پیام اختتامیه جشنواره «کن» به سینمای ایران چه بود؟
جشنواره کن در این دوره با اهدای جایزه بهترین فیلمنامه به جعفر پناهی و دست خالی رهسپار کردن اصغر فرهادی در واقع برای بار چندم این پیام را به سینمای ایران داد که برای جایزه گرفتن باید در داخل ایران بمانید؛ چراکه موضوع و محتوای فیلمتان اولویت خاصی دارد.
جشنواره کن در این دوره با اهدای جایزه بهترین فیلمنامه به جعفر پناهی و دست خالی رهسپار کردن اصغر فرهادی در واقع برای بار چندم این پیام را به سینمای ایران داد که برای جایزه گرفتن باید در داخل ایران بمانید؛ چراکه موضوع و محتوای فیلمتان اولویت خاصی دارد.
جایزه گرفتن جعفر پناهی از کن را از همان بیانیه دادنش پس از اعلام آثار بخش مسابقه جشنواره کن میشد حدس زد. پناهی خودش هم میدانست که قرار است جایزه بگیرد. او راه کاسبی هنری را خوب بلد است و میداند سیاستبازی و مظلومنمایی بهترین راهکار برای جلبتوجه است.
راه هموار کاسبی در هنر
جشنواره کن در این دوره هم مطابق معمول و رویه چند دهه اخیرش حساب ویژهای روی ایران باز کرده بود. جعفر پناهی از پاس گلهای ممنوعالخروج و ممنوعالفعالیت شدنش به خوبی استفاده کرد و توانست به کمک رسانههای غربی در این چند سال محرومیت ظاهریاش از خود شمایل یک هنرمند مبارز بسازد. پناهی همان چیزی را که برای مظلومنمایی و قهرمانسازی نیاز داشت پس از فتنه سال ۸۸ به دست آورد. او در دهه ۸۰ و دو سال پیش از فتنه ۸۸ در جریان نمایش فیلم آفساید در دانشگاه قزوین گفته بود: «من را به وزارت اطلاعات برده و گفتهاند چرا در ایران ماندهای، برو خارج فیلم بساز ولی من فقط در ایران فیلم خواهم ساخت.»
ممنوعالخروج و ممنوعالفعالیت کردن او در واقع بازی در زمین خود جعفر پناهی بود. او بهتر از هر کس دیگری میداند راز موفقیتش تنها فیلم ساختن در ایران است و اگر به هر کشور غربی مهاجرت کند، آغاز دوران بازنشستگیاش خواهد بود. پناهی در ایران ماند و لنز دوربین را به سمت نقاط ضعف جامعه ایرانی چرخاند تا رشد کرد. این واقعیت را در وضعیت اصغر فرهادی به وضوح میتوان دید. فرهادی تا به حال دو فیلم سینمایی خارج از مرزهای ایران ساخته که هیچکدام نتوانسته موفقیتی را که با فیلمهای ایرانیاش به دست آورده برای او رقم بزند. وقتی او فیلمش را در خارج از ایران میسازد، پیشکش کردن فیلم افتتاحیه جشنواره کن یا دادن جایزه بهترین بازیگر زن نهایت بذل و بخششی است که به او میکنند، اما تجربه ثابت کرده اگر فیلمش را در ایران بسازد موضوع تفاوت خواهد کرد. اما چرا جشنواره کن به جعفر پناهی جایزه فیلمنامه میدهد؟ کیست که نداند فیلمهای او اساساً فیلمنامه مشخص و به اصطلاح شسته رفتهای ندارد و بخشی از آن سرصحنه و به طور فیالبداهه ساخته میشود. پاسخ را باید در گرایش جشنواره کن به محتوای فیلمهای ایرانی جستوجو کرد. محتوای آثار ایرانی برای گردانندگان جشنوارههای غربی اولویت اول محسوب میشود. معنای این حرف این نیست که جشنوارهها اساساً قابلیتهای کارگردانی و حداقل اصول فیلمنامه را لحاظ نمیکنند، جعفر پناهی حداقلهای تکنیک کارگردانی را میشناسد و به فرمول یا الگوی مورد تأیید و نظر جشنوارهها اشراف کامل دارد، ولی بیشک فیلمنامههای او دمدستیتر از آن است که جایزه بهترین فیلمنامه را کسب کند. فرم و تکنیک فیلمنامه اینجا موضوعیت چندانی ندارد، بلکه موضوع در درجه اول اهمیت قرار دارد. فیلمنامه یعنی موضوع فیلم، اینکه فیلم درباره چیست برای جشنواره کن اهمیت زیادی دارد به خصوص که فیلم از ایران باشد. پیام جشنواره کن در این دوره، اما رساتر از قبل بود، اصغر تو هم برو و در ایران فیلم بساز.
سیستم سفارتخانهای
سید عزتالله ضرغامی، درباره جایزه جشنواره کن به جعفر پناهی در فضای مجازی مینویسد: «دیروز در جلسهای در مورد اختتامیه جشنواره کن گمانهزنی میشد. گفتم، به فیلم اصغر فرهادی جایزه نمیدهند ولی به فیلم جعفر پناهی هر طور شده یک جایزه میدهند. (ولو اشتراکی!) پنه لوپه کروز هم افاقه نمیکند! دیشب بچهها پیامک زدند و گفتند همین شد! از کجا فهمیدی؟! گفتم صحنه روشنتر از آن بود که نورافکن بخواهد! «کن» برای ایران برنامه دارد. آثار برجسته و ماندگار سینمای ایران سالهاست که مورد تحریم آنهاست. دولت دیپلماسی هیچ گشایشی در این عرصه هم انجام ندادهاست.» مهدی کرمپور، فیلمساز نیز در اینباره نوشت: همانطور که شب خروج ترامپ از برجام نوشتم: کارگردانان ایرانی امسال در جشنواره کن دست پر بودند. جعفر پناهی با جایزه فیلمنامه و علی عباسی با جایزه نوعی نگاه مورد توجه واقع شدند. ضد حمله فرانسویها از آغاز قابلپیشبینی بود. سیستم سفارتخانهای فرانسه کاملاً برای هنر و سینمای ایران هدف و برنامه دارد و سینمای جشنوارهای محصول همین مدیریت ۴۰ ساله بیرون به درون ایران است.