شعار مردم فرانسه: «گرانتر بخر ولی خارجی نخر»
اقتصاد فرانسه به ویژه پس از جنگ جهانی دوم با اتخاذ ۵ راهبرد اصلی در حمایت از تولید داخلی و ضد جهانی شدن، امروز به سومین قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شده است تا جایی که امروز این کشور بدون نفت به غول نفتی جهان مبدل شد.
کد خبر :
826706
خبرگزاری تسنیم: سیاستمداران فرانسوی از بعد از جنگ جهانی دوم با رویکرد تقویت تولید داخلی اجازه ندادند شکست در این جنگ مانع از پیشرفت آنها بشود. در ابتدای قرن ۲۱ نیز با تداوم سیاستهای پیشین و رویکرد توجه به اقتصاد دانش بنیان و رشد در صنایع نفت و گاز به رشد خود ادامه دادند. امروز هم با فرهنگ سازی پیرامون اجرا نکردن سیاستهای تجارت جهانی تلاش میکنند جمعیت بیکارشان را کاهش دهند. فرانسه از جمله کشورهای پیشرفته و صنعتی است که علاوه بر پذیرفتن قواعد تجارت جهانی به شیوه غربی آن در داخل این کشور، مردم هنوز بهای زیادی به تولیدات فرانسوی میدهند و حاضرند برای خرید محصولات ساخت کشورشان پول بیشتری خرج کنند. رفتار مردم فرانسه مبنی بر حمایت از محصولات ساخت کشورشان ناشی از اجرای سیاستهای درست دولت این کشور در زمینه حمایت از تولیدات است، که تا همین سالهای اخیر نیز دنبال میشود. کمپین حمایت از تولید با حضور دولتمردان در این خصوص میتوان به نقش بارز آرنود مونتبرگ، وزیر بازسازی صنعتی فرانسه اشاره کرد که در سال ۲۰۱۲ کمک کرد تا کمپین حمایت از تولیدات داخلی این کشور نفوذ بالایی پیدا کند. این کمپین قصد
داشت مردم فرانسه را متقاعد کند تا محصولاتی را مصرف کنند که ۱۰۰ درصد فرانسوی هستند. وزیر بازسازی صنعتی فرانسه از زمان تولد این کمپین تلاش کرد تا با اجرای سیاستهای حمایتی دامنه نفوذ این کمپین گسترش پیدا کند. تلاش دیگر او این بود که میخواست مصرف تولیدات صد درصد فرانسوی برای مردم به یک الگو تبدیل شود. اما شاید بتوان گفت: اصلیترین کاری که مونتبرگ انجام داد اصرار بر توقف اجرای تعهدات فرانسه به سازمان تجارت جهانی (W.T.O) بود. چرا که او میپنداشت تعهد به این سازمان باعث شده است تا تولید کنندههای کشورش در رقابتی غیرمنصفانه با چین قرار بگیرند. به همین دلیل میخواست تا در مکتبی حمایتی به اجرای سیاستهای میهن دوستی بپردازد. او همچنین مردم را به حمایت از تولیدات فرانسوی دعوت میکرد و میگفت: تنها درصورتی میتوان صنعت یک کشور را بازسازی کرد که همه مردم از آن صنایع حمایت کنند. اقدامات و صحبتهای مونتبرگ باعث شد نگاه رسانهها به سمت او جلب شود. به طوری که تصویر و صحبت هایش به عنوان یک مقام دولتی که کالای فرانسوی مصرف میکند مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. در یکی از همین موارد یک مجله فرانسوی مونتبرگ را با تیشرتی
فرانسوی به تصویر کشید در حالی که کالایی فرانسوی را مصرف میکند. این مجله برای توضیح این تصویر نوشت: مونتبرگ به تولیدات فرانسوی اعتماد دارد و از آنها استفاده میکند. ساخت فیلم مستند برای تقویت تولید- تقبیح جهانی شدن سیاستگذاران فرانسوی دریافتند که برای پیشرفت صنایع و تولیدات داخلی در دنیای امروز نباید دروازههای کشور را برای ورود کالا از سایر کشورها گشود. فرانسه به خوبی دریافته است که جهانی شدن راه حل خروج از بحرانهای اقتصادی نیست بلکه منشا و تولید کننده آن است. به همین دلیل آنها تلاش میکنند تا مردم فرانسه را با اجرای سیاستی که منجر به حمایت از تولید داخلی میشود، همراه کنند. در این خصوص ساخت مستندی با عنوان «من با محصولات ۱۰۰ درصد فرانسوی زندگی میکنم» نمونه موفقی از اجرای چنین فرهنگ سازیهایی است. در مستند یادشده سازنده فیلم با بیان مشکلات جامعه فرانسه که به واسطهی جهانیشدن دامن گیر آنها شده است، سعی دارد شهروندان فرانسه را برای برونرفت از این بحران بسیج کند. راهکاری را هم که برای دست یافتن ارائه میکند حمایت یکپارچه دولت و مردم از تولیدات داخلی فرانسه است. تلاش برای
گسترش نفوذ کمپین حمایت از تولید یکی از سازندگان این مستند به نام بنجامین بعد از ساخت این فیلم به همراه همسرش تصمیم میگیرند تا به مدت یکسال از هیچ محصول خارجی استفاده نکنند. تمام این اقدامات هم در راستای گسترش نفوذ کمپین حمایت از تولیدات فرانسوی انجام میشود تا مخاطبان آن در جامعه حس همراهی بیشتری پیدا کنند و سیاست دولت در خصوص حمایت از تولید داخلی در مقابل رقبای خارجی بیشتر شانس پیروزی داشته باشد. بنجامین به منظور تامین مایحتاج داخلی فرانسوی زندگی یکساله اش به سراغ وزیر بازسازی صنعت نیز میرود و گفت و گویی نمادین با وی انجام میدهد. مونتبرگ هم میگوید تنها زمانی میتوان صنعت یک یک کشور را باز سازی کرد که همه مردم از آن صنایع استفاده کنند. کارگردان فیلم در طول یکسال استفاده از لوازم صد در صد فرانسوی تلاش میکند رفتار تولیدکنندهها و بازارهای داخلی کشورش را نیز تحت نظر بگیرد و آن را برای مردم گزارش کند. در همین خصوص او هر بار که برای تامین یکی از لوازم خانگی اش به بازار میرفت متوجه میشد کارخانههای فراوانی تولیدات خود را گسترش دادند. کارخانههایی که پیش از آن به شدت آسیب دیده بودند. او گزارش
کرد بسیاری از کالاهایی که پیش از این وضع خوبی نداشتند اکنون تولید میشوند. کالاهای با دوامی همچون تلویزیون، اتو، یخچال؛ جهانی شدن آری یا خیر؛ قیاس با مخاطب بنجامین در این فیلم حتی با یکی از مدافعان جهانی شدن نیز گفتگو کرد. هدف او بیشتر این بود تا برای مخاطب این تصور ایجاد نشود که این مستند میخواهد یک طرفه صحبت کند. چرا که او با همجمههای مدافعان جهانی شدن آشنا بود و میدانست بعد از پخش فیلم عدهای درصدد شکست دادن کمپین حمایت از تولید داخلی فرانسه بر خواهند آمد. فلیپ منیر، اقتصاددان لیبرال در بخشی از این مستند میگوید جهانیشدن پدیدهی بسیار مبارکی است چراکه پول ذخیره شده بابت نخریدن اجناس گرانقیمت داخلی میتواند در حوزههای دیگر مصرف شود و ما میتوانیم با آن کالاهایی را بخریم که پیش از این حتی نمیتوانستیم به داشتن آنها فکر کنیم و این یعنی مصرف بیشتر و به تبعش رفاه بیشتر؛ او همچنین در توجیه بیکار شدن نیروی کار داخلی به سبب تعطیلی کارخانههای تولیدی در کشور مدعی شد که پول ذخیرهشده بابت نخریدن مثلاً آن یخچال گرانقیمت میتواند برای خوردن غذا در رستوران هزینه شود، پس کارگر آن
کارخانهی ساخت یخچال میتواند در یک رستوران مشغول کار شود. در ادامه فیلم بنجامین صحنههایی از اعتراضات خیابانی کارگران کارخانههای تعطیل و نیمه تعطیل را نشان میدهد تا به مخاطب بگوید که همیشه تغییر شغل دادن بهراحتی گفتههای اقتصاددانان لیبرال هم نیست. اصلیترین حرف در فیلم را از زبان مونتبرگ میشنویم، هنگامی که میگوید اگر ما از کالاهای تولید خودمان حمایت نکنیم به مرور تبدیل به بردهی اقتصادی چین میشویم. در ادامه هم به صراحت از نقش کارمندان دولتی که کشورشان را قربانی میکنند حرف زده است. وزیر بازسازی صنعت میگوید کارمندان دولتی در فرانسه حس وطندوستی ندارند؛ و دور از انتظار نیست که ما هم بردهی اقتصادی دنیا شویم. مردم اصلیترین حامیان حمایت از تولید میتوان گفت: یکی از اصلیترین سیاستهای که دولت فرانسه برای حمایت از تولیدات داخلی اش انجام داده است ترغیب مردم به مصرف از کالاهای داخلی است. این موضوع به حدی برای مردم فرانسه جا افتاده است که در نظرسنجیهای کلان این کشور قابل شک و تردید نیست. در یک مورد نشریه فرانسوی بلومبرگ از این موضوع گزارش میدهد پنجاه درصد از مردم فرانسه حاضرند در
حدود ده تا پنج درصد پول بیشتری بپردازند، اما کالاهای ساخت کشور خودشان را بخرند. بلومبرگ تصریح میکند: این در حالی است که کالاهای تولید شده در فرانسه بین ۱۵ تا ۲۰ درصد گرانتر از کالاهای مشابه تولید شده در کشوری مانند چین است؛ اما مردم فرانسه میدانند برای حفظ اشتغال در کشورشان باید از تولیدات داخلی و ملی خود حمایت کنند و مصرف کننده آنها باشند. تارنمای روزنامه لیبراسیون نیز بر اساس یک نظرسنجی رادیویی- تلویزیونی، گزارشی مشابه بلومبرگ منتشر میکند. نتایج این نظرسنجی که از شبکه تلویزیونی فرانس ۲ و رادیو بین المللی فرانسه بدست آمده است، تصریح میکند ۶۸ درصد فرانسویها آماده اند ۵۰۰ یورو بیش از قیمت واقعی یک خودرو ۲۰۸ یا رنو C۳ که ارزش تقریبی ۱۲ هزار و ۷۰۰ یورو است، بپردازند به شرطی که این خودرو در فرانسه تولید شده باشد. این در حالی است که فقط یک پنجم شرکت کنندگان در نظرسنجی پرداخت هزینه بیشتر برای خرید خودرویی که در داخلی کشورشان تولید شده باشد را رد میکنند. همچنین ۷۰ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی خواهان وضع مالیات برای کالاهای وارداتی که با محصولات فرانسوی رقابت میکنند و ۵۸ درصد مخالف برون سپاری
هستند. بر اساس این گزارش، ۶۱ درصد رای دهندگان در این نظرسنجی معتقدند که تجارت آزاد مفید است و ۵۶ درصد این تفکر که بستن مرزها میتواند موجب نجات اشتغال در فرانسه شود را رد میکنند و در واقع، خوستار اجرای اقدامهای هدفمند برای حفظ مشاغل و شرکتها هستند. جلوگیری از گسترش بیکاری در مقابله با جهانی شدن دولت فرانسه همچون دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا با مساله نرخ بالای بیکاری مواجه است. به همین دلیل دولت راهبرد حمایت از تولید ملی را به عنوان راهبردی برای حفظ و گسترش اشتغال داخلی به کار میبرد. اما نکته قابل تامل حس وظیفه شناسی شهروندان در خصوص اجرای این سیاست هاست که این مساله را هم دولت سبب شده است. همین رابطه متقابل میان دولت و شهروندان سبب شده است که هنوز فرانسه در مقابل تهدیدهای اقتصادی بیرونی اش ناتوان نشده باشد، بلکه هنوز کشوری قدرتمند در عرصه اقتصادی است. البته نباید فراموش کرد بالندگی و شکوفایی اقتصادی فرانسه مرهون اجرای سیاستهای حمایتی دولت این کشور از بعد از جنگ جهانی دوم است. اما امروز هم فرانسویها اجازه نمیدهند شکوفایی و اقتدارشان فدای زیاده خواهی دیگر کشورهای بزرگ جهان
شود. امروز فرانسه را میتوان سومین قدرت اقتصادی اروپا بعد از آلمان و انگلیس نام برد، کشوری که با ثبت تولید ملی در سطح ۲.۵ هزار میلیارد دلاری در سالهای اخیر جایگاه ششم جهانی را نیز از آن خود کرده است. ۲۰ درصد از محصولات فرانسه که اغلب شامل ماشین آلات و تجهیزات صنعتی، هواپیما، محصولات پلاستیکی، محصولات شیمیایی، محصولات داروی و فلزات میشود، به کشورهای پیشرفته دنیا همچون آمریکا، انگلیس، آلمان، ایتالیا و بلژیک صادر میشود. این کشور موزانه خوبی میان واردات و صادرات خود برقرار کرده است. بخشی عمدهای از اقلام وارداتی فرانسه به نفت خام، تجهیزات صنعتی و وسایل نقلیه موتوری اختصاص دارد. با وجودی که امروز حجم تولیدات، صادرات و واردات فرانسه حکایت از این دارد که از نظر اقتصادی شرایط با ثباتی دارد، اما سیاستمداران این کشور نمیخواهند به بهانه جهانی شدن جایگاه شان در دنیا متزلزل شود. در واقع فرانسه تلاش میکند سیاستهای جهانی شدن را در اختیار خود بگیرد و نه اینکه کشورش را قربانی آن کند؛ البته همان طور که یاد شد فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم سیاستهایی را به کار گرفت و مسیر پر پیچ و خمی را طی کرد تا به جایگاه امروزی
خود رسید. یکسال بخور نون و تره! در جریان جنگ دوم جهانی، فرانسه به شدت تخریب شد و اقتصاد آن در وضعیت فلاکت باری قرار گرفت. بخش زیادی از شهرها، پل ها، جادهها و راه آهن این کشور ویران شد. حدود ۱.۲ میلیون واحد مسکونی تخریب شد یا به شدت آسیب دید. دولت آلمان به عنوان پیروز جنگ، بخش زیادی از نیروی کار فرانسه را به بیگاری گرفت و هم زمان به عنوان غرامت فرانسویها را مجبور به تامین بخشی از نیازمندیهای آن کشور کرد؛ به نحوی که فرانسه حدود ۲۰ درصد از محصولات کشاورزی خود را به آلمان ارسال میکرد. تولیدات کشاورزی این کشور نیز به سبب نبود انرژی و سایر نهادههای تولید پنجاه درصد کاهش یافت. در چنین وضعیتی علاوه بر ویرانیهای جنگ، کمبود غذا و شکل گیری بازار سیاه (هم زمان با شکل گیری یک نظام توزیع کوپنی ناکامل) سبب ریاضت شدید مردم فرانسه شد. در چنین وضعیتی فرانسه جریان نوین پیشرفت اقتصادی خود را آغاز کرد. اصلیترین برنامه اقتصادی که فرانسه بعد از شکست در جنگ جهانی دوم به کار گرفت تقویت تولید ملی بود. در میانه قرن بیستم تولید ملی فرانسه دوران رشد و شکوفایی خود را سپری میکرد. به طوری که در مدت کوتاهی
توانست به نرخ رشد اقتصادی بالای ۱۲ درصد برسد. عمدهترین سیاستهایی که دولت فرانسه در آن مقطع به کار گرفت تا بتواند دوباره روی پای خود بایستد شامل پشتیبانی جدی از صنایع کوچک و متوسط، افزایش مشارکت مردمی در تولید و افزایش جمعیت و ارتقای بهره وری نیروی کار میشود. سه رویکرد فرانسه برای تقویت تولید بعد از جنگ جهانی دوم فرانسه به منظور تقویت تولید بعد از جنگ جهانی برنامههایی را مدون کرد تا بتواند به صورت جدی از صنایع کوچک و متوسط خود پشتیبانی کند. اجرای این سیاستهای اغلب در سالهای اخیر نیز دنبال میشود. به همین خاطر در این کشور ۷۰ تا ۸۰ درصد مشاغل از طریق صنایع کوچک و متوسط تامین میشود و ۶۵ درصد اقتصاد این کشور به چنین صنایعی وابسته است. فرانسه در سه دهه ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از صنایع داخلی کوچک و متوسط خود حمایت کرد. دومین رویکردی که فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم خود اتخاذ کرد تا از تولید ملی خود حمایت کند سیاست تشویق مشارکت مردمی و همچنین افزایش جمعیت بود. این سیاستها به این دلیل برگزیده شد که دولتمردان این کشور میدانستند بعد از شکست در جنگ جهانی نیازمند نیروی کار بیشتری هستند. به همین
منظور هم دولت اجرای هم زمان دو سیاست فوق را در دستور کار خود قرار داد. به طوری که دولت ضمن تشویق مردم به افزایش جمعیت تلاش میکرد تا مردم در اجرای کارهای مشارکت بیشتری کنند تا جبران کمبود نیروی کار احساس نشود. در کوتاه مدت مردم فرانسه با درک شرایط اقتصادی و نیاز اقتصاد ملی خود به کار بیشتر، زمان بیشتری را صرف کار میکردند تا چرخ اقتصادشان سریعتر بچرخد؛ اما در همین دوره دولت فرانسه سیاستهای جدی را برای افزایش جمعیت و بالا بردن نرخ موالید به کار گرفت. سیاستهای تشویقی جمعیت هم اکنون نیز توسط دولت فرانسه دنبال میشود. به طوری که امروز قریب به ۵ درصد از درآمد ملی این کشور صرف چنین برنامههایی میشود. برخی از این برنامههای تشویقی عبارت است از: پاداش تولد (حدود ۹۰۰ یورو که در ماه هفتم بارداری پرداخت میشود)، کمک هزینه پایهای (۱۸۰ یورو به ازای هر فرزند زیر سه سال)، کمک هزینه حمایت خانوادگی، کمک هزینه اسباب کشی (برای خانوادههایی که پس از فرزند سوم اسباب کشی میکنند)، کمک هزینه تحصیلات و... سومین رویکردی که دولت فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم به کار گرفت تا از تولید داخلی اش حمایت کند ارتقای بهره وری نیروی کار
بود. این سیاست هم از جمله سیاستهایی است که از نیمه دوم قرن بیستم در فرانسه اجرا میشود و تا به امروز ادامه دارد. به طوری که در این مدت شاخص بهره وری نیروی کار از عدد ۲۰ در سال ۱۹۵۰ به ۱۱۲ در سال ۲۰۱۵ رسید. نکته مهم در رشد این شاخص تداوم آن در بستر زمان است. امروز بهره وری نیروی کار در فرانسه حتی از انگلیس بیشتر است. فرهنگ کار در این کشور و به خصوص نپرداختن به امور غیر مرتبط با فعالیت کاری در زمان کار به عنوان یکی از عوامل اصلی بالا بودن بهره وری نیروی کار در این کشور قلمداد میشود. نگاه ویژه به اقتصاد دانش بنیان در کنار سه رویکرد اصلی که دولت فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم اتخاذ کرد تا از تولید داخلی خود حمایت کند. سیاستمداران این کشور در سالهای بعد از قرن بیست و یکم نیز به شکل جدی از تولیدات داخلی شان حمایت کردند. در این سالها رویکرد حمایت و تقویت از تولید داخلی این کشور بیشتر شامل میدان دادن به فعالیتهای مبتنی بر اقتصاد دانش بنیان میشود. سهم عمده شکوفایی امروز فرانسه ناشی توجه اقتصاد دانش بنیان است. چنین جایگاهی هم برای این کشور بوجود نیامده است به جز با توجه به فعالیتهای پژوهش
محور؛ امروز ۳ درصد از سهم کل بودجه این کشور به تحقیق و توسعه اختصاص دارد. مهمترین عرصههای تحقیقاتی این کشور هم شامل صنایع الکترونیکی و الکتریکی، خودروسازی، داروسازی، سرویسهای آنالیز داده ها، صنایع هوا-فضا و انرژی میشود. برنامه برای رشد در صنایع نفتی-گازی در کنار توجه به صنایع دانش بنیان، فرانسویها نگاهی هم به رشد صنایع نفت و گاز دارند. فرانسویها به خوبی دریافته اند که رشد صنایع نفت و گاز در ارتقای جایگاه شان در جهان تاثیر شگرفی دارد. چرا که با دستیابی به منابع نفت و گاز خام میتوانند به رشد صنعتی شدن شان ادامه دهند. فرانسه با همین رویکرد توجه به رشد صنایع نفت و گاز توانسته در جهان به عنوان بازیگری مهم شناخته شود. این کشور از سویی با تقویت صنایع بالادستی نفت و گاز (استخراج نفت و گاز و توسعه میادین) به منظور حضور گسترده در کشورهای نفت خیر و جذب پروژههای بسیار سودآور نفتی در این کشورها و از سوی دیگر با تقویت صنایع میان دستی و پایین دستی نفت و گاز در داخل فرانسه (پالایشگاهها و صنایع جانبی وابسته به نفت و صنایع شیمیایی) توانسته است در تمام زنجیره نفت و گاز جهان حضور موثر داشته باشد.
برنامههای ویژه این کشور برای تصاحب منابع گسترده نفت و گاز در جهان در کنار عدم اهتمام بیشتر کشورهای نفت خیز بر تقویت تواناییهای داخلی خود برای استخراج و فرآوری این محصولات سبب شد این کشور از نداشتهها ثروتی هنگفت کسب کند و بدون داشتن نفت و گاز، بخش زیادی از ارزش افزوده بخش نفت و گاز را در اختیار بگیرد. این در حالی است که بیشتر کشورهای نفت خیز به منافع بسیار حداقلی حاصل از فروش نفت خام که عمدتا کمتر از ده درصد کل ارزش افزوده حاصل از تولید و فرآوری این محصول با ارزش را شامل میشود، اکتفا کرده اند. در خصوص توجه و اهتمام فرانسه به رشد در صنایع نفت و گاز میتوان به پایه گذاری شرکت توتال اشاره کرد. این شرکت فرانسوی در حالی امروز به عنوان چهارمین شرکت نفتی دنیا شناخته میشود که داخل فرانسه هیچ نفتی برای استخراج وجود ندارد. اما با گسترش این شرکت فعالیت استخراج و کشف میادین نفتی در سایر کشورها برای فرانسه تبدیل به یک مزیت شده است. این هشتمین شرکت بزرگ جهان امروز در ۳۰ کشور شعبه دارد و کارمندانش اگر در استادیوم آزادی دور هم جمع شوند صندلی خالی باقی نمیماند. کمپانی توتال در تمامی حوزههای صنایع نفت و گاز،
فعالیت میکند. این شرکت فرانسوی، در زمینه اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی و نیز تولید برق، احداث خطوط لوله، پالایش و بازاریابی نفت خام و گاز طبیعی فعالیت میکند.