید در قیامدشت او را دیدهاید؟ دروغ میگوید. محمد در اظهاراتش اقرارهای متناقضی داشتهاست. آیا ردیابی تلفن همراه که بارها در محل کیانشهر نقطه اشتراک آنتندهی بوده است را هم انکار میکنید؟ باور کنید حقیقت را میگویم. در دادگاه قبل از بند کیف حرف زدید که محمد آنرا از ماشین برای شما پرتاب کرده بود، در مورد آن چه توضیحی دارید؟ قبول دارم. ولی قسم میخورم که محمد فقط همان بند کیف را برایم پرتاب کرد که هیچ ارزشی هم نداشت. یعنی در آن بند کیف مواد و چیز دیگری وجود نداشت؟ نه، هیچ چیزی لای بند کیف نبود. خود محمد چه اقلامی را از ماشین سرقت کرده بود؟ نمیدانم. چرا وقتی از حضور طفل در ماشین باخبر شدی مأموران را خبر نکردی؟ خودم پدر و صاحب دو فرزندم هستم. باور کنید اگر از ترس مواد و اعتیاد نبود حتماً با مأموران تماس میگرفتم، ولی خیلی به محمد اصرار کردم طفل را تحویل پدر و مادرش بدهد، اما او هم ترسیده بود.
در ادامه متهم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید روز حادثه یکی از بدترین روزهای زندگیام بود و روز دستگیری برای من آخرین روز مصرف مواد بود. از آن روز حتی لب به سیگار هم نزدم و حالا که با قرار وثیقه آزاد هستم کلاس میروم و تحت درمانم.» او در ادامه گفت: «مدتی است در شهرداری کار میکنم و شبها زبالهها را از کوچه و خیابان جمع آوری میکنم. روزها هم در مغازه پدرم مشغول کار هستم. در این مدت شیرینی روزی حلال را چشیدهام و به خودم قول دادهام هرگز سراغ کار خلاف و مواد نروم.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.