آیا بانکها در مرحله بحران «پنهان» قرار دارند؟
بحران پنهان یا ترازنامه ای معضلی است که بانکهای بد با خلأ نظارتی بانک مرکزی به کمک ترفندهایی درصدد پوشش زیان دهی و شکاف بین بدهیها و داراییهای خود هستند که در بلند مدت می تواند منجر به بحران آشکار و خطرناک شود.
کد خبر :
827286
خبرگزاری تسنیم: طی چهار دهه گذشته، حدود ۱۴۷ بحران بانکی در جهان اتفاق افتاده که بحران مالی سال ۲۰۰۸، اقتصاد بیش از ۲۵ کشور جهان را تحت شعاع خود قرار داد. معضل بحران بانکی در ایران نیز موضوعی است که طی سالهای اخیر بتدریح در دید کارشناسان پر رنگتر شده و بیشتر مورد بحث و گفت: وگو قرار گرفته است. علامتهای مختلفی همچون بالا بودن زیان انباشته بانکها، مطالبات غیرجاری بانکها و نرخ بهره بالا از جمله سیگنالهای خطرناک موجود در نظام بانکی ما دانسته میشود. عموما در اذهان و افکار عمومی بحران بانکی را مساوی با هجوم مشتریان برای خارج کردن سپردهها از سیستم بانکی تلقی میکنند. به شکلی که در صورت وقوع این معضل، تقاضاهای انبوه برای خروج نقدینگی از بانک به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و... باعث میشود بانک از پرداخت تعهدات و بدهی خود در برابر سپرده گذاران و یا از بازپرداخت وامهایی که از سایر بانکها اخذ کرده (وام بازاربین بانکی) عاجز شود و به تبع آن بانک منابع ریالی که شریان حیاتی اش به عنوان واسطه گری مالی است را از دست بدهد. bank run چیست؟ زمانیکه هجوم بانکی رخ میدهد سپرده گذاران برای برداشت
سپردههای خود به طور گسترده بـه بانک مراجعه مینمایند، زیرا انتظار دارند بانک به زودی ورشکسته شود. در این شرایط بانـک مجبـور مـی شـود داراییهای نقد خود را به وسیله فروش داراییهای منقول و غیرمنقول خود و تبدیل آن به منابع نقدی را افزایش دهد و این موضوع موجب تشدید خسارت به بانک میشود. این پدیده به عنوان هجوم بانکی یا bank run در ادبیات مالی جهان شناخته میشود. هجوم بانکی اگر به مرحله حاد خود برسد حتی یک بانک با داشتن شرایط ایده آل مطابق با شاخصهای بانکداری یعنی: ۱. ارزش داراییهای بالایی در ترازنامه خود داشته و این رقم بیش از بدهی هایش است ۲. دارای کفایت سرمایه مناسبی هم باشد؛ به دلیل هجوم گسترده مشتریان برای دریافت سپردههای خود در مدت کوتاهی دچار افت جریان نقدینگی میشود و سپس بلافاصله در چاه ورشکستگی سقوط میکند. در نظام مالی که دچار هجوم بانکی فراگیر شود مردم با احساس خطر ورشکستگی بانک و ترس سوخت شدن دارایهای شان زنجیره وار اقدام به خارج کردن سپرده میکنند بدین گونه که گروه اول در دوره اول سپردههای خود را برداشت میکنند و گروه دوم به محض اطلاع از برداشت سپرده توسط گروه اول، سپردههای خود را از بانک
خارج میسازند. کلید خوردن بحران پنهان با دست بردن در ترازنامه ها. اما این قضیه به یک باره به عنوان داستان سقوط و ورشکستگی سیستم بانکی شناخته نمیشود بلکه به عقیده نخبگان پولی و بانکی اصولا قبل از اینکه این فاجعه مالی-بانکی به صورت گسترده فراگیر شود ابتدا علائمی از جمله «بحران پنهانی»، «سیگنال دهی بحران» را از خود در سیستم مالی کشور نشان میدهد. بحران بانکی پنهان به شرایطی اطلاق میشودکه یک بانک میزان بدهی هایش بیش از ارزش داراییهایش در ترازنامه باشد و سرمایه موجود بانک هم توان پاسخگویی به بدهی هایش را نداشته باشد. کاهش ارزش داراییهای بانک به دلایل مختلفی همچون: افزایش مطالبات معوق شده، کاهش ارزش ریالی سرمایه گذاری صورت گرفته در بازار توسط شرکتهای بانکی و یا پیشی گرفتن سرعت رشد بدهیها نسبت به رشد دارایی به وقوع میرسد. البته باید توجه داشت که زیان دهی ترازنامهای لزوما هجوم بانکی را در پی ندارد. یعنی با بحران پنهان بانک هنوز با هجوم سپرده گذاران مواجه نشده در حالیکه آرام آرام در حال فرو رفتن در گرداب ورشکستگی و مواجه شدن با پدیده هجوم بانکی است. نمایش داراییهای خیالی
متاسفانه این موضوعی است که گریبانگیر عمده بانکهای وطنی شده است و بانکها هم با خلأ نظارتی بانک مرکزی به جای حل مسئله صورت مسئله را تغییر داده اند و با سعی هرچه تمامتر در تلاش برای سرپوش نهادن بر زیان دهی و پر کردن شکاف میان داراییها و بدهیهای خود هستند و برای این مقصود عمدتا از ترفندی به نام «ایجاد دارایی موهوم» در ترازنامههای خود بهره میبرند. عمدتا این ترفند به دو شکل در ترازنامهها و صورتهای مالی بانکی مورد استفاده قرار میگیرد: ۱. جاری کردن مطالبات"غیرجاری": به وسیله استمهال کردن مطالبات معوق و غیرقابل وصول. بدین معنا که در سیستم بانکداریاگر مشتری، تسهیلات دریافتی خود را بازپرداخت نکند آنگاه مطالبات جاری بانک تبدیل به مطالبات غیرجاری میشود و در این شرایط مجبور است در ازای معوقات ذخیره گیری مطالبات مشکوک الوصول را داشته باشد که منجر به کوچک شدن دارایی و افزایش بدهی اش میشود که این عمل برای بانک گران تمام میشود؛ درحالیکه با مهلت دادن اسمی به وام گیرنده و استمهال، این بدهیها را از ترازنامه خود میزداید با وجود اینکه میزان بدهی که وام گیرنده دارد هنوز پا بر جا است. ۲. انعکاس دارائیهای خیالی:
به گونهای که با ثبت ارزشهای بالا و غیرواقعی بر داراییهای مشهود و غیرمشهود خود و همچنین با نشان دادن سودهای کاذب از سرمایه گذاری خود سعی در رسیدن به هدف خود دارند. بدین صورت که بانکها با معاملات صوری با یکدیگر و یا با شرکتهای زیرمجموعه خودشان، ارزش دفتری چندین برابری برای داراییهای ثابت و سرمایه گذاریهای خود ثبت مینمایند. روانشناسی پرداخت سودهای نجومی به طور خلاصه اکنون در کشور شاهد بانکداری هستیم که از یک سو در تکاپو و رقابت ناسالم برای جذب هرچه بیشتر سپرده با سودهای غیرقانونی از دست مردم هستند تا بتوانند جوابگوی انبوه سودهای سپرده گذاران گذشته خود باشند و از سوی دیگر با ایجاد داراییهای موهوم و دستکاری در ترازنامهها حتی المقدور خود را در بین اذهان عمومی و کارشناسان سرپا و سالم نشان دهند. به گفته کارشناسان اگر علاقه بانکها برای وعدههای سودهای نجومی سپرده باوجود اینکه علائم مریضی ورشکستگی در آنان دیده میشود و خودشان بیش از سایرین به آن آگاه هستند ریشه یابی شود به دو علت میرسیم: انعقاد قراردادهای صوری و فرار از شراکت در سود و زیان: طبق قانون عملیات بانکداری بدون ربا
بانکها از اعطای سود ثابت به سپرده گذار منع شده اند وموظف به پرداخت سود علی الحساب به سپرده گذار هستند. در حالی که این هدف فقط به وسیله عمل واقعی به قراردادهای فقهی در نظر گرفته شده در قانون حاصل میشود. بدین گونه که بانکها در قرارداد خود با وام گیرنده باید موظف باشد که طبق مفاد قانونی و شرعی عقود با در سود و زیان مشتری با او شریک باشد و تبع آن اگر ضرری حاصل شد هم بانک و هم سپرده گذار که پولش را در اختیار بانک قرارداده نیز ریسک ضرر در سرمایه گذاری بانک به عنوان وکیل را به خود بپذیرد. ولی میبینیم که بانکها با قراردادهای صوری و فرار از شراکت در سود و زیان با وام گیرنده در دام سیکل پرداخت سود ثابت به سپردهها افتاده اند. در حالی که این کار از یک سو مخالف صریح قانون و شرع است و از سوی دیگر بانکداری مدرن امروزی دنیا به این مدل از بانکداری مشارکتی روی آورده و این مدل بانکداری اسلامی را راه حل کاهش به وقوع پیوستن بحرانهای اقتصادی دانسته است. رقابت برای حفظ بقا: انگیره حفظ بقا برای بانکها و موسسات مالی غیربانکی آنچنان قوی است که آنها حتی حاضرند با تحمل زیان ناشی از هزینههای فزاینده تامین مالی خود و جذب
سپرده، چندصباحی ورشکستگی خود را به تعویق بیندازند؛ و شاهد آن هستیم که حتی بانکهای دولتی نیز ناچار اند برای حفظ سپردهگذاران خود، نرخهایی نزدیک به نرخ بانکهای نامعتبر پیشنهاد دهند. جذب سپرده بهتر از قرض گرفتن از بانک مرکزی: بانکها با روی آوردن به اضافهبرداشت از بانک مرکزی و و پرداخت نرخ و جریمههای بالا در این نوع قرض گرفتن، هزینههای سنگینی را متحمل شدهاند؛ بنابراین برای تامین نقدینگی خود و اجتناب از جرایم ناشی از اضافهبرداشت به سمت جذب سپرده مردمی با نرخی کمتر از نرخ بانک مرکزی تمایل پیدا کرده اند.