«تلویزیون سریال‌سازی را غیرعلمی جلو می‌برد» / عسگرپور با ساخت سریال افسرده ماه رمضان، سازمان را هم نقد می کند

یادم می‌آید در دهه ۷۰ که بنده و بسیاری از همکاران قدیمی در فضای تلویزیون مدیریت می‌کردیم، مدیران و برنامه‌سازان جسارت بیشتری برای حرف‌زدن و حوصله برای ایده‌پردازی و کار‌های متنوع داشتند، ولی این فضا فعلاً در تلویزیون ما وجود ندارد. به همین دلیل در حال حاضر برای تلویزیون، تهیه‌کنندگی نمی‌کنم که ناگزیرم وارد مناسباتی بشوم که آن فضا‌ها باعث می‌شود من نتوانم کار کنم و ترجیح می‌دهم به عنوان کارگردان دستمزد بگیرم.

کد خبر : 822465

سرویس فرهنگی فردا؛ تسنیم: محمدمهدی عسگرپور همیشه نگاهی آسیب‌شناسانه داشته. در این سال‌ها او ددر کنار ساخت سریال‌هایی همچون "گلهای گرمسیری"، "شیدایی"، "نفس گرم" و "جراحت" تهیه‌کنندگی و کارگردانی چند فیلم سینمایی را نیز برعهده داشته است. از دیگر فعالیت‌های جنبی او می‌توان به معاونت بخش جنگ بنیاد سینمایی فارابی، سرپرست مرکز سینمای تجربی، مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه دوم، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مدیرعامل خانه سینما اشاره کرد. حالا او با تجربه این سال‌ها تهیه‌کنندگی و کارگردانی فیلم سینمایی و سریال‌های تلویزیونی، "رهایم نکن" ملودرام خانوادگی هر شب از ساعت 20:45 به روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود.

بازار نقد سریال "رهایم‌نکن" و برخی برنامه‌های دیگر ماه مبارک رمضان این روزها داغ داغ است. برخی اعتقاد دارند فیلمنامه نقص فنی دارد و بخشی از مخاطبین هم معتقدند که "رهایم نکن" در اجرا خوب درنیامده است؟

البته در مورد فیلمنامه و کارگردانی به طور طبیعی اظهارنظرها متفاوت است. چون من برخلاف این نکته را هم بسیار شنیدم که برخی از دوستان معتقدند سریال "رهایم نکن" فیلمنامه خوبی دارد و کارگردانی را نقد می‌کنند. مخاطبین سریال‌هایی که بنده کار کرده‌ام به وضوح متوجه می‌شوند که عسگرپور چقدر برای سبک زندگی و خانواده‌های ایرانی دغدغه دارد. چرا که واضح و مبرهن است بخشی از معضلات اجتماعی در واقعیت به جامعه ایرانی مربوط می‌شود و بخشی از آن کلی‌تر است. این‌ها جزء روابط روزمره و زندگی ما قرار گرفته و تقریباً بخش قابل توجهی از زندگی ما را تحت الشعاع خودش قرار داده است. برخی اوقات کمتر به آن توجه می‌کنیم و متأسفانه خیلی از معضلات را به عنوان واقعیت پذیرفتیم و برنامه مشخصی در این نوع موضوعات نداریم. یکی از این معضلات، بزرگی کردن است که در جامعه ایرانی سابقه طولانی دارد. اساساً در جامعه ایرانی و جوامع سنتی، این اتفاق یک پدیده محسوب می‌شود و آداب خاص خودش را دارد.

کسی که می‌خواهد در یک جمع بزرگی کند یا حداقل از نظر سنی در خانواده، جامعه و محله‌ای دچار اشتباه بشود نسل بعد از خودش را تحت تأثیر قرار می‌دهد و برخی اوقات محاسبه این بنای کج، انسان را به سختی می‌اندازد. وقتی با برخی از معضلات مواجه می‌شویم که این مشکلات قابل حل نیست باید دقت کنیم که نباید ناامید شویم و برای آن راهکار مشخص کنیم که همواره یک روزنه و راهی باید وجود داشته باشد که ما را از وضعیت فعلی خارج کند و به وضع بهتر منتقل کند. خوشبختانه در جریان ساخت این سریال، فرصت قابل توجهی در اختیار بنده قرار گرفت که زمان بیشتری را برای طراحی بهتر شخصیت‌های سریال داشتم که بتوانم اتفاقات را برای خانواده‌های ایرانی جذاب‌تر و باورپذیرتر ایجاد کنیم. البته کار هرچه‌قدر جلوتر برود این جذابیت‌ها در بخش‌های مختلف خودش را بهتر نشان می‌دهد. فکر می‌کنم در پایان کار بهتر می‌توان "رهایم نکن" را مورد قضاوت قرار داد.

منتقدین نقد جدی در انتخاب بازیگر مخصوصاً نقش پسر امین تارخ در فیلم(نیما شعبان‌نژاد)، معطل کردن مخاطب در سکانس‌های طولانی، پرسوناژهای طولانی در صحنه سکته رسول و نکته‌ای که در مورد ازدواج زودهنگام رسول که قدری با فرهنگ ایرانی منافات دارد؛ چراکه رسول(امین تارخ) خواهرزاده‌اش را در ابتدای فیلم از دست می‌دهد اما به محض بیرون آمدن از بیمارستان با عشق قدیمی‌اش ازدواج می‌کند. آیا این اتفاق فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی را زیر سوال نمی‌برد؟

در یک فرصت پیش‌تولید، بررسی می‌کنیم که برای هر نقشی چقدر بضاعت بازیگر داریم. به همین دلیل برخی اوقات امکان دارد، اشتباه کنیم. وقتی داشتم طرح را می‌نوشتم در همان ابتدا به امین تارخ فکر می‌کردم. بعد به تدریج بقیه بازیگران را انتخاب کردیم تا خانواده‌ها در کنار هم قرار بگیرند. در مورد پسر تارخ داستان که نیما شعبان نژاد نقش آن را بازی کردند. دنبال شخصیت بازیگری بودم که ما نباید ثبات در آن شخصیت را دریافت می‌کردیم. شخصیتی که بر روی حرف‌هایش نمی‌توانیم حساب کنیم و جدی و شوخی بودن آن خیلی مشخص نیست. اگر من با این مفروضات به سراغ بازیگران جوانی که در تلویزیون فعالیت می‌کند و بازی‌های آن‌ها را هم دیدم یک اتفاقی می‌افتد که یک شخصیت بی‌ثبات به شخصیت باثبات تبدیل می‌شود. خیلی از این جوانان به دنبال ایست مشخص هستند و دوست دارند نگاه خیلی خاص داشته باشند؛ برخورد مستمر با این نوع بازیگران خیلی ممکن است، زمان ببرد. به همین دلیل ترجیح دادم شخصیتی را انتخاب کنم که وقتی به او نگاه می‌کنیم و حرف می‌زنیم خیلی به این شخصیت نزدیک باشد. نیما شعبان نژاد خوشبختانه این مزیت را داشت و همچنان فکر می‌کنم این کارکردهایی برای شخصیت امیر نوشته شده که از اینجا به بعد شخصیت امیر اتفاقاً دگرگون می‌شود. من نیما شعبان‌نژاد را انتخاب خوبی می‌دانم، چون این مدل ایست‌کردن‌ها را دوست دارم که قبلاً در سریال "نفس‌گرم"، مرجانه گلچین آن نقش را ایفا کرد که خیلی این نقش‌آفرینی از اجراهای این بازیگر در سریال‌های دیگر دور بود؛ این متفاوت بودن برای من حائز اهمیت است.

ما وقتی نقد داستان می‌کنیم به نظرم باید سریال تمام شود که بتوانیم منصفانه‌تر درباره ابعاد مختلف فیلم، صحبت کنیم. مخاطبین ما باید بدانند که ما در سریال‌های مناسبتی برای جاانداختن دغدغه و موضوع موردنظر فیلمنامه، با یک گذشت زمان کم مواجه هستیم. برای گذشته رسول داستان ما یک اتفاقی افتاده که به زودی رمزگشایی می‌شود. درست است که آذر(فریبا متخصص) عشق قدیمی رسول است در تعریف محدوده روابط عاطفی، سیر داستان به خوبی هدایت می‌شود. من شخصیت رسول را گونه دیگری دیدم که در بیمارستان متوجه تنهایی خاص خودش می‌شود و آن تنهایی طوری با او رفتار می‌کند که این شرایط خیلی به او اجازه درست فکر کردن را نمی‌دهد که مثلاً چند ماه از مرگ بچه خواهرش بگذرد! از طرفی عقدی هم که انجام می‌شود جشن و پایکوبی ندارند. اتفاقاً سنت بدی هم نیست و در فرهنگ خودمان داریم کسی که به رحمت خدا می‌رود پیراهن مشکی از تن بیرون نمی‌آورند و یا عروسی‌ها را یکی پس از دیگری لغو می‌کنند و همه چیز تبدیل به عزا می‌شود؛ بد نیست که این نوع فضاها و فرهنگ‌ها نهادینه بشود.

قبول دارید یک قدری فیلمنامه‌ها، سناریوها و فیلم‌های جدید کمتر مخاطبین را درگیر خودش می‌کند؟ به نحوی که پربیننده‌ترین سریال‌های رمضان امسال، بازپخش سریال‌هایی همچون "پایتخت " است که به پربیننده‌ترین سریال‌ها و فیلم‌های این روزهای تلویزیون تبدیل می‌شود؟

من با بخش دوم سوال شما موافق نیستم اما قبول دارم که حال این روزهای تلویزیون، حال خوبی نیست. چون تلویزیون مدتی است دچار این رکود شده و باید برای برون رفت از این فضای نگران‌کننده به چاره‌ای بیندیشد. اگر رسانه ملی بخواهد با این فرمان رو به جلو برود هرازگاهی فیلم مناسب و درخور توجهی دارد و اکثر اوقات باید به همین بازپخش‌های قدیمی بسنده کند. به نظرمن روند سریال‌سازی در تلویزیون خیلی غیرعلمی شده و متأسفانه مدیران، تهیه‌کننده‌ها و سازندگان با هم مشارکت می‌کنند در پروژه‌هایی فعالیت دارند که اصلاً کاربرد و تأثیرگذاری علمی ندارند.

مصداق بارز آن ما برای سریال "رهایم نکن" خیلی اصرار داشتیم با طرح و فیلمنامه آماده کار را شروع کنیم که این اصرار هیچ جایگاهی در تلویزیون ندارد. با داشتن یک طرح کوچک گاهی اوقات پروژه راه می‌افتد و به تدریج فیلمنامه نوشته می‌شود. آن وقت معلوم می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟ جالب است مخاطب ما بداند که آنقدر برآوردها و بضاعت‌های بودجه‌ای تلویزیون پایین آمده که "رهایم نکن" با 40 درصد برآورد پایین‌تر از "نفس‌گرم" که چند سال پیش ساخته شده، ساخته شد. از طرفی هم راه برون‌رفت از این معضل، پول زیاد نیست که برخی به تلویزیون این راه را پیشنهاد می‌کنند بلکه مدیریت و بودجه باید توأمان با هم پیش بروند.

آقای عسگرپور! چرا سریال‌های تلویزیون دیگر طراوت و دلچسبی گذشته را ندارند؛ یا به تعبیر بهتر مخاطب را درگیر خودش نمی‌کند؟

اساساً فضایی که مدیریت، یک نهاد فرهنگی را بوجود می‌آورد که باعث می‌شود یک شخصی به عنوان مدیر یک نهاد فرهنگی انتخاب شود اگر آن انتخاب، اشتباه باشد که برای بخش عمده‌ای این اتفاق افتاده، کارهای جسورانه برخی را تبدیل به نکات غیرکاربردی می‌کند و همان فضای غیرعلمی که اشاره کردم، ‌پدید می‌آید. یادم می‌آید در دهه 70 که بنده و بسیاری از همکاران قدیمی در فضای تلویزیون مدیریت می‌کردیم،‌ مدیران و برنامه‌سازان جسارت بیشتری برای حرف‌زدن و حوصله برای ایده‌پردازی و کارهای متنوع داشتند ولی این فضا فعلاً در تلویزیون ما وجود ندارد. به همین دلیل در حال حاضر برای تلویزیون، ‌تهیه‌کنندگی نمی‌کنم که ناگزیرم وارد مناسباتی بشوم که آن فضاها باعث می‌شود من نتوانم کار کنم و ترجیح می‌دهم به عنوان کارگردان دستمزد بگیرم. از طرفی این اصرار که در کشور ما تلویزیون باید به یک نهاد دولتی تبدیل بشود و با این فرض که تلویزیون خصوصی حتماً پایگاه دشمن خواهد شد. در این راستا با یک مونوپولی مواجه می‌شویم که به درخواست‌های مخاطبین خودش هم توجه نکند. من بارها این مصداق را آورده‌ام که یک دوربینی را با یک ماشین از مسیر جنوب شهر تا شمال شهر همراه می‌کنیم قطعاً 90 درصد تصاویر در تلویزیون غیرقابل نمایش است. به هر حال فضای تلویزیون را باید یک مقداری بازتر کرد؛ متأسفانه برخی از بحث‌ها غیرقابل انتشار است و بخشی را هم نمی‌توانیم مطرح کنیم که باعث تشنج مخاطبین علاقه‌مند و هنرمندان دغدغه‌مند تلویزیون نشود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: