رشتی‌ها «فراری» را فراری دادند!

کامبوزیا پرتوی، نویسنده فیلمنامه فراری اعتراض به این فیلم را باور نمی‌کند و به «شهروند» می‌گوید چنین اعتراض‌هایی دلیلی ندارد جز تعصبات بیهوده

کد خبر : 819479

روزنامه شهروند: روز گذشته در اوج بی‌خبری و بازار کساد و رخوت‌زده سینمای ایران؛ انتشار خبر ممنوعیت نمایش فیلم فراری، جدیدترین ساخته علیرضا داودنژاد در سینما‌های استان گیلان، خوانندگان این خبر را شگفت‌زده کرد. اصل خبر این بود: به دلیل اعتراض گیلانیان به محتوای فیلم فراری، اکران این فیلم در سینما‌های گیلان به‌ویژه سینما میرزا کوچک رشت ممنوع شد. فراری که از تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ در سینما‌های کشور اکران شده؛ در پی اعتراض مردم ولایتمدار و شهیدپرور استان گیلان به توهین به مردم این خطه همیشه سبز، از پرده سینما برداشته و فیلم دیگری جایگزین آن شد. معترضان هرگونه بی‌حرمتی به قومیت‌های ایران در سینما‌های کشور را محکوم کرده و خواستار برخورد قاطع دستگاه‌های ذیربط با این‌گونه آثار شدند. پخش فیلم فراری نیز در سینما‌های رشت با درخواست مسئولان گیلان در همان روز‌های نخست لغو شد. برای کسانی که فیلم فراری را دیده بودند، این اتفاق که تعدادی از مردم رشت با حضور مقابل سینما میرزا کوچک این شهر به ساخت و نمایش فیلم فراری که بازیگر نقش اصلی زن آن کاراکتر یک دختر گیلانی را بازی کرده اعتراض کنند، باورکردنی نبود. این فیلم با وجود شکست در گیشه، اما از بهترین فیلم‌های جشنواره دو‌سال پیش بود که بیشتر به دلیل نگاه منصفانه به یک مسأله حاد و ملتهب اجتماعی و پرهیز از هرگونه تندروی و سیاه‌نمایی مورد توجه منتقدان و سینماگران قرار گرفته بود و بنابراین گمان نمی‌رفت نمایش آن در گیلان موجب اعتراض مردمی شود که اصولا و اساسا با تساهل و مدارا شناخته می‌شوند. البته شاید هم به دلیل همین خصیصه ستودنی مردم گیلان بود که این اعتراض مسالمت‌آمیز با حمایت نیروی انتظامی پس از یک ساعت پایان یافت و حواشی پرخطری را به‌بار نیاورد. داستان جنجال داستان اعتراض‌ها، تجمعات و جنجال‌های سینمای ایران داستانی مربوط به امروز و دیروز نیست و عمری دیرینه دارد. شاید دورترین تصویری که از این قضیه به یاد داریم، تجمع عده‌ای خاص جلوی سینما قدس است در اعتراض به فیلم آدم برفی؛ که به هجوم به داخل سینما انجامید و داستان تکان‌دهنده سقط جنین یکی از تماشاگران خانم آن فیلم را سبب شد. داستانی که البته بعد‌ها سندی در مورد صحت آن ارایه نشد و بیشتر تجمع‌کنندگان - که یکی از مشهورترین آن‌ها مسعود ده‌نمکی بود- درستی آن را زیر سوال بردند. به‌هرحال نه سندی در این مورد رو شد و نه آن خانم راضی به مصاحبه شد تا یکی از جنجالی‌ترین اتفاقات تاریخ سینمای ایران چنین پیچیده در داستان و افسانه باشد و بماند. بعد‌ها این ماجرا به شکل‌های دیگری تکرار شد. یک‌بار پرستاران علیه فیلم شوکران جلوی مجلس ریختند، یک‌بار بختیاری‌ها علیه سریال سرزمین کهن شوریدند، یک‌بار مردم همیشه در صحنه تصویر روحانی فیلم مارمولک را برنتافتند و بار دیگر همین مردم با تجمع مقابل وزارت ارشاد نمایش گشت ارشاد را محکوم کردند. تازه این‌ها جدای از بی‌شمار اعتراضاتی است که مردم شهر‌های مختلف به بهانه نمایش تصویری نادلبخواه از شهر و ایل و تبارشان در سریال‌های تلویزیونی و تک و توک فیلم سینمایی ترتیب داده‌اند. حالا به نظر می‌رسد فراری جدیدترین نمونه از جنجال‌هایی باشد که چند وقتی می‌شد اثری از آن‌ها در سینمای ایران نبود و به نظر می‌آمد مردم نواحی مختلف این مرز و بوم راه مدارا را تا حدی شناخته‌اند. داستان فراری فراری درباره دختری است که از یکی از شهرستان‌های گیلان به تهران می‌آید و تلاش می‌کند تا با یک خودرو فِراری ٩ و نیم میلیاردی عکس یادگاری بگیرد. این بهانه‌ای می‌شود برای علیرضا داودنژاد تا همراه این دختر ساده‌دل در شهر گشته و پرده از سیاهی پنهان زیر لایه روشن شهر بردارد. همراهی دختر نوجوان فیلم با یک راننده تاکسی که هوای دختر را دارد، آن‌ها را درگیر ماجرا‌هایی می‌کند. ترلان پروانه در این فیلم نقش دختر فومنی را بازی می‌کند که دلباخته خودرو فراری است که در پی فریب یک پسر تهرانی عازم این شهر شده و پس از ملاقات با این پسر مورد سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرد. فیلمنامه فراری را کامبوزیا پرتوی نوشته است. فیلمنامه‌نویس کار‌های اجتماعی تند و تیزی، چون دایره، پرده، من ترانه پانزده‌سال دارم، دیشب باباتو دیدم آیدا و... که در فراری نیز به سیاق دیگر سناریو‌های مهمش نقبی زده به نقاط ملتهب زندگی‌های امروز. با این‌حال، کامبوزیا پرتوی به هیچ‌وجه گمان نمی‌کرد که نمایش این فیلم در سینما‌های گیلان جنجالی شود. او البته می‌گوید که هنوز خبری از ماوقع ندارد. جریان اعتراض گیلانیان به فیلم فراری را از زبان کامبوزیا پرتوی تحلیل می‌کنیم: حقیقتش زمان نگارش فیلمنامه فراری اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که این فیلم با چنین واکنشی روبه‌رو شود. درواقع فیلمی، چون فراری باید تقدیر شود تا این‌که مورد اعتراض قرار گیرد. البته من از واکنش‌هایی که شما از آن صحبت می‌کنید، بی‌خبرم. اما اگر چنین باشد و این اعتراض‌ها صحت داشته باشد، به نظرم نمی‌توان دلیلی برایشان برشمرد جز تعصبات الکی و بیهوده. البته به نظر می‌رسد این فیلم بهانه و وسیله‌ای شده برای اعلام حضور و خودنمایی عده کم‌شماری که در همه حال فکر می‌کنند تمام حق با آنهاست و دیگران از حق بی‌نصیب باید بمانند. کامبوزیا پرتوی در این اعتراض نکات مثبتی هم می‌بیند: همچنین باید توجه داشت که بسیار خوب است فیلم‌ها باعث شود افراد به یاد خود بیفتند؛ دریابند و تأملی کنند که چه بودند. خود را فراموش و گم کرده‌اند؛ این تلنگر‌ها باعث می‌شود خود را به یاد آورند.

سریال‌هایی که صدای قومیت‌ها را درآورد

اعتراض قومیتی در سینما و تلویزیون ایران منحصر به فراری نبوده و پیشتر دیگر مواردی هم بوده است که اعتراض‌هایی را باعث شده است. فراموش نکرده‌ایم صحبت‌های مهراب قاسم‌خانی را که بعد از توقف پخش سریال سرزمین کهن در مطلبی نوشته بود مردم تهران بی‌غیرت‌ترین مردم کشور به حساب می‌آیند؛ چرا که سال‌هاست هر چه دزد و جنایتکار و خلافکار در سریال‌هاست تهرانی‌اند و صدای هیچ‌کدام از مردم تهران درنمی‌آید! کنایه او به این نکته بود که تقریبا تمام سریال‌هایی که با قومیت‌ها سروکار داشته است، با اعتراض‌هایی مواجه شده است. ارتباط رامبد و سیستانی‌ها یکی از نخستین اعتراضات را بار آورد. جایی که رامبد جوان با حضور در برنامه بعضیای شبکه یک با لهجه سیستانی حرف زد که این حرف‌زدن با اعتراض و هجمه شدیدی از مردم و مسئولان منطقه مواجه شد تا جایی که رامبد در همین برنامه کنار دوست سیستانی‌اش محمدرضا هدایتی مجبور به عذرخواهی شد و گفت که در زندگی‌اش نه کسی را مسخره کرده و نه به مسخره‌شدن کسی یا چیزی خندیده است.

اعتراض گیلانی‌ها به کلاه پهلوی نیز از یاد‌ها نرفته. جایی که بعد از پخش سریال تاریخی کلاه پهلوی نماینده مردم رشت در مجلس گفت: تمسخر لهجه گیلکی در تلویزیون تبدیل به امری عادی شده و برای مسئولان سیما نامه‌ای اعتراض‌آمیز نوشت. اعتراض وزیر فرهنگ افغانستان به چارخونه نمونه جالب دیگری است؛ جایی که بعد از پخش سریال طنز چارخونه رایزن فرهنگی افغانستان در ایران به خاطر استفاده از لهجه افغانی برای کاراکتری کلاش اعتراض کردند. جناب خان در خندوانه نیز از اعتراض‌ها بی‌نصیب نبوده و شگفت که معترضان او آبادانی‌ها بوده‌اند؛ البته نه مردم این شهر بلکه نماینده مردم آبادان به مسئولان تلویزیون معترض شد که چرا در سریال‌ها تمام تیپ‌های دزد و معتاد و دروغگو اهل این خطه‌اند؟ سریال سرزمین کهن و مورد بختیاری‌ها را که به توقیف کامل سریال انجامید، فراموش نکرده‌ایم. دارا و ندار ده‌نمکی که چند سال پیش پخش شد، خشایار الوند طراح اولیه قصه این سریال به خاطر اهانت‌هایی که به قومیت‌های مختلف در این سریال شده بود از همه اقوام عذرخواهی کرد. الوند البته صراحتا اعلام کرد به خاطر همین مسأله این سریال از نظر ممیزی در تلویزیون بی‌نظیر بوده است!

و می‌رسیم به پایتخت ۱ که در نوروز ٩٠ به دلیل استفاده نادرست از لهجه مازندرانی مورد اعتراض قرار گرفت. دامنه اعتراض‌ها چنان بالا گرفت که واکنش نمایندگان مجلس و امامان جمعه چند شهر این استان شمالی را نیز باعث شد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: