مات شدن شفافیت ساختگی با افشای ریختوپاش ۲۱ میلیاردی
در حالی که پیش از این معاون توسعه و منابع سازمان سینمایی هزینه برگزاری بخش ملی جشنواره فیلم فجر را ۴ میلیارد و ۶۳۰ میلیون تومان اعلام کرده بود، دبیر جشنواره جهانی فجر در گفتوگویی تلویحاً هزینه آن رویداد را ۲۱ میلیارد تومان دانسته است.
روزنامه جوان: ماجرای هزینه جشنوارههای بخش ملی و جهانی طی سالهای اخیر موضوع پرچالشی بوده است. تفاوت رقمهایی که از سوی برخی مسئولان و چهرههای مرتبط بر زبان جاری میشود ابهامات این مسئله را بیشتر میکند. رضا میرکریمی روز گذشته تلویحاً عنوان کرد که هزینه جشنواره ملی فجر نه ۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون بلکه ۲۱ میلیارد تومان بوده است.
اختلاف با رئیس به نظر میرسد اختلاف رقمهای اعلامی را باید در اختلاف میان میرکریمی و محمد مهدی حیدریان جست و جو کرد. نخستین جلسه شورای بینالملل اخیراً در حالی تشکیل شد که خبری از رضا میرکریمی در آن نبود؛ غیبتی که قاعدتاً عادی به نظر نمیرسد هر چند میرکریمی در گفتوگوی اخیرش خیلی با اعتماد به نفس از اینکه حالا حالاها دبیر هستم سخن گفته است؛ اعتماد به نفسی که معلوم نیست از کجا ناشی میشود. دبیر جشنواره جهانی فجر در گفتگو با سایت خبرآنلاین درباره بودجه برگزاری این رویداد میگوید: «بارها از سازمان سینمایی درخواست کردهایم ریز هزینههای جشنواره ما را اعلام کنند، البته همین که برخی دوستان فکر میکنند ما ۱۶میلیارد هزینه کردهایم خودش نشانه خوبیاست. این یعنی کار ما به اندازه دوبرابر هزینهای که کردیم به نظر میآید، پس کارمان را خوب انجام دادهایم و حالا در جای خوبی ایستادهایم. فقط نمیدانم چرا دوستانی که اینقدر نگران بودجه هستند در مواردی که مثلاً یک جشنواره داخلی با ۲۱ میلیارد هزینه برگزار میشود سکوت میکنند و بیانیه نمیدهند.» یکی از دلایل جدا کردن بخش ملی و جهانی جشنواره همواره صرفه جویی عنوان میشد. میرکریمی، اما پس از برگزاری سه دوره تأکید میکند که اتفاقاً جداسازی، هزینهها را افزایش داده و البته این را کارشناسانه میداند: «مگر بخش بینالملل جشنواره به شکل پیشین، کم هزینه داشت؟ برگزاری همزمان دو جشنواره نه تنها از میزان هزینهها نمیکاهد بلکه به خاطر اصطکاک زمانیای که با هم دارند باعث ریزش مخاطبان یکدیگر میشوند و فضای تبلیغاتی و علمی یکدیگر را هم اشغال میکنند و به عبارتی این پیشنهاد باعث اتلاف بودجه یا به قول دوستان دلسوز هدر رفتن بیت المال خواهد شد.» سهمبندی به روش میرکریمی میرکریمی این دوره از جشنواره جهانی فجر اقدام به سهم بندی برای دو طیف فکری در سینما کرده بود. سهم عمده که مربوط به متن و بخش اصلی جشنواره میشد به دوستان روشنفکرش واگذار شد و چند بخش جنبی را نیز به حامیان گفتمان انقلاب اسلامی سپرد و کیست که نداند اتفاق اصلی جشنوارهای که قرار است تأثیرگذار باشد در بخش اصلی میافتد نه در بخشهای جنبی، بماند که جشنواره جهانی فجر در در این بخش کاملاً خنثی و بدون تأثیرگذاری برگزار شد و حتی میتوان به جرئت گفت: در تأثیرگذاری و جریانسازی بر رویکرد فیلمسازان ایران نیز ناتوان بوده است چه برسد به رویکرد فیلمسازان منطقه و جهان. اینکه چند فیلمساز یا کارشناس نامی یا بینام خارجی در این رویداد شرکت کنند و حرفهای ضد اسرائیلی یا ضدامریکایی بزنند پیش پاافتادهترین کاری است که میشود انجام داد و اساساً برای چنین هدفی نیازی به برگزاری جشنواره ۸ میلیاردی نیست. نشناختن اقتضائات جهانی سینما میرکریمی در این دوره از جشنواره به واسطه همکاری با نادر طالب زاده توانست الیور استون را از امریکا به ایران بیاورد و قدری به جشنواره سوت و کورش رونق ببخشد. وقتی در نشست رسانهای با سؤال خبرنگار روزنامه جوان روبهرو شد که چرا برای حضور فیلم «به وقت شام» با وجود جنبههای بینالمللی که دارد تلاشی نکرده است، تازه به فکر افتاد که برای گریختن از اتهام سراغ حاتمیکیا برود و او را صرفاً برای برگزاری یک کارگاه به جشنواره دعوت کرد، یعنی استعداد و درک آقای دبیر در به کارگیری از یکی از بهترین فیلمسازان انقلاب اسلامی که اتفاقاً آخرین اثر او بیشترین قرابت را با مسائل بینالمللی روز دارد و به اعتراف بسیاری از کارشناسان فیلم او قابلیتهای تکنیکی بالایی نیز دارد این است که از او برای برگزاری کارگاه دعوت کند. میرکریمی اگر اقتضائات جهانی سینما را درک میکرد بیتردید همزمان با تولید فیلم «به وقت شام» به اصطلاح در خانه حاتمی کیا را از جا میکند تا او را متقاعد کند فیلمش را برای ارائه به جشنواره جهانی چند ماه دیرتر اکران نماید تا به وقت شام افتتاح کننده جشنواره جهانی باشد نه فیلم بیاثر و در گیشه شکست خورده مجید مجیدی، اما سلیقه رضا میرکریمی گرایشی دیگر را جستوجو میکند. کدام تأثیرگذاری؟ به اعتقاد دبیر سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر بودجه صرف شده برای برگزاری این رویداد سینمایی در قبال کاری که برای آن انجام میشود اصلاً زیاد نیست. او از منتقدان میخواهد تا عددها را در کنار عملکردها بسنجند. میرکریمی از کدام عملکرد سخن میگوید؟ جشنواره جهانی فجر روی کدام فیلمساز ایرانی یا خارجی تأثیرگذار بوده و دقیقاً کدام جریان فکری یا سینمایی را رهبری کرده است؟ میرکریمی میگوید: «کیفیت جشنواره بالاتر از انتظار من و همکارانم بود»، یعنی چه نتیجه غیرمترقبهای رقم خورده که بالاتر از انتظار او و همکارانش بوده است؟ پاسخ آقای دبیر به وضوح دایره فکری او درباره اثرگذاری جشنواره جهانی را نشان میدهد، «نظرسنجیهای ما از میهمانان خارجی نشان میدهد میزان رضایتمندی از برنامههای جشنواره افزایش چشمگیری نسبت به دو دوره قبل داشته است.» معنای دقیق این سخن آقای دبیر این است که میهمانان گرامی از اختصاص کارت شارژ روزی ۳۰۰ هزارتومانی، غذا، هتل، پذیرایی و احتمالاً برخی برنامهها، چون کلاسهای دارالفنون رضایت داشتهاند، خب فرض کنیم که واقعاً داشتهاند، آورده این رضایتمندی برای سینمایی که باید قاعدتاً تأثیرگذار و جریانساز باشد دقیقاً چیست؟ لابد همان چیزی است که شهاب اسفندیاری عنوان میکند. «در اوج تبلیغات اپوزیسیون برای سقوط و فروپاشی و در بحبوحه حملات رسانههای صهیونیستی و امریکایی علیه ایران و القای ناامنی و ناامیدی، دهها سینماگر و فعال سینمایی بینالمللی را به ایران آورده و به جهان نشان داده که مملکت امن و امان است.» میرکریمی برای مصون ماندن از انتقادهای کارشناسانه طیفی که از جشنواره ۸ میلیاردی او انتظار اثرگذاری و جریانسازی در سینمای ایران و منطقه و جهان را دارند به برخی چهرههای نزدیک به جریان اصولگرایی نیز در جشنواره جهانی پست میدهد تا به وقت لزوم از عملکرد او تعریف و تمجید کنند و جشنواره بیرنگ و بوی او را ضداسرائیلی و ضدامریکایی بخوانند! همین حمایتها هم سبب میشود تا او با خیال راحت و اعتماد به نفسی زائد در مصاحبه با سایت اصلاحطلب عنوان کند که «حالا حالاها دبیر هستم.»