جنگ نابرابر دارا‌های دولتی با ندار‌‌های خصوصی در لیگ برتر

هفدهمین دوره مسابقات فوتبال لیگ برتر باشگاه‌های کشور درحالی به پایان رسید که تمام شش تیم‌ خصوصی حاضر در این رقابت‌ها در نیمه پایین جدول قرار گرفتند.

کد خبر : 815317
خبرگزاری تسنیم: رقابت‌های فصل هفدهم لیگ برتر فوتبال با همه فرازونشیب‌هایی که داشت با قهرمانی پرسپولیس به پایان رسید و تیم‌های ذوب‌آهن، استقلال و سایپا هم سهمیه آسیایی گرفتند. در انتهای جدول، اما دو تیم به لیگ دسته اول سقوط کردند، اتفاقی که از هفته‌ها قبل انتظارش از تیم‌های خصوصی می‌رفت. مشکی پوشان و نفت تهران قربانیان لیگی شدند که بازهم تکلیفش با خودش مشخص نبود. در فوتبال ایران جدا از رقابت‌های تن به تن در میدان مسابقه، پیکاری ناعادلانه در بیرون ورزشگاه‌ها وجود دارد، جایی که قرار است میلیاردر‌ها، نجومی‌ها و غول‌های دولتی با میلیونر‌های معتدل آسیب‌پذیر مبارزه کنند. «باید بتوانیم سازوکار قانونی مشارکت، حضور و حمایت بخش خصوصی را فراهم کنیم. دولت اگر کمی دست بردارد هیچ مشکلی نیست. چرا باید بترسیم باشگاه‌های بزرگ ما خصوصی شوند و اینکه ممکن است مشکلاتی ایجاد کنند؟». این قسمتی از صحبت‌های مسعود سلطانی‌فر در سخنرانی دفاع از برنامه‌های پیشنهادی خود برای تصدی مسئولیت وزارت ورزش و جوانان در مجلس شورای اسلامی است. همین حرف‌های زیبا که با مضمون «فوتبال باید خصوصی شود» هر از چندگاهی از زبان مسئولان عالی‌رتبه ورزش شنیده می‌شود، آنقدر وسوسه‌انگیز است که بخش خصوصی را برای فعالیت در این زمینه ترغیب کند؛ بنابراین بنگاه‌های اقتصادی برای پا گذاشتن به صنعتِ فوتبال پیش قدم می‌شوند، صنعتی که به قول باتجربه‌ترهایش دچار اقتصاد بیمار شده است. باشگاه‌های خصوصی در ابتدا با قدرت وارد می‌شوند. حتی اهداف بلند‌مدت و گزارش عملکردشان به صورت نمودار‌های رنگارنگ و دقیق روی دیوار دفتر مدیریت چسبانده و مدام به‌روزرسانی می‌شود. مانند همه بخش‌های خصوصی دیگر سازوکار اجرای برنامه‌ها از استخدام کارمندان تا هزینه‌های یک سفر کاری با حداکثر صرفه‌جویی انجام می‌شود تا سوددهی میسر شود، اما در این فوتبال مشکلاتی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد کار‌ها طبق برنامه پیش برود. حق پخش تلویزیونی که عمده درآمد باشگاه‌ها را تأمین می‌کند، پرداخت نمی‌شود. پول حق تبلیغات محیطی مسابقات هم به نحوی دیگر مسیرش را قبل از واریز به حساب جاری باشگاه‌ها گم می‌کند. در سویی دیگر عملاً قانون کپی‌رایت در کشور ما وجود ندارد و باشگاه‌ها نمی‌توانند از فروش پیراهن و اقلام دیگر که مختص خودشان است، درآمد‌زایی داشته باشند. حق بلیت‌فروشی هم که ماجرای خودش را دارد و پول آن تماماً به باشگاه‌ها تعلق نمی‌گیرد. این شرایط برای باشگاه‌های دولتی هم وجود دارد، اما آن‌ها دل‌شان به پشتوانه‌ای به نام «بودجه دولتی» قرص است که حتی با وجود ریخت‌و‌پاش‌های غیرضروری که بعضاً با سوء مدیریت همراه است، گزندی به آن‌ها وارد نمی‌شود. علاوه بر این باشگا‌های دولتی با ثبت قرارداد‌های سنگین خارج از عرف و دادن امتیازات مختلف به بازیکنان و مربیان، باعث افزایش مبالغ قرارداد‌ها و کاهش رغبت بازیکنان مطرح برای حضور در تیم‌های خصوصی شده‌اند. در این میان البته وعده‌هایی داده می‌شود تا باشگاه‌ها در طول لیگ کم نیاورند و تا پایان ادامه دهند. اینجاست که دیگر مدیران خصوصی متوجه این موضوع می‌شوند که هرچه بیشتر می‌گذرد، دخل و خرج‌شان بیشتر با هم نمی‌خواند. یعنی همان‌قدر که نمودار‌های زمان ابتدای تأسیس باشگاه رفته رفته به محور منفی تغییر مسیر می‌دهند، در عوض رقم بدهی‌ها و تعداد طلبکاران نیز با علامت مثبت رو‌به‌رو می‌شوند. بازیکنان، مربیان، کارمندان، شرکت هوایی، هتل‌ها و... از جمله طلبکاران پای ثابت باشگاه‌های خصوصی هستند. در نتیجه مالکان و سهام‌داران هرچه تراز‌های مالی را سبک و سنگین می‌کنند، حتی به نقطه «سربه‌سر» هم نمی‌رسند. انگار این نقطه در فوتبال ایران همیشه برای خصوصی‌ها در پشت خط آفساید قرار دارد. جایگاه تیم‌های خصوصی در پایان فصل هفدهم به شرح زیر است: گسترش فولاد تبریز - رتبه نهم جدول پدیده خراسان - رتبه یازدهم جدول استقلال خوزستان - رتبه دوازدهم جدول سپیدرود رشت - رتبه سیزدهم جدول نفت تهران - رتبه پانزدهم جدول مشکی‌پوشان - رتبه شانزدهم جدول به جز گسترش فولاد که با رتبه نهمی به نوعی سردمدار و قهرمان باشگاه‌های خصوصی در این فصل به حساب می‌آید، سایر تیم‌های خصوصی تا قبل از اینکه سقوط نفت تهران و مشکی‌پوشان قطعی شود، برای ماندن در لیگ دست و پا می‌زدند. این موضوع البته فقط برای فصل اخیر نیست و در لیگ‌های پانزدهم و شانزدهم هم چهار تیمی که به لیگ یک سقوط کردند، خصوصی بودند. در پنج فصل قبل‌تر نیز (به جز فصل چهاردهم) همیشه یک تیم خصوصی بارش را برای خداحافظی با لیگ برتر بسته است. این وضعیت گواه آن است که فوتبال ایران حداقل با این شرایط، نمی‌تواند آمادگی فراهم کردن فضای رقابتی نزدیک بین باشگاه‌های دولتی و خصوصی را داشته باشد و از طرف دیگر نیز عزم لازم برای خصوصی‌سازی کامل فوتبال وجود ندارد. خصوصی‌ها که البته تیم‌های‌شان بعضاً پرطرفدار و برای مردم شهرشان مهم هستند باید مقابل برخی تیم‌های دولتی که با کمترین تعداد هوادار فقط پول دارند و پول، سر تعظیم فرود بیاوردند. این شرایط البته فقط در فوتبال نیست و در رشته‌های دیگری نیز مثل فوتسال، والیبال و بسکتبال برخی تیم‌ها با وجود کسب عناوین کشوری و بین‌المللی عطای باشگاهداری را به لقایش می‌بخشند. هنوز هم افرادی هستند که با هر قصد و نیتی در همین فوتبال و ورزش ایران در حال سرمایه‌گذاری و باشگاه‌داری هستند. شاید این عده بیشتر از هر قشر دیگری منتظر رخ دادن اتفاقات خوب اقتصادی در ورزش کشور باشند تا به حیات‌شان ادامه دهند و با گسترش فرهنگ خصوصی‌سازی در چارچوب اصل اقتصاد مقاومتی باعث تحول و پویایی بیشتر ورزش کشورمان شوند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: