آیا اختلافات مالکی-عبادی، نخستوزیری را از دستشان خارج خواهد کرد؟
سه نفر هستند که میتوانند صفوف الدعوه را مجددا پیوند دهند: علی العلاق، عبدالرحیم الزهیری و طارق نجم. سابقهی آنها نشان میدهد از شخصیتهای تاثیرگذار الدعوه هستند. منابع آگاه میگویند وحدت داخلی حزب ممکن نیست، مگر از کانال این سه نفر.
سرویس بینالملل فردانیوز: رهبران «حزب الدعوة الاسلامیة» هیچ وقت فکر نمیکردند بتوانند روزی به عراق برگردند. برگشتن به عراق، رویایی بود که فقط به درد آرام کردن دردهای غربت میخورد. آیت الله محمد باقر صدر، شخصیت بزرگ حزب به دست صدام اعدام شده بود. این، زنگ خطری بود برای بقیه سران حزب و به آنها میگفت که باید هرچه سریعتر از کشور بگریزند. بعضی از رهبران جوانتر حزب راه ایران و سوریه و لبنان را در پیش گرفتند (بعدها، این افراد مشهور شدند به «جناح شرقی حزب») بقیه هم راهی اروپا و بیشتر هم انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی شدند (به این افراد «جناح غربی حزب» گفته میشود.)الدعوهایها، بیش از بیست سال را در تبعیدگاههای ناخواستهشان گذراندند. تا آنکه اشغالگران آمریکایی آمدند و نظام صدام در آپریل 2003 سقوط کرد. سران جناح شرقی، با استفاده از نزدیکی مسیر زمینی، سریعا خود را به عراق رساندند، اما سران جناح غربی، مدتی بعد راهی عراق شدند.
از بازگشت سران الدعوه به عراق تا روزی که در سال 2005 ستارهی اقبالشان در آسمان سیاست عراق درخشیدن گرفت، فقط دو سال فاصله بود. از آن روز تا حالا، 13 سال است که الدعوه، رأس دولت را در اختیار دارد ولی در طول این مدت نتوانسته ساختارهای داخلی خود یا بنیانهای سازمانی حزب را (که به قول بعضیها، «شل و ول» شده) بازسازی کنند.
صبغهی شخصیتگرایی و نخبهگرایی بر این حزب سایهافکن است، با عموم مردم فاصله دارد و نتوانسته یک طبقهی جدید از سیاستمداران جوان را به جامعه عرضه کند. از این گذشته، پایههایی که حزب در دههی شصت میلادی روی آنها بنا شد همچنان به حال خود باقی است و هیچگونه تغییر ماهوی در آنها ایجاد نشده است. «الدعوهای های بزرگ» همچنان به مناصب خودشان چسبیدهاند و دست نیروهای جوانتر را از این مناصب دور نگه میدارند و با این کار، از جاری شدن خون تازه در رگهای حزب کهنسال، و «جوان شدن» آن جلوگیری میکنند.
ابراهیم الجعفری، اولین نخستوزیر الدعوهای عراق، فقط یک سال دولت را در اختیار داشت. در سال 2006 و پس از انتخابات پارلمانی، و بعد از نبردی ایرانی - آمریکایی بر سر اینکه چه کسی نخستوزیر شود، نوری المالکی [از نیروهای نزدیک به ایران] به طرزی دراماتیک این منصب را بر عهده رفت. یک دوره نخستوزیر بود، چهار سال بعد مجددا برای دوم به این منصب انتخاب شد. تلاش داشت برای بار سوم هم نخستوزیر شود که به دلایل متعدد [و درحالیکه از نظر اکثریت پارلمانی، میتوانست قانونا این سمت را در اختیار بگیرد] در رسیدن به هدفش ناکام ماند. مالکی همانطور که آمده بود، به طرزی دراماتیک از این منصب خداحافظی کرد تا نوبت به حیدر العبادی، یک الدعوهای دیگر، برسد. با آمدن عبادی، کمکم شکافهای موجود در حزب خودنمایی کرد.
در طول 4 سال گذشته، قدیمیترین حزب عراق در وضعیت چندپارگی و اختلاف به سر برده است. حتی بعضیها معتقدند «الدعوه دچار مرگ مغزی شده و حیات نباتی دارد، هیچ احیای پزشکی هم نمیتواند زندگی را به آن برگرداند.»جناح مالکی (جناح شرقی) و جناح عبادی (جناح غربی) مدام با یکدگر در حال رقابت/نبرد هستند و اتهامات سنگینی متوجه یکدیگر میکنند. همهی اینها، از دیدگاه ناظران، مرگ حزب را نزدیکتر میکند. اگر «کمکهای اورژانسی» منطقهای (که خواهان یکپارچه باقی مانده الدعوه است) وجود نداشت تا الان مرگ این حزب فرار رسیده بود، خصوصا با توجه به موج اختلافات اخیر که همزمان شده با انشعاب چند تن از شخصیتهای مطرح عراقی از احزاب اسلامگرایشان و نیتشان برای تاسیس احزاب سیاسی جدید.
دیدار مالکی-عبادی و اثراتش
حالا میتوان ناتوانی الدعوه در ورود یکپارچه به مهمترین انتخابات از سال 2003 تا کنون را به عیان دید. مالکی در صدر فهرست «ائتلاف دولت قانون» نشسته و عبادی در رأس «ائتلاف النصر» ائتلاف پیروزی]. جنگ سختی بین این دو مرد جریان دارد. گفته میشود «اطرافیان» هر دو هم روی آتش، بنزین میپاشند و تلاش دارند از شکاف موجود استفاده ببرند. عبادی امیدوار است برای بار دوم ردای نخستوزیری به تن کند و مالکی میخواهد «نخستوزیر ساز» باشد.
عراق، میدان «ضد و خورد است»، پس هرکه میخواهد نخستوزیر شود باید از یک طرف حمایت منطقهای-جهانی داشته باشد و از طرف دیگر حمایت بزرگترین فراکسیون مجلس را. شکاف و چنددستگی الدعوهایها میتواند [مانع تشکیل بزرگترین فراکسیون مجلس از طرف آنها شود] و آنها را از رسیدن به صدر دولت محروم کند. به همین خاطر از چند هفته پیش تکاپوهایی برای حل این معضل آغاز شده است.
منابع آگاه در گفتگو با الاخبار میگویند سران الدعوه از چند هفتهی پیش نگران این مسئله شدند که نخستوزیری از دست حزب خارج شود، از همین رو برای ایجاد وفاق داخلی، یک سری تلاشهای درونحزبی را کلید زدند که مدتی بعد تبدیل به سفرهای منطقهای بین تهران و بیروت شد.اولین دیدار در همین چارچوب، بین مالکی و دو تن از سران حزب، عبدالحلیم الزهیری و طارق نجم، در بغداد صورت گرفت و در انتها توافق شد که بعد از پایان انتخابات باید اختلافات را کنار گذاشت تا بتوان بزرگترین فراکسیون پارلمان را [از تمامی انتخابشدههای الدعوه، از فهرستهای مختلف] تشکیل داد.
در پی این دیدار، تحرکاتی منطقهای آغاز شد. الدعوهایها چه در تهران چه در بیروت، صدای واحدی میشنیدند: «اگر حزب الدعوه میخواهد در حکومت بماند، باید به اختلافات پایان دهد و دو جناحش را یکی کند وگرنه نخستوزیری از کفش خارج خواهد شد.»توصیهای سنگینی بود، اما در عین حال واقعگرایانه هم به نظر میرسید. خصوصا که نشانههای فراوانی در دست است مبنی بر اینکه چندین طرف مختلف، با توجه به در اختیار داشتن برگههای قدرت و همینطور حمایت منطقهای، میخواهند نخستوزیری را به دست آورند.الدعوهایها از سفر بیروت و تهران به بغداد برگشتند و سریعا دیدارهایی بین سران دو جناح حزب ترتیب دادند. در نتیجهای این دیدارها مشخص شد جلسهی مشترک خود مالکی و عبادی ضرورت دارد، چون فقط خود این دو هستند که میتوانند اختلافاتشان را به طور کامل حل کنند.
اواخر ماه مارس بود که مالکی به دیدن عبادی رفت. به تعبیر منابع آگاهی که الاخبار با آنها صحبت کرده، دیدار، مثبت بوده و دو نفر توافق کردهاند که مجددا با هم وحدت کنند تا نخستوزیری از دست حزب بیرون نرود و این دو هم تبدیل نشوند به دو «اسم» که «سالها بر کشور حکومت کردند و مشکلات کشور نتیجهی حکومت آنهاست».
در این دیدار توافق شد که یک کمیتهی مشترک برای نزدیک کردن نقطهنظرات تشکیل، و برای یافتن راه حلهایی جهت از بین بردن اختلافات تلاش شود. هر کدام از دو طرف، یک شخصیت را از جانب خودشان مشخص کردند تا با دیدارهای مشترک تفاهمی ایجاد کنند. اما تا دو هفته پیش که خبری از دیدار این دو شخصیت منتشر نشده بود. خصوصا که ادبیات جدلی انتخاباتی هم بالا گرفته و اطرافیان هر کدام از دو طرف هم موضعی منفی گرفتهاند و خود این مواضع منفی، یکی از موانع نزدیکی بوده است.
سه نفر هستند که میتوانند صفوف الدعوه را مجددا پیوند دهند: علی العلاق، عبدالرحیم الزهیری و طارق نجم. سابقهی آنها نشان میدهد از شخصیتهای تاثیرگذار الدعوه هستند. منابع آگاه میگویند وحدت داخلی حزب ممکن نیست، مگر از کانال این سه نفر. در عراق امروز، بعضیها میگویند الدعوه آخرین روزهای حضورش در رأس دولت را میگذراند و انتخابات ثابت خواهد کرد که خواستها و روحیهی مردم تغییر کرده است و شاید مردم این بار به کسان دیگری برای تشکیل دولت اعتماد کنند. هرچند دربارهی موضع مرجعیت دینی (که نمیتوان اهمیت و تاثیرش بر رأیدهندگان را نادیده گرفت) هم سوالاتی وجود دارد.با توجه به همهی اینها، فعلا امکان باقی ماندن یا رفتن، مساوی به نظر میرسد. باید منتظر ماند و دید.
منبع: روزنامهی الاخبار (نور ایوب)، با کمی ویرایش