۶ روایت از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری
به حاج احمدآقا گفتم که خبرگان نظرشان آقای خامنهای شد؛ ایشان گفت: با این کار قلب امام را شاد کردید.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی: به حاج احمدآقا گفتم که خبرگان نظرشان آقای خامنهای شد؛ ایشان گفت: با این کار قلب امام را شاد کردید.
بلافاصله بعد از رحلت امام خمینی، مجلس خبرگان رهبری تشکیل جلسه داد تا درباره امر خطیر رهبری نظام بعد از امام خمینی تصمیم بگیرد. بازخوانی خاطرات شاهدان و حاضران در این جلسه مهم در این رابطه حائز اهمیت است. در ادامه شش روایت از جلسه انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری توسط مجلس خبرگان را میخوانید.
روایت آیتالله حائری شیرازی: احمد آقا گفت: با انتخاب آیتالله خامنهای قلب امام را شاد کردید آیتالله حائری شیرازی در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است میگوید: بعد از قرائت وصیتنامهامام خمینی توسط رئیس جمهوری وقت، در همان وقت استراحتی که دادند آمدند بیرون برای ناهار، آیتالله شرعی من را دید. آن موقع ایشان عضو خبرگان نبود. من بودم. به من گفت که هیأت رئیسه نظرشان این است که شورایی بشود، امّا در مردم شورایی جاذبه ندارد. مردم نیاز به روحیه دادن دارند. اگر یک رهبر واحدی باشد دل مردم قرص میشود. باید روحیه پیدا کنند. من که معمولم نبود برای نطق قبل از دستور ثبت نام کنم رفتم و ثبت نام کردم که علیه شورایی شدن و به نفع رهبری فردی صحبت کنم. ناطقهای قبل از دستور آمدند تا نوبت به من رسید نمایندهها گفتند که مطالب تکراری است کفایت مذاکرات دادند. وقتی هیأت رئیسه اعلام کرد نظر خبرگان رهبری شورایی نبود و رهبری فردی است، یک نفر از این خبرگان اسم رئیسجمهور، آیتالله خامنهای را آورد. ایشان خیلی اوقاتش تلخ شد و رفت پشت تریبون و مخالفت کرد. خلاصه به رای گذاشتند و آیتالله خامنهای با رای بالا رای آورد. بعد از اینکه در جلسه خبرگان آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شد، آقای جنتی به من گفت: برویم جماران و یک سر سلامتی به سید احمد آقا بدهیم. رفتیم جماران و حاج سید احمد را دیدیم. من به او گفتم که خبرگان نظرشان آقای خامنهای شد. ایشان گفت: با این کار قلب امام را شاد کردید.
روایت آیتالله قرشی: توصیه امام خمینی به رهبری آیتالله خامنهای آیتالله سیدعلیاکبر قرشی که در جلسه انتخاب رهبری پس از رحلت امام خمینی حضور داشت در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است میگوید: بعد از قرائت وصیتنامه، آیتالله خامنهای نشستند و آیتالله مشکینی رئیس مجلس خبرگان، رسمیت جلسه را اعلام کردند و گفتگو برای انتخاب رهبر، آغاز و صحبتها طولانی شد و نظرات مختلفی ابراز گردید. مثلاً گفتند که مرحوم آیتالله گلپایگانی رهبر و آیتالله خامنهای قائم مقام ایشان باشند. این نظر به جایی نرسید و رأی نیاورد. مسئله شورای رهبری متشکل از آیتالله خامنهای، آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله هاشمی رفسنجانی مورد بحث قرار گرفت، آن هم بینتیجه ماند. بعد گفتند شورای رهبری ۵ نفره باشد. این پیشنهاد هم تصویب نشد. حدود ساعت ۱۲ ظهر بود که آیتالله مشکینی ختم جلسه را اعلام کرد و گفت که ساعت ۳ بعد از ظهر همه در مجلس حاضر باشند. بعد از ظهر هم گفتگوها شروع شد و سخن بر سر شورای رهبری یا تک رهبری دور میزد که نظرخواهی کردند، تک رهبری رأی آورد و قرار شد یک نفر به عنوان رهبر انتخاب شود. در این حال - خدا را شاهد میگیرم که - دفعتاً و ناگهانی سخن پنج شش سال پیش آقای "جورکش" از خاطرم گذشت که به نقل از حجتالاسلام سراج گفت: امام فرمودند: اگر من از دنیا بروم، آقای خامنهای برای رهبری از همه بهتر و اصلح است. تا آن لحظه اصلاً آن سخن از خاطرم هم خطور نمیکرد، ولی وقتی مسئله تک رهبری رأی آورد، آن سخن مثل برق، لحظهای از ذهنم گذشت. بلافاصله یادداشتی خطاب به آقای مشکینی نوشتم و فرستادم که اگر امام درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای سخنی گفتهاند و شما میدانید، لطفاً برای نمایندگان بگویید. آقای مشکینی به نوشته من جوابی نداد، یا اصلاً نخواند و یا صلاح ندانست که پاسخی بدهد. به هر حال، من به آیتالله محسن شبستری در طرف راست من نشسته بود، گفتم: من شنیدهام که امام فرمودند: اگر من از دنیا رفتم، بهترین کسی که میتواند جانشین من باشد، آقای خامنهای است؛ آیا شما درباره آقای خامنهای چیزی شنیدهاید؟ گفت: من نیز شنیدهام که امام گفته اگر من از دنیا رفتم، آقای خامنهای بهترین کسی است که میتواند رهبر نظام باشد. وقتی آقای شبستری این مطلب را گفت، من بیدرنگ به ایشان گفتم: پس برخیزیم و با هم فریاد بکشیم و این مطلب را برای همه نمایندگان حاضر بگوییم. آنگاه بنده و آقای شبستری چنان فریاد کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس خبرگان متوجه ما دو نفر شدند. ما گفتیم: آقایان! اگر امام درباره شایستگی رهبری آقای خامنهای سخنی گفتهاند، بگویید تا همه آقایان بدانند، بالاخره سخن امام برای ما خیلی مهم است. ابتدا آقای طاهری خرمآبادی کمی صحبت کرد و اشاره نمود. به نظر و سخن امام که در خصوص صلاحیت آیتالله خامنهای گفته بودند. در این حال آقای هاشمی رفسنجانی حرف را از دهان آقای طاهری خرمآبادی گرفت و گفت: بله. من و آقای خامنهای و آقای موسوی اردبیلی و آقای میرحسین موسوی یک روز در محضر امام بودیم و حاج احمد آقا هم حضور داشت. سخن از رهبری میرفت و ما نگرانی خود را در محضر امام مطرح میکردیم، امام فرمود: اگر من از دنیا رفتم. صلاح است آقای خامنهای رهبر جامعه باشد. یادم هست که از همه بیشتر مرحوم آیتالله آذری قمی در این مورد تأکید کرد و حتی خطاب به مقام معظم رهبری گفت: آقای خامنهای! من از هم اکنون با جنابعالی بیعت میکنم و وظیفه شرعی خود میدانم که از شما تبعیت کنم، شما فرمان بدهید، من اجرا کنم. خلاصه وقتی جو مجلس به این سو برگشت، آقای رفسنجانی گفت: آقایانی که با رهبری آیت الله خامنهای موافق هستند، قیام کنند. جز آیتالله خامنهای و دو نفر دیگر، همه نمایندگان حاضر که بیش از هفتاد نفر بودند، قیام کردند. بدین گونه آیتالله خامنهای به اتفاق اکثریت آرای خبرگان، به رهبری جمهوری اسلامی انتخاب شدند. روایت آیتالله ابراهیم امینی: چرا خبرگان آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب کرد؟ آیتالله ابراهیم امینی از اعضای هیئت رئیسه اولین دوره مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای بازنگری قانون اساسی در زمان ارتحال حضرت امام، در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره جزئیات جلسه تاریخی خبرگان در ۱۴ خرداد ۶۸ میگوید: وقتی رهبری فردی رأی آورد و به تصویب رسید یکی از خبرگان، آقای خامنهای را بهعنوان رهبر فردی پیشنهاد کرد. آقای هاشمی گفت: خیلی خوب ما هم پیشنهادمان آقای خامنهای است و برای تأیید پیشنهاد خود مطلبی را که چندی قبل درباره آقای خامنهای از امام شنیده بود نقل کرد و گفت: «ما یک جلسهای با رؤسای قوا و نخستوزیر و احمد آقا خدمت امام بودیم. همان موقعی که مسئله آقای منتظری داغ شده بود. ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید ما در رهبری دچار مشکل میشویم، امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند. فرد را هم ما میگفتیم فردی را نداریم که الآن مطرح کنیم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعیت بود با همان مسائل. امام فرمودند: چرا ندارید، آقای خامنهای. ما بنا گذاشتیم این مطلب را به کسی نگوییم و نگفتیم. اما بعداً شنیدیم درز کرده است. خودِ آقای خامنهای اصرار داشتند این مطلب را مطرح نکنید. یک¬بار دیگر من خصوصی خدمت امام رسیدم و باز روی همین مسئله یک¬دندگی کردم. باز ایشان به من فرمودند: وقتی شما مثل آقای خامنهای را دارید چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟ در اینجا داستان دیگری را که دیروز از احمد آقا شنیدم نقل میکنم: احمد آقا گفت: وقتی آقای خامنهای در کره بودند و فیلم ایشان با آقای «کیم ایلسون» به نمایش گذاشته شد، منظره خوبی بود. وقتی من آن را دیدم گفتم: آقای خامنهای خوب جا افتاده است. واقعاً خوب آبرویی برای نظام هستند. امام فرمود: واقعاً ایشان شایسته رهبری هستند پس از تصویب رهبری فردی بهوسیله خبرگان، و پیشنهاد شخص آقای خامنهای بهعنوان بهترین مصداقِ واجد شرایط رهبری در آن زمان و تأییدات آقای هاشمی، آقای خامنهای اجازه گرفت تا بهعنوان مخالف رهبری شخصِ خودش -و نه مخالف با اصل انتخاب فردی که قبلاً تصویب شده بود- صحبت کند. پس از کسب اجازه، در علل مخالفت خود مطالبی را بیان کرد که مورد قبول خبرگان قرار نگرفت. آنگاه مسئله رهبری آقای خامنهای به رأی گذاشته شد و با اکثریت بیش از دو سوم به تصویب رسید. در اینجا لازم میدانم به پاسخ یک سئوال احتمالی اشاره کنم؛ ممکن است کسی بگوید وجود شرایط رهبری در آقای خامنهای به چه وسیلهای برای خبرگان به اثبات رسید؟ در پاسخ عرض میکنم ایشان در آن زمان شخصی ناشناخته و بیسابقهای نبود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب سالها در مقامهای مختلف، از جمله در دوران نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی و دو دوره ریاستجمهوری، و امامت جمعه تهران، خدمت کرده، مراتب تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت، و قدرت خود را عملاً به اثبات رسانیده بود. وجود امتیازات مذکور برای جمعی از نمایندگان، به ویژه همکاران و دوستان نزدیک ایشان، امری واضح و روشن بود. او از یاران صدیق امام و در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، در پستهای مختلف لیاقت و صداقت خود را به اثبات رسانیده بود. آیا در اثبات شرایط مذکور بیش از این امکان دارد؟ اما طریق احراز شرط دیگر یعنی اجتهاد و صلاحیت علمی برای افتاء در ابواب فقه دو چیز بود: یکی تحصیلات چندین ساله ایشان در درسهای سطح فقه و اصول و ادامه آنها در درسهای خارج، دیگری استعداد و هوش و حافظه قوی و پشتکار و جدیت ایشان در درس و بحث و تدریس. ایشان دروس ادبیات و سطح فقه و اصول را در حدود شش سال در مشهد فرا گرفتند. در حدود دو سال و نیم در درس خارج آیتالله میلانی شرکت کردند. درس خارج اصول را نزد آقای حاج شیخ هاشم قزوینی خواندند. بعد از آن به قم آمدند و در حدود پنج سال در درسهای خارج امامخمینی و آیتالله بروجردی و آقای حاج آقا مرتضی حائری شرکت کردند. در سال ۱۳۴۳ به مشهد مراجعت کردند و در درس خارج آیتالله میلانی شرکت میکردند، و در همه این مدت همواره به تدریس سطوح فقه و اصول اشتغال داشتند و از اساتید موفق سطح بهشمار میرفتند. با توجه به استعداد و حافظه قوی ایشان و جدیت و کوشش در تحصیل فقه و اصول و استفاده چندین ساله ایشان از اساتید درس خارج مشهد و قم، اصل اجتهاد و صلاحیت علمی ایشان برای افتاء در ابواب مختلف بهخوبی روشن بود؛ مخصوصاً برای کسانیکه در مشهد و قم با ایشان آشنا و مأنوس بودند. ناگفته نماند که ایشان در آن زمان با وجود اجتهاد و صلاحیت علمی برای استنباط احکام فقهی این استعداد را هنوز به کار نگرفته بودند، نه رساله عملیه داشتند، نه مرجع تقلید بودند. ولی خبرگان اصل اجتهاد و صلاحیت برای استنباط احکام را به انضمام سایر شرایط برای تصدی مقام رهبری کافی دیدند. روایت حجتالاسلام موسویفرد: واکنش آیتالله خامنهای به انتخاب ایشان به عنوان رهبر حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحسن موسویفرد (کاشانی) در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی و منتشر شده است میگوید: پس از رحلت حضرت امام که داغ جبران ناپذیری بر دل فرد فرد مردم کشورمان بود، بحث جانشینی ایشان مطرح گردید. خبرگان رهبری پس از شور و مشورتهای فراوان، حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان مقام رهبری برگزیدند. در خبرگان رهبری هنگامی که مسئله رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد تنها یک نفر با آن مخالفت کرد و او خود شخص مقام معظم رهبری بودند. ایشان به عنوان مخالف گفتند: «من با این نظریه مخالفم. مثلاً این آقای آذری قمی که با من اختلاف سلیقه و فکری دارد، آیا حرف من را به عنوان رهبر جامعه میپذیرد؟ من چطور میتوانم رهبری این جامعه را قبول کنم.» آیتالله سید جعفر کریمی از این جریان تعبیر کردند به اینکه آن روز نظر مبارک حضرت، ولی عصر (عج) در خبرگان شامل حال ما شد که آقایان خبرگان یک دست و بدون اختلاف، رهبری حضرت آیتالله خامنهای را پذیرفتند. امروز نیز اگر از هر کدام از علمایی که آن روز در مجلس خبرگان حضور داشتند سؤال بفرمایید نظرشان این است که یک دست غیبی در کار بود که هیچ مخالفتی با رهبری ایشان نشد. روایت آیتالله بنیفضل: چرا خبرگان به رهبری شورایی رای مثبت نداد؟ آیتالله شیخ مرتضی بنیفضل که در زمان انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری نظام جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان از اعضای این مجلس بود، در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میگوید: شب حدود ساعت ده و بیست دقیقه رهبر کبیر انقلاب به ملکوت اعلی پیوشت. آن شب تا به صبح برسد به اندازه زیادی طول کشید. فردا صبح اول وقت، جلسه خبرگان رهبری تشکیل شد. در مرحله اول وصیتنامه حضرت امام که مهر و موم شده بود توسط هیأت رئیسه مجلس بازگشایی و سپس توسط رئیس جمهور وقت، حضرت آیتالله خامنهای خوانده شد و تمام وقت قبل از ظهر مجلس را گرفت. پس از آن، کلیاتی پیرامون رهبری عنوان گردید و تفصیل آن به وقت عصر موکول شد. بعد از ظهر بلافاصله جلسه پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. وقتی بحث پیرامون تعیین رهبری آینده آغاز شد، عدهای نظر به شورای رهبری متشکل از سه یا پنج نفر داشتند. حتی از آنهایی که جزو شخصیتهای درجه یک نظام بودند، بعضی همین گرایش را داشتند. البته در نظر همه بالاتفاق آقای خامنهای یکی از اعضای شورا بود. این را همه قبول داشتند. یعنی در میان خبرگان حتی یک نفر نبود که بگوید شورا باشد، ولی آقای خامنهای در آن نباشد. بعد که نقاط ضعف و قوت شورای رهبری مطرح شد بر همه آقایان آشکار گردید که شورای رهبری در شرایط حساس و سرنوشتساز مثل جنگ و صلح، پیامدهای ناگواری خواهد داشت و تصمیمگیریها به این آسانی حاصل نمیشود. احتمال بروز اختلاف بین اعضای شورا زیاد است. پس از بحث و بررسی طولانی، همه به تک رهبری رأی دادند. شخصی که برای رهبری مطرح شد، حضرتآیتالله خامنهای بود. در این هنگام که ایشان از موضوع آگاه شد با نهایت ناراحتی و بی رغبتی خطاب به حاضران گفت: این کار را نکنید، این کار را نکنید. بعضی از نمایندگان گفتند: آقا این موکول به نظر شما نیست، هرچه کل مجلس تصمیم گرفت آن خواهد شد و همه باید از آن تبعیت کنیم. بنابراین، رهبری آیتالله خامنهای به رأی نمایندگان گذاشته شد و با اکثریت قاطع آرا به تصویب رسید. روایت آیتالله ایمانی از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری در مجلس خبرگان آیتالله ایمانی که در جلسه مهم انتخاب رهبر بعد از رحلت امام، به عنوان نماینده مردم شیراز در مجلس خبرگان حاضر بود در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است میگوید: در جریان جلسه انتخاب رهبری، در فاصلة نماز و نهار یک نفر گفت: آقای گلپایگانی باشند و آقای خامنهای اجرائیات را دنبال کنند. اما آقای گلپایگانی مطرح کرده بودند که من توانایی این کار را ندارم و اینکار از من دور است. من را در این مسئله مطرح نکنید. بحث دیگر این بود که شورای رهبری باشد. در خود بدنه خبرگان مخالفتهایی شد و با اشاره به اینکه شورای رهبری مورد نظر امام نبوده است شورای رهبری رد شد. با مخالفت آقای گلپایگانی و رد شدن بحث شورای رهبری، دلها رفت به سمت آیتالله خامنهای و بعد دلایل و مدارک ارائه شد و موارد زیادی از قول امام که حجت را تمام کرد. بالاخره برای تمام آقایانی که آنجا بودند مستند شد به اجتهاد مسلّم ایشان که ایشان را امام تأئید کرده بودند و به این صورت ایشان به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدند.