آیا صدر چشمانداز سیاسی عراق را تغییر میدهد؟ / ماجرای دیدار مخفیانه دو مامور مقتدی صدر با آمریکایی ها/ تعبیر عجیب یکی از یاران صدر: ایران، شیطان و بزرگترین دشمن ما است/او در میان اهل سنت و کردها محبوبتر است/ چرا آمریکا از پیروزی صدر میترسد؟!
صدر در سال ۱۹۷۳ در یک خانوادهی روحانی و صاحبنفوذ شیعه در شهر مقدس شیعیان، نجف، متولد شد. چندین نفر از اعضای خانوادهی او، از جمله پدرش، را رژیم صدام حسین کشت. بعد از اعلام نتایج اولیهی انتخاب بر سر مزار پدرش در نجف رفت. چانهاش را در دست گرفته بود و بهنظر میرسید که به آینده فکر میکند.
سرویس بین الملل فردا؛طاها ربانی: در سال ۲۰۰۵، تصویر مقتدی صدر برای اولینبار روی جلد مجلهی تایم رفت. روی جلد نوشته شده بود «آمادهاید یا نه؟» که تیتری بود در استقبال از انتخابات مجلس در سیام ژانویهی ۲۰۰۵. عکس صدر در پسزمینه بود. بههرحال، او یکی از مشهورترین چهرههایی بود که بعد از حملهی آمریکا و متحدانش در سال ۲۰۰۳ ظهور میکرد. امروز، درحالیکه [ائتلاف] او بیشترین آرا را در انتخابات پارلمان از آن خود کرده، مقتدی صدر متنفذترین فرد در دولت جدید عراق است.
صدر در سال ۱۹۷۳ در یک خانوادهی روحانی و صاحبنفوذ شیعه در شهر مقدس شیعیان، نجف، متولد شد. چندین نفر از اعضای خانوادهی او، از جمله پدرش، را رژیم صدام حسین کشت. بعد از اعلام نتایج اولیهی انتخاب بر سر مزار پدرش در نجف رفت. چانهاش را در دست گرفته بود و بهنظر میرسید که به آینده فکر میکند. در نوزدهم می، با نخستوزیر عراق حیدر العبادی دیدار کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی بر عبادی کوتاهقامتتر سایه افکند. صدر عبای روحانیت را بر دوش انداخته و عمامهی سیاهش را بر سر گذاشته بود. ریشهایش از گذر عمر خاکستری شده. او اخیراً خیلی مورد استقبال قرار میگیرد. در روز هجدهم می، میزبان سفیران ترکیه، اردن، عربستان سعودی، سوریه، و کویت بود. ایرانیها حضور نداشتند. طرف آنها در عراق، ژنرال قاسم سلیمانی، تقلا میکرد تا ائتلاف غیرصدری را در کنار هم جمع کند. معلوم شده که صدر، همان کسی که روزگاری خواب را از چشمان آمریکاییها میربود و پوپولیسم شیعی را علیه آمریکا رهبری میکرد، اکنون موی دماغ ایرانیها هم شده و شاید جلوی تلاشهای آنها را برای اینکه، بعد از شکست داعش، عراق را کنترل کنند بگیرد. در جولای ۲۰۱۷، صدر به عربستان سعودی پرواز و در جده با ولیعهد عربستان سعودی محمد بن سلمان دیدار کرد. بهنظر میرسد او دارد عراق را در جایگاهی جدید در منطقه قرار میدهد، جایی میان ایالات متحده و ایران.
ریشههای صدر امروز را میتوان در سال ۲۰۰۴ پیدا کرد. در آن روزها، این روحانی که خیلی جوانتر بود گروه شبهنظامی جیشالمهدی را رهبری میکرد. در اواخر مارس، مقامات آمریکایی روزنامهی الحوزه را، که طرفداران صدر منتشرش میکردند، بستند. آمریکا طرح حمله به صدریها را ریخت. پاسخ آنها قیام آوریل ۲۰۰۴ بود. آدمهای صدر کنترل شهرک صدر در بغداد را بهدست گرفتند و تا ۲۰۰۸ بیشتر آن ناحیه را در اختیار خود حفظ کردند. آمریکاییها در جریان نبردها، که جان عدهی زیادی از آمریکاییها و عراقیها را هم گرفت، ارتباط خود را با صدریها حفظ کردند. اسناد محرمانهی دیپلماتیک از این ارتباطها و افکار دیپلماتهای آمریکایی پرده برمیدارد و همچنین سیر تکاملی استراتژی سیاسی صدر را نشان میدهد.
مثلاً، یکی از این اسناد که متعلق به ژوئن ۲۰۰۵ است از «تلاش برای [درک] ذهن» صدر میگوید. در آن زمان، افسران صدر خواستار آزادی افرادشان از بازداشت آمریکاییها بودند. دو تن از مشاوران صدر، حامد الشریفی و سعید عماد کلانتر، با افسر سیاسی آمریکا ملاقات کردند. کلانتر به او گفت قیس الخزعلی، که اکنون شبهنظامیان شیعهی خودش را دارد، نفوذ زیادی بر صدر دارد. «او گفت پول، اسلحه، و افراد آموزشدیدهای که از طرف ایران تامین میشود به خزعلی نفوذ میدهد.» آمریکاییها، همانطور که انتظارش میرفت، صدر را شخصیتی در نظر گرفتند که اثری منفی بر عراق دارد، و گفتند که او میخواهد با ارعاب و خشونت به اهداف سیاسیاش برسد. در همان زمان، آمریکا اعلام کرد که ایران، در کنار تامین مالی حزب الدعوه، صدریها را نیز با پول حمایت میکند. در سال ۲۰۰۶، نوری مالکی، یکی از رهبران حزب الدعوه به نخستوزیری عراق رسید.
صدر، برای اینکه نفوذ روبهرشد و قدرتش را به رخ بکشد، در فوریهی ۲۰۰۶ سفری بینالمللی را آغازکرد. او ابتدا به ایران و عربستان سعودی و بعد به سوریه رفت تا با بشار اسد دیدار کند. وقتی در سوریه بود ادعا کرد که، اگر غرب دمشق را بمباران کند، نیروهایش را در اختیار دمشق میگذارد. همچنین، به رقه رفت و با بزرگان عشائر سنی ملاقات کرد. ظاهر امر این بود که او برای زیارت مزاری شریف رفته است، اما درواقع با افراطیهای سنی که از رقه بهعنوان مسیری برای رسیدن به عراق استفاده میکردند گفتگو کرد. در آن زمان، شبهنظامیان شیعه در نزاعی فرقهای با القاعده میجنگیدند، و آمریکاییها عراق را در سراشیبی سقوط در امواج آشوب میدیدند.
تا سال ۲۰۰۷ صدر آنقدر مهم شده بود که بسیاری از شیعیان دوروبر اردوگاهش او را به چشم خطر میدیدند. جیشالمهدی با اعضای سازمان بدر درگیر شد و رئیس این سازمان، هادی العامری (که اکنون در راس فهرست فتح، دومین ائتلاف پیروز در انتخابات، قرار دارد) بهشدت کارهای صدر را زیر سوال برد. آمریکا جیشالمهدی را شبهنظامیانی توصیف کرد که تبدیل به «اراذل و اوباشی بهشدت مسلح» شدهاند. رهبر ایران نیز گفت که تهران او را خطرناک میبیند و نگران است که حمایتهای اولیهی ایران از او باعث پدیدآمدن تهدید شده باشد. اما حتی دشمنان صدر هم مدعی بودند که جیشالمهدی بهتر از هر گروه دیگری در عراق نیرو میگیرد و اطلاعات پخش میکند. پاییز ۲۰۰۷، صدر فعالیت شبهنظامیانش را برای شش ماه متوقف کرد.
در پاییز و زمستان، صدر و مشاوران ارشدش دست به بررسی مجدد دیدگاهشان دربارهی عراق زدند. در اوایل ۲۰۰۸، یکی از یاران صدر به نام جواد الحسناوی نزد آمریکاییها رفت و به آنها حرف شگفتانگیز و عجیبی زد. «او و تعداد زیادی از دیگر صدریها به این نتیجه رسیدهاند که ایران، و نه آمریکا، بزرگترین دشمن عراق است.» زمان آن فرا رسیده بود که صدر و ایالات متحده افکار خود را به هم نزدیک کنند. او ایران را به شیطان تشبیه کرد و گفت وقت آن است که ناخنهای این دیو را بکشیم.
حسناوی، در گفتگوهایی پرجزئیات، شواهدی را عرضه کرد که نشان میداد ایران تعداد زیادی از پادوهای خود را روانهی کربلا، شهر مقدس شیعیان، کرده است. او ادعا کرد، «ایران اشغالگر واقعی است.» ایران در شرف این بود که در تمام سطوح، از سیاست و اقتصاد گرفته تا حتی تشکیلات مذهبی شیعیان، عراق را تحت کنترل خود دربیاورد. این بخشی از طرح قدیمی ایران بود تا عراق را به چنگ بیاورد. در این گفتگو، این طرفدار صدر همچنین ادعا کرد که بعضی از اعضای مشخص سازمان بدر و دفتر «خاندان حکیم» برای ایران کار میکنند. عمار حکیم رئیس مجلس اعلا و رهبر حزبی سیاسی است که در پارلمان حدود بیست کرسی به دست آورده. حکیم در سال ۱۹۷۹، در دوران حکومت صدام، همراه با عامری، به ایران فرار کرد و در آنجا تحت تاثیر ایرانیها قرار گرفت.
نوری مالکی، که خودش را به شمایل فرد قدرتمند شیعیان درآورده بود و برای آمریکاییها ژست آدمی قابل اعتماد را میگرفت، فرمول خودش را برای آیندهی عراق داشت. در سندی دیپلماتیک متعلق به ژوئن ۲۰۰۸ آمده است که مالکی میخواهد با نشاندادن تواناییاش در کنترل شبهنظامیان صدر قدرت خود را افزایش دهد. او با ایرانیها دیدار و با [آیتالله] خامنهای و ژنرال سلیمانی گفتگو کرد. بهنظر میرسید که همهی آنها بر این نکته توافق دارند که بالاخره میشود صدر را از دور خارج کرد. بهنظر میرسید که ایالات متحده نیز با مالکی موافق است، چون صدر خاری در پهلوی [نیروهای] ائتلاف [آمریکایی] بود.
دیوید ساترفیلد، که در آن زمان هماهنگکنندهی امور عراق و مشاور ارشد وزیر خارجه کاندولیزا رایس بود، احتیاط بیشتری بهخرج داد. در یکی از اسناد افشا شده که او نگران دخالت ایران در عراق است و اینکه «ایران میخواهد با عراق همان معاملهای را بکند که با حزبالله در لبنان و با فلسطینیان تندرو در دمشق کرد.» سندی مربوط به ماه می ۲۰۰۸ اشاره میکند که ممکن است ایران غلو کند، چون ایران نمیخواهد با عراق از موضع برابر برخورد کند و در سطح دولتی با آنها وارد گفتگو شود، بلکه ترجیح میدهد با وابستگانش در عراق کار کند. در این دیدار، از دیپلماتی مصری نقل شده که باید صدر را به چشم فردی «پانعربیست» دید و اینکه همراهی در هر کاری با مالکی نهایتاً به سود ایران خواهد بود.
بعد از تصمیم صدر در سال ۲۰۰۷ مبنی بر پایانبخشیدن به کار شبهنظامیان و دریافت تهدیداتی در ۲۰۰۸ مبنی بر اینکه ممکن است ایالات متحده یا دولت عراق او را هدف قرار دهند، صدر بهمدت تقریباً دو سال از عرصهی سیاست ناپدید شد. او بیسروصدا به ایران رفت. بعد، در مارس ۲۰۱۰ و در میانهی انتخابات، پیروان او ظاهر شدند تا نفوذ خود را نشان بدهند. حامیان او منطقه به منطقه کار کردند تا آرا را به خود جذب کنند. نیویورکتایمز صدریها را دارای «دیسیپلینی بیسابقه» توصیف کرد. صدر به پیروانش گفت که «درها برای آزادی عراق» اکنون باز شده است. صدریها، بهعنوان یک عضو از ائتلاف ملی به رهبری ابراهیم جعفری (که بیشتر از احزاب شیعی شکل گرفته بود)، توانستند سیونه کرسی از هفتاد کرسیای که ائتلاف ملی برده بود را از آن خود کنند. در ژانویهی ۲۰۱۱ صدر به نجف بازگشت و مورد استقبال هوادارانش قرار گرفت. یک نفر به نویسندهی الجزیره گفت، «او آمده است که رهبری کند.»
در ۲۰۱۰، اتفاقی عجیب برای صدر پیش آمد. دولت باراک اوباما قصد کرد آمریکا را از عراق بیرون بیاید، و در دسامبر ۲۰۱۱ سرانجام این کار را کرد. آمریکاییها برای اینکه بتوانند از عراق خارج شوند نیاز به صلح داشتند و مالکی هم قول داد که مرد قدرتمند شیعیان باشد. دولت اوباما دنبال این بود که با تهران بر سر صلح بیاید، و هم تهران و هم واشنگتن در عراق مالکی را میخواستند. صدر تحت فشار قرار گرفت تا از توافقنامهای که در آن مالکی نخستوزیر در نظر گرفته شده بود حمایت کند. مالکی در عرض چند ماه به صدر خیانت کرد. در مقالهای در ۲۰۱۴، آندریا پلهبانی نتیجه میگیرد که «صدر یکی از مخالفان پرسروصدای روند جدیدی است که مالکی در پیش گرفته و علناً نخستوزیر را به اقتدارگرایی و قومیتگرایی متهم میکند.» در فوریهی ۲۰۱۴، صدر اعلام کرد از سیاست کناره میگیرد و هیچ حزبی نمایندهی او نیست. اما، بههرحال، ائتلاف الاحرار که پشتیبانی صدریها را داشت، سیوچهار کرسی را در انتخابات ۲۰۱۴ از آن خود کرد. حتی در ۲۰۱۴، وقتی که صدر خودش را از سیاست کنار کشیده بود، بهصورت گستردهای احترام طیفهای مختلف سیاسی را کسب کرد، از حکیم گرفته تا دیگر بازیگران اصلی در نظام سیاسی که مخالف مالکی بودند، اسامه نجیفی و ایاد علاوی.
برخلاف این ادعاها که او از سیاست برکنار میماند، سیاست از او برکنار نماند. در ژوئن ۲۰۱۴، داعش وارد عراق شده بود و بغداد را تهدید میکرد. این گروه وحشت موصل و دیگر شهرهای سنینشین را گرفت و در راه شیعیان را قتل عام میکرد. صدر، در سخنرانیای در اواخر ژوئن در نجف، اعلام کرد که شبهنظامیان او «زمین را در زیر پای نادانی و افراطیگری میلرزانند.» دهها هزار نیروی مسلح برای رژه ظاهر شدند. اما در طول جنگ علیه داعش، صدر دربارهی فساد در بغداد و افزایش قدرت دیگر گروههای شیعه که وابسته به واحدهای محبوب بسیج بودند اظهار نگرانی کرد. [سپاه] بدر، به فرماندهی رقیب قدیمیاش [هادی] العامری، با مبارزه با داعش قدرت بیشتری کسب کرده بود. صدریها همچنین با اعضای گروه عصائب اهل الحق، شبهنظامیان وابسته به خزعلی، در مارس ۲۰۱۶ درگیر شدند. هواداران صدر در آوریل ۲۰۱۶ تظاهرات عظیمی در بغداد برگزار کردند که در روز ۳۰ آوریل و با هجوم آنها به منطقهی سبز به اوج خود رسید. بار دیگر صدر به صدر اخبار بازگشته بود. اما دیگر تا آن وقت هر کسی که اخبار او را دنبال میکرد به این «بازگشت»ها عادت کرده بود، بازگشتهایی که هر ساله یا هر چند سال تکرار میشود.
با اینکه هواداران صدر پیش از انتخابات ۲۰۱۸ فراموش شده بودند، اما آنها همان کاری را کردند که در گذشته میکردند. آنها در مناطق مختلف نجف و دیگر استانهای داغ و خاکآلود عراق و در جنوب بغداد فعالیت کردند. مردم محلی هیچ ارتباط واقعیای با عبادی نداشتند، هرچند او بهصورت مداوم «پیروزی» در جنگ علیه داعش را به رخ میکشید. مالکی هم محبوب نبود. شیعیان به صدر و فهرست فتح، که از شبهنظامیان شیعهی تحت امر عامری تشکیل شده، تمایل داشتند. در آخر کار، ائتلاف سائرون صدر پنجاهوچهار کرسی بهدست آورد و ائتلاف عامری چهلوهفت کرسی. عبادی فقط چهلودو کرسی و مالکی هم بیستوشش کرسی به دست آوردند.
اما اکنون صدر در حالتی گیر کرده است که میخواهد با کسانی در اردوگاه شیعیان ائتلاف کند که یا از او میترسند یا دوستش ندارند. او در میان اهل سنت و کردها محبوبتر است، اما احزاب کردی و سنی هیچکدام بهاندازهی کافی نمایندهی پارلمان ندارند تا بتوان با آنها ائتلافی شکل داد. با وجود این، چهارده سال بعد از اینکه برای اولینبار مردان او وارد خیابانهای شهرک صدر شدند تا با نیروهای آمریکایی مقابله کنند، او اکنون به اوج قدرت در بغداد رسیده است.
از نظر آمریکا، این اتفاقی چالشبرانگیز است، چون صدر همیشه یکی از منتقدان علنی نقش آمریکا در عراق بوده است. وقتی دونالد ترامپ در دسامبر ۲۰۱۷ اعلام کرد که آمریکا اورشلیم [بیتالمقدس] را بهعنوان پایتخت اسرائیل شناسایی میکند، صدر خواستار بستهشدن سفارت آمریکا [در عراق] شد. بااینحال، او بر موضع خود علیه نفوذ ایران در عراق محکم ایستاده است. این موضع با سیاستهای دولت فعلی همخوانی دارد. او همچنین با ریاض، یکی از متحدین اصلی آمریکا، تماس برقرار کرد. سوال اکنون این است که آیا صدر در خواستههای معمول خود مبنی بر اینکه [نیروهای] ائتلاف [آمریکایی] باید از عراق خارج شوند تغییری ایجاد میکند و آیا نوع جدیدی از سیاست را در عراق پیش میگیرد که هدفش عقبراندن نفوذ ایران باشد و با مناطق خودمختار کردی در شمال، که یکی از متحدان اصلی علیه داعش بودند، همکاری میکند یا نه.
منبع: نشنال اینترست
*سث فرانتزمن خبرنگار است و در اورشلیم زندگی میکند. او مدرک دکترای خود را از دانشگاه عبری اورشلیم گرفته است. فرانتزمن مدیر اجرایی مرکز خاورمیانه برای تحلیل و گزارش، و همکار نویسندهی مجمع خاورمیانه است.