ما و کدخدا انگاری اروپا

صحبت کردن از تناقض سخنان روحانی 92 پیرامون آنکه آمریکا کدخدای اروپاست پس بستن با او راه‌حل همراه ساختن اروپاست، با روحانی 97 که آمریکا را مزاحم و شری در برجام می‌داند و معتقد است برجام بدون آمریکا و با اروپایی‌ها راه خود را بهتر طی می‌کند، اگر سخنی پرتکرار در این روزها نباشد لااقل دیگر بدیهی و مشهود است

کد خبر : 812506
سرویس بین الملل فردا: صادق فرامرزی در روزنامه وطن امروز نوشت: صحبت کردن از تناقض سخنان روحانی 92 پیرامون آنکه آمریکا کدخدای اروپاست پس بستن با او راه‌حل همراه ساختن اروپاست، با روحانی 97 که آمریکا را مزاحم و شری در برجام می‌داند و معتقد است برجام بدون آمریکا و با اروپایی‌ها راه خود را بهتر طی می‌کند، اگر سخنی پرتکرار در این روزها نباشد لااقل دیگر بدیهی و مشهود است دولت قصد دارد تحت هر شرایطی در برجام بماند حتی اگر برجام موجود با آنچه مکتوب شد (نه آنچه بارها تبلیغ و تحسین شده است) فاصله‌ای به اندازه چند هزار سال نوری داشته باشد. دولت نفی برجام را به دلایل عدیده نفی خود می‌داند، چرا که برجام همان سبدی است که تمام تخم‌مرغ‌‌های خود را در آن گذاشته و از دست دادن آن سبد هم از دست دادن تمام داشته‌‌های دولتی است که در 5 سال گذشته جز حواله دادن راه‌حل مشکلات به فردای اجرای برجام چیز دیگری از خود به نمایش نگذاشته است، پس در این شرایط طبیعی جلوه می‌کند که دولتمردان و در راس آن شخص رئیس‌جمهور متوسل به هرگونه خوانش عجیب و شگفت‌آوری از برجام شوند تا جسم بی‌جان آن گواهی فوت نگیرد. تغییر دادن فضا از برجام بدون آمریکا که به زبان ساده باقی ماندن همزمان تحریم‌ها و محدودیت‌‌های هسته‌ای با یکدیگر است، به این سمت و سو که ترک برجام از جانب آمریکایی‌ها و باقی ماندن اروپا در آن به معنای انزوای جهانی ایالات متحده و اجماع جهانی علیه ترامپ است، بیش از آنکه ریشه در عالم واقع و حقیقت معادلات بین‌المللی داشته باشد، به اوهام و فرافکنی برای دوری جستن از آنچه رخ داده می‌ماند. باید پذیرفت دولت در 5 سال گذشته بارها نیاز حیاتی‌‌‌‌اش به یک توافق فارغ از شرایط آن را فریاد زده و طرف مقابل نیز با علم به اینکه دولت روحانی نمی‌تواند خود را در فضایی بدون در دست داشتن یک توافق بین‌المللی حفظ کند، تا توانسته از تعهدات خود دوری جسته و امتیازهای کسب کرده خود را ده‌ها برابر امتیازهای اعطا کرده بالا برده و حالا نیز در گام آخر و با حرکت ترامپ ضربه پایانی را به جسم نحیف برجام وارد کرده است. حالا و با جمیع شرایطی که به آنها اشاره کردیم سوال اصلی‌ای که باقی می‌ماند این است که آینده برجام و سرنوشت توافق را چگونه می‌توان تصویر کرد؟ الف- شرایط رخ داده و خروج پرمعنای ترامپ از برجام دولت را در فضایی متفاوت از سال‌های گذشته قرار داده است. اگر تا به حال احتمال قابل پیش‌بینی خروج آمریکا از برجام با «نمی‌شود» و «نمی‌توانند» پاسخ داده می‌شد اما حالا تبدیل به یک واقعیت تلخ و حیثیتی شده است. منافع ملی چنین اقتضا می‌کند که اگر دولت قصد ادامه توافق را دارد باید با زبانی تهدید‌آمیز‌‌‌‌‌‌تر در این باب سخن بگوید، دولت و شخص رئیس‌جمهور باید بپذیرند همانقدر که اعتبار اجتماعی‌شان گره خورده به ادامه حیات برجام است اما تکرار این موضع که قصد دارند حتی در صورت کنار کشیدن مهم‌ترین طرف برجام با شدت سابق بر ماندن در توافق تاکید ورزند، اثراتی عکس بر روند پافشاری باقی طرف‌ها خواهد گذاشت. دولت باید بپذیرد میان نیازهای سیاسی خود در داخل و اقتضائات منافع ملی در خارج اولویت دومی به مراتب بیشتر از اولی است. ب- واکنش رئیس‌جمهور به خروج آمریکا از برجام واکنشی قابل پیش‌بینی و مبتنی بر سخنانی بود که از جانب وی بارها اعلام شده بود. تاکید کردن بر آنکه آمریکا یکی از 6 طرف توافق است و با کسر شدن آن توافق باقی می‌ماند، فارغ از آنکه تعبیری تقلیل‌گرایانه از واقعیت توافق بود، این پیام را به طرف‌‌های دیگر رساند که حتی خروج ایالات متحده نیز تاثیری در روش و استراتژی ایران نسبت به توافق شکل گرفته نخواهد گذاشت. چنانکه گفتیم تا زمانی که ترس از تغییر روش و رویکرد ایران نسبت به تعهدات و اقداماتش در صورت بدعهدی و پیمان‌شکنی سایر طرفین شکل نگیرد، نمی‌توان امید به رفتاری غیر از آنچه از سمت آمریکا انجام شد از جانب 3 کشور اروپایی داشت، به عبارت دیگر تا زمانی که آنها بدانند دولت ایران تحت هر شرایطی حاضر به تمکین از توافق انجام شده است، هیچ‌گاه بیم آن را نخواهند داشت با بدعهدی و بی‌اعتبار کردن توافق چیزی را از دست بدهند. تصور اینکه اروپایی‌ها با استانداردهای اخلاقی بخواهند رفتار خود را در توافقی که ممکن است موجبات رویارویی آنان را با آمریکا فراهم کند ادامه دهند، تصوری از پیش شکست خورده است که هیچ نسبتی با واقعیت معادلات موجود بین‌الملل ندارد و طبیعی است در این شرایط اروپایی‌ها بیش از هر زمان دیگری بخواهند با ایفا کردن نقش پلیس خوب، فضای توافق را به سمت گزاره‌‌های جدیدی همچون مسائل موشکی و حضور ایران در منطقه پیش ببرند. ج- سخن سال92 رئیس‌جمهور مبنی بر کدخدا پنداشتن آمریکا معطوف به مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات بود که نهایت توافق جمهوری اسلامی ایران با 3 کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان با نقش‌آفرینی پشت‌پرده آمریکا منجر به هیچ نتیجه مطلوبی نشد و تعلیق داوطلبانه ایران برای اعتمادسازی با طرف واسطه‌گر اروپایی چیزی جز تاکید بر امتداد دائمی محدودیت‌ها به ارمغان نیاورد و حال سخنان سال97 وی مبنی بر ترسیم فضایی که در آن توافق ایران و اروپا موجبات شکاف میان اروپا و آمریکا را فراهم آورد، نشانه‌‌‌هایی از بازگشت به یک راه طی شده و البته بی‌نتیجه را به اذهان متبادر می‌کند. واقعیت آن است که نه منافع دوجانبه چندانی میان ایران و این 3 کشور اروپایی در ابعاد سیاسی و اقتصادی وجود دارد که آنان تمایل به در پیش گرفتن راهی مخالف آمریکا داشته باشند و نه رویه موجود که با قبول تعهدات سنگین، صنعت هسته‌ای را به حالت تقریبا تعطیل درآورده است قصد تغییر دارد تا اروپایی‌ها را متمایل به جانبداری از ایران کند. مساله مهم و غیرقابل غفلت دیگری که در این میان نمی‌توان بسادگی از کنار آن گذشت این است که آیا عمده نظام تحریم‌‌‌هایی که ایران برای رهایی از آنها وارد مذاکرات شد، چیزی است که با توافق طرف اروپایی رفع شود یا خیر؟ متاسفانه در این‌باره جواب خیر است و امتداد یافتن نظام تحریم‌‌های آمریکا حتی اروپای باقیمانده در برجام را تبدیل به بازیگری بی‌اثر می‌کند. نگاه ما به اروپا حتی اگر با عینک خوشبینی‌ای که از سمت دولت تجویز می‌شود باشد نیز تغییر چندانی در حقیقت توافق ایران و اروپا به وجود نمی‌آورد؛ اروپا از نظر دولت رابطه‌ای اقماری با آمریکا دارد و همین مسبب آن می‌شود که حتی پابرجا ماندن صوری برجام آن را صرفا توافقی برای توافق و نه توافقی برای نتیجه کند، در حالی که واقعیت آن است که با بازگشت تحریم‌ها که بخش مهم تعهدات برجامی بوده عملا توافقی باقی ‌نمانده است. شاید هیچ‌گاه به اندازه الان زمان آن نبوده تا دولت تصمیم بگیرد برجام را از دنیای ذهنی خود به دنیای واقعی بکشاند و با سنجیدن شرایط موجود و سناریوهای پیش ‌رو راهی را در جانب منافع ملی در پیش گیرد. هشدار اخیر رهبر انقلاب در مشروط کردن ادامه توافق گویای آن است که باید برای در امان ماندن از فشارهایی که سعی می‌شود با پا گذاشتن بر گلوی برجام پیگیری شود، موضع رسمی دولت موضعی هجومی باشد. دل خوش کردن به شایدها و احتمالاها نمی‌تواند تغییری در رویه اثبات شده طرف اروپایی ایجاد کند. تا زمانی که دولت بخواهد در جواب هر نقض و خروجی از برجام واکنشش را محدود به تاکید بر ماندن در برجام کند، نمی‌توان انتظار چندانی برای تغییر رویه زورمدارانه طرف‌‌های خارجی داشت. الان بهترین زمان است که دولت به‌جای انداختن جامه کدخدایی بر شانه‌‌های اروپا رویکردی ضدکدخدایی اعمال کند و با یک موضع‌گیری‌ شفاف در راستای گزینه‌‌های بعد از برجام، خود را از نیرویی منفعل تبدیل به بازیگری فعال کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: