توقف سینمای راهبردی ایران به بهانه بیپولی!
چرا وقتی کشورهای صاحب نفوذ فرهنگی به استمرار آثار سینمایی و سریالی موفق خود اهتمام میورزند، پروژههای راهبردی در سینمای ایران متوقف ماندهاند؟
باشگاه خبرنگاران جوان: تاریخ سینمای بعد از انقلاب اسلامی حامل تجربیات موفقی است که ضمن استقبال و بازخورد مناسب در داخل کشور، پایشان را چند قدمی بلندتر برداشته اند و در خارج مرزها به عنوان دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی نقش بازی کردهاند. میتوان اینگونه گفت که تعداد زیادی از پروژههای موفق در پخش جهانی متعلق به گونهای است که موضوع اصلی آنها دینی است.
اگر بخواهیم تلویزیون را مصداقی برای سینما در نظر بگیریم نمونههای بسیاری است که نشان دهد تلویزیون در پخش جهانی موفق ظاهر شده است؛ به عنوان مثال دوبله عربی سریال «یوسف پیامبر» در بیش از ۵۴کشور عربزبان و برخی از کشورهای مسلمان غیرعرب مانند تاجیکستان و برخی کشورهای اروپایی به نمایش درآمده و مورد استقبال زیادی قرار گرفته است، به طوری که در همان زمان صدا و سیما خبر نمایش چندباره این سریال را از بسیاری از کشورهای آسیای میانه منتشر میکرد.
جالب است که فیلمهای کمتر دیده شدهای مانند «مردان آنجلس» از مرحوم فرج الله سلحشور و سریال «مریم مقدس» از شهریار بحرانی به عنوان هدیه از طرف دولت وقت جمهوری اسلامی در آن ایام (اسفند ۷۷) به پاپ، رهبر کلیسای جهانی کاتولیک داده شد.
مجموعه «مختارنامه» به عنوان یکی دیگر از سریالهای موفق بود که به غیر از استقبال بسیار در ایران، در برخی از کشورهای عربی و اردوزبان به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
گواه استقبال از سریال «مختارنامه» را میتوان در پیاده روی اربعین مشاهده کرد. اگر به این پیاده روی بزرگ انسانی رفته باشید، تصاویر متعدد و مکرر فریبرز عرب نیا در نقش مختار، قطعا کنار عکس شهدا یا به عنوان نام موکبها به چشمتان خورده است.
شخصی در صفحه اینستاگرام خود در پایین این تصاویر نوشته بود: «سینمایی که به حقیقتی اعتقاد دارد، سینمایی که در روایتش حق و باطلی وجود دارد، سینمای قهرمان محور. سینما میتواند در ذهنها حک شود، میتواند فراتر از مرزها روی پلاکارد دیگران به عنوان علاقه مندیها نقش ببندد، اگر پایش را از نسبیت گرایی بیرون بکشد و به جای شخصیتهای خاکستری مردد، انسانهای اهل یقینِ مقتدر به تصویر بکشد.»
کارشکنی عربستان برای اکران جهانی فیلم محمد (ص)
اکنون سینمای ایران به جایگاهی رسیده است که باید در پخش جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد، همانگونه که فیلم حضرت «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی نیز در زمان اکران برای خود نقلهای زیادی داشت. این اثر به عنوان اولین قدم از یک سه گانه در جایگاهی فاخر و استراتژیک بعد از موفقیت در اکران داخلی، به موجب اهمیت حرف و سخنش، کینه توزیهای دشمنان جهانی اش را برانگیخت.
محمدرضا صابری تهیه کنند فیلم «محمد» در مصاحبهای میگوید: «قراردادی که ما با کمپانی ترکیه بستیم در تاریخ سینما کم نظیر بود. ما ۶۰۰ هزار دلار به عنوان پیش پرداخت گرفته بودیم و قرار بود با ۴۰۰ سینما شروع کنیم. پیش بینی خود آن کمپانی این بود که ظرف یکی دو هفته به ۹۰۰ سینما برسد. سه روز اول بیش از ۳۶۰ هزار نفر در این ۴۰۰ سینما فیلم را دیدند و طبق شواهد میگفتند این فیلم رکورد فروش در سینمای ترکیه را میشکند. از تمام فیلمهای هالیوودی سبقت گرفته بود. اما متأسفانه با هزینهای که عربستان کرد و مفتیهای آنجا آمدند فیلم را حرام اعلام کردند و سالندارها تهدید شدند، روز به روز شاهد این بودیم که سالنهایمان کم شد و استقبال هم کاهش یافت.
عربستان هم دارد هزینه میکند و نفوذ هم دارند. هرجا میرویم و اینها متوجه میشوند، کارشکنی میکنند. جالب است در همین داغستان با کمپانی که قرارداد بسته بودیم تماس گرفتند و گفتند ما چندین برابر پولی که شما برای قرارداد پرداخت کردهاید را میدهیم، ولی شما این قرارداد را فسخ کنید. متأسفانه در آنجا هم شیطنت شد و نگذاشتند فیلم ادامه داشته باشد. هرجا ما میرویم و عربستان متوجه میشود، ما ردپایش را میبینیم. قرار بود این فیلم برنامه رونمایی جشنواره برلین باشد. متأسفانه همانجا ما دیدیم اینها رفتهاند رایزنی کردند و جلوی آن را گرفتند.
کمپانی «سونی پیکچر» حاضر بود در موقع تدوین رقمی به ما بدهد که ما آن را به کس دیگری نشان ندهیم. به هر حال ما بیش از چند صد میلیون مسلمان در جهان داریم و برای آن کمپانی هم جذاب و سودآور بود. عربستان که متوجه شد ما دیدیم یک دفعه آن کمپانی که بزرگترین کمپانی پخش دنیاست کنار کشید.»
پس از کلید خوردن پروژه فیلم سینمایی «محمد» و رسانهای شدن آن، عربستان سعودی ضمن کارشکنیهایی که ذکر شد، برای روایت اسلام از نگاه خودش، به جیمز کامرون، کارگردان فیلم «آواتار» سفارش ساخت فیلمی با موضوع پیامبر اسلام را داد.
با گذر از این مقدمه نسبتا مفصل باید پرسید که ادامه این دیپلماسی فرهنگی تداوم جدی داشته است؟
توقف «ملک سلیمان»، «محمد رسول الله» و «حضرت موسی (ع)» در ایستگاه نخست
بعد از تجربه موفق «یوسف پیامبر»، کارگردان این اثر به دنبال سوژه قرآنی دیگر خود رفت. پروژه داستان زندگی «حضرت موسی (ع)» به جهت روایت زندگانی پیامبر قوم یهود و سیطره پدیدهای با عنوان صهیونیسم جهانی و روایتهای مکرر نادرست از شخصیت این پیامبر الهی در هالیوود، پروژهای استراتژیک به حساب میآمد، که در کلید خوردن آن به بهانههای مالی وقفه بسیار افتاد. چند سال بعد از نگارش این کار، کارگردان آن در انتظار کسب بودجه برای شروع آن بود که به علت بیماری سرطان از دنیا رفت و پرونده این کار در مرحله نگارش تا کنون بسته مانده است.
میرباقری بعد از «مختارنامه» قصد شروع پروژهای دیگر با موضوع زندگی نامه «سلمان فارسی» را داشت که آن نیز به بهانههای اقتصادی تا این اواخر به وقفه افتاد که ظاهرا کار ساخت آن شروع شده است.
همچنین مجید مجیدی بعد از روایت دوران کودکی زندگانی پیامبر اسلام در فیلم سینمایی «محمد»، قصد داشت در قسمت دوم و سوم، دو دوره بعدی زندگانی پیامبر را روایت کند که فعلا در ایستگاه نخست خود بی حرکت ایستاده است و از زمان اکران خود که حدود دو سال از آن گذشته است، هیچ خبری برای تولید قست دوم آن نیست.
فیلم «ملک سلیمان» نیز به عنوان یکی از اولین پروژههای پرهزینه سینمایی بعد از انقلاب با موضوع تاریخ انبیاء توانست بیشترین فروش سال را بدست بیاورد. این پروژه قصد روایتی قرآنی از آن چیزی را داشته است که سینمای «ترنس مدرن» هالیوود شکلی دروغین از آن را به نمایش درآورده است. داستان ملک سلیمان مبدا بسیاری از انحرافات خطرناک و شیطانی است که در سینمای غرب به عنوان نسخه معرفی میشود. برخی از فرقههای مهم حاکم بر سیاست پنهان امروز جهان، داستان شکل گیریشان به داستان حکومت حضرت سلیمان (ع) و حضرت موسی (ع) گره خورده است و از آن مهمتر ملک سلیمان روایت یکی از شیوههای معرفی شده قرآن برای حکومت داری الهی بر زمین است. با این توصیف و اهمیت این موضوع، بعد از سال ۸۸ تا به امروز مدیران فرهنگی قدمی برای ساخت قسمت دوم و سوم این فیلم برنداشته اند. در مدت هشت سال شاید امکان ساخت دو قسمت از این فیلم سینمایی فراهم میبود.
در صورت وجود نگاهی واحد در مدیریت فرهنگی و اولویت بودن اینگونه تولیدات راهبردی، مشکلات مالی برای کنارگذاشتن یک پروژه شاید به یک بهانه شبیه باشد نه یک عامل اصلی. اینگونه پروژهها در حالی کنار گذاشته میشوند که هزینههای ساخت آنها در مقابل بسیاری از پروژههای عمرانی بزرگ کشور، هزینهای ناچیز است. به طور مثال سریالی مانند مختارنامه هزینهای ده میلیاردی داشته است یا برای ساخت فیلم ملک سلیمان حدود ۵ میلیارد هزینه شده است. فیلم حضرت محمد نیز هزینهای حدود ۶۳ میلیارد داشته است، اما هزینه برخی از پروژههای عمرانی مانند پل طبقاتی صدر ۱۳۰۰ میلیارد تومان و تونل نیایش ۲۷۰۰ میلیارد تومان بوده یا هزینه ساخت هر کیلومتر مترو در تهران حدود ۲۵۰ میلیارد تومان است.
هدف از این مقایسه قطعا نفی هزینه کردن برای پروژههای عمرانی یا گفتن این نکته نیست که جاده و مترو نداشته باشیم، اما فیلم چرا! خیر؛ این قیاس میگوید برخلاف هیاهوهای مکرر برخی جریانها مبنی بر هزینههای هنگفت در این پروژه ها، مخارج تولید آثار فاخر سینمایی با توجه به اهمیتشان و در صورت اولویت پیدا کردن برای مدیران فرهنگی، هزینهای معمول به حساب میآید، حتی در مقابل فیلمهای سینمایی تاثیرگذار جهانی که مردم همین کشور نیز از مخاطبان و طرفداران آنها به حساب میآیند.
یا باید وارد عرصه رقابت فرهنگی در دنیای رسانهها شد یا باید بپذیریم که زمین فرهنگی را واگذار کنیم!