کسبوکار عجیبی که سوداگران مرگ به راه انداختهاند
گل میکارند و گل بار میزنند، اما هیچ کدامشان کارگر نیستند. اتفاقاً دختر و پسرهای جوان و بعضاً نوجوانی هستند که بهدنبال ارضای حس کنجکاوی و فرار از افسردگی و شکستهای عشقی و استرس بیپایان امتحانهای پشت سر هم در گرداب گل کشیدن فرو رفتهاند.
روزنامه صبح نو: گل میکارند و گل بار میزنند، اما هیچ کدامشان کارگر نیستند. اتفاقاً دختر و پسرهای جوان و بعضاً نوجوانی هستند که بهدنبال ارضای حس کنجکاوی و فرار از افسردگی و شکستهای عشقی و استرس بیپایان امتحانهای پشت سر هم در گرداب گل کشیدن فرو رفتهاند. حالا زنگهای خطر به صدا در آمده و اینطور که میگویند گلبازها خودشان هم میکارند و هم مصرف میکنند.
پای آمار و ارقام اعتیاد و جمعیت معتادان و موادمخدر جدید که به میان میآید کلاً ورق برمیگردد و ساقیها به سراغ مواد جدید میروند. حالا دیگر موادمخدر سنتی با عوارض هزار برابر وحشتناکتر، آن هم فقط به خاطر آتوآشغالهایی که به مواد اضافه میشود تا حجمش را زیادتر کند و پول بیشتری را به جیب موادفروشها سرریز کند، با اسمهای نو ظهور و تبلیغات خوشآبورنگ در موسم امتحانات مدارس و پایان ترمهای دانشگاهها بر سر زبان میافتد و آنقدر جدی میشود که پلیس در موسم امتحانات گشتهایش را در اطراف مدرسهها و خوابگاهها و مراکز آموزشی و دانشگاهی زیادتر میکند تا جلوی ساقیها را بگیرد. حالا چند وقتی است که دیگر کمتر خبری از جسد کرمزده کراکیها به گوش میرسد و خیلی وقت است که خبری از متلاشی شدن آزمایشگاههای تولید شیشه نیست. اما نمیشود خوشبینانه هم اعلام کرد که بندوبساط موادفروشی از کشورمان رختبسته و دیگر خبری از موادمخدر و اعتیاد نیست و نفسی راحت کشید.
حالا دیگر مافیای موادمخدر طرحی نو درانداخته و جامعه هدفش را تغییر داده است. گلبازها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و بین دانشجویان خوابگاهها زندگی میکنند. موضوع آنقدر جدی است که دکتر پرویز افشار، سخنگوی ستاد مبارزه با موادمخدر در هر کدام از جلسههای دورهایاش با خبرنگارها هم درباره آمار دانشآموزان معتاد حرف میزند و هم درباره اعتیاد خانمها و گسترش موادمخدری بی بو و بسیار اعتیادآور بین دانشجوها. این روزها، دور مواد کمخطرتری است که به اصطلاح اعتیاد ندارند و برای استعمالشان به ابزار ویژهای هم احتیاج نیست. بو ندارند، شبیه قرص هستند و لفافههای شیک دارند؛ و متأسفانه استفاده از آنها برخلاف موادمخدر سنتی، نه تنها برای مصرفکننده ننگ محسوب نمیشود بلکه یکجور پز روشنفکری هم محسوب میشود و حسابی کلاس دارد. گلدانهای خانگی گل مخدر «گل» نوعی حشیش صنعتی است که گونه روغنی آن ۱۰۰ تا ۱۵۰ برابر بیشتر از حشیش اعتیادآور است و این روزها در برخی گلدانهای خانگی برای خودش جایگاهی دارد و زنان و دختران بیشترین مصرفکنندگان این موادمخدر هستند. وقتی در مورد کاشت گل در خانهها صحبت میکنیم؛ یعنی در مورد موادی حرف میزنیم که جایگاه دوم را در کشور دارد و به راحتی روی قلب، کلیه و ریه تأثیر منفی دارد و عدهای هم برای مصرف شخصی خودشان آن را به راحتی در خانههایشان پرورش میدهند. این گیاه را میتوان در هر آب و هوایی رشد داد.
دستکاری ژنتیکی هر چند که پلیس ادعا میکند در تهران کشت عمده گل نداریم، اما نبود مزارع زیر کشت صورتمساله کاشت خانگی این گیاه مخدر پر طرفدار را پاک نمیکند.
«فرید» را پایگاه سوم پلیس آگاهی دستگیر کرده است. همین بس که پایگاه سوم پلیس آگاهی در قلب پایتخت است. فرید ۳۰ساله است و مهندسی خوانده است. میگوید: «من را به جرم دزدی گرفتند، اما بعد که برای بردن وسایل سرقتی به خانهمان آمدند دستم رو شد و باغچهام لو رفت.»
بعد هم ادامه میدهد: «خانه ما حیاط دارد. البته نه حیاط بزرگ و درندشت. یک خانه ویلایی ۱۰۰ متری در خیابان سلیمانخاطر آن هم درست در قلب پایتخت. مادر و پدر و خواهرم طبقه دوم زندگی میکنند و کاری به کار من ندارند. طبقه اول هم انباری است و یک گوشهاش اتاق من است. از اتاقم به حیاط هم راه دارد.» او که به توصیه یکی از دوستانش گلکار شده، میگوید: «اول که قبول نمیکردم. اما خب هم پولش خوب بود و هم من پوللازم بودم. برای همین هم خودم به دوستم زنگ زدم. با هم قرار و مدار گذاشتیم. دوستم، چون من جا داشتم برای کشت بهم پیشنهاد داد. بقیه کارها را خودم دنبال کردم و از اینترنت همه راه و چاهها را کسب کردم.»
او ادامه میدهد: «روزهای اول بذر گیاه را از کشورهای خارجی سفارش میدادم. میآوردند، اما الان میدانم که پای کدام نژاد باید چه محلولی بریزم که خوب رشد کند.» این سنبلهای مرگبار فرید درحرفهایش به نوع جدیدی از «گل» اشاره میکند که اسمش «سنبل» است؛ گیاهی که بیشترین تفاوتش با رولهای «گل» گیرایی بیشتر آن است. فرید میگوید: «در اصل همان گیاه است، اما محلول خاصی موقع رشدش استفاده میشود که همین موضوع باعث تغییر گیرایی آن میشود. افرادی که مصرفکننده دائم این مواد هستند به «سنبل» بچه اسید میگویند؛ حسابی طرف را چت میکند.»
باغچه فرید ۵۰ تا گلدان یا به قول خودش باکس دارد. گلدانهایی که کشت بیشتر از ٥٠عدد از آنها، کشت عمده به حساب میآید و تا تعداد صدعدد، در ابعاد آپارتمانی کشش دارد و البته در تهران هم حسابی جواب میدهد. بذرهایی که فرید در باکسهایش میکارد از کیلویی یکمیلیون تومان (افغان) تا کیلویی ١٧میلیون تومان (Lemon Haze) قیمت دارند.
فرید میگوید: «تنها مشکل کاشت شاهدانه در آپارتمان، بوی گیاه است که پس از رشد و درآمدن گلهای آن، فضا را پر میکند. خیلی حساسیتزاست و خب باعث جذب حشرات هم میشود. شاید به همین دلیل هم باشد که کاشت این گیاه بیشتر در شهرهای اطراف تهران صورت میگیرد. وقتی بیشتر مصرف آن در تهران است البته در شهرهای اطراف تهران باغها، گلخانهها و خانههای ویلایی زیادی وجود دارد که انتشار بوی گیاه، برای ساکنان آنها مشکلی ایجاد نمیکند.»
ورامین، لواسان و ساوه محلهایی هستند که بیشترین «گل» در آن تولید میشود؛ چرا که هم آبوهوای خوبی دارد و هم محلهایی دارد که هیچکس گذرش به آنجا نمیافتد که متوجه کاشت آن شود.
خیلیها هم اصلاً نمیدانند گیاهش چه شکلی است که بخواهند متوجه شوند اینجا «گل» کاشته شده است. این مخدر توهمزا -که سرخوشیاش به قول مصرفکنندهها زیاد نیست و همین هم باعث شده بقیه فکر کنند که مخدر نیست- با توجه به نوع و درصد خلوص دانهاش از روی ۱۵ تا ۴۰۰هزارتومان مشتری دارد. با یک ضرب و تقسیم ساده میشود حدس زد که چه در آمد وسوسهکنندهای فرید و دار و دستهاش را وادار کرده تا با تمام سختیها و بگیر و ببندها باز هم به سراغ کاشت گل بروند.
کشت و کار فقط اطراف تهران حالا «گل» برای خودش جایگاهی در بین مصرفکنندگان و فروشندگان موادمخدر پیدا کرده و آماری را در میزان کشفیات به خود اختصاص داده است. گل با آن بوی خاصش لابهلای توتون سیگار و در قهوهخانهها و مهمانیهای زیرزمینی رول به رول رد و بدل میشود تا مصرفکنندگان را با هر پک عمیقی که به آن میزنند بدون بلیط و دنگ و فنک لباس فضایی به هپروت ببرد. سردار مسعود زاهدیان، رییس پلیس مبارزه با موادمخدر ناجا درباره اوضاع و احوال کاشت گل در کشور و بهویژه در کلانشهرها میگوید: «تغییری که در الگوی مصرف موادمخدر درحال شکلگیری است در حوزه مصرف مخدر گل که یکی از مشتقات گیاه شاهدانه است مشاهده میشود و گرایش به سمت استفاده از این ماده قابل توجه است. در همین راستا پلیس نیز برای مبارزه با مخدر گل، تمامی توان خود را بهکار گرفته و اقدامات موثری نیز در این زمینه انجام شده است که نمونه آن شبکههایی بود که در فضای مجازی فعال بودند و با پیگیری ما منهدم شده و ضربه خوردند.» رییس پلیس مبارزه با موادمخدر ناجا با بیان اینکه پلیس با شبکههای محلی و افراد و عناصری که تولیداتی در گلخانه منزل و نقاط «دور از دید» داشتند نیز برخورد کرده است، میگوید: «شناسایی و برخورد با این شبکهها نیز در دستور کار قرار دارد و با هوشیاری دنبال میکنیم و اگر کسی در این حوزه فعالیت کند، سیاست پلیس در مرحله نخست پیشگیری و سپس برخورد سلبی خواهد بود و با این شیوه با آنان برخورد خواهیم کرد. همچنین برخورد با تولید خانگی این گیاه نیز جزو اولویتهاست و در دستورکار قرار دارد. البته کار سختی پیش روی پلیس است چرا که کشت این گیاه بعضاً در نقاط کور و غیر دسترس و دید انجام میشود و در این حوزه نیازمند کار اطلاعاتی هستیم. در سالجاری نیز با اقدامات انجامشده در این حوزه، کشفیات مخدر گل نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.» بیشتر کاشت «گل» در دماوند و ورامین و بیشتر مزارع آن در اطراف تهران است. در تهران گلخانههای انگشتشماری وجود دارند. زاهدیان با اشاره به اینکه پلیس مبارزه با مواد مخدر در کلانشهر بسیار ریزبینانه به ماجرای کاشت گل دقت میکند، میگوید: «با توجه به آماری که داریم کاشت گل برای قاچاقچیها بسیار ناامن شده است.»
مجازات قانونی آقای ادریس یگانه فر، حقوقدان درباره مجازات قانونی برای کاشت و برداشت ماریجوآنا در کشور میگوید: «ماریجوانا را معمولاً در ایران به اسم «گل خشک گیاه شاهدانه» میشناسند. البته این اسم در محلههای مختلف تغییر میکند؛ مثلاً در محله تجریش به اسم گراس معروف است. نامهای دیگرش هم مرجان، گل، علف و مالی است که بر اساس محلههای مختلف این نامها نیز تعیین میشود. از مشتقات ماریجوانا نیز حشیش تولید میشود. افرادی هم که این ماده مخدر را مصرف میکنند، معمولاً چشمانشان قرمز، فشارشان بالا، دهانشان خشک و عضلاتشان شل میشود و همچنین ضربان قلبشان نیز افزایش پیدا میکند. اما از آنجا که تمام این عوارض بلافاصله مدتی بعد از مصرف از بین میرود، برای همین در کشورهایی مثل برخی از ایالتهای آمریکا، اروگوئه و هلند مصرف ماریجوانا آزاد اعلام شده است؛ ولی در ایران مصرف و کشت آن جرم است و مجازات دارد. مجازاتهایش هم تقسیمبندی میشود. کسی که برای نخستینبار گیاه ماریجوانا را کشت کند، به ١٠ تا ١٠٠میلیون ریال جریمه نقدی محکوم میشود. برای بار دوم نیز فرد به ٥٠ تا ٥٠٠میلیون ریال به اضافه ٣٠ تا ٧٠ ضربه شلاق محکوم خواهد شد. بار سوم ١٠٠ میلیون تا یکمیلیارد ریال جریمه به اضافه یک تا ٧٥ ضربه شلاق یا دو تا پنج سال حبس مجازات دارد. در نهایت نیز برای بار چهارم اگر فردی به این جرم دستگیر شود، مجازاتش اعدام است. مانند بسیاری از جرمها که برای بار چهارم مجازات اعدام برایشان در نظر گرفته شده است. از طرفی مالی هم که از کشت ماریجوانا بهدست آمده، یعنی همان گیاه شاهدانه و برگهایش امحا میشود.