پارازیتهای تیتراژخوانی در جعبه جادویی
در حال حاضر جعبه جادویی و تیتراژ سریالها محل رفت و آمد خوانندگانی شده است که میتوان آنان را به نوعی سلبریتیهای مورد پسند مخاطبان جوان و نوجوان خواند. کسانی که با بازارگرمی جایی برای استخوان ترکاندهها و قدیمی ترها قائل نیستند...
روزنامه ایران: ماجرای تیتراژخوانی در سریالهای تلویزیونی بویژه برنامههای مناسبتی به دهه ۸۰ برمی گردد. در آن سالها ساخت چنین آثاری نه تنها با تعداد خوانندگان و حتی برنامههای انگشت شمار انجام میگرفت، بلکه هر فردی نیز رخصت و امکان ورود به این عرصه را پیدا نمیکرد؛ گرچه در صورت ورود، ارج وقربی داشت بسیار فراتر از آنچه امروز میبینیم. در حال حاضر جعبه جادویی و تیتراژ سریالها محل رفت و آمد خوانندگانی شده است که میتوان آنان را به نوعی سلبریتیهای مورد پسند مخاطبان جوان و نوجوان خواند. کسانی که با بازارگرمی جایی برای استخوان ترکاندهها و قدیمی ترها قائل نیستند... در هرحال، تیتراژهای سریالها و هرآنچه امروز شاهدش هستیم، چه خوب و چه بد، شرایطی است که باید آن را محصول و دستپخت سطح پسند عمومی مخاطبان امروزی تلویزیون تلقی کرد؛ دستپختی که چندان به ذائقه اهل فن خوش نمیآید. رضا مهدوی پژوهشگر موسیقی و نوازنده سنتور درمورد این موضوع که «آیا روابط پشت پردهای در تیتراژخوانی سریالها و برنامههای مناسبتی در تلویزیون وجود دارد»، میگوید: «بهطورکلی نمیتوانیم تأیید کنیم دستهای عجیب و غریب پشت پرده دراین باره وجود دارد یا خیر؛ اما قطعاً سلیقه تهیهکنندهها در این زمینه تأثیرگذاراست، به طوری که درماه رمضان شرایطی ایجاد میکنند که همه هول و ولای تیتراژخوانی داشته باشند. دستگاه نظارتی رسانه ملی قطعاً باید به این موضوع رسیدگی کنند که متأسفانه تا به امروز اتفاق نیفتاده چرا که افرادی که تا دیروز یا در طول سال در برنامههای صداوسیما عرصهای برای شرکت نداشتند و خوانندگان زیرزمینی محسوب میشدند امروز به یکباره در ایامی، چون نوروز، ماه مبارک رمضان، ایام محرم و... به هر شکل به رسانه ملی ورود پیدا کردهاند. این موضوع سبب استیصال بسیاری ازموسیقیدانان کاردان و کارشناس شده است. اوافزود: گفته میشود عدهای از خوانندگان با پرداخت مبلغی به این برنامهها راه یافتهاند یا آنکه برعکس، عدهای پول میگیرند تا در این قاب کذایی حضور داشته باشند؛ شاید نشود سندی دراین باره رو کرد، اما آنچه امروزه قابل مشاهده است، جولان دادن سلبریتیهایی است که مشابهشان در مغرب زمین هم وجود دارد؛ هرچند این قصه در آن سوی آبها شکلی کاملاً مدون و قانونمدار دارد.
در واقع این اتفاق الگوبرداری از برنامههای ماهوارهای و شبکههای خارجی و برنامهسازی آن با المانهای فرهنگی و هنری ایرانی است. اما این سؤال پیش میآید که چرا این افراد در صدا و سیما حضورهمیشگی ندارند و مختص به زمانهایی خاص هستند! اینجا است که شائبههایی در ذهن به وجود میآید که آیا مافیایی پشت پرده است یا زدوبندهایی وجود دارد! سؤالی که پاسخ آن بالاخره در آینده مشخص خواهد شد.
محمدمهدی عسگرپور کارگردان سریال پرمخاطب «رهایم نکن» که در حال پخش از شبکه سه سیماست، به معیار انتخاب یک تیتراژ اشاره میکند و میگوید: «موسیقی تیتراژهای فیلم یا سریال با یک فرآیند ساده شکل نمیگیرد. انتخاب تیتراژ اگرچه به تصمیم نهایی کارگردان یا تهیهکننده اتخاذ میشود، اما سلیقه آهنگسازهم درانتخاب این پارامترها تأثیرگذاراست؛ ناگفته نماند مهمترین عامل فضای کاری یک سریال است که میتواند بسیارکمککننده باشد. فضای کاری گاهی اوقات نشانهایش درشعرهای تیتراژپایانی نمایان است یعنی شعر در چه حوزهای سروده شده است؟ آیا لطیف و عاشقانه است یا با شعری اجتماعی یا سیاسی مواجه هستیم! عسگرپورافزود: تیتراژهای پایانی سریال یا فیلمها طی سالهایی که مورد توجه قرارگرفت هویت مستقل یافتند، بعضاً ترانهها معروفتر ازسریالها شدند و در بعضی مواقع تیتراژها نتوانستند موفقیت چشمگیری داشته باشند. این کارگردان درمورد فضای کارهای مناسبتی، چون ماه مبارک رمضان و تیتراژهایی که در این مقطع زمانی ساخته میشود که چندان هم مرتبط با موضوع نیست بیان داشت: به عقیده من ساخت آثار مناسبتی به اتفاق نظر حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و مردمی است. برخی افراد ماه رمضان را ماه عبادت میدانند که درهای آسمان گشوده میشود و شیطان دربند است. در واقع اصل موضوع هم همین است و ادراک و مفاهیم از این نتیجه توانسته در بهتر شکل گرفتن آن اثر بگذارد. اما عدهای براین نظرند که ماه رمضان نشاط آور بوده نه خمودگی و برهمین اساس آثاری که تولید میشود به حوزه طنز نزدیک ترند! عدهای دیگر نیز فضا را چنان روحانی تلقی میکنند که در بعضی سریالها عمدتاً فضاهایی ماورایی به نمایش میگذارند بنابراین نقطه نظرات تولیدکنندگان درساخت چنین موسیقی یکسان نیست. تولیدکنندگان این نتیجهگیری را دوای نجاتبخش طی این سالها دانستهاند، در صورتیکه شاید این فرمول در یک سال بعد جواب ندهد.
عسگرپور گفت: به عقیده من نباید انتزاعی اندیشید، آیا ماه رمضان سال ۷۷ با سالهای ۸۰ یا ۹۷ از جهت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یکسان است؟ خیر، قطعاً این عوامل در تولید یک کارموسیقایی تأثیر گذاراست بنابراین گاهی اوقات به تسامح براین نظر هستیم که همه میدانیم راجع به چه موضوعی صحبت میکنیم، اما وقتی موشکافی میشود میبینیم که این پدیده به سادگی انجام نگرفته است. عسگرپور سالهای گذشته قائم مقام مدیر شبکه ۲ سیما بوده است. او در مورد خوانندگان زیرزمینی که تا به امروز فرصتی برای دیده شدن نداشتند، اما به یکباره به رسانه ملی راه پیدا کردهاند بیان میکند: مدیریت تلویزیون به عرضه محصولاتش میاندیشد، اما در این مسیر باید به یک چیدمان درست بیندیشد. تکرار پخش سه برنامه تلویزیونی با فضایی غمگین یا خیلی شاد اشتباه مدیریت رسانه است.
او درادامه افزود: خوانندگان عزیز و جوانی که به رسانه ملی راه پیدا کردهاند در تلاشند با اشعاری بیمحتوا مانند خوانندگان پیش از انقلاب بخوانند که تکرار این اتفاق به مدیریت نادرست رسانه برمی گردد و نباید تقصیر را به گردن تهیهکنندگان یا خوانندگان انداخت. ما در مورد رسانهای صحبت میکنیم که با بودجهای دولتی دارای اختیارعمل بسیاری است بنابراین باید دقت نظر بیشتری هم صورت بگیرد، اما متأسفانه اینگونه نیست و معمولاً نبض بازار تعیینکننده کاراست به همین دلیل ممکن است بسیاری ازخوانندگانی که اعتبار بیشتری داشتند درصداوسیما کمتر دیده شوند. مدیرعامل پیشین خانه سینما اظهارکرد: بعضی از قطعاتی که در تلویزیون شنیده میشود کاربرد فست فودی دارد و بهنظر من مسمومکننده است چرا که ذائقه شنونده را پایین میآورد، حتی نوشتن برخی ترانهها برروی کاغذ شرم آوراست و بیشتر به چشم و ابروی یار خود اشاره دارد در صورتی که در ادبیات عرفانی چشم و ابرو سمبل و نماد چیز دیگری بوده است. او گفت: بعضی خوانندگان جوان براین تصورند که خواندن درمفاهیمی، چون معصومین، برجام یا خلیج فارس سبب میشود کارهایشان سریعتر جذب مخاطب شده و روی آنتن برود؛ بنابراین مدیریت رسانه وظیفه دارد دقت نظر بیشتری داشته باشد.
مجید اخشابی از نخستین خوانندگان عرصه تیتراژخوانی برنامههای مناسبتی تلویزیون است؛ دوران سپری شدهای که سریالهای مناسبتی نسبت به امروز حال و هوای بهتری داشتند. قطعه «گمگشته» از کارهای معروف این هنرمند در سریالی با همین نام است، اجرای این کار موجب شهرت و تثبیت او در موسیقی پاپ و بویژه موسیقی تیتراژی شد. اما چند سالی است که اخشابی دراین عرصه کم کارتر شده، شاید بازار خوانندگان امروزی موجب حضورکم رنگ او شده باشد. اخشابی میگوید: بهنظر میرسد در سفارش این تیپ کارها دانش و درایت شعورمندانه وجود ندارد. من براین نظرم موسیقی آیینی ظرفیت و مشخصههای ویژهای دارد و با موسیقیهایی که به عشقهای زمینی میپردازد متفاوت است و نمیتوان گفت: المان یا نشانههای عیانش در شعر پنهان شده است. اخشابی افزود: موسیقی آیینی باید مورد مصرف در موضوعات آیینی باشد نه آنکه کارهای بیهود و خندهدار تولید شود و بهعنوان یک کارشناس نه یک دستاندرکار با اطمینان میگویم هر نوجوانی براحتی میتواند تشخیص دهد این سبک کاری هیچ تطبیقی با کارهای مناسبتی، چون ماه مبارک رمضان ندارد. او بیان کرد: موسیقی مناسبتی یا آیینی به روحانیت و معنویتی خاص نیاز دارد که بخشی از آن از کاراکتر هنرمند و بخشی دیگر از تفکر او استنباط میشود، اما متأسفانه شرایط و توجه برنامهگذاران رسانه ملی به سمت و سویی رفته است که تنها خوانندگان و کسانی که از طریق فضای مجازی بیشتر دیده و شناخته میشوند مورد توجه قرار گرفتهاند و متقابلاً در سفارش کار هم این امر به وضوح دیده میشود، اما صرفاً توجه مخاطب کفایت نمیکند و باید کارکرد و کاربرد آن هم مورد بررسی قرار گیرد، اما متأسفانه تهیهکنندهها هیچ شناختی از این امر ندارند.